eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
11.8هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
4.9هزار ویدیو
109 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
توی کوچه با گچ و زغال خانه می‌کشیدیم و با بچه‌های همسایه بازی می‌کردیم . بابا که می‌آمد می‌دویدیم توی خانه . دوچرخه داشت از این چینی‌ها ، خیلی بهش می‌رسید ، زنگ می‌بست ، همیشه با نوار پلاستیکی سبزرنگ تزئینش می‌کرد. بزرگ‌تر که شد موتور خرید من و زهره و خاله‌ام را سوار کرد ، سر کوچه زمین خوردیم و رفتیم توی دیوار بعدش هم افتادیم توی جوی آب . مردم جمع شدند و از خجالت آب شدیم . سرمان را پایین انداختیم و آمدیم خانه ، محسن هم موتورش را برد درست کرد . بد رانندگی می‌کرد ، چه با موتور چه با ماشین . همیشه عجله داشت مامانم می‌ترسید بنشیند پشت موتورش . یک روز پشت فرمان آفتاب افتاده بود توی چشمش از پشت زده بود به یک پیکان. بابا گفت خب عینک دودی بزن توی ظهر معلومه که آدم جلوی چشمش رو نمی‌تونه ببینه . یک شب قبل‌از بله برونش مادر خانومش و خانومش آمدند خانه ما . آخر شب ماشین بابام را گرفت تا آن‌ها را برساند ، با لب و لوچه‌ی آویزان برگشت . ماشین را کوبیده بود به یک نیسان . بااین‌حال زیاد هم قیافه می‌گرفت . دوستش تعریف می‌کرد توی خیابان بودیم یکی آمد زد به ما ، خیلی بد می‌رفت . محسن با یک ژستی پیاده شد که گفتیم الان دعوایشان می‌شود . رفت پایین و به طرف گفت ببخشید ، خواهش می‌کنم بفرمایید حاج آقا . دوستش کلی مسخره‌اش کرده بود ، دلش نمی‌آمد ، اصلاً اهل دعوا نبود. بیشتر اهل صلح بود . َ صلوات خیلی دوست‌داشت . پشت ماشینش صلوات نوشته بود. اسمش توی تلگرام صلوات بود. کلی از اسباب‌بازی‌های بچگی‌اش را نگه‌داشته بود ، بزرگ که شد همه را تقسیم کرد . یک‌خرده از وسایلش را داد به پسر من و مقداری را به بچه برادرم . انگشتر زیاد داشت ، دُر و عقیق و فیروزه . رنگ روشن می‌پوشید ، می‌خواست دل خانمش را به دست بیاورد . پسر خانه که بود سرو سنگین‌تر می‌چرخید. ولی عقاید و مرامش مثل قبل بود. ماه رمضان که تمام می‌شد خانمش می‌گفت محسن گفته چند تا از روزه هام به دلم نچسبیده و دوباره می‌گرفت. کل محرم و صفر مشکی می‌پوشید و درگیر مراسم‌های مذهبی مؤسسه بود . در کودکی و نوجوانی هم قاطی دسته‌های عزاداری می‌شد. در دوران دانشگاه در دسته‌ها شیپور می‌زد. بچه‌تر که بود در دسته‌های عزا زنجیر میزد ، زنجیر کوچکی داشت که خیلی حساس بود کسی بهش دست نزند . بچه‌ام کوچک بود داشتم بهش آب می‌دادم ، آمد کنارم ایستاد و گفت به سه نفس آب را بده بخورد . بعد هم گفت دایی بگو یا حسین . بابا مخالف رفتن محسن به سپاه بود . خودش و خانواده همسرش خیلی تلاش کردند ، حتی اسمش را خط زده بودند . هم می‌خواست رضایت بابایم را بدست بیاورد و هم می‌خواست برود سپاه . بابام می‌گفت آدم سپاهی آدم خودش نیست ، ممکنه بره جنگ بلایی سرش بیاید . اما بالاخره رفت . خودش بلد بود دفعه اول با ما خداحافظی نکرد . دفعه دوم بغلم کرد و خداحافظی کرد . دم آخر آمد در گوشم گفت حلالم کن ، بچه بودیم تو رو خیلی زدم . من فقط گریه می‌کردم لحظه‌ی آخر توی ترمینال گفت علی‌اکبرتون داره میره . گفت گریه نکنید من رو نمی‌برنا. خیلی خوشحال بود مثل بچه‌ها که چیزی بهشان می‌دهند. برای همه ی ما پیغام فرستاد من رو حلال کنید. به یاد مصیبت حضرت زینب باشید . حسابی مواظب مامان بابا باشید ، دعا کنید روسفید بشم . برایش نوشتم تو همین‌طوری هم روسفید هستی ، روسفیدی فقط به شهادت نیست . شهادت برای تو خوبه و برای ما سخت . دوباره گوشی را برداشتم و نوشتم به‌خاطر همون مامان بابا که این‌قدر سفارش شون رو می‌کنی برگرد . شوهرم خواب بود هی به گوشی‌اش زنگ می‌زدند ، من که جواب می‌دادم قطع می‌کردند . صدایش زدم ، پا شد گوشی را جواب داد و فقط گفت باشه . شب قبلش هم خیلی حالم بد بود تا صبح خوابم نبرده بود . رفتم توی حیاط روی تخت نشستم ، به دلم افتاده بود انگار . شوهرم من را برد خانه‌ی مادرم . مادرم داشت گریه می‌کرد و فامیل هم بودند. گفتند محسن اسیر شده . نشستیم به گریه و زاری . قرآن و نماز امام‌زمان می‌خواندیم و توسل می‌کردیم . توی کتابی خوانده بودم کسی در صحرایی گم می‌شود ، به امام‌زمان علیه‌السلام متوسل می‌شود و امام زمان کمکش میکند وبه مقصد می‌رساندش. بعد از نماز امام‌زمان گفتم یا صاحب‌الزمان ادرکنی یا فارس الحجاز ادرکنی محسن ما را نجات بده . رفتیم سر قبر شهدای گمنام همان‌جا خبر شهادتش را دادند ، نجات پیدا کرده بود . ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
🎬 مستند «استادیوم سیاسی» 📽 کارگردان:ایمان گودرزی تامین کننده: سازمان رسانه ای اوج مستند «استادیوم سیاسی» به بررسی علل و نتایج انقلاب فرهنگی می پردازد و دراین مستند با دانشجویان و مدیران وقت مصاحبه می گردد. 🖥 مشاهده و دانلود : https://www.cinemamarket.ir/p/2db6 ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
اصلاح طلبان معتدل خیلی بامزه‌اند😊 معتقدند، دوره فیلتر فضای مجازی و این حرفا گذشته است، اما دوره سانسور و توقیف فیلم‌های تلویزیون هنوز نگذشته😳 💬 محمد قربانی مقدم ــــــــــــــــ 🚩 در پرتگاه مجازی، مجهز باش... 👈پاسخ‌به‌شبهات‌فــجازی👇 🆔 @shobhe_shenasi
در گذشته مسافت زیادی را برای سوار شدن به وسایل نقلیۀ عمومی پیاده طی می‌کردیم، الان برای پارک کردن وسیلۀ شخصی‌ خود چه اندازه وسواس داریم؟ وسیلۀ ما حتماً در نزدیک‌ترین مسافت تا محل مورد نظرمان باید پارک شود. گاهی چند متر نزدیک‌تر را هم غنیمت دانسته و حاضریم زمان زیادی را برای پیدا کردن جای پارک نزدیک‌‌تر صرف کنیم؛ اما این چند متر را پیاده نرویم. انسان مدرن حتی حال پیاده شدن و باز کردن در حیاط را ندارد. از داخل ماشین بدون آنکه پیاده شود با یک دگمه در خانه را باز می‌کند. ـ در گذشته فاصلۀ میان ما و تلویزیون مسافت قابل توجهی به حساب نمی‌آمد؛ به همین دلیل هم کم و زیاد کردن و تعویض شبکۀ تلویزیون برای ما کار سختی نبود. آیا تا به حال به این مسئله فکر کرده‌اید امروز اگر کنترل تلویزیون در دسترسمان نباشد، چه اندازه بلند شدن و به سمت تلویزیون رفتن برای ما سخت است؟ یکی از دلایل اصلی بی‌حوصلگی همین رکود در زندگی مدرن است. (📚کتاب منِ دیگرِما) 📚 @dastanak_ir
9.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 جاسوس هسته‌ای چگونه اطلاعات را از جلسه محرمانه خارج می‌کرد؟ دوربین جاسوسی در ساعت مچی! ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
14.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ تلفیقی از گاندو۲ و توضیحات کریمی قدوسی 📚 @dastanak_ir
با «حاضرجواب‌گرا»ها آشنا شوید! 🔹 در جدیدترین پست «جریان ارزشی لبیک» 🔔 از دستش ندید 👌🏼 همین الان بخونید و منتشر کنید 👇🏼 ↙️ ایتا: http://eitaa.com/joinchat/2909470720Cd0790b340a ↙️ تلگرام: https://t.me/joinchat/RDF-bGR67Oi3x6tq
22.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه حرف حسابی از آدم ناحسابی هم شنیدنیه! 📚 @dastanak_ir
سؤال سلام من دارم روزه‌های قضای امسالم رو می‌گیرم، اما برای تعداد روزها به شک افتادم و نمی‌دونم 7روز بود یا 8روز؛ تکلیف چیه؟ مرجع تقلید: رهبری. ✅ پاسخ اگه تعداد روزه‌های قضاشده رو ، به هرمقدار که دارین بگیرین، کافیه؛ مثلاً نمی‌دونین چهارتا بوده یا پنج‌تا، چنانچه مقدار رو بگیرین، . 📚 @dastanak_ir
📸 تصویری از قرآن خواندن "محمد صلاح" بازیکن تیم فوتبال لیورپول انگلیس در سفر به کنیا همراه با تیم ملی مصر 📚 @dastanak_ir