🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#داستانک
✨﷽✨
♥️ #یڪ_داستان
💠✨امام صادق (ع) در بازار مدینه بودند که از کنار مردی رد شدند.آن مرد قصد خرید کرد و دست در جیب برد تا مبلغ آن کالا را بپردازد که ناگاه دید کیسه زرش همراهش نیست.
💠✨به امام مشکوک شد و سراغ او دوید و به امام تهمت دزدی زد. امام پرسید چه قدر در کیسه داشتی؟ مرد گفت هزار دینار. امام به معطب فرمودند هزار دینار این مرد را بده.
💠✨مرد کیسه زر را گرفت و رفت و پس از لحظه ای با شرم برگشت و گفت: ای مرد کریم مرا ببخش تمام ثروت من در کیسه ای بود و آن را یافتم. حال از تو می خواهم اسائه ادب مرا بپذیری و کیسه زر خودتان را پس بگیرید.
💠✨امام تبسمی کردند وفرمودند: ما اهل بیت چیزی را که دادیم هرگز پس نمی گیریم، آن را ببر و خرج خود و عایله ات کن. وبدان ما خاندان وحی، همیشه کسانی را که به ما ستم کنند با عفو گذشت با آنان روبه رو می شویم.
🆔 @dastankm
♥️ #یڪ_داستان
💠✨امیرالمومنین(ع) کنیزی داشتند که موذنی عاشق او شده بود. موذن هر وقت کنیز مولا را می دید می گفت دوستت دارم.
💠✨کنیز که کنیزی بسیار مطیع بود، داستان را به حضرت علی(ع) گفت.
حضرت سوال کردند آیا تو نیز او را دوست داری؟ کنیز با شرم سرش به پایین انداخته و علاقه اش نسبت به موذن را به مولایش نشان داد.
💠✨حضرت فرمود هر وقت آن موذن به تو گفت دوستت دارم ، از اظهار علاقه ات، به او دریغ نکن و به او بگو که من نیز تو را دوستت دارم.
💠✨موذن عاشق ، بار دیگر کنیز مولا را دید و گفت: ای کنیز تو را عاشقم به دو علت چون هم باوقاری و هم کنیز خانه مولای من علی(ع) و خادم او هستی. کنیز با چشمانی اشک بار، به ناگاه گفت: من نیز تو را دوستت دارم.
💠✨موذن گفت: هر دو برده ایم و هیچ یک از ما را اختیاری نیست تا به هم برسیم، اما صبر می کنیم تا خداوند پاداش صبرمان را به فضل خود عطا کند.
💠✨کنیز پیام موذن را به مولایش امیرالمومنین(ع) گفت. وحضرت علی(ع) ، کنیز را آزاد کرد و به غلام سپرد تا هر دو پاداش صبر خود را بگیرند.
🆔 @dastankm
♥️﷽
💠✨ #یڪ_داستان
✍🏻زن زیبا رویی با مرد کریه المنظری ازدواج کرد. حضرت صالح نبی این دو را دید در حیرت ماند. که چگونه چنین زنی زیبا با چنین مردی نازیبا سر در یک بستر می گذارند. فرشته وحی آمد و گفت : ای نبی خدا ، این زن و شوهر در بهشت جای دارند. زن به این علت که از ترس خدا ،به چهره زشت شوهرش صبر کرده و دل در دیگری هرگز نمی بندد. ومرد به این علت که چون زن ماهرخی نصیبش شده ، شب و روز خدا را سر در سجده نهاده و شاکر است...
💠 @dastankm
♥️﷽
✨ #یڪ_داستان
💠▫️مولای متقیان حضرت علی (ع) میفرمایند: نیازمندانِ این دنیا، توانگرانِ عالم آخرت هستند.
💠▫️در روز قیامت، به نیازمندان گفته میشود که خداوند به شما عزت بخشیده، اگر در آن دنیا حس میکردید وقتی دست نیازتان را کسی پر میکرد ناراحت میشدید، امروز دستانی که دستان شما را در دنیا میگرفتند، محتاج دستان توانگر شما هستند،
💠▫️هر دستی که در دنیا دست شما را گرفته است، امروز شما را این اختیار میدهم که آن دستها را بگیرید و با خود به بهشت جاودانهی من وارد کنید.
💟 @dastankm
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
✨﷽✨
💠✨ #یڪ_داستان
✍🏻حضرت علی (ع) قصد داشت مقداری خرما در بین فقرای مدینه پخش کنند. حضرت همه خرماها را به برخی فقرا که اطراف او جمع شده بودند بخشید و یک سهم را برای مؤمنی مستمند کنار گذاشت تا به او ببخشد.
✍🏻به حضرت خرده گرفتند که نباید به کسی که اظهار نیاز نکرده است ببخشید؛ چرا که شاید آن فرد نیازمند نباشد چون اگر نیاز داشت مراجعه میکرد.
✍🏻حضرت فرمودند: «خداوند مسلمانانی چون تو را زیاد نکند. او فرد مؤمنی است که اگر من منتظر درخواست او برای بخشش باشم این معامله است و انفاق نیست. آیا خدا را خوش میآید بندهی مؤمنی از او که سر در سجده میگذارد و از او طلب روزی میکند، من با نبخشیدن و عدم درک گرسنگی او، او را وادار کنم سر از سجده بردارد و برای طلب روزی سر سمت من بگرداند؟!!
✍🏻او که در زمان بیان نیازش سر در سجده گذاشته و حتی از خدای خود شرم در طلب دارد من چگونه شرم او را بهخاطر گرسنگیش از او بگیرم و از او بخواهم سر بالا گیرد و از من طلب کند؟!!!»
🆔 @dastankm
💠✨ #یڪ_داستان
🌷⇦•حکیمی شنید جاهلی شبی در مجلسی، غیبت او کرده است. حکیم طبقی خرما برداشته و خانه او فرستاد. و پیغام داد ،
🌷⇦•شنیدم دیشب در مجلسی، نماز و روزه هایت را که به آن سختی زیادی متحمل شده بودی، به رایگان به من هدیه دادی و من هم خواستم محبت تورا جبران کنم ،
🌷⇦•اما مرا ببخش هدیه ای که من فرستادم برای تو بسیار ناقابل تر از هدیه ارزشمندی است که تو به من بخشیدی.
❤️: @dastankm🌷