eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
12.3هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
108 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی آنلاین - چه بگویم نگفته هم پیداست - سید رضا نریمانی.mp3
10.79M
🏴السلام علیک یا ابا محمد یا حسن بن علی چه بگویم نگفته هم پیداست غم این دل مگر یکی و دوتاست (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
📚✨📚✨📚 ✅پرسش آیا صحیح است که (بادرنجوبه) چايي هست که حضرت علي علیه السلام از آن استفاده مي کرد، سند این گفته چیست؟ ✅ پاسخ روایتی در کافی آمده است به این مضمون: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص يُعْجِبُهُ الْبَاذَرُوجُ.1 امام صادق(عليه السلام): «امير مؤمنان علي(عليه السلام) بادرنجبويه را خيلى دوست مي داشت» ☘️در روايات تعبير به چاي ندارد بلکه مي فرمايد اميرالمومنين عليه السلام اين گياه را خيلي دوست داشت 🌸روش هاي مختلفي براي مصرف اين گياه وجود دارد که يکي از آنها دم کردن و چاي بادرنجبويه است (1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏6، ص: 364 (مرکز ملی پاسخگویی) (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
درباره جناب حر بن یزید ریاحی 🔻 اگرچه از زندگی ایشان قبل از واقعه عاشورا اطلاعی در دست نیست اما قرائني وجود دارد كه حر بن يزيد رياحي انسان سلیم النفسى بود که قلباً به خاندان نبوّت ارادت داشت، احترام و ادب خاصی كه به نام حضرت صدیقه طاهره نشان داد، و به امام(عليه السلام) گفت: من نمی توانم از مادر شما جز به نیکی و پاکی یاد کنم. از طرف دیگر وقتی هم که حضرت امام حسین علیه السلام می خواستند نماز بخوانند، به حر گفتند : بروید با اصحابتان نماز بخوانید، و ما هم با اصحابمان نماز می خوانیم. حر گفت: نه، وقتی شما نماز بخوانید ما پشت سر شما می ایستیم، و با اصحابش پست سر امام ایستادند، و نماز خواندند(1 ). 🔸يا در روز در عاشورا یاران حر دیدند که بدن حُرّ می لرزد، از او پرسیدند : چرا می لرزی؟ ما گمان نمی کردیم که از تو شجاع تر در این لشکر وجود داشته باشد. حر پاسخ داد: من خودم را بین بهشت و جهنم می بینم.(2) 🔹«شیخ ابن نما» گزارش کرد: هنگامی که حر از قصر ابن زیاد در کوفه خارج شد تا به استقبال امام بیاید، ندایی را شنید که از پشت سر می‎گوید: ای حر! تو را به بهشت بشارت باد. او به پشت سر نگریست و کسی را ندید. با خود گفت: به خدا قسم، این بشارت نیست در حالی که من اسیر به جنگ با حسین هستم. او پیوسته این خاطره را در ذهن داشت تا هنگامی که خدمت امام رسید و آن داستان را بازگو کرد. امام به او فرمودند: تو به واقع به پاداش و نیکی راه یافته‎ای. امام در یکی از خطابه‎های کوتاه خود اینگونه حر را آگاه کرد: آیا آزادمردی نیست که واگذارد این ریزه غذای داخل دهان را (ته مانده منافع دنیا را که شبیه به ریزه غذای داخل دهان است) برای اهل آن؟(3) 🌱همه اینها حکایت از یک دیانت و ایمان حقیقی می کند. دیانتی که در عمق جان حر نشسته است.بنابراين هر چند از زندگاني حر بن يزيد رياحي تا قبل از حادثه كربلا اطلاعات چنداني در دست نيست،ولي با اين قرائن مي توان به ايمان و ديانت وي پي برد،چرا كه اگر سابقه پسنديده اي نداشت بعيد بود چنين توفيق عظيمي نصيب او شود و به سعادت شهادت در ركاب سيدالشهدا(عليه السلام) رسيده و براي هميشه تاريخ با نامي خوش ياد شود. پي نوشتها: 1- تاريخ طبري، ج5، ص 402- 401؛ کتاب الفتوح، ج5، ص78- 76/ ابصارالعین، ص205. 