eitaa logo
داستان مدرسه
687 دنبال‌کننده
865 عکس
501 ویدیو
191 فایل
جملات ادبی خاطرات مدرسه داستانهای مرتبط با مدرسه خلاصه عضو شو😉
مشاهده در ایتا
دانلود
186_62698727916230.pdf
22.81M
بچه‌ها سلام.pdf رده سنی خرد سال ✅جهت انجام آزمون ضمن خدمت ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ltmsme
216_62698735255663.pdf
6.78M
2  لالا لالا کبوتر بال داره.pdf رده سنی خردسال ✅جهت انجام آزمون ضمن خدمت ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ltmsme
196_62698728433833.pdf
5.12M
لشکر کلمات.pdf رده سنی کودک ✅جهت انجام آزمون ضمن خدمت ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ltmsme
208_62698733277409.pdf
8.64M
ده قصه از حضرت محمد(ص).pdf رده سنی کودک ✅جهت انجام آزمون ضمن خدمت ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ltmsme
209_62698717758161.pdf
1.22M
.چهره تو قبله هر شاعر است.pdf ویژه ی نوجوان ✅جهت انجام آزمون ضمن خدمت ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ltmsme
175_62698722668411.pdf
718.8K
سفر به قلعه خورشید.pdf ویژه نوجوان ✅جهت انجام آزمون ضمن خدمت ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ltmsme
217_62698722585109.pdf
22.38M
به شرط آفتاب.pdf ویژه ی نوجوان ✅جهت انجام آزمون ضمن خدمت ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ltmsme
214_62698725955744.pdf
1.56M
پاسخ های امام رضا علیه السلام.pdf ویژه ی جوان و بزرگسال ✅جهت انجام آزمون ضمن خدمت ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ltmsme
174_62698718190641.pdf
2.35M
به امین بگو دوستش دارم.pdf ویژه ی  جوان و بزرگسال ✅جهت انجام آزمون ضمن خدمت ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ltmsme
232_62693720395757.mp3
6.75M
📻 | قسمت پنجم 🎧 روایتی شنیدنی از معرفی کتاب «سیزده دلیل برای این که..»، نوشته «جِی اَشِر» 📝 در این کتاب که یکی از پر فروش ترین کتاب های نیویورک تایمز است، نویسنده تلاش می‌کند تا تأثیری که اشخاص بر زندگی یکدیگر دارند را توضیح دهد و روایت «هانا بیکر» به حدی تأمل برانگیز است که در انتهای رمان، خود را بیشتر از گذشته در برابر دیگران مسئول خواهید دانست. ⚜️ سردبیر رادیو: جلال سلمانی 🔰دبیر رادیو: حسین اشراقی 🎙با صدای: «مجتبی بیکیان» روابط‌عمومی آموزش و پرورش منطقه میمه 🎙با صدای: «مینا مسیبی» روابط‌عمومی آموزش و پرورش شاهین‌شهر 📚معرفی کتاب: «پروین دهقانی» روابط‌عمومی آموزش و پرورش منطقه باغبهادران 🔰 اگر به کتاب علاقه دارید، هشتگ را دنبال نمایید. جملات ادبی🧑‍🌾 خاطرات مدرسه 👣 داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠 در کانال داستان مدرسه ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
سمت امیرعلی رفتیم. _هانیه خواهش میکنم جدی باش، مسخره بازی درنیار، اون موهات هم یه کم بده تو هانیه برای اولین بار به حرفم گوش داد. اما نزدیک امیرعلی که رسیدیم باز شروع کرد. امیرعلی سرشو انداخت پایین و سلام کرد -سلام امیرعلی هانیه: سلام برادر خوبی؟ چشمای امیرعلی از تعجب گرد شدن، خندم گرفت و یه مشت حواله‌ی هانیه کردم امیرعلی: سلام خانم -خب دیگه هانیه جان من برم، برسونیمت هانیه: نه عزیزم شما با برادر بفرمایید دیرتون نشه خداحافظ -خداحافظ بعداز رفتن هانیه سوار ماشین شدیم امیرعلی: دوستتون بود؟ -آره، خیلی دختر خوبیه، ولی خیلی شوخه ماشینو روشن کرد و سمت خونمون راه افتادیم -راستی،خبری از آرمان نشد؟ امیرعلی:-خبر تازه‌ای نداریم -میشه اگه خبری از آرمان شد بهم بگی؟ نیم نگاهی بهم انداخت ودوباره نگاهشو به روبه روش داد، بدون حرفی سرش رو تکان داد -ممنون -راستی، ازاین به بعد هروقت کلاساتون تموم شد بهم زنگ میزنین بیام دنبالتون -ماموریت تازه‌س؟ با سکوتش ادامه دادم -انداختمت توزحمت امیرعلی، ببخشید -وظیفه‌س، هرکی جای شما بود همین کار رو میکردم. رسیدیم دم درخونمون، بعداز خداحافظی از ماشین پیاده شدم و رفتم خونمون. جمله اخرش تو سرم اکو میشد.... بعد با خودم گفتم..."هر کی جای منم بود همین کار رو میکردی"،.... اره، اما انتقام نگرفت، جبران نکرد، نامردی نکرد، همه اینا منو بیشتر شرمنده میکنه هر چقدر من نامردی کردم در حقش، امیرعلی با خوبی کردن‌هاش بیشتر شرمنده‌م میکرد. دیگه مثل قبل نبودم، هربار بیرون رفتنم، با تیپ ساده شده بود، ارایش کردنمم خیلی ملایم و ساده کردم. نمیدونم شاید از تأثیرات اخلاق خوب و باحیای امیرعلی باشه.اصلا به صورتم زل نمیزنه، بااحترام حرف میزنه، جای تموم اون بدیها و خودخواهی‌هام خوبی میکنه. 🍂ادامه دارد.... ✍نویسنده؛ اسرا بانو جملات ادبی🧑‍🌾 خاطرات مدرسه 👣 داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠 در کانال داستان مدرسه ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh