eitaa logo
📚داستانک🌹
1.6هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
151 ویدیو
35 فایل
داستان های #کوتاه و #آموزنده نکات ناب #اخلاقی متن های #زیبا کپی مطالب با ذکر منبع جایز است✅
مشاهده در ایتا
دانلود
📚داستانک🌹
❣﷽❣ ⚠️ #هیچ_کس_به_من_نگفت😔 9⃣ #قسمت_نهم 😔هیچکس به من نگفت که طولانی شدن غیبت شما، به خاطر نداشتن
❣﷽❣ ⚠️ 😔 0⃣1⃣ 👌هیچ کس به من نگفت: که یکی دیگر از راه هایی که مرا به یاری شما نزدیک می‌کند، بستن عهد با شماست. عهدهایی که شاید در ظاهر کوچک باشند اما در گذشت زمان، اثرات پر باری را به نمایش خواهند گذاشت.✅ 👈مثلاً عهد ببندم که به دوستانم زودتر سلام کنم و دروغ را از صفحه زندگیم فقط به خاطر شما بیرون کنم و بر همین دو عهد، مداومت کنم تا بعد از محکم شدن این عهد و پیمان، سراغ سومین پیمانم با شما بیایم...😊 👌حتی دعای عهد را اگر صبحها موفق به خواندن نمی‌شوم در اولین وقت نشاطم در هر جا شد زمزمه کنم.😊 😔هر چند که دیر فهمیدم که دعای عهد چه مضامین زیبایی دارد و چه مناجات عاشقانه‌ای است که طلب دیدار دلدار را می‌کند و عاجزانه درخواست یاری آن امام غریب را در سر می‌پروراند که حتی اگر مرگ آمد و قبل از ظهورت، مرا از دنیا برد، باز هم زنده شوم و برگردم و تو را یاری کنم. 😥کسی به من نگفت که می‌توانی صبح را با عهد با امام زمانت شروع کنی تا این عهد، مدد کند تو را در دروی از گناه و یک قدم نزدیک شدن به عزیز دلها. 🔹عمریست بی‌قرار نگاهت نشسته‌ایم 🔹از غصه نیامدنت دل شکسته‌ایم 🔸ما پای عهد عاشقی سرخ انتظار 🔸با هر کسی به غیر تو پیمان گسسته‌ایم 📘کتاب "هیچکس به من نگفت" ✍نویسنده: حسن محمودی ================== 🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤 🍃🌹🍃🌹 @dastankm
یکی از بازاریان  که از شاگردان مرحوم شاه آبادی بود، نقل می کرد که ایشان، یک شب در یکی از سخنرانی هایشان، با ناراحتی اظهار داشتند: « چرا افرادی که در اطراف ایشان هستند، حرکتی از خود در جنبه های معنوی نشان نمی دهند❓ می فرمودند: آخر، مگر شماها نمی خواهید آدم شوید؟ اگر نمی خواهید من این قدر به زحمت نیفتم.»✅ همین فرد می گوید: بعد از منبر، ما چند نفر خدمت ایشان رفتیم و گفتیم که آقا ما می خواهیم آدم بشویم. چه کنیم❓ ایشان فرمودند: من به شما سه دستور می دهم، عمل کنید، و اگر نتیجه دیدید، آن وقت بیایید تابرنامه را ادامه دهیم.✅ ۱- مقید باشید نماز را در اول وقتش اقامه کنید.حتی المقدور هم سعی کنید به جماعت خوانده شود.🌺 ۲- در کاسبی تان انصاف به خرج دهید. همان اقل منفعت در نظرتان باشد.🌺 ۳- از نظر حقوق الهی، گر چه می توانید برای ادای آن تا سال صبر کنید اما شما ماه به ماه حق و حقوق الهی را ادا کنید.🌺 همین فرد می افزاید: من دستورات ایشان را یک ماه اجرا کردم،روزی صدای اذان بلند شد. خود را به مسجد نایب رساندم ،در نماز دیدم که امام جماعت گاهی تشریف دارند و گاهی ندارند.❗️ پس از نماز به ایشان عرض کردم: شما در حال نماز کجا تشریف داشتید؟ نبودید.❗️ ایشان متحیر شد. تعجب کرد و فرمود که معذرت می خواهم. من در منزل ناراحت شدم، لذا در نماز، گاهی می رفتم دنبال آن اوقات تلخی و بعد از مدتی، متوجه می شدم و بر می گشتم. ☝️ این اولین مشاهده ی من بود که در اثر دستورات برایم حاصل شده بود. در اثر التزام من به این سه دستور، دید ما باز شد ولی مشاهدات بعدی من، دیگر قابل بیان نیست.💐 📚عارف کامل @dastankm
هدایت شده از واعظین 313 🕊
ترتيل جزء16 - پرهيزكار www.jea.ir .mp3
5.91M
🌼 #صوت 🌼 💠 #جزء_خوانی_قرآن_کریم 💠 جزء ۱۶ 🎤 استاد پرهیزکار التماس دعا🌺 🆔 @vaezin_313 👈
✔️موضوع: روزی از روزها هارون الرشید از بهلول پرسید : ای بهلول بگو ببینم نزد تو ” دوست ترین مردم ” چه کسی است ؟ بهلول پاسخ داد : همان کسی که شکم مرا سیر کند دوست ترین مردم نزد من است ! هارون الرشید گفت : اگر من شکم تو را سیر کنم مرا دوست داری ؟ بهلول با خنده پاسخ داد : دوستی به نسیه و اما و اگر نمی شود ! 📚داستانک های مذهبی 🌹👇👇😱 http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312
✔️موضوع: در قرون وسطی، کشیشان بهشت را به مردم می‌فروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آن خود می‌کردند. فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می‌برد، دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد، تا اینکه فکری به سرش زد. به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت: قیمت جهنم چقدر است؟ کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟! مرد دانا گفت: بله جهنم. کشیش بدون هیچ فکری گفت: ۳ سکه. مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید. کشیش روی کاغذ پاره‌ای نوشت: سند جهنم مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد. سپس به میدان اصلی شهر رفت و فریاد زد: من تمام جهنم را خریدم، این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نمی‌دهم! 📚داستانک های مذهبی 🌹👇👇😱 http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312
✨﷽✨ 💌ﺍﺯ شخصی ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺍﻗﺒﻪ ﻭ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ، چه به دست ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﯼ؟ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻫﻴــﭻ ...! ﺍما ، ﺑﻌﻀﯽ چیزﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ ؛ ﺧﺸﻢ ، ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﻭ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ، ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻋﺪﻡ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻭ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﯼ ﻭ ﻣﺮﮒ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺑـه دﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺣﺎلماﻥ ﺧﻮﺏ می شوﺩ ؛ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍدن ها ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺳﻮﺩﻩ و راحت مان می کند ... @dastankm
✨کانال #حِلْیَة_المُتَّقین افتتاح شد✨ ⚡️کتاب #حِلْیَة_المُتَّقین نوشته علامه بزرگوار وعالم #علامه_مجلسی_ره به معنی 🌸زینت پرهیزکاران 🌸 که متشکل از #۱۴ باب مختلف در باره آداب و سنن اسلامی هست ، برخی از این ابواب 🍀 #دربیان_آداب_مجامعت_و_تزویج 🍀 #دربیان_آداب_خوردن_و_آشامیدن 🍀 #دربیان_آداب_جامعه_وزیورالات 🍀 #دربیان_آداب_معاشرت 🍀 #وکلی_آداب_دیگر هدف ما ان شاءالله در این #کانال ارائه مطالب ارزشمند کتاب #حِلْیَة_المُتَّقین به همراه #مشاوره_رایگان در مورد مسائل مربوطه ✨با ما همراه باشید ✨👇 http://eitaa.com/joinchat/2851143699C1fbb21ec49 #بهترین_کانال_ارائه_مطالب_زندگی😊👆
🌙دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان🌙 🌹🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌹 اللهمّ اهْدِنی فیهِ لِصالِحِ الأعْمالِ واقْـضِ لی فیهِ الحَوائِجَ والآمالِ یا من لا یَحْتاجُ الى التّفْسیر والسؤالِ یا عالِماً بما فی صُدورِ العالَمین صَلّ على محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین. خدایا راهنمائیم كن در آن به كارهاى شایسته واعمال نیك وبرآور برایم حاجتها وآرزوهایم اى كه نیازى به سویت تفسیر وسؤال ندارد اى داناى به آنچه در سینه هاى جهانیان است درود فرست بر محمد وآل او پاكیزگان. ✨با ما همراه باشید ✨👇 http://eitaa.com/joinchat/2851143699C1fbb21ec49
"ابوذر" در خیمه خود در "بیابان" بود، ڪه "مهمانانی ناشناس و خسته" از گرما وارد شده و به او پناه آوردند. ابوذر به یڪی از آنها گفت: "برو و شتری نیڪ برای ذبح بیاور ڪه مهمان حبیب خداست." "مرد مهمان" بیرون رفت و دید، ابوذر بیش از ۴ شتر ندارد.! "دلش سوخت و شتر لاغری را آورد." ابوذر شتر را دید و گفت: چرا "شتر لاغر" را آوردی؟! مهمان گفت: بقیه را گذاشتم برای روزی ڪه به آن "احتیاج داری." ابوذر تبسمی ڪرد و گفت: "بالاترین نیازم روزی است ڪه در قبر مرا گذاشته اند و به عمل خیر محتاجم و چه عمل خیری بالاتر از این ڪه مهمان و دوست خدا را شاد ڪنم." * برخیز و چاق ترین شتر را بیاور.! * 📚 @dastankm
✅حاکمی کشوری را اشغال کرد به وزیر خود گفت :قوانینی تنظیم کن تا دهن این ملت و سرویس کنیم ! فردای آن روز وزیر نزد شاه آمد و قوانین را خواند… 1. مالیات 3 برابر فعلی 2. حقوق ربع عرف بقیه کشورها 3. شاه صاحب جان و مال همه مردم است 4. آروغ زدن ممنوع ! شاه گفت : بند چهارم چه معنی دارد ؟! وزیر : بند چهارم سوپاپ اطمینان است ، بعدا متوجه معنی آن خواهید شد ! 🍃جارچیان قوانین را اعلام کردند ملت گفتند این که جان و مال ما از آن شاه باشد توجیه دارد چون ایشان صاحب قدرت است ؛ ولی یعنی چه نتوانیم آروغ بزنیم !؟ مردم برای اینکه از امر شاه نافرمانی کرده باشند در کوچه و پس کوچه آروغ می زدند و می گریختند ، جلسات شبانه آروغ برگزار میکردند و هر گاه آروغ می زدند احساس میکردند که کاری سیاسی انجام میدهند ! ماموران هم مدام در حال دستگیری افراد آروغ زن ها بودند و گاهی به منازل و رستورانها یورش میبردند و آروغ زنها را دستگیر میکردند…! 🍃روزی شاه به وزیر گفت الان معنی سوپاپ اطمینانی که گفتی را میفهمم ، چون باعث شده که هیچکس به 3 قانون اول توجهی نکند ! 📚@dastankm
هدایت شده از واعظین 313 🕊
ترتيل جزء17 - پرهيزكار www.jea.ir .mp3
5.61M
🌼 #صوت 🌼 💠 #جزء_خوانی_قرآن_کریم 💠 جزء ۱۷ 🎤 استاد پرهیزکار التماس دعای ظهور 😞🌺 🆔 @vaezin_313 🌺👈
📚داستانک🌹
❣﷽❣ ⚠️ #هیچکس_به_من_نگفت 😔 0⃣1⃣ #قسمت_دهم 👌هیچ کس به من نگفت: که یکی دیگر از راه هایی که مرا به
❣﷽❣ ⚠️ 😔 1⃣1⃣ 👈به من می گفتند: که شما اعمالم را می‌بینی و ناظر هستی، اما باورم نمی‌شد. 👌تازه فهمیدم که در روز قیامت در و دیوار به کارهایم شهادت می‌دهند و فرشتگان از مشاهده ی کارهایم، تعریف می‌کنند و تو که مقامت از هر فرشته و انسانی بالاتر است، چگونه با خبر نباشی از کارهایم؟! حالا به یقین دانستم که می‌دیدی، اما چقدر بزرگوارانه مثل خدا که ستّار و پرده پوش است، همه را مخفی کردی که هیچکس ندانست که من چه‌ها که نکرده‌ام. ✅نمی دانم منظورت چه بوده است، شاید می‌خواستی با این کارها، مرا به سوی خودت بکشانی و عرق شرم مرا با دستمال توفیق توبه، پاک کنی. 😊حالا می‌خواهم بیایم، می‌خواهم برای شما باشم، به سوی شما حرکت کنم و محور کارهایم، رضایت شما باشد، کمکم کن. 🔹چه سالها که گذشت و بهار منتظر است 🔹بهار ِ زخمی ِ پشت حصار منتظر است 🔸چه سروها که به دست ِ تبر شهید شدند 🔸شقایق ِ دل ِ ما ، داغدار منتظر است 🔹کویر شد دل عشّاق و آسمان خشکید 🔹بیا که عشق ببارد ، بهار منتظر است 📘کتاب "هیچکس به من نگفت" ✍نویسنده: حسن محمودی ================== 🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌤 🍃🌹🍃🌹 @dastankm