eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
11.8هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
4.9هزار ویدیو
109 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
همینکه کتاب خوبی چاپ میشد می خریدند و مطالعه میکردند اگر کتاب را می پسندیدند سریع سفارش می‌دادند چندین جلد از اون کتاب را بخریم صفحه اول کتاب می نوشتند «مسجد ملک» هیچ وقت اسم خودشون را نمی نوشتند چند جلد از کتاب را توی قفسه کتاب مسجد ملک قرار می‌دادند به اقوام و دوستان و هر کس با ایشون مرتبط بود کتاب را امانت می‌دادند یکی از اقوام میگفت هر وقت برای احوال پرسی بهشون زنگ میزدم یه جوری بحث را به کتاب میکشوندند و منو ترغیب به خواندن اون کتاب می‌کردند و به محض دیدنم بهم می‌دادند🙂 در راه خانه تا مسجد هم کتاب را روی پاشون قرار می‌دادند و به همسایه و مغازه دار کتاب می‌دادند در دیدار بعدی سراغ می‌گرفتند اگر خونده بود ،کتاب بعدی اغلب صحبتهای ما با ایشون در مورد کتاب بود.. گاهی آنچنان با اشتیاق از کتابی تعریف می‌کردند که برای خوندنش توی خونه دعوا میشد حتی در کتاب خواندن هم به بقیه خیر می رسوندند💔 مسلمان باید خیرش به بقیه برسه.... مسلمان شهیدم! چشم براه خیر شما هستیم... از خدایی که نزدشان روزی می خورید خیرمان را بخواهید کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy https://eitaa.com/joinchat/451346677Cba9588e090 آدرس گروه
اعراف کجاست و اهل ان کیانند؟.ogg
4.64M
✳️ أعراف کجاست؟ 💢 اهل أَعراف کیانند؟ 🎤 جواد حیدری ⭕️ ارائه شده در مسنجر پالتاک کانال رسمی استاد جواد حیدری 👇👇 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 ♨️ https://eitaa.com/joinchat/4071489550C59c970ae1b
12.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️|حملات گسترده و بی سابقه مقاومت بر سر سرزمین های اشغالی 📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
15.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایران مالک بخشی از قطب جنوب خواهد شد 📚 @DasTanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 شادی غیر قابل وصف اهالی غزه از بازگشت رزمندگان مقاومت فلسطین از عملیات "طوفان الاقصی" ‌ 📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
9.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 سجده شکر رهبران حماس در لبنان پس از مشاهده پیروزی بزرگ و تاریخی مقاومت فلسطین ‌ 📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
| آخرین اخبار از سرزمین‌های اشغالی 🔸رسانه‌های صهیونیستی: اسرائیل در این نبرد به‌طور کامل غافل‌گیر شد 🔸سخنگوی گردان‌های قدس شاخه نظامی جهاد اسلامی از ورود رزمندگان سرایا القدس در کنار رزمندگان حماس در نبرد طوفان الاقصی خبر داد. 🔸شبکه ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی: مسئولین عالی رتبه اسرائیلی تاکید می‌کنند حجم تلفات ما بسیار زیاد است. 🔸 ارتش رژیم صهیونیستی عملیات "شمشیرهای آهنین" را علیه نوار غزه آغاز کرده و همزمان حماس نیز حملات راکتی را شدت داده است 🔸الجزیره از اسارت ۳۵ اسرائیلی توسط حماس خبر می‌دهد 🔸یدیعوت آحارونوت: بیش از ۲۵۰ زخمی به بیمارستان‌های اسرائیل منتقل شدند که حال برخی از آن‌ها بسیار وخیم است 🔸 نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم اسرائیل: شهروندان اسرائیلی، ما در یک جنگ تمام عیار به سر می‌بریم. 📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
🔶 تو اسرائیل خوابیده، تو غزه بیدار شده😂 📚 @DasTanak_ir
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
شادی های بی بازگشت (بر اساس یک اتفاق واقعی) قسمت دوم ننم خندید: سلام فلورا گف جاتو خیس نکردی. بار
