eitaa logo
📚داستانک🌹
1.6هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
151 ویدیو
35 فایل
داستان های #کوتاه و #آموزنده نکات ناب #اخلاقی متن های #زیبا کپی مطالب با ذکر منبع جایز است✅
مشاهده در ایتا
دانلود
در روز خیبر علی را دیدند... - چطور است که چنین درب سنگینی را بلند کردن نه تنها او را بر زمین نیفکند، که شانه هایش را نیز تکان نداد؟ + بر همچون علی ، ضربه ای بزرگتر باید... صبر پیشه کن! آرام آرام نقشه زمین خوردن علی و به تکان افتادن شانه هایش را کشیدند! دنیای علی را آنچنان زدند که بازویش کبود شد و با صورت به خاک افتاد! حسنین که خبر شهادت مادرشان را به مسجد آوردند، همگان دیدند که فتاح قلعه خیبر مسیر مسجد تا خانه را نه یک بار، که چند بار زمین خورد. تکان خوردن شانه هایش را ولی فقط بچه هایش دیدند... آنگاه که مانند امشبی زهرا را غسل می داد... لحظه رسیدن دست های علی به پهلوی زهرای مرضیه! همانجا برای سال ها بعد قرارِ با صورت زمین خوردنِ دوباره شان را گذاشتند... حوالیِ گودی قتلگاه! @dastankm