eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
11.6هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
5.8هزار ویدیو
127 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹۲۱ ذی‌الحجة سالروز واقعه حدیث بساط | @DasTanaK_ir از سلمان فارسى روايت شده كه گفت ابو بكر و عمر و عثمان بر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله وارد شدند و سپس عرض كردند اى رسول خدا چه باعث شده كه على عليه السلام را در همه جا بر ما فضيلت ميدهى پيامبر فرمود:من او را بر شما برترى نميدهم بلكه خداى تعالى او را بر شما برترى داده عرض كردند بچه دليل پيامبر فرمود هر گاه از من نمى‏پذيريد ازمردگان كسى در پيش شما راستگوتر نيست آنهم اصحاب كهف، من شما و على عليه السلام را بآنجا مى‏فرستم و سلمان را هم گواه شما قرار مى دهم بسوى اصحاب كهف تا اينكه بر آنان سلام كنيد پس براى هر يك از شما خداوند اصحاب كهف را زنده كرد و جواب سلامش را داد همو برتر از ديگران ميباشد. همه گفتند راضى شديم فرش برايشان گستردند على عليه السلام را فرمود در وسط آن به نشيند ديگران را هم نزديك او نشاند، سلمان هم در گوشه‏ى چهارم نشست سپس پيامبر فرمود اى باد اينان را ببر به سوى اصحاب كهف بگذار سلمان مى‏گويد باد در زير فرش داخل شد و ما را بسوى اصحاب كهف رساند ناگاه غارى بزرگ ديديم ما را فرو گذاشت.سپس امير المؤمنين عليه السلام فرمود: اين غار و كوه رقيم است به اينان بگو جلو افتند يا ما جلو برويم آنان گفتند ما پيش ميرويم سپس هر يك يك آنان ايستادند و نماز خواندند و دعا كردند و گفتند سلام بر شما اى ياران كهف يك نفر آنان را جواب نداد سپس امير المؤمنين عليه السّلام بلند شد و دو ركعت نماز خواند دعا كرد و فرياد كشيد اى اصحاب كهف غار به صدا در آمد و آن گروه از ميان غار فرياد كشيدند سپس امير المؤمنين عليه السلام فرمود درود و سلام بر شما اى جوانانى كه ايمان بپروردگارشان آوردند سپس هدايت و راهنمائى آنان را خدا زياد كرد آن گروه گفتند و عليك السلام اى برادر رسول خدا و وصى او و امير مؤمنان همانا خدا از ما پيمان گرفته بعد از ايمان آوردن بخدا ورسولش محمد صلّى اللَّه عليه و اله براى تو اى امير مؤمنان بدوستى و ولايت تو تا روز قيامت روز دين.سپس آن گروه برو بر زمين افتادند و به سلمان گفتند اى ابا عبد اللَّه اين چه حالت است سپس عرضكردند اى ابا الحسن ما را برگردان حضرت فرمود اى باد ما را به سوى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله ببر باد ما را بر داشت ناگاه خود را در برابر پيامبر ديديم پيامبر داستان را براى آنان واگو نمود فرمود اينك حبيب من جبرائيل از اين داستان مرا خبر داد سپس گفتند هم اكنون برترى على بن ابى طالب عليه السلام را از طرف خداوند بر ما دانستيم. إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج‏2، ص: 268 (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🌺۲۴ ذی‌الحجة روز نزول سه آیه مهم در وصف اهل‌بیت علیهم‌السلام است: 1⃣آیه مباهله فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل‌لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ هرگاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آن‌گاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.