شادی های بی بازگشت (بر اساس یک اتفاق واقعی) قسمت سوم صدا زد: شما نخودای زمینِ منو چیدید؟ هر دوی ما برگشتیم مردی رو دیدم با قد بلند، موهای بور و چشم‌های سبز که شست دستشم قطع شده بود. شناختمش اسمش حبیب بود. بیچاره برا پختن نون رفته بود از حاج رضا کپسول گاز بگیره همین که کپسول رو میاد بندازه رو دوشش شستش کنده میشه. نگاهمو از روی شستش برداشتم. بهش زل زدم، چهرش مثل لبو سرخ بود: پسرای کی هستید؟ بهرام با ترس و لرز گفت: ما نبودیم به خدا ما الان اومدیم. نمی‌دونستم الان بهرام راست میگه یا دروغ ولی اینو می‌دونستم که دیروز ما توی زمینش بودیم و کلی نخود چیدیم. البته فقط من و بهرام نبودیم تراب پسر همسایه‌مون، لیلا دختر خالم با فلورا و کریم پسر لطف الله هم با برادرهاش بود. لطف الله ۲۴ تا بچه داشت. بهش حسودیم میشد. من خیلی دوست داشتم بیشتر از اینا بچه داشتیم ولی نشد. 😞 ننم بعد زاییدن من بهش یه آمپول زده بودن که دیگه نتونست بچه دار بشه. من با وجودی که از بهرام کوچک‌تر بودم ولی به قول آقام کله خرتر بودم. دستم رو به کمرم زدم و محکم گفتم: چرا میای ما رو می‌ترسونی؟ میخوای برم آقام رو برات بیارم؟ هنوز حرفم تموم نشده بود که حبیب با عصبانیت زیاد داد زد : چه توله سگِ سنگ نخورده ای(یعنی حرف بد یا رفتار بد ندیده). دزدی کردید، حالام که بهتون میگم بدتون میاد😡 چقدر از این مرد بدم میومد، پول دوست و بداخلاق. زنش از دستش دق کرد. تازه قبل مردنش گفته بود منو بغل دست بی دین خاک کنید ولی پیش حبیب خاکم نکنید. برادراشم اونو وسط دو تا قبر خاک کردند که دست مرده ی حبیبم بهش نرسه. دمشون گرم😁 من که حسابی ترسیده بودم صدام رو کلفت کردم و یه چشمم رو نیمه باز گذاشتم و گفتم: میخوای به آقام بگم بیاد بهت بگه چرا به بچه‌هاش میگی دزد و توله سگ؟ اونم کم نیاورد فریاد زد: پدر سوخته ی مال مردم خور. حالا میرم کلانتری ازتون شکایت میکنم و خسارت زمینمو تمام و کمال می‌گیرم. بعدم خم شد تا دنبال سنگ بگرده و ما رو بزنه. من و بهرام دو پا داشتیم دو تام قرض کردیم و زدیم به چاک. تا می‌تونستیم فرار کردیم. سنگ رو پرت کرد، صاف به پشت پای من خورد. با همون پا و دردش کلی راه دویدم. وقتی ازش کاملا دور شدیم از درد افتادم روی زمین و گریه کردم. بهرام خیلی ترسیده بودم، بلند بلند شروع به گریه کرد: فرهاد پات خون اومد کفشت پر خونه کفشام پلاستیکی بود‌؛ زمستونا وقتی می‌پوشیدمش به خاطر خشکی هوا و سردیش پشت پامو زخم می‌کرد و تابستونا اینقدر پام عرق میکرد که صدای شلپ شلپ پاهام رو میشنیدم. بهرام دستمالش رو از جیبش در آورد و روی زخمم بست. دستمال دماغیش بود. زدن رو شونش: حالا نچسبه به پام؟ و با هم تا سر چشمه خندیدیم و ادا در آوردیم. اصلا یادم رفت قرار بود با ننم برم خرمن. یهو به خودم اومدم دیدم ظهر شده. رفتنم بی فایده بود چون ننم دیگه رفته بود خونه تا ناهار بپزه گوسفندها رو وقت غروب سمت خونه میبردیم. تا میرسیدیم سریع یه نون بر میداشتیم خالی یا با پنیر و کره میخوردیم. هر چند ناهار میبردیم صحرا ولی غروب انگار صد سال گرسنگی کشیده بودیم. اخر هفته بود و هوا داشت زمستونی میشد. از صحرا که اومدیم خونه، دیدم آقام با چوب روی پله ها نشسته، زهره ترک شدم، معلوم بود قراره کتک بخوریم ولی نمیدونستم بابت چی؟ حبیب کاری کرده بود یا ننم از نرفتنم پیش آقام گلایه کرده بود. با هی هی و بدو بدو گوسفندا رو فرستادیم تو آغل. من و بهرام به آقام چشم دوختیم. با چوب اشاره کرد که بیایید اینجا، ننم با استرس بالای سر آقام بود. داداش بزرگمم تو پنجره داشت نگاهمون میکرد یک دفعه در حیاط رو زدند... ✍️ آمنه خلیــــــــلی قسمت سوم ادامه دارد.... ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
وسط اخبار جنگ: حسن یزدانی و یونس امامی و امیر حسین زارع در کشتی آزاد بازی های آسیایی مدال طلا گرفتن🥇🥇🇮🇷 و مجتبی گلیج مدال نقره گرفت🥈🥈 📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
10.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استوری های آماده بدون لوگو ] [ مناسبتی 📲فقط کافیه با اینشات اســــم خــودت رو بـزنی زیـرش 🎹موسیقی قابل تغییر 🟡شرط استفاده یک صـــــلوات هدیه به روح مادر عج اینجا استوری های اماده رو ببین👇 https://eitaa.com/joinchat/3234070804C33f7713af0