فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تحلیل رهبر انقلاب از ماجرای قربانی کردن حضرت اسماعیل
🌹انتشار بمناسبت عيد سعيد قربان
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
✨﷽✨
✅داستان کوتاه
✍در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند لااقل در آسایش زندگی کند! برای همین سکه ای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد. پس همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قوی ترین سمی که داشت را خرید و به همسایه اش داد تا بخورد.
همسایه دوم سم را سرکشید و به خانه اش رفت. قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض. او همینکه به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. کمی دست و پا زد و شنا کرد و هر چه خورده بود را برگرداند و پس از آنکه معده اش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید. صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایه اش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری. او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید! همسایه اول هرروز میشنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سم است!!! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد. با هر ضربه و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد. کم کم نگرانی و ترس همه ی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانه ی همسایه میشنید دلهره اش بیشتر میشد و تشویش سراسر وجودش را میگرفت. هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربه ای بود که در نظرش سم را مهلک تر میکرد. روز سوم خبر رسید که مرده است. او قبل از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود!!
🔻این داستان حکایت این روزهای بعضی از ماست. کرونا یا هر بیماری دیگری مادامیکه روحیه ی ما شاداب و سرزنده باشد قوی نیست. خیلی ها مغلوب استرس و نگرانی میشوند تا خود بیماری
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پیداست که من در بر تو جای ندارم...
#شب_زیارتی
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺دعای اللهم اصلح عبدک
در روز عید قربان، برای امام زمان دعا کنیم...
🚩 پاسخبهشبهاتفــجازی👇
🆔 @shobhe_shenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ زیبای " إلهنا ما أعدلك "
از سامی یوسف
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز/ بغض رهبر انقلاب هنگام روایت داستان ذبح حضرت اسماعیل در روز عید قربان
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
▫️ ﷽
خلاصه داستان مسلمان شدن ژاکلین زکریا توسط شهید علمدار در عالم رویا
🔹برای مشاهده و مطالعه داستان کامل به لینک زیر مراجعه کنید👇
https://ghorbanimoghadam.ir//171
🔹خیلی دوست داشتم با مریم به این سفر معنوی بروم اما مشکل پدر و مادرم بودند به پدر و مادرم نگفتم که به سفر زیارتی فرهنگی میرویم بلکه گفتم به یک سفر سیاحتی که از طرف مدرسه است میرویم اما باز مخالفت کردند دو روز قهر کردم لب به غذا نزدم ضعف بدنی شدیدی پیدا کردم 28 اسفند ساعت 3 نیمه شب بود هیچ روشی برای راضی کردن پدر و مادرم به ذهنم نرسید با خودم گفتم خوب است دعای توسل بخوانم.
🆔 @dastanak_ir
کتاب دعا را برداشتم و شروع کردم خواندن هرچه بیشتر در دعا غرق میشدم احساس میکردم حالم بهتر میشود نمیدانم در کدام قسمت از دعا بود که خوابم برد. در عالم رؤیا دیدم در بیابان برهوتی ایستادهام دم غروب بود، مردی به طرفم آمد و به من گفت: «زهرا، بیا بیا». بعد ادامه داد: «میخواهم چیزی نشانت بدهم». با تعجب گفتم: «آقا ببخشید من زهرا نیستم اسمم ژاکلین است». ولی هرچه میگفتم گوشش بدهکار نبود مرتب مرا زهرا خطاب میکرد.
راه افتادم به دنبال آن مرد رفتم در نقطهای از زمین چالهای بود اشاره کرد به آنجا و گفت «داخل شو». گفتم این چاله کوچک است گفت دستت را بر زمین بگذار تا داخل شوی به خودم جرئت دادم و اینکار را کردم آن پایین جای عجیبی بود یک سالن خیلی بزرگ که از دیوارهای بلند وسفیدش نور آبی رنگی پخش میشد. آن نور از عکس شهدا بود که بر دیوارها آویخته بود. انتهای آن عکسها عکس رهبر انقلاب آقا سیدعلی خامنهای قرار داشت به عکسها که نگاه کردم میدیدم که انگار با من حرف میزنند ولی من چیزی نمیفهمیدم تا اینکه رسیدم به عکس آقا.
🆔 @dastanak_ir
آقا شروع کرد با من حرف زدن خوب یادم است که ایشان گفتند: «شهدا یک سوزی داشتند که همین سوزشان آنها را به مقام شهادت رساند مانند شهید جهانآرا، شهدی همت، شهید باکری، شهید علمدار و...» همین که آقا اسم شهید علمدار را آورد پرسیدم ایشان کیست؟ چون اسم بقیه را شنیده بودم ولی اسم علمدار به گوشم نخورده بود. آقا نگاهی به من انداختند و فرمودند «علمدار همانی است که پیش شما بود همانی که ضمانت شما را کرد تا بتوانی به جنوب بیایی».
به یک باره از خواب پرسیدم خیلی آشفته بودم نمیدانستم چکار کنم هنگام صبحانه به پدرم گفتم که فقط به این شرط صبحانه میخورم که بگذاری به جنوب بروم. او هم شرطی گذاشت و گفت به این شرط که بار اول و آخرت باشد. باورم نمیشد پدرم به همین راحتی قبول کرد. خیلی خوشحال شدم به مریم زنگ زدم و این مژده را به او دادم. اینگونه بود که به خاطر شهید علمدار رفتم برای ثبتنام موقع ثبتنام وقتی اسم مرا پرسید مکث کردم و گفتم زهرا من زهرا علمدار هستم. بالاخره اول فروردین 1378 بعد از نماز مغرب و عشاء با بسیجیها و مریم عازم جنوب شدیم کسی نمیدانست که من مسیحی هستم به جز مریم. در راه به خوابم خیلی فکر کردم.
🆔 @dastanak_ir
از بچهها درباره شهید علمدار پرسیدم اما کسی چیزی نمیدانست وقتی به حرم امام خمینی رسیدیم در نوار فروشی آنجا متوجه نوارهای مداحی شهید علمدار شدم کم مانده بود از خوشحالی بال در بیاورم. چند نوار مدحی خریدم در راه هرچه بیشتر نوارهای او را گوش میدادم بیشتر متوجه میشدم که آقا چه فرمودند. درطی چند روزی که چند روزی که جنوب بودیم اسلام چه دین شیرینی است و چقدر زیباست. وقتی بچهها نماز جماعت میخوانند من کناری مینشستم زانوهایم را بغل میگرفتم و گریه میکردم گریه به حال خودم که بان آنها زمین تا آسمان فرق داشتم.
شلمچه خیلی باصفا بود، حس غریبی داشتم احساس میکردم خاک آنجا با من حرف میزند با مریم دعا میخواندیم یک آن احساس کردم شهدا دور ما جمع شدهاند و زیارت عاشورا میخوانند منقلب شدم و از هوش رفتم در بیمارستان خرمشهر به هوش آمدم. صبح روز بعد هنگام اذان مسئول کاروان خبر عجیبی داد تازه معنای خواب آن شبم را فهمیدم. آن خبر این بود که امروز دوباره به شلمچه میرویم چون قرار است امام خامنهای به شلمچه بیایند. و نماز عید قربان را به امامت ایشان بخوانیم. از خوشحالی بال درآورده بودم به همه چیز در خوابم رسیده بودم.
بعد که از جنوب برگشتیم تمام شکهایم به یقین بدل گشت آن موقع بود که از مریم خواستم راه اسلام آوردن را به من یاد دهد. او هم خیلی خوشحال شد وقتی شهادتین را میگفتم. احساس میکردم مثل مریم و دوستانش من هم مسلمان شدهام.
🔹برای مشاهده و مطالعه داستان کامل به لینک زیر مراجعه کنید👇
https://ghorbanimoghadam.ir//171
ــــــــــــــــ
☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥علت قربانی کردن در عید قربان چه می باشد؟
آیت الله رفعتی
#مناسبت
#عیدقربان
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
#چهل_گام_تا_بندگی
🔸گام سیونهم «۱۰ ذیالحجه»
عملی که هر گامش ثوابی دارد!
