🍃🍂🍃🍂🍃🍂
یکی نزد حکیمی آمد و گفت:
خبر داری فلانی درباره ات چه قدر غیبت و بدگویی کرده!
حکیم با تبسم گفت:
او تیری را بسویم پرتاب کرد که به من نرسید؛ تو چرا آن تیر را از زمین برداشتی و در قلبم فرو کردی ؟
یادمان نرود ، هیچوقت سبب نقل کینه ها و دشمنیها نباشیم.
#داستان_های_خوب
@dastanhayekhob
خوشبختی بر سه ستون استوار است:
فراموش کردن تلخی های دیروز
غنیمت شمردن شیرینی های امروز
و امیدواری به فرصت های فردا
#داستان_های_خوب
@dastanhayekhob
علی فانیAli-Fani-www.Ziaossalehin.ir-Baghe-Khoda-Imam-Sajjad-as.mp3
زمان:
حجم:
4.53M
#استودیویی
📝 پیشانیات عرش خدا چشم تو دریای حیا
🎤 علی #فانی
🌺 ویژه ولادت #امام_سجاد
کانال
صوتهای دلنشین
هدیه به چهارده معصوم
#داستان_های_خوب
@dastanhayekhob
🌺💐🌺💐🌺💐🌺
#داستان_آموزنده
🔆حکایت عابد و جوان
🌾روزی حضرت عیسی «ع» از صحرایی می گذشت. در راه به پرستش گاهی رسید که عابدی در آنجا زندگی میکرد. حضرت با او مشغول حرف زدن شد.
🌾دراین هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا سرشناس بود، از آنجا گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی «ع» و مرد زاهد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند. همان جا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده ام. حالا اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟! خدایا عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.
🌾مرد زاهد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه کار محشور نکن. دراین هنگام خداوند به پیامبرش وحی فرمود که به این زاهد بگو:
🌾ما دعایت را مستجاب کردیم و تو رابا این جوان محشور نمیکنیم، چرا که او به علت توبه و پشیمانی اهل بهشت هست و تو به علت غرور و خودبینی، اهل جهنم!
#داستان_های_خوب
@dastanhayekhob
داستان کوتاه
دکتر مرتضی شیخ، پولی به عنوان حق ویزیت از مردم نمی گرفت و هرکس هر چه می خواست، در صندوقی که کنار میزش بود می انداخت و چون حق ویزیت دکتر پنج ریال تعیین شده بود (خیلی کمتر از حق ویزیت سایر پزشکان آن زمان). اکثر مواقع بسیاری از بیمارانی که به مطب او مراجعه می کردند، به جای پنج ریالی، سرِ فلزی نوشابه داخل صندوق می انداختند تا صدایی شبیه به انداختن سکه شنیده شود...!
دختر دکتر نقل می کند:
"روزی متوجه شدم پدرم مشغول شستن و ضدعفونی کردن انبوه سرنوشابه های فلزی است! با تعجب گفتم: پدر! بازیتان گرفته است؟ چرا سرنوشابه ها را می شویید؟!
پدر جوابی داد که اشکم را درآورد... ایشان گفت: دخترم، مردمی که مراجعه می کنند باید از سرنوشابه های تمیز استفاده کنند تا آلودگی را از جاهای دیگر به مطب نیاورند.
این سرنوشابه های تمیز را آخر شب در اطراف مطبم می ریزم تا مردمی که مراجعه می کنند از این ها که تمیز است استفاده کنند.
آخر بعضی ها خجالت می کشند که چیزی داخل صندوق مطب نیاندازند."
اومدم بنویسم روحش شاد! یک لحظه فکر کردم اگه روح آدمی با قلبی به این بزرگی شاد نباشه، روح کی میخواد شاد باشه؟! بهتر دونستم بنویسم راهش، اندیشه اش و کردارش پر رهرو باد...
✍ پرویز پرستویی
#داستان_های_خوب
@dastanhayekhob
6.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫 سلااااام
🎀صبح شما بخیر ونیکی
🌸 در پناه پروردگار
🎀امروزتون پر خیر و برکت
🌸حال دلتون خوب خوب
🎀وجودتون سلامت
🌸امیدوارم دوشنبه
🎀بسیار خوبی داشته باشید
#داستان_های_خوب
@dastanhayekhob
💗...
خـــــــدا
تنها اسمی است کہ
هر کجا صدایش زدم
گفت: جـانم....♥️
هیچ وقت هیچ کسی رو
جـز خـدا صدا نکنید
#داستان_های_خوب
@dastanhayekhob