🍀محبت اهل بيت (ع)
ابوحمزه گويد: سعد بن عبدالله كه از اولاد عبدالعزيز بن مروان بود و امام او را سعد الخير مى ناميد محضر امام باقر (ع) آمد، و مانند زنان رقيق القلب اشك مى ريخت.
🍀امام فرمود: يا سعد! چرا گريه مى كنى؟! عرض كرد چرا گريه نكنم حال آنكه از خانواده بنى اميه هستم و خدا آنها را در قرآن شجره ملعونه ناميده است.
امام فرمود: تو از آنها نيستى، تو اموى هستى از ما اهل بيت. آيا نشنيدهاى قول خدا را كه از ابراهيم (ع) نقل مى كند، فرمود: «فمن تَبعنى فانه منّى» ابراهيم: 5.39
اختصاص: ص 85
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
📚 @dastankm
📚داستانک🌹
#برات_میمیرم 3 از صحبتهای شان فهمیدم اجاز ه می خواست که حضوری برای معارفه بیایند... باورم نمی شد.
#برات_میمرم 4
پدرم آدم بی منطقی نبود...
فقط اینکه خبر نداشت دخترش شیدا شده و خواستگاری کرده.....
منو پیشش نشاند و دستمو گرفت....
یک بوسه به پیشانیم زد و گفت:
دخترم من هیچ وقت شما رو برای کاری مجبور نکردم...
همیشه سعی کردم هر تصمیمی تو زندگی تون میگیرید آگاهانه و با رضایت قلبی خودتون باشه ....
الان هم باید بزرگترین تصمیم زندگیتو بگیری....
اجازه دادم یک بار بتونید ملاقات داشته باشید ...
من هم تمام توانم رو میزارم برای تحقیق ...
انشاا...
بتونم کمکت کنم بهترین تصمیم رو بگیری...
راستش امروز وقتی چادر پوشیدنت رو دیدم در نظرم مثل یک فرشته شده بودی...
اما یه خورده نگران شدم که به خاطر خواستگارها چادر سر کردی...
من خیلی فوری گفتم:
آقا جون بخدا چادر پوشیدن تصمیم خودم بود....
پدرم با تبسم گفت: معلومه دلت گیره☺️💝
امیدوارم احساست کار دستت نده!!
هرچند احساسات برای خانمها امتیازه
ولی سعی کن تو ازدواج منطق رو هم لحاظ کنی...
دست آقا جونمو بوسیدم و بهش گفتم: چشم آقاجون.... حتما!!
خدا سایتونو کم نکنه....
خدا خدا میکردم یک وقت لو نره که من از سینا خواستگاری کردم....
مادر سینا زنگ زد و آدرس یک رستوران را داد تا من برای ملاقات به آنجا بروم...
وقتی حاضر میشدم برای رفتن سر از پا نمی شناختم...
از خونه که زدم بیرون تازه متوجه شدم چادر ندارم😕
دیگه دیر شده بود....
فرصتی برای تهیه چادر نبود...
با خودم گفتم برگردم چادر نمازمو بپوشم....
بعدش گفتم ولش کن اینجوری که بدتره...
بیشتر توی چشم میشم...
ولی نگرانی بی چادر بودن حالمو خراب کرد...
میترسیدم همان روز اول بزنه تو ذوقم بگوید:
الکی میگفتی چادری میشی ...
و گرنه فرصت دوخت چادر رو داشتی....
اما از ترس اینکه دیر برسم ٬
همه چیز را فراموش کردم و به موقع سر قرار حاضر شدم...
باورم نمی شد...
وقتی رسیدم با هم چنین صحنه ای مواجه بشم....
#داستان_شب
#برات_میمیرم قسمت چهارم
ادامه دارد..
📚 @dastankm
🌷هر شب #داستان_شب منتظرتونم
❣﷽❣
#داستانک
🌹دسته گل
💠مردے مقابل گل فروشے ایستادہ بود و مے خواست دستہ گلے براے مادرش ڪہ در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود.
وقتے از گل فروشـے خارج شد، دخترے را دید ڪہ روی جـدول خیابان نشستـہ بود و هق هق ڪنان گریـہ مے ڪرد.
مرد نزدیڪ دختر رفت و از او پرسید: دختر خوب، چرا گریہ مے ڪنے؟
دختر در حالے ڪہ گریہ مے ڪرد، گفت: مے خواستم برای مادرم یڪ شاخہ گل رز بخرم ولے فقط هزار تومان دارم در حالے ڪہ گل رز ۵ هزار تومان مے شود.
مرد لبخندے زد و گفت: با من بیا، من براے تو یڪ شاخہ گل رز قشنگ مے خرم.
وقتے از گلفروشے خارج مے شدند، مرد بہ دختر گفت: "مادرت ڪجاست؟
مے خواهے تو را برسانم؟
دختر دست مرد را گرفت و گفت: آنجا و بہ قبرستان آن طرف خیابان اشارہ ڪرد.
مرد او را به قبرستان برد و دختر روے یڪ قبر تازہ نشست و گل را آنجا گذاشت.
مرد دلش گرفت، طاقت نیاورد، بہ گل فروشے برگشت، دستہ گل را گرفت و هزاران ڪیلومتر رانندگے ڪرد تا خودش دسته گل را بہ مادرش بدهد....
✅قدر سرمایه های زندگیتونو بدونید،،،،
پشیمانی سودی ندارد🌺
🆔 @dastankm
# داستانک
🔴 چگونه آرامش را در زندگی_مشترک حفظ کنیم؟
🌸آرامش در زندگی مشترک یک اصل بسیار مهم است. قرآن هم هدف اصلی ازدواج را رسیدن به آرامش مطرح میکند. لذت و شادی، عشق و محبت، رشد و شکوفایی، همگی در سایۀ آرامش بدست میآیند.
لذا زوجین قبل از هرچیز باید به همدیگر آرامش بدهند و مراقب حفظ آرامش در محیط خانوده باشند. مثلا قبل از بیان هر گونه انتقاد از یکدیگر، قبل از مطرح کردن خواستههای خود از طرف مقابل، و قبل از هرگونه گفتگو، 👈باید فکر کنیم که هرکدام از اینها را چگونه انجام دهیم که آرامش همدیگر را به هم نزنیم.
ما قبل از اینکه حق خودمان را به دست بیاوریم، قبل از اینکه به فکر اصلاح طرف مقابلمان باشیم، قبل از اینکه به فکر هر نوع بهبودی در وضع زندگی باشیم، باید در اندیشه حفظ آرامش همدیگر باشیم🤔.
مثلاً اگر ما خطایی از همسرمان یا از بچه خودمان ببینیم، ابتدا باید حواسمان باشد که آرامشش را به هم نزنیم، آنگاه برنامهریزی برای اصلاح را شروع کنیم. یا مثلاً اگر میخواهیم نیاز یا درخواستی از طرف مقابل مطرح کنیم، اول باید به فکر این باشیم که آرامش او را به هم نزنیم.
👈زوجین قبل از هرچیز باید مراقب آرامش هم باشند و به همدیگر آرامش بدهند!
استاد پناهیان.
•✾📚 @dastankm
📚داستانک🌹
#برات_میمرم 4 پدرم آدم بی منطقی نبود... فقط اینکه خبر نداشت دخترش شیدا شده و خواستگاری کرده..... م
#برات_میمیرم 5
از یک بچه بسیجی دائم الوضو بعید بود از این کارها بلد باشه....
یک میز رمانتیک خاطره ساز آماده کرده بود...
گل... شمع...
آن هم در یک مکان عمومی....
و یک جعبه کادوی شیک که روی میز بود...
این همه سورپرایز برام جالب بود...
اما دلم جایی گیر بود که بود و نبود این تشکیلات برایم یکی بود...
با یک سلام و احوالپرسی گرم صندلی را برایم عقب کشید تا بشینم...
واااای خدای من ...
این مرد با من مثل یک ملکه رفتار میکنه....
یهویی یاد چادر افتادم....
یک آن خشکم زد....
توی دلم از خدا کمک خواستم....
دلواپسی ها نمی گذاشت از بودن در کنار سینا لذت کافی ببرم...
سینا با آرامش و خونگرمی شروع به صحبت کرد...
من تازه یادم افتاد که باید از زندگی آینده و شرط و شروط مان صحبت کنیم....
من فقط خودم را برای دیدن سینا آماده کرده بودم و اصلا به چیز دیگری فکر نمی کردم...
فقط دوست داشتم باهاش حرف بزنم...
خوشحالی و استرس فکرم را تعطیل کرده بود...
اما سینا برعکس من معلوم بود که آرامش بیشتری داره....
خیلی خوب صحبت میکرد...
من هم مثل مادری که از زبان باز کردن طفلش ذوق میکنه...
از صحبت کردن سینا به وجد می آمدم...
با هر کلامی به جذابیتش اضافه میشد...
باورم نمی شد...
من اولین غذای مشترک زندگیم را با عشقم میخورم...
سینا سر صحبت را باز کرد:
خب... خانم خانما...
دست و پای منو زنجیر کردید...
قلبو تسخیر کردید...
حالا بفرمایید شرط و شروط تون رو...
من در خدمتم
_ من شرطی ندارم...
_ پس چشم بسته منو غلام خودتون کردید☺️
خدای من ....
هر قدر صحبت میکرد من دیوانه تر میشدم...
حرفهای پدرم یادم می افتاد و ته دلم خالی میشد...
میترسیدم عشق آتشین جلوی عقل و افکارم را سد کند
و خدا نکرده پشیمونی به دنبال داشته باشد...
ولی این افکار بر حسم غلبه نمی کرد...
من مثل یک مجنون دیوانه ی سینا شده بودم...
با صحبت های سینا دوبار از افکارم بیرون آمدم...
: خانم گل ...
راحت باش ...
بلاخره هر کسی خواسته ای داره ٬
برنامه ای داره....
_ من هیچ خواسته ای ندارم...
اگه داشتم می گفتم...
فقط اینکه من سر قولم هستم...
چادری میشم...
فرصت نشد چادر تهیه کنم...
امیدوارم فکر نکنید که....
_چادری شدن اختیاریه...
من از شما نخواستم چادر بپوشید...
_یعنی براتون مهم نیست که همسرتون بی چادر باشه.!!؟؟
_ من چادر رو خیلی دوست دارم...
ولی اینکه یک نفر بخواد چادر بپوشه٬
باید با اختیار و باور خودش باشه٬
نه به خواسته کس دیگه
_ من با اختیار خودم میخوام...
دوس دارم اولین چادرمو شما برام بخرید...
لطفا !!
_ من در خدمتم...
شما جون بخواه...
با جمله های قشنگش قلبم از جا کنده میشد...
اما با شجاعت تمام اولین سوالم را که خیلی ذهنم را مشغول کرده بود پرسیدم:
شما قرار بود داماد بشید٬
جریان چی شد!!؟؟
#داستان_شب
#برات_میمیرم قسمت پنجم
ادامه دارد..
•✾📚 @dastankm
🌷هر شب ساعت #داستان_شب منتظرتونم
🚩 روز ترویه، هشتم ذیحجه:
در علل الشرایع در سر نامیدن این روز به ترویه حدیثی از امام صادق علیه السلام که راوی می گوید: از حضرت پرسیدم چرا روز ترویه را روز ترویه نامیده اند؟
حضرت فرمود: زیرا در #عرفات آب نبود و حاجی ها روز هشتم ذیحجه از مکه آب برمی داشتند و به عرفات می بردند و برخی از ایشان به بعضی دیگر می گفتند: تروّیتم، تروّیتم (سیراب شدید، سیراب شدید) لذا به خاطر همین، روز هشتم را روز ترویه نامیدند.
🔹منزلت روز ترویه :
روز ترویه یکی از ارزشمندترین روزهای زمان برشمرده شده است که خود آداب و اعمال مخصوصی دارد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خدای تبارک و تعالی... از روزها چهار روز را برگزید: روز جمعه و روز ترویه (هشتم ذی حجه) و روز عرفه و روز #عید_قربان.(1)
طبق روایات منزلت روز ترویه تا جائی است که درک آن مساوی با درک تمام حج انگاشته شده است، چرا که روز ترویه در اصل آماده شدن برای ورود به عرفات و عید قربان است.
🔹 اعمال این روز :
محمدبن ابی عمیر از یکی از یارانش از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود: روزه روز ترویه کفاره گناهان یک سال و روزه روز عرفه کفاره گناهان دو سال است.(2)
محدث قمی در مفاتیح الجنان روزه این روز را برابر با کفاره شصت سال برشمرده است و آورده است که شیخ شهید غسل این روز را مستحب دانسته است.
🔻حرکت امام حسین علیه السلام :
امام صادق عليه السّلام فرمود :
قَدِ اعْتَمَرَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع فِی ذِی الْحِجَّةِ ثُمَّ رَاحَ یَوْمَ التَّرْوِیَةِ إِلَى الْعِرَاقِ وَ النَّاسُ یَرُوحُونَ إِلَى مِنًى وَ لَا بَأْسَ بِالْعُمْرَةِ فِی ذِی الْحِجَّةِ لِمَنْ لَا یُرِیدُ الْحَجَّ .
امام حسین علیه السلام در ماه ذی الحجه #عمره انجام داد و سپس در روز ترویه (هشتم) به سوی عراق حرکت کرد و کسی که نمی خواهد حج انجام دهد می تواند عمره انجام دهد .(3)
🔹پی نوشت :
1- خصال ترجمه مهری ج 1 ص 249
2-ثواب الاعمال ترجمه انصاری ص 145
3- الكافي، ج 4
🆔 @dastankm