eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
12.3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
4.7هزار ویدیو
108 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 هر چیزی که می‌بینیم ... 📚 @dastanak_ir
سخنگوی قوه‌قضاییه: حکم اعدام «روح‌الله زم» در دیوانعالی تأیید شد 📚 @dastanak_ir
عامل استفاده از مانکن زنده در کرمانشاه دستگیر شد 🔹فرمانده انتظامی استان کرمانشاه: صاحب مغازه پوشاک فروشی که از مانکن‌های زنده خانم برای تبلیغ محصولات خود استفاده می‌کرد، دستگیر و با حکم قضایی روانه زندان شد. 🔸پیش از این علاوه بر پلمب واحد صنفی متخلف، فرد تصویربردار، همدست وی و ۲ خانم مانکن نیز دستگیر شده بودند. 📚 @dastanak_ir
ارتفاع دقیق قله اورست چقدر است؟ 🔹پس از چند ماه بررسی توسط تیم ۵۳ نفره چین و نپال سرانجام ارتفاع جدید قله اورست مشخص شد. 🔹طبق این اندازه‌گیری، ارتفاع اورست ۸۸۴۸.۸۶ متر اعلام شده است. پیش از این ارتفاع این قله ۸۸۴۸ متر بود که اندازه گیری جدید نشان می‌دهد که این قله ۸۶ سانتی متر بلند تر شده است. 🔸بعد از زلزله سال ۲۰۱۵ نپال، برخی معتقد بودند که ارتفاع اورست دچار تغییر شده است که امسال اندازه گیری مجدد صورت گرفت. 📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما این کلیپ را ببینید تقدیم به تمام دلتنگای امام رضا علیه‌السلام🌺 به یاد زیارتهای سال گذشته هرقدر اشکتان با این کلیپ جاری شد برای ما دعا کنید و منتشر کنید 📚 @dastanak_ir
شراب خواری در مدرسه 🆔 @dastanak_ir عباسقلی خان در مشهد بازار معروفی دارد. مسجد- مدرسه- آب انبار- پل و دارلایتام و اقدامات خیریه دیگری هم از این دست داشته است. واقف بر خیر، و واقف در خیر. به او خبر داده بودند در حوزه علمیه ای كه با پول او ساخته شده، طلبه ای شراب می خورد !!! ناگهان همهمه ای در مدرسه پیچید. طلاب صدا می زدند حاج عباسقلی است. 🌛در این وقت روز چه کار دارد؟ از بازار به مدرسه آمده است. عباسقلی خان یكسره به حجره ی من آمد و بقیه دنبالش. داخل حجره همه نشستند. ناگهان عباسقلی خان به تنهایی از جایش بلند شد و کتابخانه کوچک من را نشانه رفت. رو به من كرد و گفت :لطفا بفرمایید نام این کتاب قطور چیست؟ گفتم: شاهنامه فردوسی. - دلم در سینه بدجوری می زد. سنگی سنگین گویی به تار مویی آویخته شده است. بدنم می لرزید. اگر پشت آن کتاب را نگاه کند، چه خاکی باید بر سرم بریزم؟ عباسقلی خان دستش را آرام به سوی کتاب های دیگر دراز کرد... 👈🏼- ببخشید، نام این کتاب چیست؟ - بحارالانوار. عجب...! این یکی چطور؟ گلستان سعدی. چه خوب...! این یکی چیست؟ حلیه المتقین و این یکی؟! ... لحظاتی بعد، آن چه نباید بشود، به وقوع پیوست. عباسقلی خان، آن چه را که نباید ببیند، با چشمان خودش دید. کتاب حجیمی را نشان داد و با دستش آن را لمس کرد. سپس با چشمانی از حدقه درآمده به پشت کتاب اشاره کرد و با لحنی خاص گفت: - این چه نوع کتابی است، اسمش چیست؟ معلوم بود. عباسقلی خان پی برده بود و آن شیشه لعنتی پنهان شده در پشت همان کتاب را هدف قرار داده بود. برای چند لحظه تمام خانه به دور سرم چرخید، چشم هایم سیاهی رفت، زانوهایم سست شد، آبرو و حیثیتم در معرض گردباد قرار گرفته بود. چرا این کار را کردم؟! چرا توی مدرسه؟! خدایا! کمکم کن، نفهمیدم، اشتباه کردم... خوشبختانه همراهان عباسقلی خان هنوز روی زمین نشسته بودند و نمی دیدند، اما با خود او که آن را در اینجا دیده بود چه باید کرد؟ - بالاخره نگفتی اسم این کتاب چیست؟ - چرا آقا ; الان می گم. داشتم آب می شدم. خدایا! دستم به دامنت. 🤲در همین حال ناگهان فکری به مغزم خطور کرد و ناخودآگاه برزبان راندم: یا ستار العیوب، و گفتم:نام این کتاب، «ستارالعیوب» است آقا! فاصله سوال آمرانه عباسقلی خان و جواب التماس آمیز من چند لحظه بیشتر نبود. شاید اصلا انتظار این پاسخ را نداشت. دلم بدجوری شکسته بود و خدای شکسته دلان و متنبه شدگان این پاسخ را بر زبانم نهاده بود. حالا دیگر نوبت عباسقلی خان بود. احساس کردم در یک لحظه لرزید و خشک شد. طوری که انگار برق گرفته باشدش. شاید انتظار این پاسخ را نداشت. چشم هایش را بر هم نهاد. چند قطره اشک از لابلای پلک هایش چکید. ایستاد و سکوت کرد. ساکت و صامت و یکباره کتاب ستار العیوب (!) را سرجایش گذاشت و از حجره بیرون رفت. همراهانش نیز در پی او بیرون رفتند، حتی آنها هم از این موضوع سر درنیاوردند، و هیچ گاه به روی خودش هم نیاورد که چه دیده است. .. *** 🌺... اما محصل آن مدرسه، هماندم عادت را به عبادت مبدل کرد. سر بر خاک نهاد و اشک ریخت. سالیانی چند از آن داستان شگفت گذشت، محصل آن روز ، بعدها معلم و مدرس شد و روزی در زمره بزرگان علم، قصه زندگی اش را برای شاگردانش تعریف کرد. ☀️«زندگی من معجزه ستارالعیوب است» ستار العیوب یکی از نام های احیاگر و معجزه آفرین خدا است و من آزاد شده و تربیت یافته همان یک لحظه رازپوشی و جوانمردی عباسقلی خانم که باعث تغییر و تحول سازنده ام شد. 📍برگرفته از: «اخلاق پیامبر و اخلاق ما» ؛ نوشته‌ی استاد جلال رفیع ــــــــــــــــ ☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇 🆔 @dastanak_ir
ـ✨🌼✨🌼 ـ🌼✨🌼 ﷽ ❓اگه امکان برگردوندن امانت به صاحبش وجود نداشته باشه، باید چه‌کار کرد؟ 📚 آیت‌الله خامنه‌ای، سیستانی و شبیری زنجانی: درصورتی‌که اصلاً به صاحبش دسترسی ندارین، با اجازه مرجع تقلیدتون، اون امانت رو به فقیری که شیعه است، صدقه بدین. 📚 آیت‌الله مکارم: باید اونقدر اون مال امانتی رو پیش خودتون نگه دارین که از رسوندنش به صاحبش ناامید بشین؛ بعد می‌تونین به نیت صاحب مال، اون رو به فقرا صدقه بدین. 📚 آیت‌الله نوری: باید امانتی رو نگه دارین تا بالاخره به صاحبش برگرده. 📌 منبع: استفتا از دفاتر آیات عظام: شبیری زنجانی، علوی گرگانی، مکارم شیرازی، نوری همدانی(مدظلهم‌العالی)، توسط سایت اسلام کوئست. احکام به زبان ساده @ahkam_yar ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
🌀 منتظر نباشین بگن چکار کنین، خودکار باشین! 📚 @dastanak_ir
💠 باتوجه به ادامه یافتن بیماری یاور راستین انقلاب و رهبری، حضرت آیت الله مصباح یزدی، 🤲🏻 از جمیع علما، فضلا، شاگردان، دوستان و عموم ولایتمداران و علاقمندان به ایشان تقاضا داریم با توسل به ذیل عنایت ائمه اطهار علیهم السلام برای شفای عاجل و کامل ایشان دعا کنند. 📚 @dastanak_ir
