eitaa logo
داستان های خوب (معنوی)
697 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
11 فایل
✅ کانال ما را به دوستان خوبتون معرفی کنید😘😘 ✅ داستان های خوب را جهت بارگذاری در کانال به این آیدی بفرستید 🌹 متشکرم @aliskh ✅ از انتقادات و پیشنهادات سازنده استقبال می کنیم..دریغ نفرمایید ✅ تبادل و تبلیغ خدمتتون هستیم
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 💠 روح و جسم ریحانی و کارهای قهرمانی! 🔸🔹🔹«...فَإِنَّ اَلْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ...» (نهج البلاغه، نامه ۳۱) ترجمه: زن ریحانه (گل خوشبو) است نه قهرمانه(کسی که کارهای سنگین انجام می دهد). 🔸از این فرموده امیرالمومنین علیه السلام در مورد زن می توان نکات متعددی اعم از نکات اجتماعی، سیاسی، روانشناختی و ... برداشت نمود. 🔹یکی از نکات مهم این فراز از نامه ۳۱ نهج البلاغه در مورد وظایف خانوادگی زنان است. زن عامل لطافت و نرم افزار ایجاد مهر و عطوفت در خانواده است، نه سخت افزار و عهده دار کارهای دشوار و خشن. این ویژگی کاملا با ساختار لطیف تر روحی او و ساختار ضعیف تر جسمی اش منطبق و همخوان است. 🔹بر این اساس، خانواده ها و مردانی که کارهای سخت و طاقت فرسا بر عهده زن می گذارند، یا زنانی که به علت برخی ناهنجاری های درونی مانند وسواس خود را گرفتار مشقت های بی مورد می کنند، زمینه پژمردگی وجود محوری زن در خانواده را فراهم می آورند. 🔹اگر خداوند مدیریت اقتصادی خانواده را بیشتر به مردان محول نموده است، مدیریت روانی و عاطفی خانواده را بیشتر بر عهده زنان نهاده است. سلب یا تضعیف این کارکرد مهم زنانه در خانواده، علاوه بر آسیب به مردان، نسل های آینده را نیز تبدیل به موجوداتی افسرده و روان پریش خواهد نمود. ------------- 🔺پی نوشت های مهم: ۱. معنای قهرمان در زبان عربی با زبان فارسی متفاوت و به معنای قهرمان ورزشی و امثال آن نیست. بنابراین، این واژه شامل ورزش ها و فعالیت های مختلف جسمانی که با طبیعت زن سازگاری دارد و منجر به افزایش نشاط و سلامتی می گردد، نمی شود. ۲. این بیان شریف یک قاعده کلی است که به طور عمومی باید در خانواده جاری باشد و به معنای نفی موارد استثناء نیست؛ یعنی اگر زنانی در مواقع خاصی مجبور به انجام امور سخت و دشوار شدند، نباید آن را تبدیل به یک قاعده کلی و همیشگی کرد. ▫️زن ▫️ریحانه ▫️نهج_البلاغه https://eitaa.com/dastanhayekhob
🌸🍃 🌸🍃 تدبیر_بهلول روزي بهلول از راهی می گذشت. مردي را دید که غریب وار و سر به گریبان ناله می کند. بهلول به نزد او رفت سلام نمود و سپس گفت : آیا به تو ظلمی شده که چنین دلگیر و نالان هستی. آن مرد گفت : من مردي غریب و سیاحت پیشه ام و چون به این شهر رسیدم، قصد حمام و چند روزي استراحت نمودم و چون مقداري پول و جواهرات داشتم از بیم سارقین آنها را به دکان عطاري به امانت سپردم و پس از چند روز که مطالبه آن امانت را از شخص عطار نمودم به من ناسزا گفت و مرا فردي دیوانه خطاب نمود. بهلول گفت: غم مخور . من امانت تو را به آسانی از آن مرد عطار پس خواهم گرفت. آنگاه نشانی آن عطار را سوال نمود و چون او را شناخت به آن مرد غریب گفت من فردا فلان ساعت نزد آن عطار هستم تو در همان ساعت که معین می کنم به دکان