نصیحتِ مولانا به فرزندش بهاء الدین ولد:
اﮔﺮ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﯾﻤﺎً ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺎﺷﯽ. ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﮐﺴﺎﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﻮ ﻭ ﮐﯿﻦ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻣﺪﺍﺭ، ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﭼﻮﻥ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﯾﺎﺩ ﮐﻨﯽ، ﺩﺍﯾﻤﺎً ﺷﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﯽ، ﻭ ﺁﻥ ﺷﺎﺩﯼ ﻋﯿﻦ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﯾﺎﺩ ﮐﻨﯽ، ﺩﺍﯾﻢ ﺩﺭ ﻏﻢ ﺑﺎﺷﯽ، ﻭ ﺁﻥ ﻏﻢ ﻋﯿﻦ ﺩﻭﺯﺥ ﺍﺳﺖ.
ﭼﻮﻥ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﯾﺎﺩ ﮐﻨﯽ، ﺑﻮﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭﻭﻧﺖ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﯽ ﻣﯽ ﺷﮑﻔﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮔﻞ ﻭ ﺭﯾﺤﺎﻥ ﭘﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ﻭ ﭼﻮﻥ ﺫﮐﺮ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ، ﺑﺎﻍ ﺩﺭﻭﻧﺖ ﺍﺯ ﺧﺎﺭﺯﺍﺭ ﻭ ﻣﺎﺭ ﭘﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﭘﮋﻣﺮﺩﻩ ﻣﯽﮔﺮﺩﯼ...»
http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312
○داستانک
📚#حکایت_ملانصرالدین
✍لحاف ملانصرالدین
در يک شب زمستاني سرد ، ملانصرالدین در رختخواش خوابيده بود که يکباره صدای غوغا از کوچه بلند شد
زن ملانصرالدین به او گفت که بيرون برود و ببيند که چه خبر است
ملا گفت : به ما چه ، بگير بخواب. زنش گفت : يعني چه که به ما چه ؟ پس همسايگي به چه درد مي خورد .
سرو صدا ادامه يافت و ملا که میدانست بگو مگو کردن با زنش فايده اي ندارد . با بی ميلي لحاف را روي خودش انداخت و به کوچه رفت .
گويا دزدي به خانه يکي از همسايه ها رفته بود ولي صاحبخانه متوجه شده بود و دزد موفق نشده بود که چيزي بردارد. دزد در کوچه قايم شده بود همين که ديد کم کم همسايه ها به خانه اشان برگشتند و کوچه خلوت شد ، چشمش به ملا و لحافش افتاد و پيش خود فکر کرد که از هيچي بهتر است . بطرف ملا دويد ، لحافش را کشيد و به سرعت دويد و در تاريکي گم شد.
وقتي ملا به خانه برگشت . زنش از او پرسيد : چه خبر بود ؟
ملا جواب داد : هيچي ، دعوا سر لحاف من بود . و زنش متوجه شد که لحافي که ملا رويش انداخته بود ديگر نيست .
اين ضرب المثل را هنگامي استفاده مي شود که فردي در دعوائي که به او مربوط نبوده ضرر ديده يا در يک دعواي ساختگی مالي را از دست داده است .
http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312
○داستانک
کودکی از پدرش پرسید :
بابا مرد یعنی چه؟
پدرگفت :
مرد به کسی میگن که بدون هیچ چشم داشتی
خودشو وقف راحتی
آسایش و رفاه خانوادش میکنه
کودک گفت :
کاش منم میتونستم مثل مادرم یه مرد بشم
http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312
○داستانک
هدایت شده از خانواده ایرونی 🥰
💯یه مدت بود به هر دری میزدم #کسب و کارم نمیگرفت😓 #رزق و #روزیم کم شده بود...😭
سر درد های #عجیب #بختم بسته شده بود..
#احساس میکردم #اجنه محاصرم کردن..
تازه از همه مهم تر اختلافاتم بر سر یه چیزای الکی با همسرم بالا میگرفت یه #روزی
تا مرز طلاق #پیش #رفتم تا اینکه با #کانال
قرآن درمانی آشنا شدم🔰🔰نمیدونین خداوند چه قدر سریع مشکلمو حل کرد......😭😭
@mosavi114
💟 #هر_مشکلی در زندگی داری و فکرمیکنی به بن بست خوردی یه سر به لینک زیر بزن ضرر که نداره👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3264937984C6391bea860
#باطل_کردن_طلسم_سحر_جادو_چشم #پاکسازی_کلی_انرژیهای_منفی
📚#حکایت👇
درویشی که عاشق پادشاه شد
درویشی بر پادشاهی صاحب کمال عاشق شد و عقل را به کل در باخت.
خبر به شاه رسید که فلان درویش از عشق تو روز و شب ندارد.
شاه درویش را نزد خود خواند و گفت: اینک که بر من عاشق شدی، دو راه در پیش داری.
یا در راه عشق ترک سر بگویی، یا این شهر و دیار را ترک کنی.
درویش که هنوز آتش دلش از عشق مشتعل نگشته بود، راه دوم را بر گزید و از شهر خارج شد.
در این بین شاه دستور داد سر از تن عاشق جدا سازند.
وزیر شاه پرسید: این چه حکم است که سر از تن بیگناهی جدا سازی؟
شاه گفت: او در عشق دعوی دروغ داشت. اگر به راستی عاشق میشد، باید در راه عشقش از جان میگذشت.
سراو بریدم تا دیگر کسی در عشق ما دعوی دروغ نکند، و اگر او در راه عشق ما از جان میگذشت من هم تمام مملکت را فدای او میکردم.
http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312
○داستانک
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
❣️بهترین کانال فیلم و سریال در ایتا ❣️
👑 گلچینی ازناب ترین #سریالهای ایرانی😱
👑 بهترین #فیلمهای_سینمایی😍
🎥 برترین #سکانسها
💎 دانلودمستقیم #حجم_کم_کیفیت_عالی
💢 #رایگان ببینید.....💢
🔴دنیای فیلم وسریالهای ناب ایرانی👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2441216032C538ac152cd
___________________
برای #بچه هاتونم کلی #سرگرمی_آموزنده داریم👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4226613279C87c7c95a24
هدایت شده از خانواده ایرونی 🥰
🔴 فورررری
لحظاتی قبل لیست شهر هایی که #مساجد و #مدارس در آنها آغاز بکار خواهند کرد توسط رئیس جمهور اعلام شد!!!
با کلیک رو لینک زیر وضعیت شهر و استان خود را همین الان بررسی کنید!
http://eitaa.com/joinchat/2853175299Cb2c5125cdc
قدیما یه شاگرد کفاشی بود، هر روز میرفت لب رودخونه برای درست کردن کفش، چرم میشست؛
اوستاش هر روز قبل رفتن بهش سیلی میزد، میگفت اینو میزنم تا چرم رو آب نبره! یه روز شاگرد داشت میشُست که چرم رو آب برد، با خودش گفت اوستا هر روز به من چَک میزد که آب نبره چرم رو، الان بفهمه قطعا زنده م نمیذاره!
با ترس و لرز رفت و هرجوری بود به اوستاش گفت جریان رو، ولی اوستاش گفت باشه عیب نداره. شاگرد با تعجب پرسید نمیزنیم؟ اوستاش گفت من میزدم که چرم رو آب نبره! الان که آب برده دیگه فایده ای نداره...
زندگیم همینه، تمام تلاشتون رو بکنید چرم رو آب نبره، وقتی چرمتون رو آب برد دیگه فایده نداره، حرص نخورید
http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312
○داستانک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#داستان_کوتاه_تصویری
📔 حکایت بخشندگی حاتم طایی
http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312
○داستانک
📘#پند_لقمان_حکیم_به_فرزند
ای جان فرزند؛
هزار حکمت آموختم که از آن،
چهارصد حکمت انتخاب کردم و از آن چهارصد،
هشت کلمه برگزیدم که جامع کلمات است؛
دو چیز را هرگز فراموش مکن؛
"خدا" و "مرگ" را
دو چیز را همیشه فراموش کن؛
"هنگامی که به کسی خوبی کردی"
"زمانی که از کسی بدی دیدی"
و هر گاه به مجلسی وارد شدی "زبان نگه دار"
اگر به سفره ای وارد شدی "شکم نگه دار"
وقتی وارد خانه ایی شدی "چشم نگه دار"
و زمانی که برای نماز ایستادی "دل نگه دار"
http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312
○داستانک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این دعای زیبا تقدیمتون❤️
لطفا مطالب را همراه با لینک کانال ارسال کنید..
سپاس از مهرتان ♥️💙
http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312
○داستانک
📚#راز_مثلها
✍#زد_که_زد_خوب_کرد_که_زد
هر وقت یک ساده دلی بنشیند و «خیال پلو» بپزد و آرزوهای دور و دراز ببافد حاضران این مثل را می زنند.
می گویند یك روز زنی كه شغلش ماست فروشی بود،
ظرف ماستش را رو سرش گذاشته بود و برای فروختن به شهر می برد.
در راه با خودش فر كرد كه «ماست را می فروشم و از قیمت آن چند تا تخم مرغ میخرم.
تخم مرغ ها را زیر مرغ همسایه میذارم تا جوجه بشه. جوجه ها كه مرغ شدند می فروشم
و از قیمت آن گوسفند می خرم. كم كم گوسفندهام زیاد میشه،
یك روز میان چوپون من و چوپون كدخدا زد و خورد میشه
كدخدا مرا میخواد و از من میپرسه : چرا چوپون تو چوپون مرا زده؟
منم میگم : زد كه زد خوب كرد كه زد !
زن كه در عالم خیال بود همینطور كه گفت :
«زد كه زد خوب كرد كه زد» سرش را تكان داد و ظرف ماستی از رو سرش به زمین افتاد و ماست ها پخش زمین شد.😄
http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312
○داستانک
📕#راز_مثلها🤔🤔🤔
📔داستان ضرب المثل
✍هنوز دو قورت و نيمش باقی مانده
مي گويند حضرت سليمان زبان همه جانداران را مي دانست ، روزي از خدا خواست تا يك روز تمام مخلوقات خدا را دعوت كند .
از خدا پيغام رسيد ، مهماني خوب است ولي هيچ كس نمي تواند از همه مخلوقات خدا يك وعده پذيرائي كند .
حضرت سليمان به همه آنها كه در فرمانش بودند دستور داد تا براي جمع آوري غذا بكوشند و قرارگذاشت كه فلان روز در ساحل دريا وعده مهماني است .
روزي كه مهماني بود به اندازه يك كوه خوراكي جمع شده بود . در شروع مهماني يك ماهي بزرگ سرش را از آب بيرون آورد و گفت : خوراك مرا بدهيد .
يك گوسفند در دهان ماهي انداختند . ماهي گفت : من سير نشدم . بعد يك شتر آوردند ولي ماهي سير نشده بود .
حضرت سليمان گفت : او يك وعده غذا مهمان است آنقدر به او غذا بدهيد تا سير شود .
كم كم هر چه خوراكي در ساحل بود به ماهي دادند ولي ماهي سير نشده بود . خدمتكاران از ماهي پرسيدند : مگر يك وعده غذاي تو چقدر است ؟
ماهي گفت : خوراك من در هر وعده سه قورت است و اين چيزهائي كه من خورده ام فقط به انداره نيم قورت بود و هنوز دو قورت ونيمش باقي مانده است .
ماجرا را براي سليمان تعريف كردند و پرسيدند چه كار كنيم هنوز مهمانها نيامده اند و غذاها تمام شده و اين ماهي هنوز سير نشده .
حضرت سليمان در فكر بود كه مورچه پيري به او گفت : ران يك ملخ را به دريا بياندازيد و اسمش را بگذاريد آبگوشت و به ماهي بگوئيد دو قورت و نيمش را آبگوشت بخورد .
از آن موقع اين ضرب المثل بوجود آمده و اگر فردي به قصد خير خواهي به كسي محبت كند و فرد محبت شونده طمع كند و مانند طلبكار رفتار كند مي گويند : عجب آدم طمعكاري است تازه هنوز دو قورت ونيمش هم باقي است .
✍نصیحتی از مــولانــا
🔹در پوشیدن خطای دیگران شب باش
🔹در مهر و دوستـی همچون خورشید
🔹در هنـگـام خـشـم و غـضـب کـوه
🔹درسخاوت و یاری به دیگران رود
🔹در کنــار آمــدن بــا دیـگران دریـا
🔹وخودت باش آنـگونـه کـه هستی
http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312
○داستانک
به حکیمی گفتند:
از زورِ گرسنگی مجبور شدیم کوزهی سفالینِ یادگارِ سیصدسالهی اجدادمان را بفروشیم...!
حکیم گفت:
خدا روزیتان را سیصدسال پیش کنار گذاشته و اینگونه ناسپاسی میکنید...؟!
#يا_رازِقَ_الْمُقِلّينَ
http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312
○داستانک
💞📘#حکایت_بهلول
بوی غذا، صدای پول!
یک روز مردی ازبازار عبور میکرد که چشمش به دکان خوراک پزی افتاد از بخاری که از سر دیگ بلند میشد خوشش آمد...
تکه نانی که داشت بر سر آن میگرفت و میخورد هنگام رفتن صاحب دکان گفت تو از بخار دیگ من استفاده کردی وباید پولش را بدهی مردم جمع شدن مرد بیچاره که از همه جا درمانده بود بهلول را دید که از آنجا میگذشت از بهلول تقاضای قضاوت کرد ،بهلول به آشپز گفت آیا این مرد از غذای تو خورده است؟
آشپز گفت نه ولی از بوی آن استفاده کرده است. بهلول چند سکه نقره از جیبش در آورد و به آشپز نشان داد وبه زمین ریخت وگفت؟
ای آشپز صدای پول را تحویل بگیر.
آشپز با کمال تحیر گفت :این چه قسم پول دادن است؟ بهلول گفت مطابق عدالت است:«کسی که بوی غذا را بفروشد در عوض باید صدای پول دریافت کند»
در محضر وجدان منصف باشیم 🌷
هدایت شده از گسترده چمران
#واااااای ترکیدم 🤣
#بهترین کانال طنز ایتا😂😂😂
پر از #کلیپای باحال ⛹️♂️🏊♀️💃
کلی جک های خنده دار 💯💙🤣😂
زود بیا که قراره کلی #بخندیم 🎃🤩😍😘😂🤣
http://eitaa.com/joinchat/3808690187Cb20f0d368e
http://eitaa.com/joinchat/3808690187Cb20f0d368e
☝☝☝JOIN☝☝☝
هدایت شده از خانواده ایرونی 🥰
از #کرونا_نمیمیری ولی از #خنده_میمیری😉
وقت رو تلف نکن و #بیاااا لینکو لمس کن😂👇
💦💦💦📛📛🔞
http://eitaa.com/joinchat/3808690187Cb20f0d368e
http://eitaa.com/joinchat/3808690187Cb20f0d368e
♨️ 👣 پاتووق باجنبه هاااا 👣 ♨️
✍داستان چایی ليپتون را میدانید؟
پدر و مادر جانستون لیپتون، ایرلندی و کشاورز بودند و به خاطر آفتی که به زمینهاشان خورد، تنگدست و مهاجر شدند.
۱۳ ساله بود که باید مدرسه را رها میکرد و برای گذران زندگی کارگر چاپخانه، خیاطی و سپس فروشنده دکان کوچک پدر و مادرش میشد.
در آن زمان چای فقط نوشیدنی اعیان و اشراف و در انحصار بازرگانان لندن بود. لیپتون این انحصار را شکست
در ۴۲ سالگی به سریلانکا سفر کرد و برای تهیه چای ارزان با جِیمز تایلِر بازرگان بزرگ چای در آن سرزمین قرارداد بست.
همزمان چای خشک آماده را در کیسههای کوچک به بهای ارزان عرضه و همگانی کرد که تا کنون به نام چای لیپتون شناخته است.
میان پرواز تا پرتاب تفاوت
از زمین تا آسمان است
http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312
○داستانک
هدایت شده از خبر شبانگاهی 22:00 🇮🇷
کافه کتابِ هدهد
࿐჻ᭂ⸙📒📕📚📗📘⸙჻ᭂ࿐
📘بیایید کتاب را قورت بدهیم📙
🆔ثبت سفارش :👇
🆔 @esf_admin99
♒️لینک عضویت در ایتا و تلگرام:👇
♒️ @cafe_ketab_e_hodhod_esf
࿐჻ᭂ⸙📒📕📚📗📘⸙჻ᭂ࿐
https://eitaa.com/cafe_ketab_e_hodhod_esf
#داستانک
تو گناه را ترک کن، خدا تربیتت می کند
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
رجبعلی خیاط می گوید: «در ایّام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته مَنْ شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: «رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن. سپس به خداوند عرضه داشتم: «خدایا! من این گناه را برای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن!»
آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه این ترک گناه، باز شدن دیده برزخی او می شود؛ به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی اسرار برای او کشف می شود
کیمیای محبت، محمدی ری شهری، دار الحدیث، چاپ سوم، ص79
@dastankm
هدایت شده از صنایع چوب لوندر
تولد دوستته ؟ یا یه #مناسبت مهم درپیش داری ⁉️
اگه تو این گرونی 😱و با این قیمتای سرسام آور😭
نمیدونی هدیه چی بخری که هم #شیک باشه هم #ارزووون؟؟👌😃
بیا توکانال ما تا ببینی با #کمترین هزینه هم میشه چیزای #خوشگل 😍 و البته #بیادموندنی هدیه داد😉👇
http://eitaa.com/joinchat/3057385488C3620a6336f
بهترین #بدلیجات و #زیورآلات دستسازو ازمابخواین☺️❤️
❌#گران_نخریم😉
هدایت شده از صنایع چوب لوندر
این کانالو از دست بدین ضرر کردین😫
بی نظیییییره
حمایت از تولید ایرانی و دانشجویی❤️
تولید کننده و بدون واسطه😳
بزن رو شکل های زیر ببین چی برات میاد😱👇🏻
🎁🎀🎁 💍📿💍
🎁🎀🎁🎀🎁 💍📿💍📿
🎀🎁🎀🎁 💍📿💍📿
🎁🎀🎁 💍📿💍
🎁🎀🎁 💍📿💍
🎁 🎁 💍📿
🎁🎀💍
🎁
🔴حکایتی از مرحوم شیخ رجبعلی خیاط ...
🔸یکی از شاگردان مرحوم شیخ رجبعلی خیاط می گفت : بعد از فوت مرحوم شیخ ، ایشان را در خواب دیدم ، از او سوال کردم در چه حالی ؟
گفت : فلانی من ضرر کردم
با تعجب گفتم : تو ضرر کردی، چرا !؟
فرمود : زیرا خیلی از بلاها که بر من نازل می شد با توسل آن ها را دفع میکردم ، ای کاش حرفی نمیزدم چون الان می بینم برای آنهایی که در دنیا بلاها را تحمل می کنند ، در اینجا چه پاداشی می دهند !
📚منبع : کرامات معنوی : ص 72
@dastankm
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
سلاااااام سلااااااام🙌🙌
امروز یه کانال براتون اوردم توپ توپ😍😍
کلی کارای شیک وبینظیر که نمونشو هیج جا ندیدی منتظرتونه👏👏🌺
تازه هر روز کلی کارای حررراجییی هم میزاره💃💃💃💃
از قیمتاش نگم براتون که شاخ در میارین،،، اینقد که ارزون میدن😱😱😱
پس بدو🏃♀🏃♀🏃♀ چرا معطلی؟؟ بزن رو لینک👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2693005334C6046667abe
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
لباس بچه ها کوچیک شده بود😔 استرس وجودمو گرفته بود😱 چطوری تو این اوضاع کرونایی از خونه بیرون برم🧐
تا اینکه دوستم این کانالو معرفی کرد و کللللی ازش تعریف کرد
✅گلچینی از لباسهای شیک و خاص ایرانی
✅خرید مستقیم از تولیدی با کمترین هزینه
✅فروش حضوری هم دارند 😎
کافیه یکبار امتحان کنید 👌👌
http://eitaa.com/joinchat/2640183298C00de59ddad
هدایت شده از بارشِ۲۱
اگر دوست داری ماه رمضان با غذاهای سالم بگذرونی🙂
اگر دنبال توصیه های مخصوص افطار و سحر هستی😍
ولی نمیدونی کدوم غذاها برای افطاری و سحری مناسب هستن😕
سریع بیا اینجا ببین چه خبره🏃♂🏃♂🏃♂
منتظرتونیم👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3632463883Cd3dcf3978b
💠⚜🔸⚜💠⚜🔸⚜💠
#داستانک
معرفت نور (قرآن و آرامش)
ارنست رُنان، دانشمند بزرگ فرانسوی می گوید: در کتاب خانه شخصی خود هزاران جلد کتاب سیاسی - اجتماعی و غیر آن دارم که آنها را بیش از یک بار نخوانده ام، ولی یک جلد کتاب است که همیشه مونس من است و هر گاه احساس خستگی روحی می کنم و می خواهم درهایی از معارف و کمال بر روی من باز شود، آن را مطالعه می کنم و هیچ گاه از زیاد خواندن آن خسته نمی شوم؛ این کتاب، «قرآن»، کتاب آسمانی مسلمانان است
به نقل از:
رویش 83، ص 5
📚داستانک های مذهبی 🌹👇👇😊
http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312
#داستانک
✅دوست_خلیفه
یکی از خاصان خلیفه از مسیری رد می شد.بهلول بی هوا تنه ای به او زد.آن فرد برآشفت و گفت:می دانی من کی هستم؟
بهلول گفت:بله خوب میدانم.چون قبلا هم تو را دیده ام!
پرسید:درکجا؟
بهلول گفت:در دارالمجانین
آن شخص فریاد زد که:دیوانه!من در بارگاه خلیفه هستم و از خاصان درگاه اویم.
بهلول گفت:من هم همین را گفتم!!
📚داستانک های مذهبی 🌹👇👇😊
http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312