(سوره آل عمران،۶۱) 2⃣آیه تطهیر إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً بی‌گمان، خدا اراده کرده است تا آلودگی را از شما اهل بیت [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند (احزاب آیه ۳۳) 3⃣آیه ولایت إِنّما وَلیکُمُ اللهُ و رَسولُهُ والّذینَ ءَامَنوا الَّذینَ یقِیمُونَ الصَّلوةَ و یؤتُونَ الزَّکوة و هُم راکِعونَ؛ ولیِّ شما فقط خدا، پیامبر و مؤمنانی هستند که نماز را به پا داشته، در رکوع زکات می‌دهند.» (مائده آیه ۵۵) 🔹 فردا نیز سالروز نزول سوره انسان (هل اتی) و نزول آیه «یطعمون الطعام» است. ✅ به تأسی از امیرالمومنین و حضرت زهرا علیهما السلام امروز و فردا فراموش نشود. (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
اقدام فرا وطنی امیر کبیر در مبارزه با استعمار انگلیس | @DasTanaK_ir 🔹مولف کتاب سیاستگذاران دوره قاجار می نویسد: "هنگامی که میرزا تقی خان امیرکبیر را به کاشان بردند کلیه نوشته های او را ضبط کردند. شاه دستور داد آن نوشته ها را که به صورت رمز بود در خزانه نگهداری کنند تا زمان صدارت میرزا یوسف مستوفی الممالک یک نفر از اهالی مازندران که هرگونه رمزی را کشف میکرد به امر شاه نوشتجات میرزا تقی خان را کشف کرد و به عرض شاه رسانید که این نوشته هایی است که امیر کبیر با راجه های هندوستان و متنفذین به آن سامان داشته و تماما دستور شورش علیه دولت انگلیس است و پس از کشته شدن میرزاتقی خان هم چندی نگذشت که شورش سپاهیان هند شروع شد." 💬 رسول قربانی مقدم (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
قیام_سیستان: اولین قیام در خونخواهی امام حسین علیه‌السلام | @DasTanaK_ir بر اساس اقوال مختلف اولین قیام مردمی بعد از شهادت امام حسین (ع) به خونخواهی شهیدان کربلا در سال ۶۵ هجری توسط توابین از کوفه آغاز شد و سپس در سال ۶۶ هجری مختار ثقفی در کوفه قیام کرد و حال آن که نخستین قیام، در این زمینه، قیام مردم سیستان به خونخواهی سید و سالار شهیدان بود. یکی از فضائل و افتخارات مهم مردم سیستان این است که در مقابل سب و لعن امیرالمؤمنین (ع) قیام و مخالفت می‌کنند و این در دوران بزرگ‌ترین خلیفه اموی یعنی معاویه بوده است. پایداری و پافشاری مردم سیستان در راه ولایت امیرالمؤمنین (ع) آن قدر محکم و پابرجاست که حاکم اموی را به جنگ تهدید می‌کنند محمدحسین رجبی دوانی، قیام مردم سیستان در خونخواهی از سیدالشهداء علیه‌السلام را حداكثر ۲ ماه پس از حادثه عاشورا دانسته و می‌گوید: بر اساس نقل های معتبر و منابع دسته اول به خصوص كتاب تاریخ سیستان، مردم سیستان به محض شنیدن خبر شهادت امام حسین(ع) به خونخواهی آن حضرت قیام كردند و فرمانروای وقت سیستان كه برادر عبیدالله بن زیاد بود را از شهر اخراج كردند و برای مدتی شهر را در اختیار داشتند. (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🔹ماجرای دعبل خزاعی و صله امام رضا ع به او و دزدان | @dastanak_ir دعبل خزاعی از شعرای معاصر با امام ابوالحسن الرضا علیه السلام بوده و با اشعار خود از حریم اهل بیت علیهم السلام دفاع می کرده است. «مدارس آیات خلت من تلاوه»، آن را که در حضور امام رضا علیه السلام خواند، وقتی به این بیت رسید، امام علیه السلام سخت متأثر شد و گریه کرد. اری فـــــیئهم فی غـــــیر هم متقســــما و ایدیهم عن فیئــهم صفـــرات «می بینیم که اموال و حقوق آنها در میان دیگران دست به دست می گردد، اما دست خودشان از اموال و حقوقشان خالی مانده است». امام علیه السلام فرمود: راست گفتی ای خزاعی، دست ما خالی مانده