آن مرد بیا و با من ابداً تکلم نکن. اما به عطار بگو امانت مرا بده. آن مرد قبول نمود و برفت. بهلول فوري نزد آن عطار شتافت و به او گفت: من خیال مسافرت به شهر هاي خراسان را دارم و چون مقداري جواهرات که قیمت آنها معادل 30 هزار دینار طلا می شود دارم، می خواهم نزد تو به امانت بگذارم تا چنانچه به سلامت بازگردم آن جواهرات را بفروشم و از قیمت آنها مسجدي بسازم. عطار از سخن او خوشحال شد و گفت : به دیده منت . چه وقت امانت را می آوري ؟ بهلول گفت: فردا فلان ساعت و بعد به خرابه رفت و کیسه اي چرمی بساخت و مقداري خورده آهنی و شیشه در آن جاي داد و سر آن را محکم بدوخت و در همان ساعت معین به دکان عطار برد. مرد عطـار از دیدن کیسه که تصور می نمود در آن جواهرات است بسیار خوشحال شد و در همان وقت آن مردغریب آمد و مطالبه امانت خود را نمود. آن مرد عطار فوراً شاگرد خود را صدا بزد و گفت : کیسه امانت این شخص در انبار است. فوري بیاور و به این مرد بده . شاگرد فوري امانت را آورد و به آن مرد داد و آن شخص امانت خود را گرفت و برفت و دعاي خیر براي بهلول نمود. https://eitaa.com/dastanhayekhob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🔴 خداوند راه هدایت را در زندگی‌ات قرار داده است ✍پیرزن مؤمنه‌ای بود که سرکه می‌گرفت و از آن کسب درآمد می‌کرد. روزی خاطره عجیبی تعریف کرد. 🔸گفت: در فصل پاییز انگور و سیب ضایعات را می‌خریدم و در خمره می‌ریختم تا سرکه شوند و شکر خدا بعد از فوت همسرم، روزیِ مرا خدا از این راه می‌رساند و به راحتی زندگی می‌کردیم. حتی سرکه با اینکه زکات واجب ندارد ولی من سهم فقرا را همیشه کنار می‌گذاشتم. 🔹دخترم ازدواج کرد و برای تهیه جهیزیه او مجبور شدم یک بار زکات سرکه را ندهم و سرکه را گران بفروشم چون سرکه‌های من در شهر بی‌همتا بود و همیشه مشتری‌ها و تقاضاهای زیادی داشتم. 🔸با اینکه سود زیادی کرده بودم ولی همه چیز برخلاف پیش‌بینی من اتفاق افتاد و برعکس دوره‌های قبل آنچه کسب کردم هیچ برکتی نداشت. 🔹نوبت بعد که سرکه گذاشتم، تمام سرکه‌های من تبدیل به شراب شد. بسیار تأسف خوردم و برای من این اتفاق نادر و عجیب بود. 🔸با یکی از مشتریان سرکه که برای تحویل سرکه آمده بود، موضوع را در میان گذاشتم و گفتم: این بار برای فروش چیزی ندارم. 🔹او کنجکاو شد و برای تأمین ضرر من حاضر بود شراب را به بالاترین قیمت بخرد و بین طالبان مسکر بفروشد. دیدم شیطان مرا در ظلمت دیگر و آزمون دیگری برای نفسم قرار داده است. 🔸بدهکاری جهیزیه دخترم آزارم می‌داد طوری که اگر تمام شراب‌ها را می‌فروختم به راحتی بدهی‌های خود را می‌پرداختم. 🔹شیطان دنبال گشودن ظلمت دیگری بر من بر روی ظلمت قبلی‌ام با اغوای خود بود که زکات نداده و گران‌فروشی کرده بودم. شیطان قصد داشت روزی مرا از خدا به تمتع از دنیا محدود و دنیا و آخرت مرا ویران سازد. 🔸سحرگاهان که برای نماز بیدار شدم با استعاذه و لعن شیطان به زور توانستم حریف نفس خود شوم. 🔹به مدد الهی همه خمره را در چاه فاضلاب خانه خالی کردم و گفتم: خدایا! من غلط کنم با فروختن شراب، نافرمانی و معصیت تو بنمایم. 🔸بعد از ریختن شراب به اتاق خود برگشتم و کلی گریه کردم. 🔹نزدیک ظهر مرد جوانی درب خانه مرا زد و گفت: از تهران آمده است و دنبال سرکه‌ای خوب برای درست‌کردن سکنجبین برای فشارخون پدرش می‌گردد. 🔸در خانه شیشه‌ای سرکه برای خودم داشتم که برای رضای خدا به او بخشیدم و هرچه پول خواست بدهد، نگرفتم. چون عادت داشتم سرکه را اگر برای دوا و درمان می‌خواستند هدیه می‌کردم. 🔹یک هفته از این داستان گذشت. روزی در خانه بودم که مردی با مبلغ زیادی پول درب منزل را زد و گفت که پدر آن مرد جوان فشار خونش تنظیم شده، طوری که اطبا از طبابت آن عاجز شده بودند و این هدیه از طرف پدر آن مرد است. 🔸با همان مبلغ، بدهی جهیزیه دخترم را دادم و با مدد الهی دوباره از راه حلال به درست‌کردن سرکه در منزل و کسب معاش پرداختم. و این اغوای شیطان را به توفیق الهی با نوری که از بخشش خود کسب کردم، دفع نمودم. 💠 وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ (طلاق:3) و كسی كه از خدا بترسد، خدا برايش راه نجاتی از گرفتاري‌ها قرار می‌دهد. ‏و از مسيری كه خود او هم احتمالش را ندهد رزقش می‌دهد و كسی كه بر خدا توكل كند، خدا همه كاره‌اش می‌شود كه خدا دستور خود را به انجام می‌رساند و خدا برای هر چيزی اندازه‌ای قرار داده است. https://eitaa.com/dastanhayekhob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌   سلام  صبح آخرین روز پاییزتون بخیر بهترین هارو براتون آرزو میکنم 🦋❤️🦋‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌  ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ https://eitaa.com/dastanhayekhob
7.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاش فـال شـب یـلــدای همــه ایـن بشـود یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور اللهم_عجل_لولیک_الفرج https://eitaa.com/dastanhayekhob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادرم مدرک پزشکی ندارد ولی دست‌هایش کاری میکنند که هزار قرص و دوا نمیکند... شماره نظام مهندسی ندارد، ولی از منِ ویرانه با حرف‌هایش یک آدم نو میسازد... نقاش نیست، ولی با یک کلام لبخندی روی لب‌هایم میکشد که هزار نقاش از پسش بر نمی‌آیند... ندیده‌ام توی استدیو ضبط صدا وقت بگذراند، ولی آهنگِ صدایش از هر موسیقی گوش نوازتر است... مادرم سر آشپز و رستوران‌دار نیست، ولی عطرِ و طعم غذاهایش هوش از سر میپراند... بهشت را زیر پایش ندیدم، ولی شک ندارم بهشت زیر پایش نیست، بهشت نعمتِ وجودش است...❤ https://eitaa.com/dastanhayekhob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزوم برات اینه 🙏❤️ تو بلندترین شبِ سال شبِ عشق، شبِ دوستی ذره های باقی مونده از کینه های قدیمی دلخوری های بی اساس غم های سرماخوردهٔ دیروزی🌸🍂 همه و همه رو با دستای خودت به آخرین برگای پاییزی بسپاری تا رها شی و اینبار دستی از عشق، تو رو با تموم رویاهات درآغوش بگیره آرزوم برات اینه تو بلندترین شب سال کنار فال حافظ و دستای امیدوارش بخندی و زمستون و با نگاهت غافلگیر کنی. . .🌸🍂 https://eitaa.com/dastanhayekhob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم میخواد هر شب جمعه با امام زمان(عج) کربلا بودم بدنبال یوسف زهرا(س) دربدر سوی کوچه ها بودم... اباصالح التماس دعا❤️ خوشنودی آقا امام زمان صلوات https://eitaa.com/dastanhayekhob