داناب (داستانک+نکاتناب)
﷽/ معما ✳️دو نفر با هم مسابقه میگذارند که تا تهران مسابقه بدهند اما برنده آن کسی خواهد بود که اسبش
سلام خدمت همه و تشکر از کسانی که جواب معما را ارسال کردند.
پاسخ معما را هم اینک میتوانید در پیوند زیر مشاهده کنید👇
https://goo.gl/vsRDeL
ــــــــــــــــ
☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇
🆔 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 پرسیدم:
عزیزترین بندگان خدا
چه کسانی هستند ؟
گفت:
آنها که میتوانند تلافی کنند
اما به خاطر خدا
می بخشند....
ــــــــــــــــ
☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇
🆔 @dastanak_ir
1_42379131.mp3
3.33M
🌺کاش مادر داشت .........
جبران کننده
#رضایت_مادر
#داستان
#استاد_کافی
مقام مادر 🌺
ــــــــــــــــ
☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇
🆔 @dastanak_ir
﷽/ آيا زمستان سختی در پيش است؟!
🆔 @dastanak_ir
🔰 حکایت این روزهای جامعه ما شبیه داستان قبیله سرخ پوستانی است که در پائیز از رئیس جدید قبیله خود پرسیدند زمستان پیش رو سرد خواهد بود یا نه؟
رئیس جدید قبیله که از جنس مردمش نبود و از اسرار قدیمی سرخپوست ها در این باره چیزی نیاموخته بود، طبعا نمی توانست با نگاه به آسمان تشخیص دهد که زمستان چگونه خواهد بود. بنابراین برای اینکه در برابر افراد قبیله کم نیاورد، از باب احتیاط به آنها گفت که زمستان امسال سرد خواهد بود و آنان باید هیزم جمع کنند...
چند روز بعد به نظرش رسید تا با مراجعه به مرکز تلفن، با اداره هواشناسی تماس بگیرد و بپرسد: «آیا زمستان امسال سرد خواهد بود؟»
کارشناس هواشناسی پاسخ داد: «به نظر می رسد زمستان امسال واقعاً سرد باشد.» رئیس جدید به قبیله برگشت و به افرادش گفت که هیزم بیشتری انبار کنند.
یک هفته بعد دوباره از مرکز هواشناسی پرسید: «آیا هنوز فکر می کنید که زمستان سردی پیش رو داریم؟» کارشناس جواب داد: «بله، زمستان خیلی سردی خواهد بود.»
رئیس دوباره به قبیله برگشت و به افراد قبیله دستور داد که هر تکه هیزمی که می بینند جمع کنند. هفته بعد از آن دوباره از اداره هواشناسی پرسید: «آیا شما کاملاً مطمئن هستید که زمستان امسال خیلی سرد خواهد بود؟»
کارشناس جواب داد: «قطعاً و به نظر می رسد زمستان امسال یکی از سردترین زمستان هایی باشد که این منطقه به خود دیده است.»
رئیس قبیله پرسید: «شما چطور می توانید این قدر مطمئن باشید؟»
کارشناس هواشناسی جواب داد: «چون سرخپوست ها دیوانه وار در حال جمع آوری هیزم هستند.»
🔹 اظهار نظر برخی وزرا و نمایندگان مجلس که #سال_سخت و بحرانی در پیش رو داریم، بخشی از چرخه ای است که بسیار شبیه داستان فوق است. فقط من نمیدانم که رئیس اینها دقیقا به کجا تلفن کرده یا از کجا به تلفن کرده اند؟ حدس من این است که کار، کارِ کاسبان قراردادهایی مانند برجام است؛ شما چی فکر میکنید؟
ــــــــــــــــ
☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇
🆔 @dastanak_ir
﷽/ خیلی خری!
علامه جعفری میگفت...
🆔 @dastanak_ir
در یکی از زیارت هام که مشهد رفته بودم، به امام رضا گفتم:
یا امام رضا، دلم میخواد تو این زیارت خودمو از نظر شما بشناسم که چه جور منو میبینی! نشونه اش هم این باشه که تا وارد صحنت شدم از اولین حرف اولین کسی که با من حرف میزنه، من پیامتو بگیرم...
وارد صحن که شدیم، خانممو گم کردم، اینور بگرد، انور بگرد؛ یه دفعه دیدم داره میره، خودمو رسوندم بهش و از پشت سر صداش زدم، که کجایی خانم...؟
روشو که برگردوند، دیدم زن من نیست، بلافاصله بهم گفت: "خیلی خری"!!
حالا منم مات و مبهوت شده بودم که امام رضا عجب رک حرف میزنه!!
همین جور که نگاش میکردم و تو فکر بودم، فکر کرد دست بردار نیستم، دوباره گفت: " هم خودت خری، هم هفت جد و آبادت"!!!
علامه میگفتن؛ این داستان رو برای شهید مطهری تعریف کردم، ایشان تا بیست دقیقه میخندید...
ــــــــــــــــ
☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇
🆔 @dastanak_ir
gheibat emam zaman.ansarian.mp3
2.02M
#بشنوید
داستان ابراهیم بن مهزیار
🎙 غیبت امام زمان (عج)...
حجتالاسلام انصاریان
ــــــــــــــــ
☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇
🆔 @dastanak_ir
﷽/ توهم مفید بودن!
🔰 مردی هر روز، راس ساعتی معین به گوشه میدان شهر میرفت و لحظاتی کلاهش را از سرش بر میداشت و به شدت تکان میداد.
🆔 @dastanak_ir
روزی پلیس که به کار او حساس شده بود، علت این کار را از وی جویا شد.
مرد گفت: با این کار زرافهها را دور میکنم.
پلیس پرسید: من در این جا زرافهای نمیبینم؟!
و پاسخ شنید: این نشان میدهد که من کارم را درست انجام میدهم.
به این میگویند توهّم مفید بودن!
#دور_از_جون_بعضی_از_مسئولان
ــــــــــــــــ
☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇
🆔 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #دیرین_دیرین
🔻این قسمت: #خیّر_تنبل
🔸کی حال داره بره تا اونجا؟!
ــــــــــــــــ
☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇
🆔 @dastanak_ir
﷽/ آفرینش زن
وقتي خدا زن را مي آفريد در روز ششم تا دير وقت کار ميکرد.
🆔 @dastanak_ir
فرشته اي اومد و پرسيد:چرا انقدر روي اين يکي وقت ميگذاري؟
خدا پاسخ داد:ميدوني چه خصوصياتي در نظر گرفتم تا درستش کنم؟
بايد بيش از٢٠٠ قسمت قابل حرکت داشته باشه,ازهمه جور غذا استفاده کنه,وقتي بيمار ميشه,خودش خودش رو معالجه کنه,١٨ساعت در روز بتونه کار کنه هم زمان سه تا بچه رو در آغوش بگيره .و با يه بوسه از زانوي زخمي تا قلب شکسته رو شفا بده!!!
خداوند گفت:چيزي نمونده موجودي که محبوب قلبم هست رو کامل کنم.
فرشته جلوتر اومد و زن رو لمس کرد:اين که خيلي لطيفه!
بله لطيفه,ولي خيلي قوي درستش کردم نميتوني تصور کني چه چيزهايي رو ميتونه تحمل کنه و بر چه مشکلاتي پيروز شه؟
فرشته گونه زن رو لمس کرد:خدا فکرکنم بار مسوليت زيادي بهش دادي! داره چکه ميکنه؟
خدا گفت:اين اشکه,اون با اشکهاش غمهاش,ترديدهاش,عشقش و تنهايي و رنج و غرورش رو بيان ميکنه.
فرشته رو به خدا گفت:تو فکر تمام چيزهاي خارق العاده رو براي ساختن "مادرها" کرده اي!!!
و خداوند گفت:"فقط يک چيزش خوب نيست,خودش فراموش ميکنه که چقدر با ارزشه"
✳️ توجه
این داستان #واقعی نیست و تنها زبان حال است
تقدیم به همه ی خانوما 🌹🌹🌹
روزتون مبارک ❤️
ــــــــــــــــ
☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇
🆔 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با دیدن این گیف متوجّه میشیم چرا روز مادر ، به مادرها طلا هدیه داده میشه و روز پدر به پدرها ، جوراب ! 😉
ــــــــــــــــ
☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇
🆔 @dastanak_ir
حتما مناره ها را صاف کنید!
🆔 @dastanak_ir
700 سال پیش در اصفهان مسجدی می ساختند
کار تمام شده بود و کارگران در حال انجام خرده کاری های پایانی بودند
پیرزنی از آنجا رد میشد . . .
ناگهان پیرزن ایستاد و گفت بنظرم مناره مسجد کج است!
کارگران خندیدند ولی معمار با صدای بلند فریاد زد ساکت !
چوب بیاورید . کارگر بیاورید . چوب را به مناره تکیه دهید . حالا همه باهم . فشار دهید . فشار !!!
و مرتب از پیرزن می پرسید مادر درست شد؟
بعد از چند دقیقه پیرزن گفت درست شد و دعا کنان دور شد .
کارگران گفتند مگر می شود مناره را با فشار صاف کرد ؟
معمار گفت : نه ! ولی میتوان جلوی شایعه را گرفت !
اگر پیرزن می رفت و به اشتباه به مردم میگفت مناره کج است و شایعه کج بودن مناره بالا میگرفت . دیگر هرگز نمیشد مناره را در نظر مردم صاف کرد.
ولی من الان با یک چوب و کمی فشار ، مناره را برای همیشه صاف کردم!!!
ــــــــــــــــ
☑ هر روز یک داســـتانڪــ در👇
🆔 @dastanak_ir