است. وقتی قصیده به پایان رسید، امام علیه السلام برای این که صله ای به او داده باشد، دستور داد کیسه ای که صد دینار طلا در آن بود به دعبل بدهند. دعبل به آورنده ی کیسه گفت: پول را خدمت امام برگردان و از طرف من عرض کن، به خدا قسم، من برای پول شعر نگفته ام، صرفا برای ابراز محبت به شما گفته ام. تنها چیزی که از شما می خواهم این است که یک قطعه از لباس های تنتان را به من بدهید تا من به آن تبرک بجویم. امام مجددا پول را با جبه ای از لباس خودشان به او برگرداندند و فرمودند: این پول را نگه دار که مورد احتیاجت خواهد بود. او از طوس به سمت کوفه حرکت کرد. در راه، کاروان به راهزن ها رسید. راهزن ها اموال کاروان را گرفتند و دست های کاروانیان را بستند. حتی جبه ای را که امام به او داده بود، بردند. دعبل می گوید: من در گوشه ای غمگین نشسته بودم و می دیدم که اموال ما را راهزنان در میان خودشان تقسیم می کنند، اتفاقا دیدم یکی از آن ها همان جبه را پوشیده و سوار بر اسبی است و دیگران مشغول تقسیم اموال ما هستند و عجیب این که او در همان حال همان شعر مرا می خواند: اری فـــــیئهم فی غـــــیر هم متقســــما و ایدیهم عن فیئــهم صفـــرات من گفتم: ای سرور من، این شعر که می خوانی مال کیست؟ گفت: به توچه مربوط است؟ گفتم: منظوری دارم. گفت: گوینده ی این شعر مداح آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم دعبل خزاعی، است، و بنا کرد از شعر و گوینده ی آن تجلیل کردن که اخلاص در حب آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم دارد. من گفتم: من دعبلم. گفت: تو دروغ می گویی، اگر راست می گویی، قصیده اش را بخوان، تنها این یک بیت که نیست. قصیده را از اول تا آخر خواندم. مرا پیش رئیسشان بردند که بر سر تل خاکی به نماز ایستاده بود. تعجب کردم که نماز و زاهزنی! پس از فراغت از نماز، مرا به او معرفی کردند. او خیلی تعجب کرد و سپس وقتی مطمئن شد که دعبل هستم، دستور داد تمام اموال کاروان را برگرداندند. دعبل به قم رفت و قمی ها وقتی فهمیدند که دعبل جبه ی امام رضا علیه السلام را دارد گفتند: ما این جبه را به ده هزار دینار می خریم. گفت: من این را به هیچ قیمتی نمی فروشم. از قم بیرون رفت جمعی از جوان ها رفتند و وسط راه جبه را از او گرفتند. ناچار به شهر برگشت و هرچه خواست جبه را بگیرد، ندادند، گفتند: تو دیگر جبه را نخواهی دید. پولش را بگیر و برو. گفت: پس قطعه ای از آن را به من بدهید. تکه ای از جبه را به او دادند و رفت. وقتی به خانه رسید، دید دزد به خانه اش زده و همه چیزش را برده است، تنها همان صد دیناری که امام رضا علیه السلام به او داده و فرموده بود نگه دار که مورد احتیاجت خواهد بود، در دستش باقی مانده بود و مردم هر دینار آن را به ده دینار از او خریدند. سیدمحمد ضیاء آبادی- کتاب حبل متین ج ۱ ص۳۸۱ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
﷽، آشنایی با مفاهیم اقتصادی | @dastanak_ir 🔹سیاست پولی، سیاست انقباضی و سیاست انبساطی (قسمت اول) احتمالا دو واژه سیاست پولی را کنار هم شنیده‌اید، کارکرد سیاست پولی کجاست ؟ برای توضیح این واژگان فرض کنید دو بازار وجود دارد؛ یک بازار داخلی و یک بازار خارجی، بازار داخلی شامل تولیدکنندگان کشور است و کالاهایی تولید می‌کنند که در بازار خارجی نیز تولید می‌شود. حال شما را به‌عنوان تصمیم گیرنده اصلی در مورد بازار داخلی معرفی کنند. به شما گفته شده بهترین تصمیمات ممکن در بازار را اتخاذ کنید تا بیشترین منفعت نصیب مردم (هم فروشندگان و هم خریداران) شود. در این بازار عرضه‌کنندگان توان تولیدی مشخصی دارند مثلا برای تولید ۲ واحد بیشتر کالا، ۲ هفته بیشتر زمان نیاز دارند. پول مورد نیاز خریداران نیز در دست شماست یا به‌عبارتی به شما گفته‌اند بنا به صلاحدیدتان تصمیم بگیرید چه مقدار پول در اختیار آنها برای خرید قرار دهید. اگر شما خواهان پیشرفت بازار داخلی باشید بدون شک یکی از اهداف اصلی شما آن است که تولید کالای داخلی در رقابت با کالای خارجی افزایش یابد و مردم بیشتر کالای کشور خود را مصرف کنند زیرا با خرید کالاهای خارجی تولیدکنندگان داخلی ورشکست شده و سرمایه کشور به خارج از مرزها برده می‌شود. حال اگر شما بخواهید به تولیدکنندگان داخلی انگیزه لازم برای تولید را بدهید نخست باید برای آنها مشتری فراهم کنید. مهم‌ترین وسیله برای خرید، مشخصا پول است. اگر شما پول کافی برای خرید در اختیار متقاضیان قرار دهید آنها برای خرید کالا وارد بازار می‌شوند، تحت این شرایط عرضه‌کنندگان شروع به تولید کالا می‌کنند و تولید ملی افزایش می‌یابد. حتی ممکن است بخشی از این کالاها به خارج کشور صادر شوند و پول وارد مملکت شود و اوضاع اقتصادی مردم بهتر شود. تولید بیشتر، نیروی کار بیشتری نیاز خواهد داشت و این به معنی کاهش بیکاری است. اما شما باید در دادن پول یا توزیع آن این نکته را مدنظر قرار دهید که اگر بیش از اندازه پول به متقاضیان دهید تقاضای آنها افزایش شدید خواهد داشت. از طرفی عرضه‌کنندگان توان تولید سریع را نخواهند داشت؛ بنابراین متقاضیان مجبورند همان مقدار کالا را با پول بیشتری خریداری کنند و این یعنی افزایش قیمت‌ها یا تورم. با بالا رفتن قیمت‌ها اگر کالاهای بازار خارجی نسبت به محصولات داخلی ارزان‌تر باشند مردم اقدام به خرید کالاهای خارجی می‌کنند. دلالان و واسطه‌گرها کالاها را وارد بازار می‌کنند و با قیمت پایین‌تر می‌فروشند. رفته رفته مردم دیگر کالای خارجی را جایگزین کالای داخلی کرده و تولیدکنندگان داخلی کنار می‌روند. تولید داخلی کاهش می‌یابد و بیکاری بالا می‌رود. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت عرضه پول در جامعه باید با یک رویه یا سیاست درست انجام گیرد. همچنین متوجه شدید که چطور می‌توان از پول که یک متغیر اسمی است بر فعالیت‌های حقیقی اقتصاد یعنی تولید، سطح قیمت‌ها یا تورم و بیکاری تاثیر گذاشت. مرجع اصلی تصمیم‌گیری وضعیت اقتصادی کشور به‌خصوص در مورد میزان عرضه پول در جامعه بانک مرکزی کشور است. سیاست پولی به بیان ساده مجموعه اقداماتی است که بانک مرکزی به‌کار می‌گیرد تا از طریق تغییر در عرضه پول یا قیمت آن (که نرخ بهره است) بر متغیرهایی حقیقی یا قابل لمس که نام بردیم تاثیر بگذارد. حال به تعریف انواع سیاست‌های پولی در اقتصاد می‌پردازیم. به‌طور کلی این سیاست‌ها دو دسته هستند؛ سیاست‌های پولی انبساطی و سیاست‌های پولی انقباضی. می‌دانیم انبساط به معنی باز شدن، گسترده شدن و انتشار است و انقباض به مفهوم گرفته شدن و مسدود شدن است. سیاست‌های انبساطی مجموعه سیاست‌هایی است که هدف آن گشایش در تولید و بیکاری است. در این سیاست بانک مرکزی همانند آن‌چه در بالا ذکر شد، تصمیم می‌گیرد با افزایش حجم پول در جامعه، تقاضای مردم برای خرید کالاها را بالا برده و با این کار بخش عرضه را به تولید تشویق کند تا چرخ تولید شروع به حرکت کرده و