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
شاگرد:
استاد چه کار کنم که خواب #امام_زمان💚 رو ببینم؟
◁ استاد
شب یک غذای شور بخور،آب نخور و بخواب. شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت.
❢❢شاگرد
استاد دیشب دائم خواب آب میدیدم. خواب میدیدم بر لب چاهی آب مینوشم. کنار نهر آبی در حال خوردن هستم! در ساحل رودخانه ای مشغول...
◁استاد فرمود
تشنه آب بودی خواب آب دیدی.تشنه #امام_زمان💚بشو تا خواب #امام_زمان💚ببینی...
سلامتی امام زمان صلوات فراموش نشود.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
#چهل_گام_تا_بندگی
🔸گام چهلم «۱۰ ذیالحجه»
چرا چله گرفتنهای برخی اثر ندارد!
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
#واقعی
🌹 روزی جوانی را دیدم که در کمال ادب سمت حرم اباعبدالله آمد و سلام داد و من نیز جواب سلام امام حسین به آن جوان را شنیدم. از جوان پرسیدم چه کرده ای که به این مقام رسیدی درحالیکه من پانزده سال است امام جماعت کربلا هستم و جواب سلامم را نمی شنوم؟
پاسخ داد پدر و مادر پیر و از کارافتاده ای داشتم که دیگر توانایی پیاده زیارت آمدن را نداشتند؛ قرار بر این شد هر شب جمعه یکی از والدینم را روی پشتم سوار کنم و به زیارت ببرم. یک شب جمعه که بسیار خسته بودم و نوبت پدرم بود، خستگی و گرسنگی و تشنگی ام را به رویشان نیاوردم و پدرم را سوار بر پشتم به زیارت امام حسین علیه السلام آوردم و برگرداندم.
🍃وقتی خسته به خانه رسیدم دیدم مادرم بسیار گریه می کند؛ پرسیدم مادرم چرا گریه می کنی؟ پاسخ داد پسرم می دانم که امشب نوبت من نبود و تو هم بسیار خسته ای. اما می ترسم که تا هفته ی بعد زنده نباشم تا به زیارت اباعبدالله بروم. آیا می شود امشب مراهم به زیارت ببری؟
هرطور بود مادرم رو بر پشتم سوار کردم و به زیارت رفتیم. تمام مدت مادرم گریه می کرد و دعایم می نمود. وقتی به حرم رسیدیم دعا کرد ان شاء الله هربار به امام حسین علیه السلام سلام بدهی، خود حضرت، سلامت را پاسخ بدهند.
و این شد که من هر بار به زیارت اباعبدالله علیه السلام مشرف می شوم و سلام می دهم، از داخل مضجع شریف صدای جواب سلام حضرت را میشنوم. همهی اینها از یک دعای مادر است
👤: ایت الله میلانی
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
مسی سهتا و راموس و رونالدو هم چهارتا بچه دارن!
اینجا دولت پرداخت یارانه ۴۵ هزار تومنی به متولدان جدید رو مشروط به بررسی بیشتر کرده، یارانه معیشتی رو هم محدود به خانوادههای با حداکثر ۳ فرزند کرده و مرخصی زایمان هم که عملا کنسله!
ایران با این روند تا 30 سال آینده پیرترین کشور دنیاست!
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسابقه تنیس روى ميز حیرت انگیز از بروسلی بوسیله نانچیکو با دو تن از اساتيد تنيس آن زمان!
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
✂️ برشی از یک کتاب
#ولایت_ادامهٔ_توحید
#ولایت_علی ، علی را #سرپرست گرفتن و از #هواها و #حرفها و جلوها بریدن است . و این ولایت #ادامهٔ_ولایت_حق است و دنبالهٔ #توحید ، آن هم توحیدی در #سه_بُعد ، در #درون و در #هستی و در #جامعه ؛ که توحید در درونِ انسان ، هواها و حرفها و جلوه ها را می شکند ؛ هواهای دل و حرفهای خلق و جلوه های دنیا را . و در #جامعه طاغوت ها را کنار می ریزد و در هستی خدایان و بت ها را . در این حد ، #موحد جز خدا کسی را حاکم نمی گیرد . جز #وظیفه چیزی او را #حرکت نمی دهد . هیچ قدرت و ثروت و جلوهای در روح او موجی نمیآورد و هیچ #دستوری او را از جا نمی کند جز دستور حق و امرِ الله ، از هر زبانی که این دستور برخیزد و از هر راهی که این امر برسد . و هنگامی که روحی به آزادی رسید و جز امر حق امری نداشت و جز خواست او خواهشی نداشت ، این روح به ولایت میرسد و به سرپرستی میرسد و دستور او و حتی نگاه او در دل های موحدِ عاشق حرکت می آفریند . و این است که #رسول به ولایت رسید و به #اولویت رسید ؛ که 🔹النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ🔸 و این است که علی به ولایت می رسد ؛ که 🔹مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ🔸
📚 غدیر ، علی صفایی حائری ، ص ۱۲ و ۱۳
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
#داستان
🔰داستانی زیبا از #دزدی که باعث #نجات جان صاحبان خانه شد❗️
🔸الهام خداوند و #هدايت شدن دزد
🔻در يکى از شهرهاى ايران، زن و مردى با هم #عروسى کردند، يک سال و چند ماه از عروسى ايشان گذشت و خداوند کودکی به آنها هدیه کرد.
🔻در شب سردى از زمستان زن و شوهر و کودک همگى در اتاق خواب بودند که دزدى تصميم مى گيرد از آن منزل سرقت کند ـ گاهى پروردگار #الهامش را نزد يک دزد مى برد و نمى گذارد دزدى کند ـ هيچ کس از حادثه اى که قرار است اتفاق بيفتد #خبر ندارد، نه همسايه ها و نه پدر و مادر. حفظ اين خانواده به وسيله يک دزد نيز ممکن است!
🔻نيمه شب دزد وارد اتاق مى شود، مى بيند زن و شوهر جوان خوابند، تمام اثاث ها هم #نو است، قالى ها، فرش ها. داخل کمد لباس هاى قيمتى، طلا و نقره هست، خيلى خوشحال مى شود. يک لحظه به اين امر فکر مى کند که اگر اين نوزاد بيدار شود و گريه کند و اين زن و شوهر نيز بيدار شوند، در آن صورت من نمى توانم کارى بکنم.
🔻به او الهام مى شود، آهسته کودک را بلند مى کند و در ايوان خانه مى گذارد و برمى گردد که بلافاصله کودک بيدار مى شود و گريه مى کند و سپس پدر و مادر به دنبال کودک بيرون مى آيند.
❤️خداوند #مادر را طورى قرار داده است که با کوچک ترين صداى #گريه فرزند بيدار مى شود، اگر مادر بيدار نشود هزاران خطر بچه ها را از بين مى برد.
🔻مادر مى بيند صداى گريه بچه مى آيد ولى بچه سر جايش نيست، با وحشت شوهر را بيدار مى کند و مى بينند صدا از بيرون مى آيد. بچه سه ماهه که بيرون نمى تواند برود! وحشت زده با همديگر به طرف ايوان مى دوند. در همين لحظه طاق چوبىِ موريانه خورده فرو مى ريزد و صداى ريزش طاق، همسايه ها را بيدار کرده، همه داخل کوچه براى نجات آنان مى آيند و مى بينند زن و شوهر و بچه بيرون از خانه هستند.
🔻گرد و غبار اتاق نشست، دزد هم بين مردم بود و چيزى نمى گفت، ولى فکر کرد اگر من بروم اين داستان را براى آنها بگويم #اعتقاد آنها به خدا بيشتر میشود. حال که نتوانستيم دزدى کنيم، اعتقاد مردم را به خدا زياد کنيم!
🔻دزد جلو آمد و به زن و شوهر گفت: داستان از اين قرار است. زن و شوهر و همسایهها دزد را #بخشیدند و رها کردند و پول خوبى نيز به او دادند و گفتند: برو با اين پول کاسبى کن، ديگر هم دزدى نکن. دزد گفت:
💠دنبال دزدى نخواهم رفت و اگر به من پول هم نمى داديد من دنبال دزدى نمى رفتم.💠
❤️
به خدا که وصل شوی...
آرامش وجودت را فرا می گيرد!
نه به راحتی میرنجی...
و نه به آسانی می رنجانی...
آرامش...
سهم دلهايی است که...
به سَمت خداست...
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
📚 تمام خواندن نماز مسافر
💠 سؤال: اگر مسافری كه نمازش #شکسته است در اثر فراموشی، نماز را کامل بخواند و بعداً متوجه شود چه وظیفه ای دارد؟
✅ جواب: اگر #مسافر فراموش كند که نمازش، شكسته است و تمام بخواند، اگر #داخل_وقت متوجه شد، باید نماز را دوباره بخواند و اگر پس از وقت به یاد آورد، قضای نماز واجب نیست.
#احکام_نماز #نماز_مسافر
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلمه به کلمه آنچه از زبان من و شما گفته میشود، نوشته میشود
صحبتهای شنیدنی "مقام معظم رهبری" در بحث کنترل زبان
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
▪️نگرانی ها از موج سوم کرونا در ایام محرم باعث شده مردم به فکر این بیافتن برن سواحل بریتانیا جوج بزنن با نوشابه!
[بی بی سی طور]
💬 سِد جمال تولائی
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
⚘﷽⚘
و سالهاست که تو همان تنهاترین سفیدپوش سرزمین ابراهیمے
سلام،حج ات مقبول آرام دل بےقرار ما
عید هم آمد و رفت و چشمانمان دوباره بغض آلود است
تنهایے تو یڪ طرف و زمین گیرے ما از سوے دیگر راه پروازمان را مسدود کرده است که قربان هم با همه عظمتش قربانے کردن نفس مان را به ما نیاموخته است.
پرواز بدون تو آرزويے محال است
تویے ؛ که ماجراے سربریدن همه زنجیرهاے زمین را خوب میدانے
تویے که راه سبڪ شدن بالهایمان را در سینه ات جاے داده اے
و ما بدون تو
نه سربریدن تعلقاتمان را آموخته ايم
و نه رها شدن از زمین براے پروازهاے بلند را تجربه کرده ايم
ساده بگویم یوسف کنعانے من؛
زمین با همه عظمتش ، بدون تو گودالے تنگ و تاریڪ است و ما خسته تر از همیشه
فقط براے ملاقات هیبت حیدرے ات
لحظه شمارے مے کنیم
🕋 حج ات مقبول،تنها ذخیره زمین
یڪ نخ از جامه احرامت جان غبار گرفته ما را آرام مے کند...😔
غریب ترین حاجے هر ساله ؛
کاش بیاموزیم پیش پایت همه زنجیرهاے وجودمان را سر ببریم
تا بیابیم آنچه را که قرنهاست در حسرتش زمین گیر شده ايم . . .😭
#سلامآخرینوارثغدیر
در افق آرزوهایم
تنها«أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج»را میبینم...
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
دلیل مخالفت سید حسن #مدرس
با خرید #سگ از انگلستان!
.... زمانی وزیر دارایی وقت، لایحهای تقدیم مجلس کرد که به موجب آن، دولت ایران یکصد سگ از انگلستان خریداری و وارد کند. او شرحی درباره خصوصیات این سگها بیان کرد و گفت: «این سگها شناسنامه دارند، پدر و مادر آنها معلوم است، نژادشان مشخص است و از جمله خصوصیات دیگر آنها این است که به محض دیدن دزد، او را میگیرند.»
مدرس طبق معمول، دست روی میز زد و گفت: «مخالفم. وزیر دارایی گفت: آقا! ما هر چه لایحه میآوریم، شما مخالفید، دلیل مخالفت شما چیست؟ مدرس جواب داد: مخالفت من به نفع شماست، مگر شما نگفتید، این سگها به محض دیدن دزد، او را میگیرند؟ خوب آقای وزیر! به محض ورودشان، اول شما را میگیرند. پس مخالفت من به نفع شماست. نمایندگان با صدای بلند خندیدند و لایحه مسکوت ماند.!!!
اگر مدرس مخالفت نکرده بود ،؟؟؟؟؟؟
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
باسمه تعالی
#مسابقه
«خطبه غدیر را بخوانید، جایزه ۱۱۰ هزار تومانی بگیرید»
موکب حضرت ابالفضل علیه السلام اصفهان، با همکاری کانال «پاسخ به شبهات فضای مجازی» برگزار می کند:
🔹در راستای آشنایی با معارف غدیر و فضائل امیرالمومنین علیه السلام، از کاربران عزیز دعوت می شود، با مطالعه خطبه غدیر، در مسابقه ای که به صورت #مجازی در روز عید سعید غدیر خم برگزار میگردد، شرکت کنند
سوالات از متن خطبه غدیر طراحی شده و به ۵ نفر از برندگان جوایز ۱۱۰ هزار تومانی تعلق خواهد گرفت.
سوالات آزمون، روز شنبه، (عید غدیر) راس ساعت ۱۸ و به مدت یکساعت در کانال #ایتایی پاسخ به شبهات فضای مجازی به نشانی
http://eitaa.com/shobhe_shenasi
درج می شود.
🔹از همین امروز مطالعه را شروع کنید.
✅برای مطالعه متن کامل خطبه غدیر، از این پیوند استفاده کنید👇
ghorbanimoghadam.ir/1146
🚩 پاسخبهشبهاتفــجازی👇
http://eitaa.com/joinchat/1042808834C1d4becaa06
✅راهکارهای اعتراف به حق
🔻با بررسی روایات، سه راهکار برای اعتراف به حق برداشت می شود که انسان با دانستن آنها میتواند توفیق اعتراف به حق را به دست بیاورد:
🔹۱-آگاهی از ارزش حقگویی
👈اگر کسی به ارزش والای اعتراف به حق پی ببرد، همیشه به دنبال منافع شخصی خود نیست و حاضر است در پیشامدها، تلخی پذیرش حق را بر خود تحمیل کند.
امیرالمومنین«علیهالسلام» میفرمایند:
صبرِ بر حق ندارد، مگر کسیکه ارزش آن را شناخته باشد.
🔹۲-دانستن پاداش حقپذیری
👈موضوع دیگری که حقگویی و حقپذیری را برای انسان آسان میکند، این است که شخص بداند خدای متعال در مقابل صبر در حق، پاداش نیکوتر نصیب بندهاش میکند.
امام صادق«علیهالسلام» فرمودند:
بر حق صبر کن؛ زیرا کسی بر حق صبر نمیکند، مگر اینکه خداوند سبحان بهتر از آن منفعتی را که شخص از دست میدهد، نصیبش میکند.
🔸این وعدهٔ الهی است: «إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجرَهُمْ بِغَیرِ حِسابٍ»؛ همانا صابران اجر و پاداش خود را بیحساب دریافت میکنند.
مولوی می گوید:
صبر را با حق قرین کرد ای فلان/
آخرِ والعصر را آگه بخوان/
صد هزاران کیمیا حق آفرید/
کیمیایی همچو صبر آدم ندید
🔹۳-پیبردن به آثار حقگریزی
👈سومین عامل مؤثری که حقپذیری را سهولت میبخشد، این است که شخص بداند اگر حق را نپذیرد، خدای متعال دو برابرِ ضرر آن را نصیبش میکند.
در این خصوص امام باقر«علیهالسلام» به فرزند خود فرمودند:
نفس خود را بر پذیرش حق صبور کن؛ زیرا کسیکه چیزی را در راه حق منع کند، دو برابر آن را در راه باطل از دست خواهد داد!
🔺برای مثال، اگر فردی خُمس مالش را ندهد، بهطور قطع دو برابر آن را در راه باطل از دست خواهد داد.
آیت الله سید ابوالحسن مهدوی
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir