مداحی آنلاین - سر سفره ائمه - استاد عالی.mp3
2.99M
🌸 میلاد_امام_حسن_عسکری(ع)
♨️سر سفره ائمه
👌سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام عالی
ولادت_امام_حسن_عسکری مبارکباد
اللهمَّ عجل لولیک الفرج
🔆 #پندانه
گاهی یک حرکت کوچک میتواند دنیای بزرگ یک نفر را عوض کند
جنایتکاری که یک آدم را کشته بود، در حال فرار و آوارگی با لباس ژنده و پر گردوخاک و دستوصورت کثیف و خسته و کوفته به یک دهکده رسید.
چند روزی چیزی نخورده و بسیار گرسنه بود. جلوی یک مغازه میوهفروشی ایستاد و به پرتقالهای بزرگ و تازه خیره شد، اما بیپول بود.
بهخاطر همین دودل بود که پرتقال را بهزور از میوهفروش بگیرد یا آن را گدایی کند.
دستش توی جیبش تیغه چاقو را لمس میکرد که به یکباره پرتقالی را جلوی چمشش دید.
بیاختیار چاقو را در جیب خود رها کرد و پرتقال را از دست مرد میوهفروش گرفت.
میوهفروش گفت:
بخور نوش جانت، پول نمیخواهم.
سه روز بعد آدمکش فراری باز در جلوی دکه میوهفروش ظاهر شد. این دفعه بیآنکه کلمهای ادا کند، صاحب دکه فوراً چند پرتقال را در دست او گذاشت.
فراری دهان خود را باز کرد. گویی میخواست چیزی بگوید. ولی نهایتاً در سکوت پرتقالها را خورد و با شتاب رفت.
آخر شب صاحب دکه وقتی که بساط خود را جمع میکرد، صفحه اول یک روزنامه به چشمش خورد.
میوهفروش وقتی که عکس توی روزنامه را شناخت، مات و متحیر شد.
عکس همان مردی بود که با لباسهای ژنده از او پرتقال مجانی میگرفت. زیر عکس او با حروف درشت نوشته بودند قاتل فراری و برای کسی که او را معرفی کند نیز مبلغی بهعنوان جایزه تعیین کرده بودند.
میوهفروش بلافاصله شماره پلیس را گرفت. پلیسها چند روز متوالی در اطراف دکه در کمین بودند.
سهچهار روز بعد مرد جنایتکار دوباره در دکه میوهفروشی ظاهر شد. با همان لباسی که در عکس روزنامه پوشیده بود.
او به اطراف نگاه کرد. گویی متوجه وضعیت غیرعادی شده بود. دکهدار و پلیسها با کمال دقت جنایتکار فراری را زیرنظر داشتند.
او ناگهان ایستاد و چاقویش را از جیب بیرون آورده و به زمین انداخت و با بالا نگهداشتن دو دست خود، بهراحتی وارد حلقه محاصره پلیس شده و بدون هیچ مقاومتی دستگیر شد.
موقعی که داشتند او را میبردند زیر گوش میوهفروش گفت:
آن روزنامه را من پیش تو گذاشتم، برو پشتش را بخوان.
سپس لبخندزنان و با قیافه کاملاً راضی سوار ماشین پلیس شد.
میوهفروش با شتاب آن روزنامه را بیرون آورد. در صفحه پشتش چند سطر دستنویس را دید که نوشته بود:
من دیگر از فرار خسته شدم. از پرتقالت متشکرم. هنگامی که داشتم برای پایاندادن به زندگیام تصمیم میگرفتم، نیکدلی تو بود که بر من تاثیر گذاشت. بگذار جایزه پیداکردن من، جبران زحمات تو باشد.
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
📚 داستان کوتاه
#یک_راز
روزی از روزها در جنگلی سرسبز روباهی درصدد شکار یک خارپشت بود؛ روباه از خارهای خارپشت می ترسید و نمیتوانست به خار پشت نزدیک شود.
خارپشت با کلاغ نیز دوستی داشت، کلاغ هم به پوشش سخت خار پشت غبطه می خورد.