بیکاری کاهش یابد. اتخاذ سیاست‌های انقباضی نیز در شرایطی است که قیمت‌ها در جامعه زیاد شده و بیم آن وجود دارد پول‌های زیاد در دست مردم منجر به ورود کالاهای ارزان از خارج کشور و کاهش تولید داخلی ‌شود. بنابراین تصمیم‌سازان پولی باید سیاستی اتخاذ کنند که حجم پول در جامعه کاهش یابد. وقتی پول در دست مردم کم می‌شود تقاضای آنها برای خرید کم می‌شود و مردم همین کالاهای موجود را با پول کمتر خریداری می‌کنند و این یعنی کاهش قیمت کالاها. ادامه دارد.... ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
﷽، آشنایی با مفاهیم اقتصادی #اختصاصی_داناب| @dastanak_ir 🔹سیاست پولی، سیاست انقباضی و سیاست انبساطی
﷽، آشنایی با مفاهیم اقتصادی | @dastanak_ir 🔹سیاست پولی، سیاست انقباضی و سیاست انبساطی (قسمت دوم) در قسمت قبل با مفهوم سیاست پولی آشنا شدید که به طور خلاصه عبارت بود از دخالت بانک مرکزی در قدرت خرید مردم به منظور حمایت از تولید داخلی و رفع بیکاری. حال سوال اساسی این است که بانک مرکزی چطور پول بیشتری در جامعه عرضه می‌کند یا پول مردم را جمع می‌کند؟ وقتی بانک مرکزی می‌خواهد پول بیشتری بین مردم پخش شود به‌یکباره پول به حساب آنها واریز نمی‌کند، یا برای جمع‌آوری پول با مراجعه به درب منزل مردم پول آنها را اخذ نمی‌کند. یکی از راه‌های متداول، استفاده از قیمت پول یا نرخ بهره است. طبیعی است وقتی کالایی در جامعه ارزان‌تر می‌شود و مردم به آن نیاز دارند تقاضا برای دریافت آن کالا زیاد می‌شود. برای بیان توزیع پول از یک مثال ساده استفاده می‌کنیم؛ برای نمونه به محض اینکه اعلام شود نرخ وام به ۴ درصد رسیده اکثر مردم برای دریافت وام به بانک‌ها مراجعه می‌کنند. به این ترتیب پول به سرعت در جامعه توزیع می‌شود. مردم پول را برای رفع نیازهای خود دریافت می‌کنند و بالطبع شروع به خرید کالا و خدمات می‌کنند. این یک نمونه سیاست انبساطی است. همچنین در شرایطی که اعلام شود نرخ سپرده‌های بلندمدت ۲ساله برای مثال برابر با ۳۰ درصد شده، اکثر مردم ترجیح می‌دهند تا خریدهای خود را به تعویق انداخته و تا دو سال آینده پول خود را در بانک ذخیره کنند. پس مردم در این بازه زمانی کمتر مصرف می‌کنند یا به‌عبارتی تقاضای آنها برای مدتی کنترل خواهد شد. بنابراین متوجه شدید که منظور از سیاست‌های پولی چیست. این بیان در فرم ساده بود و بانک‌های مرکزی سیاست‌های مختلفی برای افزایش یا کاهش تقاضا، یا به تعبیر دیگر کنترل تقاضا اتخاذ می‌کنند اما مهم‌ترین این سیاست‌ها کنترل حجم پول یا قیمت آن (نرخ بهره) است. سید محمد مجیدی  ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
✅ رفع شبهات، ماموریت مهم امام حسن عسکری علیه‌السلام (۱) | @dastanak_ir على بن حسن بن سابور نقل کرده است: «در زمان امام حسن عسکری‌(ع) قحطی سختی پیدا شد، به همین جهت خلیفه وقت دستور داد که مردم از شهر بیرون روند و نماز استسقا (نماز باران) بخوانند. پس مردم سه روز بیرون رفتند و دعا خواندند و نماز گزاردند، اما باران نیامد، در روز چهارم جاثلیق بزرگ مسیحیان به همراه تعدادی از مسیحیان و راهبان به صحرا رفتند تا برای نزول باران دعا کنند. در میان اینان راهبى بود که چون دست به دعا برداشت، از آسمان باران بارید. مسیحیان، در روز دوم نیز بیرون رفتند و پس از دعای آن راهب، باران بارید. در نتیجه این واقعه، بسیاری از مردم دچار شک و تردید شده و تعجب کردند و حتی برخی به دین مسیحیت میل پیدا کردند. خلیفه به نزد امام حسن عسکرى(ع) فرستاد در حالی‌که او زندانی بود. او را بیرون آوردند و به او گفتند: به فریاد امت جدّت برس که بیم از هلاک آنها است. امام(ع) فرمود: من فردا بیرون می‌روم و ان‌شاء اللَّه شک را از میان مردم زایل می‌کنم. جاثلیق در روز سوم و در حالی‌که راهبان با وى بودند، بیرون رفت. امام حسن عسکرى(ع) نیز با تعدادی از اصحاب خود به بیرون رفتند، پس چون امام آن راهب را در حالی دید که دست خود را بلند کرده بود، دستور داد که دست راست آن راهب را باز گردانند و آنچه در میان دو انگشت او است، بیرون بیاورند. از میان دست راهب، یک استخوان سیاهى را بیرون آوردند. آن‌حضرت استخوان را گرفت و به آن راهب فرمود: الآن دعا کن تا هوا ابری شود و باران ببارد. او دعا کرده و طلب باران نمود، اما هوا گشوده شد و آفتاب نمایان گشت؛ خلیفه وقت به امام رو کرد و گفت: ای ابا محمد!(ابا محمد کنیه امام بوده است) این چه استخوانی است؟ فرمود: این مرد از قبر پیامبرى از پیامبران خدا، عبور می‌کرد و این استخوان را یافت و آن‌را در دست گرفت. و «مَا کُشِفَ عَنْ عَظْمِ نَبِیٍّ إِلَّا هَطَلَتِ السَّمَاءُ بِالْمَطَر»؛ استخوان پیامبری نمایان نمی‌شود مگر این‌که از آسمان باران خواهد بارید». گفتنی است؛ این روایت با اندک تفاوتی در برخی منابع اهل سنت آمده است. (اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، محقق و مصحح: رسولی محلاتی، هاشم، ج 2، ص 429، نشر بنی هاشمی، تبریز، چاپ اول، 1381ق.) (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
✅ رفع شبهات، ماموریت مهم امام حسن عسکری علیه‌السلام (۱) #اختصاصی_داناب | @dastanak_ir على بن حسن ب
✅ رفع شبهات، ماموریت مهم امام حسن عسکری علیه‌السلام (۲) | @dastanak_ir «ابن شهر اشوب» مى ‏نویسد: «اسحاق کِنْدى» که از فلاسفه اسلامو عرب به شمار مى‏ رفت و در عراق اقامت داشت، کتابى تالیف نمود به نام «تناقضهاى قرآن»! او مدتهاى زیادى در منزل نشسته و گوشه نشینى اختیار کرده و خود را به نگارش آن کتاب مشغول ساخته بود. روزى یکى از شاگردان او به محضر امام عسکرى(علیه السلام) شرفیاب شد. هنگامى که چشم حضرت به او افتاد، فرمود: آیا در میان شما مردى رشیدوجود ندارد که گفته‏ هاى استادتان «کندى» را پاسخ گوید؟ شاگرد عرض کرد: ما همگى از شاگردان او هستیم و نمى‏ توانیم به اشتباه استاد اعتراض کنیم. امام فرمود: اگر مطالبى به شما تلقین و تفهیم شود مى‏ توانید آن را براى استاد نقل کنید؟ شاگرد گفت: آرى، امام فرمود: از اینجا که برگشتى به حضور استاد برو و با او به گرمى و محبت رفتار نما و سعى کن با او انس و الفت پیدا کنى. هنگامى که کاملاً انس و آشنایى به عمل آمد، به او بگو: مسئله‏ اى براى من پیش آمده است که غیر از شما کسى شایستگى پاسخ آن را ندارد و آن مسئله این است که: آیا ممکن است گوینده قرآناز گفتار خود معانى اى غیر از آنچه شما حدس مى‏ زنید اراده کرده باشد؟ او در پاسخ خواهد گفت: بلى، ممکن است چنین منظورى داشته باشد. در این هنگام بگو شما چه مى‏ دانید، شاید گوینده قرآنمعانى دیگرى غیر از آنچه شما حدس مى‏ زنید، اراده کرده باشد و شما الفاظ او را در غیر معناى خود به کار برده ‏اید؟ امام در اینجا اضافه کرد: او آدم باهوشى است، طرح این نکته کافى است که او را متوجه اشتباه خود کند. شاگرد به حضور استاد رسید و طبق دستور امام رفتار نمود تا آنکه زمینه براى طرح مطلب مساعد گردید. سپس سوال امام را به این نحو مطرح ساخت: آیا ممکن است گوینده‏اى سخنى بگوید و از آن مطلبى اراده کند که به ذهن خواننده نیاید؟ و به دیگر سخن: مقصود گوینده چیزى باشد مغایر با آنچه در ذهن مخاطب است؟ فیلسوف عراقى با کمال دقت به سوال شاگرد گوش داد و گفت: سوال خود را تکرار کن. شاگرد سوال را تکرار نمود. استاد تاملى کرد و گفت: آرى، هیچ بعید نیست امکان دارد که چیزى در ذهن گوینده سخن باشد که به ذهن مخاطب نیاید و شنونده از ظاهر کلام گوینده چیزى بفهمد که وى خلاف آن را اراده کرده باشد. استاد که مى ‏دانست شاگرد او چنین سوالى را از پیش خود نمى‏تواند مطرح نماید و در حدّ اندیشه او نیست، رو به شاگرد کرد و گفت: تو را قسم مى‏ دهم که حقیقت را به من بگویى، چنین سوالى از کجا به فکر تو خطور کرد؟ شاگرد: چه ایرادى دارد که چنین سوالى به ذهن خود من آمده باشد؟ استاد: نه، تو هنوز زود است که به چنین مسائلى رسیده باشى، به من بگو این سوال را از کجا یاد گرفته‏اى؟ شاگرد: حقیقت این است که، «ابو محمد» (امام حسن عسکرى (علیه السلام)) مرا با این سوال آشنا نمود. استاد: اکنون واقع امر را گفتى. سپس افزود: چنین سوال هایى تنها زیبنده این خاندان است. آنگاه استاد با درک واقعیت و توجه به اشتباه خود، دستور داد آتشى روشن کردند و آنچه را که به عقیده خود درباره «تناقضهاى قرآن» نوشته بود تماماً سوزاند! (سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، 1390ه.ش، ص 628.) (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
نه آبان: انتقال قدرت از به | @dastanak_ir در روز ۹ آبان ۱۳۰۴ گروهی از نمایندگان مجلس پنجم، ماده واحده‌ای را به مجلس تقدیم کردند و طی آن خواستار انتقال قدرت از قاجار به پهلوی شدند. در این ماده واحده آمده بود مجلس به خاطر سعادت ملت، خلع قاجار را اعلام و اداره موقت کشور را در محدوده قانون اساسی و قوانین نافذ به آقای رضاخان پهلوی منتقل می‌کند. این طرح به محض اعلام شدن، مخالفت و موافقت نمایندگانی را به دنبال داشت. گذشته از اکثریت نمایندگان که با سیاست‌های خاص رضاشاه، به او اعتماد کرده بودند، اقلیتی با تیزبینی به اهداف رضاشاه پی برده و از همان ابتدای اعلام طرح، مخالفت خود را اعلام داشتند. مهم‌ترین مخالفین این طرح، عبارت بودند از آیت‌الله مدرس، دکتر مصدق، تقی‌زاده، دولت‌آبادی و حسین علا. آیت‌الله مدرس، اولین مخالف تغییر سلطنت اولین مخالف انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی، آیت‌الله مدرس بود. مدرس پیش از آن نیز بر سر مسائلی چون تشکیل حکومت جمهوری با رضاشاه به مخالفت برخاسته بود و به خوبی از اهداف سیاسی رضاشاه آگاه بود. بنابراین وقتی ماده واحده انتقال سلطنت مطرح شد مدرس گفت اعتراض نظامنامه‌ای دارم. گفته می‌شود وقتی مدرس اعتراض خود را اعلام نمود، برخورد تدین به عنوان رئیس مجلس چندان مناسب و شایسته نبود. بنابر شواهد برجا مانده «تدین که مثل شمر بود می‌خواست نگذارد. گفت کدام ماده نظامنامه؟ او گفت اعتراض من این است که این کار بر خلاف قانون اساسی است. تدین گفت این که نظامنامه نیست. گفت همین که سلطنت را عوض بکنند این برخلاف قانون اساسی است. اصلا نباید صحبتش بشود. تدین گفت کجای نظامنامه؟ مدرس هم قهر کرد و رفت» دکتر مصدق هم به مخالفت برخاست مصدق حقوق خوانده بود. مرد قانون بود. طبیعی است که او هم از منظر قانونی به مخالفت با لایحه انتقال سلطنت بپردازد. مصدق در نطقی که از جایگاه مخالف ایراد نمود، فریاد برآورد که «اگر هدف آن است که رضاخان به یک شاه دیکتاتور تبدیل شود (در اینجا با صدای بلند فریاد می‌زند) «اگر سرم را ببرند و اندام‌های بدنم را قطعه قطعه از هم جدا سازند، هرگز با چنان امری موافقت نخواهم کرد». بعد از بیست سال خونریزی در راه آزادی و دموکراسی، آیا شما قبول می‌کنید که یک نفر هم شاه باشد هم نخست‌وزیر و هم فرمانروا؟ اگر نظر و قصد آقایان این است این «ارتجاع صرف است، استبداد خالص است» چنین نظامی «حتی در زنگبار هم وجود ندارد». (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🌺یک روایت فوقِ قشنگ! |@DasTanaK_ir 🔹امام رضا علیه السلام از پدرشان امام کاظم علیه السلام نقل می کنند که در یک شب زیبای مهتابی، عده ای از یاران خاص امام صادق علیه السلام در محضر ایشان نشسته بودند. برخی از آنها به امام عرض کردند: یابن رسول الله! چه آسمان زیبایی! چه ماه و ستارگان درخشانی! 🔹امام صادق علیه‌السلام به آنها فرمودند: شما این حرف را میزنید در حالیکه مدبرات چهارگانه (جبرائیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل) نیز گاهی به زمین نگاه می کنند و شما و برادران شما در گوشه گوشه زمین و نوری که از شما به آسمان و آنها می رسد را مشاهده می کنند در حالیکه از ستارگان درخشان تر است و همین سخنی که گفتید را می گویند: چقدر نور این مومنین زیبا است!! (كان قوم من خواص الصادق عليه السلام جلوسا بحضرته في ليلة مقمرة مضحية فقالوا: يا بن رسول الله ما أحسن أديم هذه السماء وأنوار هذه النجوم والكواكب فقال الصادق عليه السلام انكم لتقولون هذا وان المدبرات لأربعة جبرائيل وميكائيل وإسرافيل وملك الموت عليهم السلام ينظرون إلى الأرض فيرونكم واخوانكم في أقطار الأرض ونوركم إلى السماوات و اليهم أحسن من أنوار هذه الكواكب وأنهم ليقولون كما تقولون: ما أحسن أنوار هؤلاء المؤمنين!📚عیون اخبار الرضا علیه السلام ج ۲ ص ۵) (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🌺یک روایت فوقِ قشنگ! |@DasTanaK_ir 🔹امام رضا علیه السلام از پدرشان امام کاظم علیه السلام نقل می کنند که در یک شب زیبای مهتابی، عده ای از یاران خاص امام صادق علیه السلام در محضر ایشان نشسته بودند. برخی از آنها به امام عرض کردند: یابن رسول الله! چه آسمان زیبایی! چه ماه و ستارگان درخشانی! 🔹امام صادق علیه‌السلام به آنها فرمودند: شما این حرف را میزنید در حالیکه مدبرات چهارگانه (جبرائیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل) نیز گاهی به زمین نگاه می کنند و شما و برادران شما در گوشه گوشه زمین و نوری که از شما به آسمان و آنها می رسد را مشاهده می کنند در حالیکه از ستارگان درخشان تر است و همین سخنی که گفتید را می گویند: چقدر نور این مومنین زیبا است!! (كان قوم من خواص الصادق عليه السلام جلوسا بحضرته في ليلة مقمرة مضحية فقالوا: يا بن رسول الله ما أحسن أديم هذه السماء وأنوار هذه النجوم والكواكب فقال الصادق عليه السلام انكم لتقولون هذا وان المدبرات لأربعة جبرائيل وميكائيل وإسرافيل وملك الموت عليهم السلام ينظرون إلى الأرض فيرونكم واخوانكم في أقطار الأرض ونوركم إلى السماوات و اليهم أحسن من أنوار هذه الكواكب وأنهم ليقولون كما تقولون: ما أحسن أنوار هؤلاء المؤمنين!📚عیون اخبار الرضا علیه السلام ج ۲ ص ۵) (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b