eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
11.7هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
5هزار ویدیو
110 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽/ مثبت اندیشی استادی داریم که همیشه می گوید شماره آدم های اطرافتان را با نام های زیبا در گوشی تان ذخیره کنید… 🆔 @dastanak_ir حتی اگر یک نفر را می شناسید که صفت زشتی دارد باز هم شما کنار اسمش برعکسش را بنویسید ، بگذارید چشمانتان به زیبا دیدن عادت کند! او معتقد است تکرار یک زیبایی حتی اگر صادقانه نباشد باور آدم را عوض می کند … راستش یک روز بدون آنکه متوجه شود به گوشی اش زنگ زدم روی صفحه افتاده بود "شاگرد همیشه خندانم! " نمیدانید در آن لحظه از آن جمله چقدر لذت بردم و از آن به بعد انگار دلم میخواهد بیشتر بخندم… او راست می گوید گاهی یک جمله زیبا خیلی ساده می تواند باور خودت و دیگران را تغییر دهد…! ــــــــــــــــ ☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇 🆔 @dastanak_ir
هدایت شده از سلمان عبدالهی
تاحالادنبال کانالی بوده ایدکه در بردارنده مطالبی باموضوعات مهارت های زندگی.خانواده.ازدواج وتربیت فرزندو....باشد؟ کانالی که دربردارنده مسابقه واهدای جایزه برای برگزیدگان بوده؟ کانالی که حتی بواسطه آدرس لینک مشاورکانال، بتوانیدسوالاتتون درزمینه ازدواج.خانواده.تربیت فرزند.مهارت های زندگی واعتقادی را ازمشاورمذهبی، درفضای مجازی بپرسید؟ پس پیشنهادمیکنیم وارد این کانال شویدوآنرا به دوستان ودیگرگروه هائی که عضوآن هستیدمعرفی کنید پیشاپیش قدومتان مبارک آدرس کانال مشاوره وخانواده👇 https://eitaa.com/salmaaneabdollahy
﷽ / عسل قطره عسلی بر زمین افتاد، مورچه کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود اما مزه ی عسل برایش اعجاب انگیز بود، پس برگشت و جرعه دیگری نوشید 🆔 @dastanak_ir 🐜باز عزم رفتن کرد، اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی کند و مزه واقعی را نمی دهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیندازد تا هر جه بیشتر و بیشتر لذت ببرد ..مورچه در عسل غوطه ور شد و لذت می برد ... اما ( افسوس ) که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت ... 🐜در این حال ماند تا آنکه نهایتا مرد ... دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ! پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد نجات می یابد، و آنکه در شیرینی آن غرق شد هلاک می شود این است حکایت دنیا ... ــــــــــــــــ ☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇 🆔 @dastanak_ir
﷽/ باز هم مادر دیشب خواب دیدم که مرده بودم ... روز اول یه فرشته اومد بم گفت: 🆔 @dastanak_ir چی میخوای؟ بهش گفتم:آب گفت برو بالای اون تپه آب بخور ... وقتی رفتم دیدم یه چشمه بزرگی بود، دل سیر آب خوردم روزسوم همون فرشته گفت : امروز چی میخوای؟ بازم گفتم: آب ... گفت برو بالا اون تپه آب بخور ... درحالی ک چشمه کوچکترشده بود،دل سیر آب خوردم ..... روز هفتم، همون فرشته گفت:امروز چی میخوای؟؟ بازم گفتم آب .. گفت برو بالا اون تپه ... درحالی که چشمه کوچک وکوچکتر شده بود..آب خوردم.... بعد چهلم همون فرشته گفت : امروز چی میخوای؟ ... با عطش فراوان گفتم : آب ... گفت برو بالا اون تپه ... درکمال تعجب دیدم قطراتی مدام در حال ریزش هستند ...برگشتم و به فرشته گفتم : چرا اینطوری شده؟؟؟... گفت : روز اول ، همه دوستات ، فامیلات ، همسرت و مادرت برات اشک ریختند ، روز سوم فقط همسرت ، رفیقات و مادرت برات اشک ریختن ... روزهفتم فقط همسرت و مادرت برات اشک ریختن ولی روز چهلم فقط این مادرت بود که برات اشک میریخت و همین قطرات همیشه پاپرجاست... وقتی بیدار شدم پای مادرمو بوسیدم و فهمیدم عشق فقط مادر است وبس سلامتی همه ها، صلوااات به عشق مادرت منتشر کن ــــــــــــــــ ☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇 🆔 @dastanak_ir
﷽/ معما ✳️دو نفر با هم مسابقه میگذارند که تا تهران مسابقه بدهند اما برنده آن کسی خواهد بود که اسبش دیرتر برسد!! پس از یک هفته از شروع مسابقه هر کدام تنها مقدار کمی از مسیر را طی کردند. این وضعیت اونا را خسته می‌کند اما نمی‌توانند دست از حرف خود بکشند. در راه به حکیمی می‌رسند و از او درخواست کمک می کنند. حکیم در گوش آنها سخنی میگوید که باعث میشود آن دو به تاخت و با سرعت هر چه بیشتر به سمت تهران حرکت کنند. ✳️ سوال اینه آن حکیم چه گفت؟! ⏪توضیح نه قانون مسابقه را عوض کرد، نه جایزه تغییر کرد و نه توصیه ای مبنی بر گذشت و ایثار و مانند آن صورت گرفت. ⏪پاسخ تا ساعتی دیگر در داستانک👇 🆔 @dastanak_ir
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
﷽/ معما ✳️دو نفر با هم مسابقه میگذارند که تا تهران مسابقه بدهند اما برنده آن کسی خواهد بود که اسبش
سلام خدمت همه و تشکر از کسانی که جواب معما را ارسال کردند. پاسخ معما را هم اینک میتوانید در پیوند زیر مشاهده کنید👇 https://goo.gl/vsRDeL ــــــــــــــــ ☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇 🆔 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 پرسیدم: عزیزترین بندگان خدا چه کسانی هستند ؟ گفت: آنها که می‌توانند تلافی کنند اما به خاطر خدا می بخشند.... ــــــــــــــــ ☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇 🆔 @dastanak_ir
1_42379131.mp3
3.33M
🌺کاش مادر داشت ......... جبران کننده مقام مادر 🌺 ــــــــــــــــ ☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇 🆔 @dastanak_ir
﷽/ آيا زمستان سختی در پيش است؟! 🆔 @dastanak_ir 🔰 حکایت این روزهای جامعه ما شبیه داستان قبیله سرخ پوستانی است که در پائیز از رئیس جدید قبیله خود پرسیدند زمستان پیش رو سرد خواهد بود یا نه؟ رئیس جدید قبیله که از جنس مردمش نبود و از اسرار قدیمی سرخپوست ها در این باره چیزی نیاموخته بود، طبعا نمی توانست با نگاه به آسمان تشخیص دهد که زمستان چگونه خواهد بود. بنابراین برای اینکه در برابر افراد قبیله کم نیاورد، از باب احتیاط به آنها گفت که زمستان امسال سرد خواهد بود و آنان باید هیزم جمع کنند... چند روز بعد به نظرش رسید تا با مراجعه به مرکز تلفن، با اداره هواشناسی تماس بگیرد و بپرسد: «آیا زمستان امسال سرد خواهد بود؟» کارشناس هواشناسی پاسخ داد: «به نظر می رسد زمستان امسال واقعاً سرد باشد.» رئیس جدید به قبیله برگشت و به افرادش گفت که هیزم بیشتری انبار کنند. یک هفته بعد دوباره از مرکز هواشناسی پرسید: «آیا هنوز فکر می کنید که زمستان سردی پیش رو داریم؟» کارشناس جواب داد: «بله، زمستان خیلی سردی خواهد بود.» رئیس دوباره به قبیله برگشت و به افراد قبیله دستور داد که هر تکه هیزمی که می بینند جمع کنند. هفته بعد از آن دوباره از اداره هواشناسی پرسید: «آیا شما کاملاً مطمئن هستید که زمستان امسال خیلی سرد خواهد بود؟» کارشناس جواب داد: «قطعاً و به نظر می رسد زمستان امسال یکی از سردترین زمستان هایی باشد که این منطقه به خود دیده است.» رئیس قبیله پرسید: «شما چطور می توانید این قدر مطمئن باشید؟» کارشناس هواشناسی جواب داد: «چون سرخپوست ها دیوانه وار در حال جمع آوری هیزم هستند.» 🔹 اظهار نظر برخی وزرا و نمایندگان مجلس که و بحرانی در پیش رو داریم، بخشی از چرخه ای است که بسیار شبیه داستان فوق است. فقط من نمیدانم که رئیس اینها دقیقا به کجا تلفن کرده یا از کجا به تلفن کرده اند؟ حدس من این است که کار، کارِ کاسبان قراردادهایی مانند برجام است؛ شما چی فکر می‌کنید؟ ــــــــــــــــ ☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇 🆔 @dastanak_ir
﷽/ خیلی خری! علامه جعفری میگفت... 🆔 @dastanak_ir در یکی از زیارت هام که مشهد رفته بودم، به امام رضا گفتم: یا امام رضا، دلم میخواد تو این زیارت خودمو از نظر شما بشناسم که چه جور منو میبینی! نشونه اش هم این باشه که تا وارد صحنت شدم از اولین حرف اولین کسی که با من حرف میزنه، من پیامتو بگیرم... وارد صحن که شدیم، خانممو گم کردم، اینور بگرد، انور بگرد؛ یه دفعه دیدم داره میره، خودمو رسوندم بهش و از پشت سر صداش زدم، که کجایی خانم...؟ روشو که برگردوند، دیدم زن من نیست، بلافاصله بهم گفت: "خیلی خری"!! حالا منم مات و مبهوت شده بودم که امام رضا عجب رک حرف میزنه!! همین جور که نگاش میکردم و تو فکر بودم، فکر کرد دست بردار نیستم، دوباره گفت: " هم خودت خری، هم هفت جد و آبادت"!!! علامه میگفتن؛ این داستان رو برای شهید مطهری تعریف کردم، ایشان تا بیست دقیقه میخندید... ــــــــــــــــ ☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇 🆔 @dastanak_ir
gheibat emam zaman.ansarian.mp3
2.02M
#بشنوید داستان ابراهیم بن مهزیار 🎙 غیبت امام زمان (عج)... حجت‌الاسلام انصاریان ــــــــــــــــ ☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇 🆔 @dastanak_ir
﷽/ توهم مفید بودن! 🔰 مردی هر روز، راس ساعتی معین به گوشه میدان شهر می‌رفت و لحظاتی کلاهش را از سرش بر می‌داشت و به شدت تکان می‌داد. 🆔 @dastanak_ir روزی پلیس که به کار او حساس شده بود، علت این کار را از وی جویا شد.  مرد گفت: با این کار زرافه‌ها را دور می‌کنم.  پلیس پرسید: من در این جا زرافه‌ای نمی‌بینم؟! و پاسخ شنید: این نشان می‌دهد که من کارم را درست انجام می‌دهم. به این می‌گویند توهّم مفید بودن! ــــــــــــــــ ☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇 🆔 @dastanak_ir