2- ترجمه ارشاد مفید ج 2 / ص 102 - 104، اعلام الورى: ص 239. 3- تحت العقول، ص 292/ الانوار البهیة، ص 101. ترجمه از کتاب المنجد، ترجمه محمد بندرریگ، ج2، ص 1712 . (مرکز ملی پاسخگویی) (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🔹ماجرای دعبل خزاعی و صله امام رضا ع به او و دزدان | @dastanak_ir دعبل خزاعی از شعرای معاصر با امام ابوالحسن الرضا علیه السلام بوده و با اشعار خود از حریم اهل بیت علیهم السلام دفاع می کرده است. «مدارس آیات خلت من تلاوه»، آن را که در حضور امام رضا علیه السلام خواند، وقتی به این بیت رسید، امام علیه السلام سخت متأثر شد و گریه کرد. اری فـــــیئهم فی غـــــیر هم متقســــما و ایدیهم عن فیئــهم صفـــرات «می بینیم که اموال و حقوق آنها در میان دیگران دست به دست می گردد، اما دست خودشان از اموال و حقوقشان خالی مانده است». امام علیه السلام فرمود: راست گفتی ای خزاعی، دست ما خالی مانده است. وقتی قصیده به پایان رسید، امام علیه السلام برای این که صله ای به او داده باشد، دستور داد کیسه ای که صد دینار طلا در آن بود به دعبل بدهند. دعبل به آورنده ی کیسه گفت: پول را خدمت امام برگردان و از طرف من عرض کن، به خدا قسم، من برای پول شعر نگفته ام، صرفا برای ابراز محبت به شما گفته ام. تنها چیزی که از شما می خواهم این است که یک قطعه از لباس های تنتان را به من بدهید تا من به آن تبرک بجویم. امام مجددا پول را با جبه ای از لباس خودشان به او برگرداندند و فرمودند: این پول را نگه دار که مورد احتیاجت خواهد بود. او از طوس به سمت کوفه حرکت کرد. در راه، کاروان به راهزن ها رسید. راهزن ها اموال کاروان را گرفتند و دست های کاروانیان را بستند. حتی جبه ای را که امام به او داده بود، بردند. دعبل می گوید: من در گوشه ای غمگین نشسته بودم و می دیدم که اموال ما را راهزنان در میان خودشان تقسیم می کنند، اتفاقا دیدم یکی از آن ها همان جبه را پوشیده و سوار بر اسبی است و دیگران مشغول تقسیم اموال ما هستند و عجیب این که او در همان حال همان شعر مرا می خواند: اری فـــــیئهم فی غـــــیر هم متقســــما و ایدیهم عن فیئــهم صفـــرات من گفتم: ای سرور من، این شعر که می خوانی مال کیست؟ گفت: به توچه مربوط است؟ گفتم: منظوری دارم. گفت: گوینده ی این شعر مداح آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم دعبل خزاعی، است، و بنا کرد از شعر و گوینده ی آن تجلیل کردن که اخلاص در حب آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم دارد. من گفتم: من دعبلم. گفت: تو دروغ می گویی، اگر راست می گویی، قصیده اش را بخوان، تنها این یک بیت که نیست. قصیده را از اول تا آخر خواندم. مرا پیش رئیسشان بردند که بر سر تل خاکی به نماز ایستاده بود. تعجب کردم که نماز و زاهزنی! پس از فراغت از نماز، مرا به او معرفی کردند. او خیلی تعجب کرد و سپس وقتی مطمئن شد که دعبل هستم، دستور داد تمام اموال کاروان را برگرداندند. دعبل به قم رفت و قمی ها وقتی فهمیدند که دعبل جبه ی امام رضا علیه السلام را دارد گفتند: ما این جبه را به ده هزار دینار می خریم. گفت: من این را به هیچ قیمتی نمی فروشم. از قم بیرون رفت جمعی از جوان ها رفتند و وسط راه جبه را از او گرفتند. ناچار به شهر برگشت و هرچه خواست جبه را بگیرد، ندادند، گفتند: تو دیگر جبه را نخواهی دید. پولش را بگیر و برو. گفت: پس قطعه ای از آن را به من بدهید. تکه ای از جبه را به او دادند و رفت. وقتی به خانه رسید، دید دزد به خانه اش زده و همه چیزش را برده است، تنها همان صد دیناری که امام رضا علیه السلام به او داده و فرموده بود نگه دار که مورد احتیاجت خواهد بود، در دستش باقی مانده بود و مردم هر دینار آن را به ده دینار از او خریدند. سیدمحمد ضیاء آبادی- کتاب حبل متین (جلد اول) – از صفحه 381 تا 383 کلیــد واژه (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رمزگشایی از قتلی مرموز در قرون وسطی توسط محققان آمریکایی بررسی سوءقصد به یک نجیب‌زاده با نقش‌آفرینی امپراتور بیزانس، خلیفه مسلمانان و همسر مقتول ترور بیولوژیک حسن‌بن‌علی(ع) با «مرکوری کلراید» (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بدون تعارف با خانواده شهید خان‌طومان محمد بلباسی پس از ۵ سال چشم‌انتظاری (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
*✨﷽✨* *🔵سیره‌ی عملی امام حسن مجتبی علیه‌السلام 🔵* 👈روزي عربي بدشكل و بسيار زشت ميهمان حضرت شد و بر سر سفره نشست. از روي حرص و اشتهاي فراوان مشغول غذا خوردن شد از آنجا كه خوي امام و اين خانواده، كرم و لطف است آن جناب از غذا خوردن او خوشحال گشت و تبسم فرمود: در بين صرف غذا پرسيد اي عرب زن گرفته اي يا مجردي؟ 🔹 عرض كرد زن دارم. فرمود چند فرزند داري؟ گفت هشت دختر دارم كه من از همه آنها زيباترم، اما آنها از من پر خورترند حضرت تبسم نمود او را ده هزار درهم بخشيد گفت: اين هم سهم تو و زوجه تو و هشت دخترت. ---------- 📚 لطائف الطوائف، ص ۱۳۹. (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
📒 ساعت سه‌ نیمه‌شب بود.. صدای زنگ تلفن پسر را بیدار کرد پشت خط مادرش بود ..پسر با عصبانیت گفت: "چرا این وقت شب منو از خواب بیدار کردید؟! " مادرگفت: ۲۵ سال قبل درهمین ساعت تو مرا از خواب بیدار کردی خواستم بگم: تولدت مبارک پسرم ❤️ پس از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد ..صبح سراغ مادر رفت وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمعی نیمه سوخته یافت .ولی مادر دیگر در این دنیا نبود. ✍🏻 هرگز دل کسی را نشکن ،هرگز. همیشه زمان برای جبران وجود ندارد . (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
تو چقدر گرفتی تا صلح را به امام جامعه کنی؟ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نوستالژی رضا صادقی در برنامه زنده تلویزیونی (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
5d22ee29a1509.pdf
709K
📚 دانلود کتاب غریب پیروز 🔷 «غریب پیروز» دربردارنده پیام رهبر معظم انقلاب به کنگره‌ی جهانی امام رضا علیه‌السلام است. در این پیام اوضاع سیاسی و اجتماعی دوران خلافت اموی و عباسی تبیین شده و با بیانی شیوا، بسیاری از زوایای تاریك آن دوران را روشن می‌كند و به تحلیل مسائل و رویدادهایی چون ولایت عهدی آن حضرت(ع) و تأثیر متقابل آن بر جهان اسلام و دستگاه خلافت عباسیان می پردازد. 🔹برخی عناوین عبارتند از: بزرگترین هنر امام علی بن موسی الرضا(ع) در نبرد پنهان سیاسی - تحلیل اوضاع و اهداف مأمون - دو ویژگی شیعیان - تدابیر امام رضا علیه السلام - اعلان امامت - تشكیل نظام اسلامی - درماندگی مأمون گزیده ای از متن کتاب: هنگامی كه امام را از مدینه به خراسان دعوت كردند، آن حضرت فضای مدینه را از كراهت و نارضایتی خود پر كرد؛ به طوری كه همه کس در پیرامون امام یقین كردند كه مأمون با نیت سوء، حضرت را از وطن خود دور می كند.... (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
✨﷽✨ 🏴حاجت غلام در حرم حضرت امام رضا(ع) روا شد ✍ابوالحسن محمّد بن عبداللّه هروى مى گويد: مردى از اهالى بلخ با غلامش به زيارت حضرت امام رضا عليه السلام آمد، خود و غلامش آن حضرت را زيارت كردند. ارباب بالاى سر حضرت آمد و مشغول نماز شد و غلام پايين پاى حضرت به نماز ايستاد. چون هر دو از نماز فارغ شدند به سجده رفتند و سجده را طولانى نمودند، ارباب پيش از غلام سر از سجده برداشت و غلام را صدا كرد، غلام سر از سجده برداشت و گفت: لبيك اى مولاى من! به غلام گفت: مى خواهى آزادت كنم؟ گفت: آرى، گفت: تو در راه خدا آزادى و فلان كنيز من هم كه در بلخ است در راه خدا آزاد است و من در اين حرم مطهر او را با اين مقدار مهريه به همسرى تو درآوردم و پرداخت آن را نيز ضامن شدم و فلان زمين حاصل خيز خود را هم وقف بر شما دو نفر و اولادتان و اولاد اولادتان و همين طور نسل و ذريه شما كردم و حضرت امام رضا عليه السلام را هم به اين برنامه شاهد گرفتم. 💥غلام گريست و به خدا و به حضرت رضا عليه السلام سوگند ياد كرد كه من در سجودم جز اين امور را نخواستم و به اين سرعت اجابتش از سوى خدا برايم معلوم شد! 📚برگرفته از اهل بيت عليهم السلام عرشيان فرش نشين نوشته استاد حسین انصاریان (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
▪️‏«شما دست‌هایتان را بشویید؛ شستشوی مغز شما با ما» -بی‌بی‌سی 💬 سالار افشار (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🔻 مقام معظم رهبری و آیت الله بهجت 🔷حجت الاسلام و المسلمین علی بهجت (فرزند آیت‌الله بهجت): ‼️من سابقا ابتدای ارتباط رهبری با مرحوم آقا را نمی‌دانستم، بعد از رحلت مرحوم آقا از خود رهبری شنیدم که از همان ابتدا که رهبری به قم آمده بودند یعنی سال‌های چهل و اندی با مرحوم آقا ارتباط برقرار کرده بودند، و رفت و آمد داشته‌اند. ‌قبل از پیروزی انقلاب هم که ما مشهد رفته بودیم، این ارتباط بود. حتی مرحوم آقا نقل می‌کردند رهبری در جوانی -سال‌های ۵١، ۵٢ مثلاً- پرسید: «آیا می‌شود انسان هم با طاغوت مبارزه کند و هم در فکر تهذیب نفس باشد؟» به ایشان گفتم شما چه جواب دادید؟ ایشان کمی تأمل کرد که به ما بگوید یا نه، و فرمود: «بله، اگر وظیفه باشد باید با هم باشد، اگر مبارزه وظیفه است، سیر نفسانی هم وظیفه است. نه تنها منافاتی ندارند، بلکه باید با هم باشند». ‌ضمن اینکه رهبری چون می‌دانست، حضرت امام هم به مرحوم آقا علاقه دارند، علاقه‌اشان دو چندان می‌شد.‌ ♨️متاسفانه حجت الاسلام علی بهجت فرزند مرحوم آیت الله بهجت درپی ابتلا به ویروس کرونا در آی سی یو یکی از بیمارستان های قم بستری‌اند. جهت شفاء همه بیماران و ایشان حمد شفاء قرائت فرمایید. (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فرشچیان: چهره امام رضا(ع) را در خواب دیدم و کشیدم 🔹علیرضا ذاکری، طراح و نقاش پیشکسوت: سال ۱۳۷۵ در مشهد در مراسمی نسبتا خصوصی از استاد فرشچیان پرسیدم مینیاتوریست‌ها چهره اهل‌بیت را با نور یا پوشیه نشان می‌دهند، شما چهره امام رضا(ع) را از کجا در تابلوی ضامن آهو ترسیم کردید؟ 🔹فرشچیان پاسخ داد: سال ۵۹ برای عمل قلب به آمریکا رفته بودم. دکترها اصرار داشتند که حتماً عمل قلب انجام دهم و چندین نوبت آزمایش گرفتند و من در این فواصل متوسل بودم به امام هشتم که «آقا کمکم کنید». در آخرین آزمایش دکترها شگفت‌زده گفتند که شما طی این مدت نزد کدام دکتر دیگر رفته‌ای؟! هر چه گفتم جایی نرفتم باور نمی‌کردند و به من گفتند که قلب شما کامل سالم است و نیازی به عمل ندارد. شما درمان شده‌اید! 🔹پس از این اتفاق در همانجا که برای طولانی مدت در هتل بودم، تصمیم گرفتم تابلوی «ضامن آهو» را بکشم. تابلو ۶ ماه طول کشید. وقتی به قسمت‌های چهره مبارک حضرت رسید، به دلم افتاد که تمثال ایشان را بکشم. لذا متوسل شدم و همان شب در خواب صورت مبارک حضرت را دیدم و ایشان با مهربانی فرمودند من را ببین و بکش! وقتی بیدار شدم، چیزی از چهره مبارک حضرت در ذهنم نمانده بود. مجدد متوسل شدم و باز هم در شب دوم حضرت تشریف آرودند و این اتفاق تا سه شب تکرار شد و این افتخار را داشتم که چهره حضرت را در نور بکشم. (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
▪️این عمیق‌ترین عکس از کیهان است که توسط تلسکوپ هابل ثبت شده است. این عکس نتیجه‌ی ۱۶ سال رصد قطعه‌ای کوچکی از آسمان [اندازه‌ی یک ماه کامل به چشم ما] و حاوی حدود ۲۶۵۰۰۰ کهکشان است. نور برخی از این کهکشان‌ها تا رسیدن به تلسکوپ هابل حدود ۱۳ میلیارد سال در راه بوده‌اند: سفر در زمان 💬 سالار افشار (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
📿 نماز اول ماه به همراه صدقه‌ی اول ماه را فراموش نکنید! نماز اول ماه دو رکعت مشابه نماز صبح است، با این تفاوت که: در رکعت اول بعد از حمد، سی مرتبه توحید و در رکعت دوم بعد از حمد، سی مرتبه سوره‌ی قدر خوانده می‌شود. مستحب است که قبل یا بعد از نماز در همان روز صدقه نیز داده شود. 💔 (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
✨﷽✨ 🌼باد آورده را باد میبره ✍در زمان سلطنت خسرو پرويز بين ايران و روم جنگ شد و در اين جنگ ايرانيها پيروز شدند و قسطنطنيه كه پايتخت روم بود بمحاصره ي ارتش ايران در آمد و سقوط آن نزديك شد . مردم رم فردي را به نام هرقل به پادشاهي برگزيدند. هرقل چون پايتخت را در خطر مي ديد، دستور داد كه خزائن جواهرت روم را در چهار كشتي بزرگ نهادند تا از راه دريا به اسكنديه منتقل سازند تا چنانچه پايتخت سقوط كند،‌ گنجينه ي روم بدست ايرانيان نيافتد. اينكار را هم كردند. ولي كشتيها هنوز مقداري در مديترانه نرفته بودند كه ناگهان باد مخالف وزيد و چون كشتيها در آن زمان با باد حركت مي كردند، هرچه ملاحان تلاش كردند نتوانستند كشتيها را به سمت اسكندريه حركت دهند و كشتي ها به سمت ساحل شرقي مديترانه كه در تصرف ايرانيان بود در آمد. ايرانيان خوشحال شدند و خزائن را به تيسفون پايتخت ساساني فرستادند. خسرو پرويز خوشحال شد و چون اين گنج در اثر تغيير مسير باد بدست ايرانيان افتاده بود خسرو پرويز آنرا ( گنج باد آورده ) نام نهاد. 💥از آنروز به بعد هرگاه ثروت و مالي بدون زحمت نصيب كسي شود، آن را بادآورده مي گويند. ‌ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
وقتی لوازم التحریر افسردگی بگیرند، چیکار میکنن؟؟ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
۹ ترفند برای اینکه از سرما نلرزید 🔸موقع راه رفتن قوز نکنید 🔸یک نوشیدنی گرم بنوشید 🔸لباس‌هاتون رو روی هم بپوشید 🔸سر و گوش‌هاتون رو بپوشونید 🔸از چکمه‌های لژدار استفاده کنید 🔸گوشت، ماهی و تخم مرغ میل کنید (البته اگه گیرتون اومد😉) 🔸تو رختخواب‌تون کیسه آب گرم بگذارید. 🔸 دمای خونه نباید بیشتر از ۲۰ درجه باشه 🔸قبل از پوشیدن لباس‌، روی شوفاژ یا کنار بخاری گرمشون کنید. (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
کناسی در عطاری.mp3
5.36M
داستانک «کناسی در عطاری» با شیرین (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
زن نمي دانست که چه بکند ؟ خلق و خوي شوهرش او را به تنگ آورده بود ، هميشه مي گفت و مي خنديد ، با بچه ها خوش و بش مي کرد ولي مدتي بود با کوچکترين مسئله عصباني مي شد و داد و فرياد مي کرد !!! زن روزي به نزد راهبي رفت تا از او کمک بگيرد ، او در کوهستان زندگي مي کرد ، زن از راهب معجوني خواست تا شايد چاره اي کارش شود ! راهب نگاهي به زن کرد و گفت : چاره ي کار تو در يک تار مو از سبيل ببر کوهستان است !. ببر کوهستان !! آن حيوان بسيار وحشي است !! و هر وقت تار مويي از سبيل ببر وحشي را آوردي برايت معجوني مي سازم تا شوهرت با تو مهربان شود .... زن با نااميدي به خانه اش برگشت . غذايي را آماده کرد و روانه ي کوهستان شد ، خود را به نزديکي غار رساند ، از شدت ترس بدنش مي لرزيد اما مقاومت کرد .. آن شب ببر بيرون نيامد !. چندين شب به همين منوال گذشت هر شب چند گام به غار نزديکتر مي شد ، بلاخره ببر وحشي غرش کنان از غار بيرون آمد و ايستاد و به اطراف نگاه کرد !. هر شب که مي گذشت آن ببر و زن چند گام به هم نزديکتر مي شدند .... چهار ماه طول کشيد تا ببر به واسطه ي بوي غذا به زن نزديک شد ، و آرام آرام شروع به خوردن کرد . مدتي گذشت .... طوري بود که ببر بر سر راه زن مي ايستاد و منتظر مي ماند زن خود را به ببر نزديک تر ميکرد و سر او را نوازش مي کرد و به ملايمت به او غذا مي داد ، هيچ سرزنش و ملامتي در کار نبود هيچ عيب جويي ، ترس و وحشتي در ميان نبود و بر خلاف دشواري و سختي راه هر شب آن زن براي ببر غذا مي برد و سر او را در دامن خود مي گذاشت ، دست نوازش بر مويش مي کشيد ....!!!! بالاخره يک شب زن با ملايمت تار مويي از سبيل ببر کند ، و شادمان نزد آن راهب رفت .... فکر مي کنيد آن راهب چه کرد ؟ نگاهي به اطرافش کرد و آن تار مو را به داخل آتشي انداخت که در کنارش شعله ور بود .. زن ، هاج و واج نگاهي کرد در حالي که چشمانش داشت از حدقه بيرون مي زد ماند که چه بگويد .راهب با خونسردي رو به زن کرد و گفت : آيا ”مرد تو " از آن ببر کوهستان بدتر است ؟تو نيرويي داري که از وجود آن بي خبري !! با صبر و حوصله ، عشق و محبت توانستي آن حيوان را رام کني !!! مهار خشم شوهرت در دستان توست ، پس محبت و عشق را به او ببخش و با حوصله و مدارا خشم و عصبانيت را از او دور ساز. (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
📚 بازدید از سایت های کلیکی و زیرمجموعه سازی 💠 سؤال: برخی از سایت های ایرانی و خارجی هستند که درون خود تبلیغاتی قرار می دهند که اگر از آن دیدن کنیم و بر روی آنها کنیم به ازای هر کلیک مبلغی (ناچیز) به ما پرداخت می کنند و اگر در این سایتها افرادی را خود قرار دهیم به ازای و کلیک آنها از سایت نیز مبلغی به حساب ما واریز می شود. آیا این پول حلال است؟ ✅ جواب: اگر خلاف قوانین و مقررات نباشد و بازدید از ، موجب ترویج فساد از قبیل نشر اکاذیب و ارائه مطالب باطل نباشد، بازدید از سایت ها و دریافت مبلغ مذکور اشکال ندارد. (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b