﷽، آشنایی با مفاهیم اقتصادی | @dastanak_ir 🔹سیاست پولی، سیاست انقباضی و سیاست انبساطی (قسمت اول) احتمالا دو واژه سیاست پولی را کنار هم شنیده‌اید، کارکرد سیاست پولی کجاست ؟ برای توضیح این واژگان فرض کنید دو بازار وجود دارد؛ یک بازار داخلی و یک بازار خارجی، بازار داخلی شامل تولیدکنندگان کشور است و کالاهایی تولید می‌کنند که در بازار خارجی نیز تولید می‌شود. حال شما را به‌عنوان تصمیم گیرنده اصلی در مورد بازار داخلی معرفی کنند. به شما گفته شده بهترین تصمیمات ممکن در بازار را اتخاذ کنید تا بیشترین منفعت نصیب مردم (هم فروشندگان و هم خریداران) شود. در این بازار عرضه‌کنندگان توان تولیدی مشخصی دارند مثلا برای تولید ۲ واحد بیشتر کالا، ۲ هفته بیشتر زمان نیاز دارند. پول مورد نیاز خریداران نیز در دست شماست یا به‌عبارتی به شما گفته‌اند بنا به صلاحدیدتان تصمیم بگیرید چه مقدار پول در اختیار آنها برای خرید قرار دهید. اگر شما خواهان پیشرفت بازار داخلی باشید بدون شک یکی از اهداف اصلی شما آن است که تولید کالای داخلی در رقابت با کالای خارجی افزایش یابد و مردم بیشتر کالای کشور خود را مصرف کنند زیرا با خرید کالاهای خارجی تولیدکنندگان داخلی ورشکست شده و سرمایه کشور به خارج از مرزها برده می‌شود. حال اگر شما بخواهید به تولیدکنندگان داخلی انگیزه لازم برای تولید را بدهید نخست باید برای آنها مشتری فراهم کنید. مهم‌ترین وسیله برای خرید، مشخصا پول است. اگر شما پول کافی برای خرید در اختیار متقاضیان قرار دهید آنها برای خرید کالا وارد بازار می‌شوند، تحت این شرایط عرضه‌کنندگان شروع به تولید کالا می‌کنند و تولید ملی افزایش می‌یابد. حتی ممکن است بخشی از این کالاها به خارج کشور صادر شوند و پول وارد مملکت شود و اوضاع اقتصادی مردم بهتر شود. تولید بیشتر، نیروی کار بیشتری نیاز خواهد داشت و این به معنی کاهش بیکاری است. اما شما باید در دادن پول یا توزیع آن این نکته را مدنظر قرار دهید که اگر بیش از اندازه پول به متقاضیان دهید تقاضای آنها افزایش شدید خواهد داشت. از طرفی عرضه‌کنندگان توان تولید سریع را نخواهند داشت؛ بنابراین متقاضیان مجبورند همان مقدار کالا را با پول بیشتری خریداری کنند و این یعنی افزایش قیمت‌ها یا تورم. با بالا رفتن قیمت‌ها اگر کالاهای بازار خارجی نسبت به محصولات داخلی ارزان‌تر باشند مردم اقدام به خرید کالاهای خارجی می‌کنند. دلالان و واسطه‌گرها کالاها را وارد بازار می‌کنند و با قیمت پایین‌تر می‌فروشند. رفته رفته مردم دیگر کالای خارجی را جایگزین کالای داخلی کرده و تولیدکنندگان داخلی کنار می‌روند. تولید داخلی کاهش می‌یابد و بیکاری بالا می‌رود. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت عرضه پول در جامعه باید با یک رویه یا سیاست درست انجام گیرد. همچنین متوجه شدید که چطور می‌توان از پول که یک متغیر اسمی است بر فعالیت‌های حقیقی اقتصاد یعنی تولید، سطح قیمت‌ها یا تورم و بیکاری تاثیر گذاشت. مرجع اصلی تصمیم‌گیری وضعیت اقتصادی کشور به‌خصوص در مورد میزان عرضه پول در جامعه بانک مرکزی کشور است. سیاست پولی به بیان ساده مجموعه اقداماتی است که بانک مرکزی به‌کار می‌گیرد تا از طریق تغییر در عرضه پول یا قیمت آن (که نرخ بهره است) بر متغیرهایی حقیقی یا قابل لمس که نام بردیم تاثیر بگذارد. حال به تعریف انواع سیاست‌های پولی در اقتصاد می‌پردازیم. به‌طور کلی این سیاست‌ها دو دسته هستند؛ سیاست‌های پولی انبساطی و سیاست‌های پولی انقباضی. می‌دانیم انبساط به معنی باز شدن، گسترده شدن و انتشار است و انقباض به مفهوم گرفته شدن و مسدود شدن است. سیاست‌های انبساطی مجموعه سیاست‌هایی است که هدف آن گشایش در تولید و بیکاری است. در این سیاست بانک مرکزی همانند آن‌چه در بالا ذکر شد، تصمیم می‌گیرد با افزایش حجم پول در جامعه، تقاضای مردم برای خرید کالاها را بالا برده و با این کار بخش عرضه را به تولید تشویق کند تا چرخ تولید شروع به حرکت کرده و بیکاری کاهش یابد. اتخاذ سیاست‌های انقباضی نیز در شرایطی است که قیمت‌ها در جامعه زیاد شده و بیم آن وجود دارد پول‌های زیاد در دست مردم منجر به ورود کالاهای ارزان از خارج کشور و کاهش تولید داخلی ‌شود. بنابراین تصمیم‌سازان پولی باید سیاستی اتخاذ کنند که حجم پول در جامعه کاهش یابد. وقتی پول در دست مردم کم می‌شود تقاضای آنها برای خرید کم می‌شود و مردم همین کالاهای موجود را با پول کمتر خریداری می‌کنند و این یعنی کاهش قیمت کالاها. ادامه دارد.... ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
💠 همسایه ابوبصیر 📚 @dastanak_ir ابوبصیر می گوید : یکی از اعوان و عمال سلاطین جور در همسایگی من زندگی می کرد . اموالی را از راه حرام به دست آورده بود ، منزلش مرکز فساد و عیش و نوش و لهو و رقص و غنا بود و من در مجاورت او در رنج و عذاب بودم و راه چاره ای نمی یافتم . بارها او را نصیحت کردم ولی سودی نداشت . تا این که سرانجام روزی زیاد اصرار کردم تا شاید برگردد ، به من گفت : فلانی ! من اسیر و گرفتار شیطان شده ام ، به عیش و نوش و گناه عادت کرده ام و نمی توانم ترک کنم . بیمارم ولی نمی توانم خودم را معالجه کنم . تو برای من همسایه خوبی هستی و من همسایه ای بدم . چه کنم اسیر هوا و هوسم ، و راه نجاتی نمی یابم . وقتی خدمت امام صادق (ع ) رسیدی احوال مرا بر آن حضرت عرضه بدار ، شاید برایم راه نجاتی سراغ داشته باشد . ابوبصیر می گوید : از سخن آن مرد متاءثر شدم . صبر کردم تا چندی بعد که از کوفه به قصد زیارت امام صادق (ع ) به مدینه رفتم . وقتی خدمت امام شرفیاب شدم ، احوال همسایه و سخنانش را برای آن حضرت بیان کردم فرمود : آنگاه که به کوفه برگشتی ، آن مرد به دیدن تو می آید . به او بگو : جعفر بن محمد گفت : اخرج مما انت فیه و اءنا اءضمن لک الجنة از گناهانت دست بردار که من بهشت را برای تو ضامن می شوم . ابوبصیر می گوید : بعد از این که کارهایم را انجام دادم به کوفه برگشتم . مردم به دیدنم می آمدند و در این میان مرد همسایه نیز به دیدنم آمد . بعد از احوال پرسی ، خواست بیرون برود ، اشاره کردم بمان با تو کاری دارم . وقتی منزل خلوت شد به او گفتم : من احوال تو را به حضرت صادق (ع ) عرض کردم . فرمود : وقتی به کوفه برگشتی سلام مرا به او برسان و بگو که تو از گناه دست بردار و من بهشت را برایت تضمین می کنم . پیام کوتاه امام آنچنان بر قلب آن مرد نشست که شروع به گریه کرد . بعد از آن ، به من گفت : فلانی ! تو را به خدا سوگند جعفر بن محمد چنین گفت ؟ من قسم خوردم که پیام مذکور عین سخن امام است . گفت : همین سخن مرا کافی است . این را بگفت و از منزل بیرون رفت . تا چند روز دیگر از او خبری نداشتم . روزی برایم پیغام فرستاد که به نزد من بیا با تو کاری دارم . دعوتش را اجابت کردم و به در خانه اش رفتم از پشت در مرا صدا زد و گفت : ای ابابصیر ! تمام اموال حرامی را که به دست آورده بودم به صاحبانش رد کردم حتی لباسهایم را نیز دادم و الآن برهنه و عریان پشت در هستم . ای ابابصیر ! من به دستور امام صادق (ع ) عمل کردم و از تمام گناهان دست کشیدم . ابوبصیر می گوید : از توبه و دگرگونی مرد همسایه خشنود شدم و از تاءثیر کلام امام به شگفتی افتادم ، به منزل باز گشته ، مقداری لباس و غذا تهیه کردم و برایش بردم چندی بعد باز مرا خواست ، به منزلش رفتم دیدم بیمار و علیل است . تا مدتی بیمار بود و من مدتی او را عیادت و احوال پرسی و پرستاری می کردم ، ولی معالجات سودی نداشت . تا این که روزی حالش بسیار بد شد و به حالت احتضار در آمد . بر بالینش نشسته بودم و او در حال جان دادن بود . ناگاه به هوش آمد و گفت : ای ابوبصیر ! امام جعفر صادق (ع ) به وعده اش وفا کرد . این را گفت و دنیا را وداع نمود . بعد از چندی به سفر حج مشرف شدم و خدمت امام صادق (ع ) رسیدم یک پایم در دالان و پای دیگرم در صحن خانه بود که امام صادق (ع ) فرمود : ای ابوبصیر ! ما درباره همسایه تو ، به وعده خودمان وفا کردیم و بهشت را که برایش ضامن شده بودیم ، دادیم . ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
﷽، آشنایی با مفاهیم اقتصادی #اختصاصی_داناب| @dastanak_ir 🔹سیاست پولی، سیاست انقباضی و سیاست انبساطی
﷽، آشنایی با مفاهیم اقتصادی | @dastanak_ir 🔹سیاست پولی، سیاست انقباضی و سیاست انبساطی (قسمت دوم) در قسمت قبل با مفهوم سیاست پولی آشنا شدید که به طور خلاصه عبارت بود از دخالت بانک مرکزی در قدرت خرید مردم به منظور حمایت از تولید داخلی و رفع بیکاری. حال سوال اساسی این است که بانک مرکزی چطور پول بیشتری در جامعه عرضه می‌کند یا پول مردم را جمع می‌کند؟ وقتی بانک مرکزی می‌خواهد پول بیشتری بین مردم پخش شود به‌یکباره پول به حساب آنها واریز نمی‌کند، یا برای جمع‌آوری پول با مراجعه به درب منزل مردم پول آنها را اخذ نمی‌کند. یکی از راه‌های متداول، استفاده از قیمت پول یا نرخ بهره است. طبیعی است وقتی کالایی در جامعه ارزان‌تر می‌شود و مردم به آن نیاز دارند تقاضا برای دریافت آن کالا زیاد می‌شود. برای بیان توزیع پول از یک مثال ساده استفاده می‌کنیم؛ برای نمونه به محض اینکه اعلام شود نرخ وام به ۴ درصد رسیده اکثر مردم برای دریافت وام به بانک‌ها مراجعه می‌کنند. به این ترتیب پول به سرعت در جامعه توزیع می‌شود. مردم پول را برای رفع نیازهای خود دریافت می‌کنند و بالطبع شروع به خرید کالا و خدمات می‌کنند. این یک نمونه سیاست انبساطی است. همچنین در شرایطی که اعلام شود نرخ سپرده‌های بلندمدت ۲ساله برای مثال برابر با ۳۰ درصد شده، اکثر مردم ترجیح می‌دهند تا خریدهای خود را به تعویق انداخته و تا دو سال آینده پول خود را در بانک ذخیره کنند. پس مردم در این بازه زمانی کمتر مصرف می‌کنند یا به‌عبارتی تقاضای آنها برای مدتی کنترل خواهد شد. بنابراین متوجه شدید که منظور از سیاست‌های پولی چیست. این بیان در فرم ساده بود و بانک‌های مرکزی سیاست‌های مختلفی برای افزایش یا کاهش تقاضا، یا به تعبیر دیگر کنترل تقاضا اتخاذ می‌کنند اما مهم‌ترین این سیاست‌ها کنترل حجم پول یا قیمت آن (نرخ بهره) است. سید محمد مجیدی  ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
شروع زندگی‌مان ساده بود و در عین حال باصفا. نمی‌شد گفت خانه! دو تا اتاق اجاره کرده بودیم که نه آشپزخانه داشت نه حمام. کنار در یکی از اتاق‌ها، یک تورفتگی بود که حسن برایش دوش گذاشته بود و شده بود حمام. زیر پله هم یک سکوی آجری بود که چراغ سه فتیله‌ی خوراک پزیمان را گذاشته بودیم رویش، شده بود آشپزخانه. به نظر من خیلی قشنگ بود، خیلی هم ساده. 📚نیمه پنهان ماه،ج ۱۲،ص۱۸ (شهید حسن آبشناسان) 📚 @dastanak_ir
🔵 از دروغهایی که به آن عادت کرده‌ایم 🔸مرحوم آیت‌الله حاج آقا حسین قمی رضوان الله علیه بسیار مقید بود که در الفاظ خودش حتی یک مبالغه هم نباشد. قرار بود یک تلگراف تسلیت به شخصی بدهد. در متنی که به ایشان برای امضا دادند نوشته بود: «با کمال تأسف ...» ایشان گفت: من کمال تأسف ندارم، چرا می‏‌نویسید کمال تأسف؟! این دروغ است. دروغ را تعارف هم نباید کرد. 📗 استاد مطهری، پانزده گفتار، ص۱۸۴ 📚 @dastanak_ir 👈💯
آیت‌الله محمد یزدی دار فانی را وداع گفت او عضو خبرگان رهبری بود و چندی پیش به‌علت بیماری از عضویت شورای نگهبان استعغا کرد. ریاست مجلس خبرگان، ریاست قوه قضاییه، ریاست جامعه مدرسین قم، عضو شورای نگهبان و نمایندگی مجلس را در کارنامه داشت. 📚 @dastanak_ir 👈💯
اگر در زندگی هدف نداشته باشید، خوش‌شانسی به کارتان نخواهد آمد. برای یک کشتی‌ که نمی‌داند به کدام بندر می‌رود، باد موافق معنا ندارد...! 📚 @dastanak_ir 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رئیس سابق سازمان اطلاعات خارجی بریتانیا (MI6) : 📍ایرانی‌ها در پاسخ های نامتقارن بسیار ماهرند/پاسخ آنها کار را برای طرف مقابل مشکل می‌کند...! 🔻گرچه عربستان دوست خوب ماست اما متاسفانه آینده ای ندارند/ایران قدرت آینده منطقه است...! 📚 @dastanak_ir 👈💯
برگه امتحان بی نام یک استاد دانشگاه می‌گفت: یک بار داشتم برگه‌های امتحان را تصحیح می‌کردم. به برگه‌ای رسیدم که نام و نام خانوادگی نداشت. با خودم گفتم ایرادی ندارد. بعید است که بیش از یک برگه نام نداشته باشد. از تطابق برگه‌ها با لیست دانشجویان صاحبش را پیدا می‌کنم. تصحیح کردم و 17/5 گرفت. احساس کردم زیاد است. کمتر پیش می‌آید کسی از من این نمره را بگیرد. دوباره تصحیح کردم 15 گرفت. برگه‌ها تمام شد. با لیست دانشجویان تطابق دادم اما هیچ دانشجویی نمانده بود. تازه فهمیدم کلید آزمون را که خودم نوشته بودم تصحیح کردم. آری، اغلب ما نسبت به دیگران سخت‌گیرتر هستیم تا نسبت به خودمان و بعضى وقت‌ها اگر خودمان را تصحيح كنيم مي‌بينيم به آن خوبي كه فكر مي‌كنيم، نیستیم. 📚 @dastanak_ir 👈💯
📚 موارد سجده سهو 📚 @dastanak_ir 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا