✨﷽✨
🌼من به شما کمک میکنم تا خدا هم به من کمک کند!
✍سرایدار مدرسهای که شهید عباس بابایی در آن درس میخواند میگوید: کمردرد داشتم و نمیتوانستم کار مدرسه را خوب انجام دهم. مدیر مدرسه به من گفت: اگر اوضاعت همیشه این باشد، باید بروی بیرون. اگر من را بیرون میکردند، خیلی اوضاع زندگیام بدتر میشد. آن شب همهاش در این فکر بودم که اگر من را بیرون بیندازند، چه خاکی توی سرم کنم؟
فردا صبح که رفتم مدرسه، دیدم حیاط و کلاسها عین دسته گل شده و منبع آب هم پر است. از عیالم که برنمیآمد؛ چون توان این همه کار را نداشت. نفهمیدم کار کی بوده. فردا هم این قضیه تکرار شد. شب بعد نخوابیدم تا از قضیه سردربیاورم. صبح، یک پسربچه از دیوار پرید پایین و یکراست رفت سراغ جارو و خاکانداز. شناختمش. از بچههای مدرسهی خودمان بود. مرا که دید، ایستاد. سرش را پایین انداخت. با بغضی که در گلویم نشسته بود، گفتم: «پسرم! کی هستی؟» گفت: «عباس بابایی.» گفتم: «چرا این کارها را میکنی؟» گفت: «من به شما کمک میکنم تا خدا هم به من کمک کند.»
📚 برگرفته از کتاب «ظرافتهای اخلاقی شهدا»
#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
📚 @dastanak_ir
سه رفیق
قال علی عليه السلام : إنَّ لِلمَرءِ المسلمِ ثلاثةُ أخِلاّءَ : فَخَلِيلٌ يقولُ لَهُ : أنا مَعكَ حيّا و مَيِّتا و هُو عَمَلُهُ ، و خليلٌ يقولُ لَهُ: أنا مَعَكَ حتّى تَموتَ و هُو مالُهُ ، فإذا ماتَ صارَ لِلوَرَثَةِ ، و خليلٌ يقولُ لَهُ : أنا معكَ إلى بابِ قَبرِكَ ثُمّ اُخَلِّيكَ و هُو وَلَدُهُ . ( امالی، ص 170 )
شما سه رفیق دارید ، بعضی از این رفیقها ، رفیق دائمی اند و بعضی ها نیمه راهند . یک رفیق به شما می گوید که من در حیات و ممات در کنار تو هستم ؛ این رفیق کیست؟
🔻 این رفیق عمل شماست. عمل خوب هم در دنیا به درد شما می خورد و هم در آخرت . رفیق دیگر که این رفیق نیمه راه است ، می گوید من تا هنگام مرگ با شما هستم . وقتی مردی از تو جدا می شوم این مال شماست.
🔻 این مال تا زنده اید اگر تلف نشود با شماست بعد که از دنیا رفتید این اموال مال ورثه شماست، به شما هیچ ربطی ندارد . رفیق دیگر از این قبلی یک قدری بهتر است ، تا هنگام مرگ رفیق نیست ، تا ورودی قبر رفیقِ شماست، از آنجا به بعد از ما جدا می شود؛
🔵👈 این فرزندان و کسان انسانند که اینها هم در دنیا با انسان دوستند ، همراهند ، اما بعد از مرگ فقط تا ورودیِ قبر با ما هستند و از آنجا به بعد ما را تنها می گذارند ، ماییم و عملمان.... آنچه بدرد من و شما می خورد عمل است. که اِنَّ خیرَ الزادَ التَقوی
شرح حدیث از حضرت امام خامنه ای (مد ظله العالی) ابتدای درس خارج مورخ 18 /9/ 93
❤️ #مقام_معظم_دلبری
📚 @dastanak_ir
‼️ملاک طهارت الکل
🔷س 5546: امروزه از الکل که در واقع مسکر است برای ساخت بسیاری از داروها بهخصوص داروهای نوشیدنی، عطرها بویژه انواع ادکلن هایی که از خارج وارد می شوند، استفاده می کنند. آیا به افراد آگاه یا جاهل به مسأله اجازه خرید و فروش و استفاده و بهره گیریهای دیگر از آنها را می دهید؟
✅ج: الکل هایی که معلوم نیست در اصل از اقسام مایعات مستکننده باشند، محکوم به طهارت هستند، و خرید و فروش و استعمال مایعاتی که با آنها مخلوط شده اند اشکال ندارد.
🔹 پینوشت
طهارت یک چیز به معنای جواز خوردن نیست.
📕منبع: leader.ir
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
😁 درسته بچهم مشکلات ریوی و تنفسی و تغذیهای و مغزی داره ولی خدا رو شکر تاریخ تولدش ۹۹/۹/۹هِ
📚 @dastanak_ir
🔹️ آن روزی که شهر اصفهان در دورهی شاه سلطان حسین مورد غارت قرار گرفت و مردم قتل عام شدند و حکومت باعظمت صفوی نابود شد، خیلی از افراد غیور بودند که حاضر بودند مبارزه و مقاومت کنند؛ اما شاه سلطان حسین ضعیف بود.
🔹️ اگر جمهوری اسلامی دچار شاه سلطان حسینها بشود، دچار مدیران و مسئولانی بشود که جرأت و جسارت ندارند؛ در خود احساس قدرت نمیکنند، در مردم خودشان احساس توانائی و قدرت نمیکنند، کار جمهوری اسلامی تمام خواهد بود.
🔹️ بیانات رهبر انقلاب در دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت ۱۳۸۷/۰۹/۲۴
📚 @dastanak_ir
👌 توضیح زیبایی در مورد ترس از مرگ
📚 @dastanak_ir
🏕فرض کنید زمینی به شما دادهاند و وسطش خط کشیدهاند.
اسم نصفش را «دنیا» و نصف دیگرش را «آخرت» بگذار.
تو پیدرپی نصفۀ آخرت را حفاری کردی و با خاکش آجر برای نصفۀ دنیا ساختی و پله گذاشتی و آوردی بالا.
در ابتدا دنیا و آخرت در یک سطح بود اما تو از آخرت برداشته و روی دنیا گذاشتی.
موقع مرگ میگویند: از دنیا به آخرت برو، یعنی از این بالا بپر پایین.
*تو میترسی*.
میگویی اگر از این دیوار صدمتری، توی آن گودال صدمتری بپرم، استخوانهایم خرد میشود.
*چه کسی از آخرت یک گودال بیمنتها ساخته؟*
*خود تو ! این ترس، از عمل توست*
انسان وقتی توبه میکند، یک قسمت از دنیا را برمیدارد و در آخرت میگذارد.
همینطور صدقه ، کمک به پدر و مادر ، عبادات و ....
یواش یواش آخرت بالا میآید و این دو همسطح میشوند.
وقتی میگویند، بفرمایید برویم، قدم از دنیا برمیداری و راحت به آخرت میروی و اصلا نمیهراسی . . ./ آیت الله حائری شیرازی
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
سلام من گاو هستم !!
در يک مدرسه راهنمايي دخترانه چند سالي بود که مدير مدرسه بودم. چند دقيقه قبل از زنگ تفريح اول، مردي با ظاهري آراسته و سر و وضعي مرتب در دفتر مدرسه حاضر شد و به من گفت: «با خانم… دبير کلاس دومي ها کار دارم و مي خواهم درباره درس و انضباط فرزندم از او سؤال هايي بکنم.»
از او خواستم خودش را معرفي کند. گفت: «من گاو هستم! خانم دبير بنده را مي شناسند. بفرماييد گاو، ايشان متوجه مي شوند.»
تعجب کردم و موضوع را با خانم دبير که با نواخته شدن زنگ تفريح، وارد دفتر مدرسه شده بود، در ميان گذاشتم. يکه خورد و گفت: «يعني چه گاو؟ من که چيزي نمي فهمم.»
از او خواستم پيش او برود و به وي گفتم: «اصلاً به نظر نمي رسد اختلالي در رفتار اين آقا وجود داشته باشد. حتي خيلي هم متشخص به نظر مي رسد.»
خانم دبير با اکراه پذيرفت و نزد پدر دانش آموز که در گوشه اي از دفتر نشسته بود، رفت. مرد آراسته، با احترام به خانم دبير ما سلام داد و خودش را معرفي کرد: «من گاو هستم! شما بنده را به خوبي مي شناسيد، پدر گوساله؛ همان دختر سيزده ساله اي که شما ديروز در کلاس، او را به همين نام صدا زديد.»
دبير به لکنت افتاد و گفت: «آخه، مي دونيد…»
مرد گفت: «بله، ممکن است واقعاً فرزندم مشکلي داشته باشد و من هم در اين مورد به شما حق مي دهم. ولي بهتر بود مشکل انضباطي او را با من نيز در ميان مي گذاشتيد. قطعاً من هم مي توانستم اندکي به شما کمک کنم.»
خانم دبير و پدر دانش آموز مدتي با هم صحبت کردند. گفت و شنود آنها طولاني، ولي توأم با صميميت و ادب بود. آن پدر، در خاتمه کارتي را به خانم دبير ما داد و با خداحافظي از همه، مدرسه را ترک کرد. وقتي او رفت، هجوم برویم به سمت کارت....
«دکتر… عضو هيأت علمي دانشکده روانشناسي و علوم تربيتي جامعةالمصطفی العالمیة، تلفن .... ، آدرس....»
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تایم لپسی شگفت انگیز از حرکت گیاهان طی روز...
📚 @dastanak_ir
تخم مرغ اگر با نیروی بیرونی بشکند، پایان زندگیست...
ولی اگر با نیروی داخلی بشکند، آغاز زندگیست...
همیشه بزرگترین تغییرات از درون شکل میگیرد...
درون خود را بشکن تا شخصیت جدیدت متولد شود...
آنگاه خودت را خواهی دید....
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
کنایه سنگین دلاوری (مجری بیست و سی) به برخی مسئولین
پیش خودتان فکر کنید اصلا بود و نبودتان فرقی میکند که کسی بخواهد شما را مثل شهید فخریزاده حذف کند...؟
🔹 به نظرم دلاوری خیلی کم لطفی کره است، قطعاً فرق دارد نبود بعضی از مسئولین محترم از بودشان خیییلی بهتر است😐
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
ازشیخ عبدالله انصاری پرسیدند:
"عبادت" چیست؟
فرمود:
عبادت "خدمت" کردن به "خلق" است...
پرسیدند: چگونه؟!
گفت: اگر هر پیشه ای که به آن اشتغال
داری، "رضای خدا" و "مردم" را در نظر
داشته باشی؛
(این نامش عبادت است)
پرسیدند:
پس "نماز و روزه و خمس..."
این ها چه هستند؟؟؟
گفت: اینها "اطاعت" هستند که باید بنده برای "نزدیک شدن" به "خدا" انجام دهد تا "انوار حق" بگیرد...
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
تاریخ تولدت مهم نیست، تاریخ تحولت مهم است...
اهل کجا بودنت مهم نیست، اهل و بجا بودنت مهم است...
منطقه زندگیت مهم نیست، منطق زندگیت مهم است...
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
یارو از مسئول یک گاوداری پرسید به گاوها چه غذایی میدهید؟ مدیر پرسید؛ گاوهای سفید یا سیاه؟ طرف گفت؛ سیاهها و مدیر گفت؛ کاه و یونجه و... پرسید؛ سفیدها چی؟ و طرف جواب داد به آنها هم کاه و یونجه میدهیم. یارو پرسید؛ گاوها را کجا نگاهداری میکنید؟ و مدیرپرسید؛ سیاهها یا سفیدها؟! و طرف گفت؛ سفیدها و مدیر گفت؛ آنها را در همین سالن نگاه میداریم پرسید؛ سیاهها چی؟ گفت؛ آنها را هم همینجا! و یارو که حسابی عصبانی شده بود گفت؛ مردک مرا مسخره میکنی؟ و مدیر گفت؛ آخه گاوهای سفید مال خودم هستند. یارو پرسید؛ خب گاوهای سیاه چی؟ و مدیر گاوداری گفت؛ آنها هم مال خودم هستند!
ترامپ یا جوبایدن؟
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
دوست سوسک کوچولو - @mer30tv.mp3
3.84M
#قصه_کودکانه
هر شب
یک قصه جذاب و آموزنده
برای کودکان دلبند شما🥰
📚 @dastanak_ir
وﻗﺘﯽ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ ﺣﺎﮐﻢ ﮐﺮﻣﺎﻥ ﺷﺪ،
ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺎﻥ ﺑﻠﻮﭺ که از بزرگان شهر بود را دستگیر ﻭ بهمراه ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﺮﺩﺳﺎﻟﺶ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ.
ﻓﺮﺯﻧﺪ حسین خان بلوچ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﺮﺽ ﺩﯾﻔﺘﺮﯼ ﺩﭼﺎﺭ ﺷﺪ.
حسین خان ﺑﻪ ﺍﻓﻀﻞ ﺍﻟﻤﻠﮏ، وزیر فرمانفرما ﮔﻔﺖ:
ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ ﺑﮕﻮ ۵۰۰ ﺗﻮﻣﺎﻥ می دهم و بجای آن فقط ﭘﺴﺮ خردسالم ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺷﻮﺩ و نمیرد.
ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ وقتی پیشنهاد حسین خان را شنید ﮔﻔﺖ:
من که ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎﯼ ﮐﺮﻣﺎﻥ هستم ، نظم و ﺍﻧﺘﻈﺎﻡ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ۵۰۰ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺭﺷﻮﻩ ﻧﻤﯽ ﻓﺮﻭشم.
ﻓﺮﺯﻧﺪ حسین خان ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ، جلوی پدر جان داد.
اتفاقا" سال بعد، ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﺮﺽ ﺩﯾﻔﺘﺮﯼ ﺩﭼﺎﺭ ﺷﺪ.
فرمانفرما ﺑﺮﺍﯼ شفای پسرش ۵۰۰ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻧﺬﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻓﻘﺮﺍ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ فرزندش ﺷﻔﺎ ﯾﺎﺑﺪ ﻭﻟﯽ سودی نبخشید ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ وی ﻫﻢ، جلوی چشمان پدر جان داد.
ﺭﻭﺯﯼ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ وزیرش، ﺃﻓﻀﻞ ﺍﻟﻤﻠﮏ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ وﮔﻔﺖ ﻋﺠﺐ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ، ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﯼ در کار ﻧﯿﺴﺖ، ﻻﺍﻗﻞ ﺑﻪ ﺩﻋﺎﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﻓﻘﯿﺮ و گرسنه ای ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﺎ ﺍﻃﻌﺎﻡ ﮐﺮﺩﻡ، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﭽﻪ ﺍﻡ ﺧﻮﺏ میﺷﺪ ﻭ زنده ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ.
ﺍﻓﻀﻞ ﺍﻟﻤﻠﮏ ﮔﻔﺖ، ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﺭﺍ ﻧﺰﻧﯿﺪ ﻗﺮﺑﺎﻥ، ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎﯼ ﮐﻞ ﻋﺎﻟﻢ، ﺍﻧﺘﻈﺎﻡ و نظم ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ۵۰۰ گوﺳﻔﻨﺪ ﺭﺷﻮﻩ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎﯼ ﮐﺮﻣﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﻓﺮﻭﺷﺪ.
نشو در حساب جهان، سخت گیر
که هر سخت گیری بود، سخت میر
تو با خلق آسان بگیر، نیک بخت
که فردا نگیرد خدا، بر تو سخت
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از ترس مرگ، خودکشی نکنیم
🎥 این ویدیو پایانِ سهمگین فیلم «مِه» ساخته «فرانک دارابونت» هست. یک مه همه شهر رو گرفته و حشرات غولپیکر شهر رو قُرُق کردند.یک پدر به فرزندش قول میده تحت هیچ شرایطی نگذاره خوراک حشرات بشه، پایان فیلم، سوار یک ماشین انقدر تو مه جلو میرن که بنزین ته میکشه و ماشین میایسته.صدای نعرههای حشرات غولپیکر از پشتِ مه میاد.
🎬 تفنگی در جیب پدر هست با ۴ گلوله،سرنشینان ماشین اما ۵ نفرند.پدر پای قولش میایسته.۴ گلوله شلیک میکنه.یکی هم در مغز فرزندش... ماشین ساکته.همه مردند غیر از پدر.
🎬 پیاده میشه،میایسته روبروی صداها و نعره میزنه «يالا تکهتکهم کنید».چیزی از مه جلو میاد،اما حشرهای غولپیکر نیست،لوله یک تانکه.کسانی برای نجات اومدن،حشرات رو کشتن و مه ناپدید شده.فیلم همینجا،همینقدر مریض، تمام میشه.😔
🔸میدونید، این پایانِ خیلی خیلی مایوس به طرز عجیبی در ستایش «امید» هست. در ستایش جنگیدن تا انتها، جنگیدن با وجود تمام یأس. در ستایش جنگیدن تا آخرین سلول حتی زیر آروارههای یک حشره.
🔸از ترس مرگ، خودکشی نکنیم. امید بورزیم تا از لاشه امید، امید دوباره زاده بشه. امید ققنوس هست.
📚 @dastanak_ir
اصول خرید کردن
لیست خرید داشته باشید
🛒 قبل از رفتن به خرید یه لیست تهیه کنید تا از خریدهای اضافی جلوگیری کنید.
با بچه خرید نرید
🛒 فضای فروشگاههای زنجیرهای اصلا مناسب تفریح نیست، پس بچهها رو نبرید.
انتخاب فروشگاه
🛒 فروشگاههای زنجیرهای با تخفیف معروف هستن،ولی خریدهای متفرقه باعث میشن که جمع هزینهای که میکنید به سودتون نباشه!پس قیمت کالاهای اساسی رو تو انتخاب فروشگاه در اولویت قرار بدید.
به تخفیفها نگاه نکنید
🛒 وجود تخفیف دلیل خوبی برای خرید نیست،به لیست خرید خودتون نگاه کنید تا ببینید به چیزهایی نیاز دارید.
بستهبندی یا فله؟
🛒 مثلا حبوبات اکثرا تو بستهبندیهای زیر ۷۰۰ گرم بستهبندی میشن که شما فکر میکنید یک کیلویی هستن،حبوبات بستهبندی ۲برابر فله قیمت دارن.
پربازدیدها/پرفروشها
🛒 تو سایتهای خرید آنلاین به بخشهای پربازدید و پرفروش کاری نداشته باشید،این بخشها کاملا در اختیار فروشنده هست و میتونه ذهن شما رو فریب بده.
لحظه آخری
🛒 فروشگاهها خیلی از تنقلات گرون قیمت که حاشیه سود خوبی دارن رو نزدیک صندوق قرار میدن تا وقتی گرسنه هستین یا ذهنتون خسته هست،اونا رو بخرید.
📚 @dastanak_ir
#کریم_شیره_ای
می گویند روزی ناصرالدین شاه به کریم شیره ای گفت نام ابلهان عمده تهران را بنویس !
کریم گفت به شرط آنکه نام هر کسی را بنویسم عصبانی نشوی و دستور قتل مرا صادر نکنی !
شاه به کریم شیره ای قول داد.
کریم در اول لیست اسم ناصرالدین شاه را نوشت ! ناصرالدین شاه عصبانی شد و خطاب به کریم گفت:
اگر ابلهی و حماقت مرا ثابت نکنی میر غضب را احضار می کنم تا گردنت را بزند !
کریم گفت:
مگر تو براتی پنجاه هزار تومانی به پرنس ملکم خان نداده ای که برود در پاریس آن را نقد کند و بیاورد؟!
ناصرالدین شاه گفت:
بلی همین طور است. کریم گفت:
من تحقیق کرده ام، پرنس همه املاک و اموال خود را در این مملکت نقد کرده و زن و فرزند و دلبستگی هم در این دیار ندارد، اگر آن وجه را به دست آورد و دیگر به مملکت برنگردد و تو نتوانی به او دست یابی چه می گویی!؟
ناصرالدین شاه گفت:
« اگر او این کار را نکرده و آن پول را پس بیاورد تو چه خواهی گفت ؟»
کریم شیره ای گفت:
« آن وقت نام شما را پاک می کنم و نام او را در اول لیست می نویسم !!»
کریم شیرهای دلقک مشهور دربار ناصرالدین شاه قاجار بود. محبوبیتش نزد شاه باعث شد که زمانی که وی مُرد سه روز عزای عمومی اعلام شود.
او در اصفهان زندگی میکردهاست و همه او را با نام کریم پشه میشناختند (به خاطر نیش و کنایه هایش)
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
تست هوش
🎲 مجموع سن پدر وپسری ،66 سال است.سن پدر،عکس سن پسر است.آیا می توانید سن آن دو را بیابید؟
چندحالت ممکن میتواند وجودداشته باشد؟🤔 🤓
پاسخ تا ساعاتی دیگر در #داناب
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
👌 نکته جالب و مشترک هر 5 دانشمند شهید هسته ای کشور
#شهید_هسته_ای
#شهيد_محسن_فخري_زاده
📚 @dastanak_ir
#ضرب_المثل
تفنگ حسنموسی هم نزد
آورده اند كه ...
قبل از آنكه تفنگهای ته پرفشنگی اختراع شود تفنگهای سر پر دو شاخه دار معمول بوده كه باروت و گلوله با ساچمه را از سر لوله تفنگ به داخل آن می ریخته اند و با سمبه آنها را می فشردند.
سپس چند تكه پارچه كهنه یا نیمه فشرده را به وسیله سمبه در آن می طباندند ، به حدی كه باروت به حمل چاشنی تفنگ كه پستانك نامیده می شد ، برسد آن گاه دو شاخه تفنگ را كه در انتهای لوله نصب بود ، بر روی زمین می گذاشتند و پس از نشانه گیری ماشه را می كشیدند ، دنگ را بر روی چاشنی كه بوسیله سوراخ باریكی به باروت مربوط بود می چكاندند تا پس از احتراق باروت گلوله به سمت هدف روانه شود.
این تفنگهای سر پر در ایران ساخته میشد و صنعتگران و تفنگ سازان در ساختن آن كمال دقت را بكار می بردند تا موقع نشانه گیری به تیراندازان كله نكند و گلوله به هدف اصابت نماید.
بهترین تفنگسازان اخیر ایران سه نفر بودند به اسامی حاج مصطفی و حسن و موسی، حسن و موسی با یكدیگر شریك بودند و هر كدام در قسمتی از كارهای تفنگسازان تخصص داشتند، لذا تفنگهای ساخت آنها بهتر و دقیقتر از تفنگهای حاج مصطفی و سایرین بوده است. تفنگ ساخت حسن و موسی كه اختصاراً تفنگ حسنموسی گفته می شد در هدف گیری مشهور بود كه كمتر به خطا می رفت،
از آنجایی كه تفنگ حسنموسی مورد كمال اطمینان بود و شكارچیان با در دست داشتن این نوع تفنگ به موفقیت شان كاملاً امیدوار بودند، لذا چنانچه احیاناً تفنگ حسنموسی هم در نشانه زنی به خطا میرفت موجب یاس و نومیدی تیرانداز و شكارچی میشد و دیگر دست و دلش به كار نمی رفت و در پاسخ سؤال كنندگان می گفت: تفنگ حسنموسی هم نزد و معنی استعاره ای آن كنایه از این است كه همه چیز تمام شد و در انجام مقصود راه چاره و علاج دیگری متصور نیست.
آدمی برای تحقق آمال و آرزوهایش به هر وسیله ای كه متصور باشد توسل می جوید. وقتی كه از همه طریق مأیوس شد و آخرین مرجع امیدش هم نتوانست كاری انجام دهد به ضرب المثل بالا تمثیل جسته می گویند: این تفنگ حسنموسی هم نزد؛ یعنی آخرین تیر تیركش هم به هدف اصابت نكرده است.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
داناب (داستانک+نکاتناب)
تست هوش 🎲 مجموع سن پدر وپسری ،66 سال است.سن پدر،عکس سن پسر است.آیا می توانید سن آن دو را بیابید؟ چن
#پاسخ تست هوش
تعداد حالات ممکن
42 & 24 ( 42+ 24 =66 )
51 & 15 ( 51+ 15 = 66)
البته میشه 60 و #پاسخ تست هوش
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گویا گویندههای شبکه سعودی «ایران اینترنشنال» حتی اجازه ندارن بگن عربستان تو یه مسابقه ورزشی از ایران "شکست خورده" !!
📚 @dastanak_ir