eitaa logo
داستان های خوب (معنوی)
682 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
10 فایل
✅ کانال ما را به دوستان خوبتون معرفی کنید😘😘 ✅ داستان های خوب را جهت بارگذاری در کانال به این آیدی بفرستید 🌹 متشکرم @aliskh ✅ از انتقادات و پیشنهادات سازنده استقبال می کنیم..دریغ نفرمایید ✅ تبادل و تبلیغ خدمتتون هستیم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌹یلدارا این گونه تعریف کنیم: 🌹یـــ :یاصاحب الزمان🍃 🍃ل :لوایت راعلم کن🌹 🌹 د:دیگرجدایی بس است🍃 🍃ا:اللهـم عجل لولیکــــ الفـرج🌹 https://eitaa.com/dastanhayekhob
بسم الله الرحمن الرحیم 💠 روح و جسم ریحانی و کارهای قهرمانی! 🔸🔹🔹«...فَإِنَّ اَلْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ...» (نهج البلاغه، نامه ۳۱) ترجمه: زن ریحانه (گل خوشبو) است نه قهرمانه(کسی که کارهای سنگین انجام می دهد). 🔸از این فرموده امیرالمومنین علیه السلام در مورد زن می توان نکات متعددی اعم از نکات اجتماعی، سیاسی، روانشناختی و ... برداشت نمود. 🔹یکی از نکات مهم این فراز از نامه ۳۱ نهج البلاغه در مورد وظایف خانوادگی زنان است. زن عامل لطافت و نرم افزار ایجاد مهر و عطوفت در خانواده است، نه سخت افزار و عهده دار کارهای دشوار و خشن. این ویژگی کاملا با ساختار لطیف تر روحی او و ساختار ضعیف تر جسمی اش منطبق و همخوان است. 🔹بر این اساس، خانواده ها و مردانی که کارهای سخت و طاقت فرسا بر عهده زن می گذارند، یا زنانی که به علت برخی ناهنجاری های درونی مانند وسواس خود را گرفتار مشقت های بی مورد می کنند، زمینه پژمردگی وجود محوری زن در خانواده را فراهم می آورند. 🔹اگر خداوند مدیریت اقتصادی خانواده را بیشتر به مردان محول نموده است، مدیریت روانی و عاطفی خانواده را بیشتر بر عهده زنان نهاده است. سلب یا تضعیف این کارکرد مهم زنانه در خانواده، علاوه بر آسیب به مردان، نسل های آینده را نیز تبدیل به موجوداتی افسرده و روان پریش خواهد نمود. ------------- 🔺پی نوشت های مهم: ۱. معنای قهرمان در زبان عربی با زبان فارسی متفاوت و به معنای قهرمان ورزشی و امثال آن نیست. بنابراین، این واژه شامل ورزش ها و فعالیت های مختلف جسمانی که با طبیعت زن سازگاری دارد و منجر به افزایش نشاط و سلامتی می گردد، نمی شود. ۲. این بیان شریف یک قاعده کلی است که به طور عمومی باید در خانواده جاری باشد و به معنای نفی موارد استثناء نیست؛ یعنی اگر زنانی در مواقع خاصی مجبور به انجام امور سخت و دشوار شدند، نباید آن را تبدیل به یک قاعده کلی و همیشگی کرد. ▫️زن ▫️ریحانه ▫️نهج_البلاغه https://eitaa.com/dastanhayekhob
🌸🍃 🌸🍃 تدبیر_بهلول روزي بهلول از راهی می گذشت. مردي را دید که غریب وار و سر به گریبان ناله می کند. بهلول به نزد او رفت سلام نمود و سپس گفت : آیا به تو ظلمی شده که چنین دلگیر و نالان هستی. آن مرد گفت : من مردي غریب و سیاحت پیشه ام و چون به این شهر رسیدم، قصد حمام و چند روزي استراحت نمودم و چون مقداري پول و جواهرات داشتم از بیم سارقین آنها را به دکان عطاري به امانت سپردم و پس از چند روز که مطالبه آن امانت را از شخص عطار نمودم به من ناسزا گفت و مرا فردي دیوانه خطاب نمود. بهلول گفت: غم مخور . من امانت تو را به آسانی از آن مرد عطار پس خواهم گرفت. آنگاه نشانی آن عطار را سوال نمود و چون او را شناخت به آن مرد غریب گفت من فردا فلان ساعت نزد آن عطار هستم تو در همان ساعت که معین می کنم به دکان آن مرد بیا و با من ابداً تکلم نکن. اما به عطار بگو امانت مرا بده. آن مرد قبول نمود و برفت. بهلول فوري نزد آن عطار شتافت و به او گفت: من خیال مسافرت به شهر هاي خراسان را دارم و چون مقداري جواهرات که قیمت آنها معادل 30 هزار دینار طلا می شود دارم، می خواهم نزد تو به امانت بگذارم تا چنانچه به سلامت بازگردم آن جواهرات را بفروشم و از قیمت آنها مسجدي بسازم. عطار از سخن او خوشحال شد و گفت : به دیده منت . چه وقت امانت را می آوري ؟ بهلول گفت: فردا فلان ساعت و بعد به خرابه رفت و کیسه اي چرمی بساخت و مقداري خورده آهنی و شیشه در آن جاي داد و سر آن را محکم بدوخت و در همان ساعت معین به دکان عطار برد. مرد عطـار از دیدن کیسه که تصور می نمود در آن جواهرات است بسیار خوشحال شد و در همان وقت آن مردغریب آمد و مطالبه امانت خود را نمود. آن مرد عطار فوراً شاگرد خود را صدا بزد و گفت : کیسه امانت این شخص در انبار است. فوري بیاور و به این مرد بده . شاگرد فوري امانت را آورد و به آن مرد داد و آن شخص امانت خود را گرفت و برفت و دعاي خیر براي بهلول نمود. https://eitaa.com/dastanhayekhob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🔴 خداوند راه هدایت را در زندگی‌ات قرار داده است ✍پیرزن مؤمنه‌ای بود که سرکه می‌گرفت و از آن کسب درآمد می‌کرد. روزی خاطره عجیبی تعریف کرد. 🔸گفت: در فصل پاییز انگور و سیب ضایعات را می‌خریدم و در خمره می‌ریختم تا سرکه شوند و شکر خدا بعد از فوت همسرم، روزیِ مرا خدا از این راه می‌رساند و به راحتی زندگی می‌کردیم. حتی سرکه با اینکه زکات واجب ندارد ولی من سهم فقرا را همیشه کنار می‌گذاشتم. 🔹دخترم ازدواج کرد و برای تهیه جهیزیه او مجبور شدم یک بار زکات سرکه را ندهم و سرکه را گران بفروشم چون سرکه‌های من در شهر بی‌همتا بود و همیشه مشتری‌ها و تقاضاهای زیادی داشتم. 🔸با اینکه سود زیادی کرده بودم ولی همه چیز برخلاف پیش‌بینی من اتفاق افتاد و برعکس دوره‌های قبل آنچه کسب کردم هیچ برکتی نداشت. 🔹نوبت بعد که سرکه گذاشتم، تمام سرکه‌های من تبدیل به شراب شد. بسیار تأسف خوردم و برای من این اتفاق نادر و عجیب بود. 🔸با یکی از مشتریان سرکه که برای تحویل سرکه آمده بود، موضوع را در میان گذاشتم و گفتم: این بار برای فروش چیزی ندارم. 🔹او کنجکاو شد و برای تأمین ضرر من حاضر بود شراب را به بالاترین قیمت بخرد و بین طالبان مسکر بفروشد. دیدم شیطان مرا در ظلمت دیگر و آزمون دیگری برای نفسم قرار داده است. 🔸بدهکاری جهیزیه دخترم آزارم می‌داد طوری که اگر تمام شراب‌ها را می‌فروختم به راحتی بدهی‌های خود را می‌پرداختم. 🔹شیطان دنبال گشودن ظلمت دیگری بر من بر روی ظلمت قبلی‌ام با اغوای خود بود که زکات نداده و گران‌فروشی کرده بودم. شیطان قصد داشت روزی مرا از خدا به تمتع از دنیا محدود و دنیا و آخرت مرا ویران سازد. 🔸سحرگاهان که برای نماز بیدار شدم با استعاذه و لعن شیطان به زور توانستم حریف نفس خود شوم. 🔹به مدد الهی همه خمره را در چاه فاضلاب خانه خالی کردم و گفتم: خدایا! من غلط کنم با فروختن شراب، نافرمانی و معصیت تو بنمایم. 🔸بعد از ریختن شراب به اتاق خود برگشتم و کلی گریه کردم. 🔹نزدیک ظهر مرد جوانی درب خانه مرا زد و گفت: از تهران آمده است و دنبال سرکه‌ای خوب برای درست‌کردن سکنجبین برای فشارخون پدرش می‌گردد. 🔸در خانه شیشه‌ای سرکه برای خودم داشتم که برای رضای خدا به او بخشیدم و هرچه پول خواست بدهد، نگرفتم. چون عادت داشتم سرکه را اگر برای دوا و درمان می‌خواستند هدیه می‌کردم. 🔹یک هفته از این داستان گذشت. روزی در خانه بودم که مردی با مبلغ زیادی پول درب منزل را زد و گفت که پدر آن مرد جوان فشار خونش تنظیم شده، طوری که اطبا از طبابت آن عاجز شده بودند و این هدیه از طرف پدر آن مرد است. 🔸با همان مبلغ، بدهی جهیزیه دخترم را دادم و با مدد الهی دوباره از راه حلال به درست‌کردن سرکه در منزل و کسب معاش پرداختم. و این اغوای شیطان را به توفیق الهی با نوری که از بخشش خود کسب کردم، دفع نمودم. 💠 وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ (طلاق:3) و كسی كه از خدا بترسد، خدا برايش راه نجاتی از گرفتاري‌ها قرار می‌دهد. ‏و از مسيری كه خود او هم احتمالش را ندهد رزقش می‌دهد و كسی كه بر خدا توكل كند، خدا همه كاره‌اش می‌شود كه خدا دستور خود را به انجام می‌رساند و خدا برای هر چيزی اندازه‌ای قرار داده است. https://eitaa.com/dastanhayekhob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌   سلام  صبح آخرین روز پاییزتون بخیر بهترین هارو براتون آرزو میکنم 🦋❤️🦋‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌  ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ https://eitaa.com/dastanhayekhob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش فـال شـب یـلــدای همــه ایـن بشـود یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور اللهم_عجل_لولیک_الفرج https://eitaa.com/dastanhayekhob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادرم مدرک پزشکی ندارد ولی دست‌هایش کاری میکنند که هزار قرص و دوا نمیکند... شماره نظام مهندسی ندارد، ولی از منِ ویرانه با حرف‌هایش یک آدم نو میسازد... نقاش نیست، ولی با یک کلام لبخندی روی لب‌هایم میکشد که هزار نقاش از پسش بر نمی‌آیند... ندیده‌ام توی استدیو ضبط صدا وقت بگذراند، ولی آهنگِ صدایش از هر موسیقی گوش نوازتر است... مادرم سر آشپز و رستوران‌دار نیست، ولی عطرِ و طعم غذاهایش هوش از سر میپراند... بهشت را زیر پایش ندیدم، ولی شک ندارم بهشت زیر پایش نیست، بهشت نعمتِ وجودش است...❤ https://eitaa.com/dastanhayekhob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزوم برات اینه 🙏❤️ تو بلندترین شبِ سال شبِ عشق، شبِ دوستی ذره های باقی مونده از کینه های قدیمی دلخوری های بی اساس غم های سرماخوردهٔ دیروزی🌸🍂 همه و همه رو با دستای خودت به آخرین برگای پاییزی بسپاری تا رها شی و اینبار دستی از عشق، تو رو با تموم رویاهات درآغوش بگیره آرزوم برات اینه تو بلندترین شب سال کنار فال حافظ و دستای امیدوارش بخندی و زمستون و با نگاهت غافلگیر کنی. . .🌸🍂 https://eitaa.com/dastanhayekhob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم میخواد هر شب جمعه با امام زمان(عج) کربلا بودم بدنبال یوسف زهرا(س) دربدر سوی کوچه ها بودم... اباصالح التماس دعا❤️ خوشنودی آقا امام زمان صلوات https://eitaa.com/dastanhayekhob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
التماس دعا يعني چه؟ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻮسی ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺑﺎ ﺯﺑﺎنی ﺩﻋﺎ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍی ﺗﺎ ﺩﻋﺎﻳﺖ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﺷﻮﺩ ! ﻣﻮسی ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ : ﭼﮕﻮﻧﻪ؟ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﮕﻮ ﺑﺮﺍﻳﺖ ﺩﻋﺎﻛﻨﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍی !! (( و این است فلسفه ی التماس دعا)) " در این روز ها و شب ها نگاهم ﺑﻪ ﺩﻋﺎﯾﺘﺎﻥ است..." https://eitaa.com/dastanhayekhob
ســلام ❄️به اولین روز دی ماه ☕️ ⛄️و زمستان خوش آمديد اميدوارم ❄️ فصل زمستان ⛄️ براتون سرشار از آرامش ❄️و ماه دی ⛄️براتون پر از موفقيت در كار ❄️و بارش رحمت الهى🌧 ⛄️هميشه در زندگيتون جارى باشه فصل_زمستــان_مبــارک❄️☃️ https://eitaa.com/dastanhayekhob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️🤍❄️ 🤍سلام و درود بر تو ای زمستان خوش آمدی ای سپید پوش فصل ها❄️ ای آزمون سرد انتظار شلاق بادت را دوام می آوریم…❄️ سوز سرمایت را تحمل میکنیم…❄️ و از کولاکت هراسی نداریم❄️ زیرا که دل مان به عشق،گرم است🤍 به مهر و دوستی و به همراهی و همدلی بارش برف ات را به تماشا می نشینیم🌨 و دانه هایش را چون قاصدکی خوش خبر می پنداریم امیدوارم که بخت دوستانم با سپیدی برف گره بخورد❄️ و دلشون از هر اجاقی گرم تر باشد ...❤️ https://eitaa.com/dastanhayekhob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟠حکایت مرد انار فروش روزی روزگاری مردی بود که یک باغ پر از درخت انار داشت او هر سال در فصل پاییز انار ها را میچید ، روی سینی نقره ای قرار میداد و دم در خانه اش می گذاشت و روی کاغذی می نوشت : "لطفا یکی بردارید مجانی است." مردم از آنجا رد می شدند اما هیچکس اناری بر نمی داشت. یک سال مرد به فکر چاره ای افتاد . او اناری در سینی دم در خانه اش نگذاشت و در عوض فقط یک تابلوی بزرگ زد که روی آن نوشته بود: "ما بهترین انارهای این سرزمین را داریم و گرانتر از هر جای دیگری می فروشیم" و آن زمان همه ی مردان و زنان با عجله برای خرید انار به خانه ی مرد شتافتند. جبران خلیل جبران 👇👇 https://eitaa.com/dastanhayekhob
🔴یلدا زنانه‌ترین دورهمی ایرانیان است 🔻یلدا ظاهری دارد و باطنی ظاهرش تکریم طولانی‌ترین شب سال است اما باطنش تکریم زن و هنرهای زنانه است. گویا مردان ایرانی به بهانه طولانی‌ترین سال شب جمع می‌شوند تا هنرها و ذوقیات زن ایرانی را در دل خانواده تقدیر کنند. 🔻هر چه که در یلدا چیده‌اند از جنس هنر و علایق زنانه خبر می‌دهد و یک‌برگ برنده برای تمدن ایرانیان است که زن و خانواده محوری‌‌ترین نقش را در حفظ آن داشته‌ است. در خیلی از شهرهای ایران برای نوعروسان هدایای ویژه می‌برند که این هم نشانه تکریم زن در خانواده است. سالیان سال است که زن ایرانی مدیر خانه‌ است، سفره‌اش را با هنرمندی زینت می‌دهد و همه اعضای خانه را دور سفره جمع می‌کند و برایشان از شعر و ادب و معرفت می‌گوید. همان فال حافظی که می‌گذاریم پای سفره یلدا، خبر از احساسات عاطفی ومعنوی زنان می‌دهد. در یلدا همه دور هم می‌نشینند تا ننه سرما از راه برسد و با قصه‌های شیرینش دل همه را گرم یادگرفتن اسرار زندگی کند. 🔻آری یلدا جلوه‌ای از زن و خانواده و خانه و فرهنگ دینی ایرانیست که غارتگران تمدن غربی دست چپاول به آن برده‌اند و می‌خواهند یلدا را جدا از مفاهیم دینی نشان دهند اما یلدا خود به تنهایی یک‌ سند از زندگی معنوی ایرانیان است. 👇👇 https://eitaa.com/dastanhayekhob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 روزی اسب کشاورزی داخل چاه افتاد؛ حیوان بیچاره ساعت ها به طور ترحم انگیزی ناله می کرد. بالاخره کشاورز فکری به ذهنش رسید؛ او پیش خود فکر کرد که اسب خیلی پیر شده و چاه هم در هر صورت باید پر شود. او همسایه ها را صدا زد و از آنها درخواست کمک کرد. آن ها با بیل در چاه گل و‌ خاک ریختند. اسب ابتدا کمی ناله کرد، اما پس از مدتی ساکت شد و این سکوت او همه را متعجب کرد. آنها باز هم روی او گِل ریختند. کشاورز نگاهی به داخل چاه انداخت؛ صحنه ای دید که او را به شدت متحیر کرد. با هر تکه گل و خاكی که روی سر اسب ریخته می شد اسب تکانی به خود می داد، گل و خاک را پایین می ریخت و یک قدم بالا می آمد؛ آنها خاک میریختند و او بالاتر می‌آنذ که ناگهان دیدند اسب به لبه چاه رسید و بیرون آمد. 🌹زندگی در حال ریختن گل و لای بر روی شما است برنده کسی است که با صبر، تکانی به خود دهد و از تهدیدها و مشکلات، فرصت و پله بسازد و مطمئن باشد که آینده از آن اوست. سوره طلاق آیه ۷: «... خداوند بزودی بعد از سختیها آسانی قرار می‌دهد». 🔻 https://eitaa.com/dastanhayekhob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدبار اگر توبه شکستی بازا🌹🍃 استاد دارستانی فقط کافیه بعد از هر گناه توبه کنی،همین... شک نکن خدا می بخشتت ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌ 🌺🌺تقدیم به شما که عشق خدایین🌺🌺 https://eitaa.com/dastanhayekhob
🟠🟠 مردی از کنار جنگلی رد می شد، شیری را دید که برای شغالی خط و نشان می کشد. شغال به خانه رفت و در را بست ولی شیر همچنان به حرکات رزمی اش ادامه داد و شغال را به جدال فرا خواند . مرد سرگرم تماشای آنان بود که کلاغی از بالای درخت از او پرسید چه چیز تو را این چنین متعجب کرده است؟ مرد گفت: به خط و نشانهای شیر فکر می کنم ، شغال هم بی توجه به خانه اش رفته بیرون نمی آید! کلاغ گفت ای نادان آنها تو را سرگرم کرده اند تا روباه بتواند غذایت رابخورد! مرد دید غذایش از دستش رفته از کلاغه پرسید روباه غذایم را برد شیر و شغال را چه حاصل؟ کلاغه چنین توضیح داد: روباه گرسنه بود توان حمله نداشت، غذایت را خورد و نیرو گرفت، شیرهم بدنش کوفته بود خودش را گرم کرد تا هنگام حمله آماده باشد و شغال هم خسته بود رفت خانه تا نیرویی تازه کند تا آن زمان که جلوتر رفتی هرسه به تو حمله کنند و تو را بخورند!؟ مردپرسید: از اطلاعاتی که به من دادی تو را چه حاصل؟ کلاغ گفت: آنها کیسه زر تو را به من وعده داده بودند تا تو را سرگرم کنم !! 👇👇 https://eitaa.com/dastanhayekhob
🌱🌱🌱🌱 🌱🌸🌸 🌱🌸 🌱 🔸سه آرزو 🌺🍂 در بنی اسرائیل زاهدی زندگی می‌کرد. خداوند (توسط پیامبر آن عصر) به او ابلاغ کرد که سه دعای تو به اجابت خواهد رسید، آن زاهد بی‌همت و نادان در این فکر فرو رفت که این دعا‌ها را در کجا به کار برد، به همین سبب با همسرش مشورت کرد و او گفت: «سالهاست که در خدمت تو هستم و در سختی و آسایش با تو همراهی کردم، یکی از آن دعا‌ها را در مورد من مصرف کن و از خدا بخواه مرا از زیباترین زنان بنی‌اسرائیل قرار دهد، تا تو از زیبایی من بهره‌مند شوی» زاهد پیشنهاد او را پذیرفت و دعا کرد او از زیباترین زنان شود، آوازه زیبایی همسرش به همه جا رسید و مردم از هر سو برای زیباترین زن آن زمان نامه‌های عاشقانه می‌نوشتند و آرزوی ازدواج با او در سر می‌پروراندند. کم‌کم زن زیبا مغرور شد و بنای ناسازگاری با شوهرش نهاد و سرانجام کار شوهرش خشمگین شد و از دعای دوم استفاده کرد و گفت: «خدایا از دست زنم، جانم به لب رسیده، او را مسخ گردان.» دعایش مستجاب شد و زن به صورت خرس درآمد وقتی که فرزندانش مادر خود را اینگونه دیدند به زاهد اعتراض کردند و هنگامی که این اعتراض ها شدت گرفت زاهد ناگزیر در دعای سوم از خدا خواست تا همسرش به صورت روز‌های نخستین باز گرداند. زن به صورت اول بازگشت به این ترتیب سه دعای مورد اجابت زاهد به هدر رفت و آن زاهد نادان بر اثر مشورت با زن نادان‌تر از خود سه گنجینه را که می‌توانست به وسیله آن سعادت دنیا و آخرتش را تحصیل کند، باطل و نابود نمود. «وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ (۱۷۵)سوره اعراف»، و خبر آن كس را كه آيات خود را به او داده بوديم براى آنان بخوان كه از آن عارى گشت آنگاه شيطان او را دنبال كرد و از گمراهان شد (۱۷۵) 📙قصه های قرآن به قلم روان، محمد محمدی اشتهاردی https://eitaa.com/dastanhayekhob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دومین روز زمستان و دیماهتون شاد و بینظیر امـروز برای تک تکون از خدا میخوام در کنار خانواده و عزیزانتان بهتـرین آدینه را سپری کنید لحظه هایی شیرین دنیایی آرام و یه زندگی صمیمی آرزوی من برای شماست روزتون زیبا و در پناه خدا🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/dastanhayekhob