روزی کلاغ به خار پشت گفت: پوشش تو بسیار خوب است؛ حتی روباه هم نمی تواند تو را صید کند.
خار پشت با شنیدن تمجید کلاغ گفت: درسته اما پوشش من نیز نقطه ی ضعفی دارد.
هنگامی که بدنم را جمع می کنم، در شکم من یک سوراخ کوچک دیده می شود. اگر این سوراخ آسیب ببیند، تمام بدن من شروع به خارش خواهد کرد و قدرت دفاعی من کم خواهد شد.
کلاغ با شنیدن سخنان خار پشت بسیار تعجب کرد و در اندیشه نقطه ضعف خار پشت بود.
خار پشت سپس به کلاغ گفت: این راز را فقط به تو گفتم.
باید آن را حفظ کنی، زیرا اگر روباه این راز را بداند، مرا شکار خواهد کرد.
کلاغ سوگند خورد و گفت: راحت باش، تو دوست من هستی، چطور می توانم به تو خیانت کنم؟
چندی بعد کلاغ به چنگ روباه افتاد، زمانی که روباه می خواست کلاغ را بخورد، کلاغ به یاد خار پشت افتاد و به روباه گفت: برادر عزیزم، شنیده ام که تو می خواهی مزه گوشت خار پشت را بچشی.
اگر مرا آزاد کنی، راز خار پشت را به تو می گویم و تو می توانی خار پشت را بگیری.
روباه با شنیدن حرفهای کلاغ او را آزاد کرد، سپس کلاغ راز خار پشت را به روباه گفت و روباه توانست با دانستن این راز خارپشت بینوا را شکار کند.
هنگامی که روباه خار پشت را در دهان گرفت، خار پشت با ناامیدی گفت: کلاغ، تو گفته بودی که راز من را حفظ می کنی؛ پس چرا به من خیانت کردی؟!
این داستان خیانت کلاغ نیست، بلکه خارپشت با افشای راز خود در واقع به خودش خیانت کرد.
این تجربه ای است برای همه ی ما انسان ها که بدانیم رازی که برای دیگری افشا شد، روزی برای همه فاش خواهد شد. در واقع انسان ها هستند که باید رازدار بوده و راز خود را نگه دارند تا کسی از آن مطلع نشود و آن را در معرض خطر و آسیب قرار ندهد.
👳
Alireza-Ghorbani-Pardeh-Neshin-320.mp3
10.61M
رنگ و بوی جمعه ها
🍁♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ℒℴνℯ♥️
تقدیم به تو 🧡🌿
که بهترین دوستمی 🧡🌿
♥️
sorood1.mp3
6.83M
یار دبستانی من...
با شعر جدید و به روز، بسیار عالی
#لبیک_یا_خامنه_ای
احسنت به این شور انقلابی.. 🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این جمعه هم گذشت و نیامدی....
اللهم عجل لولیک الفرج🙏🌼
🍁♥️
#بهترین_راهکار❗️
هر جا کم آوردی ... حوصله نداشتی ... پول نداشتی ... کار نداشتی ... باطریت تموم شد ... تسبیح رو بردار صد بار بگو
《استغفرالله ربی و اتوب الیه》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم برای ادم های مهربون میگیره...
Various Artists - Mano Beshnas (320).mp3
29.76M
یکی از موسیقی های آرامش بخش برای سرزمین و وطن، خوانده شده توسط تعدادی از خواننده ها برای جام جهانی آبان امسال
4_5958287836296774626.mp3
3.97M
🎙#همایون_شجریان
🎶ابر میبارد
ابر می بارد و من می شوم از یار جدا
چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#
🍃اینم یه کلیپ بسیار زیبا که طرفداران زیادی هم داره
🍃یادمان باشد خدا بالای سر ماست
➖➖➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادتون نره آخرالزمانه
امام صادق علیه السلام :
🔆کسی که در آخرالزمان دینش را حفظ کند خدا مقامی به او می دهد که سلمان فارسی غبطه اورا می خورد...
استاد دانشمند