eitaa logo
📚داستانک🌹
1.6هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
151 ویدیو
35 فایل
داستان های #کوتاه و #آموزنده نکات ناب #اخلاقی متن های #زیبا کپی مطالب با ذکر منبع جایز است✅
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 💠✨ 🌹 پسر جوانی ڪه بی‌نماز بود از دنیا رفت، و یڪی از صمیمی‌ترین دوستانش او را در خواب دید، به او گفت مرا در صف مؤمنین قرار دادند؛ و با این‌ڪه من در دنیا به حلال و حرام و رعایت اخلاق تا حد ممڪن پایبند بودم ولی برای نماز تنبلی می‌ڪردم و مادرم همیشه بخاطر بی‌نمازی من ناراحت بود و از آخرت من می‌ترسید. 🌹 روزی مادرم بخاطر بی‌نمازی من اشڪ ریخت. طاقت اشڪ چشم او را نیاوردم و قول دادم من‌بعد نمازم را بخوانم. 🌹 و از آن روز هر وقت مادرم را می‌دیدم فقط برای شادی او و رضایت‌اش نماز می‌خواندم و نمازم ظاهری بود. 🌹 بعد از مرگم مرا در صف نمازگزارن وارد ڪردند، سوال ڪردم من ڪه نمازخوان نبودم؟ گفتند 👈تو هرچند نمازخوان نبودی، ولی برای ڪسب رضایت و شادی مادرت به نماز می‌ایستادی، خشنودی مادر پیرت خشنودی ما بود و ما نام تو را امروز در صف نماز گزاران واقعی ثبت ڪردیم. ------------ @dastankm
📚 ✍صاحبدلی روزی به پسرش گفت: برویم زیر درخت صنوبری بنشینیم. پسر در کنار پدر راهی شد. پدر دست در جیب کرد و مقداری سکه طلا از جیب خود بیرون آورد و بر زمین نهاد. گفت: پسرم می خواهی نصیحتی به تو دهم که عمری تو را کار آید یا این سکه ها را بدهم که رفع مشکلی اساسی از زندگی خود بکنی؟ پسر فکری کرد و گفت: پدرم بر من پند را بیاموز سکه ها را نمی خواهم، سکه برای رفع یک مشکل است ولی پند برای رفع مشکلاتی برای تمام عمر. پدرش گفت: سکه ها را بردار. پسر پرسید، پندی ندادی؟ پدر گفت: وقتی تو طالب پندی و سکه را گذاشتی و پند را بر داشتی، یعنی می دانی سکه ها را کجا هزینه کنی. و این بزرگترین پند من برای تو بود. •پسرم بدان خدا نیز چنین است، اگر مال دنیا را رها کنی و دنبال پند و حکمت باشی، دنیا خودش به تو رو می کند. ولی اگر دنیا را بگیری یقین کن ، علم و حکمت از تو گریزان خواهد شد . http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312
✨﷽✨ 💠✨ 🌹‍ پسر جوانی ڪه بی‌نماز بود از دنیا رفت، و یڪی از صمیمی‌ترین دوستانش او را در خواب دید، به او گفت: مرا در صف مؤمنین قرار دادند؛ و با این‌ڪه من در دنیا به حلال و حرام و رعایت اخلاق تا حد ممڪن پایبند بودم ولی برای نماز تنبلی می‌ڪردم و مادرم همیشه بخاطر بی‌نمازی من ناراحت بود و از آخرت من می‌ترسید. 🌹‍ روزی مادرم بخاطر بی‌نمازی من اشڪ ریخت. طاقت اشڪ چشم او را نیاوردم و قول دادم من‌بعد نمازم را بخوانم. 🌹‍ و از آن روز هر وقت مادرم را می‌دیدم فقط برای شادی او و رضایت‌اش نماز می‌خواندم و نمازم ظاهری بود. 🌹‍ بعد از مرگم مرا در صف نمازگزارن وارد ڪردند، سوال ڪردم من ڪه نمازخوان نبودم؟ گفتند: تو هرچند نمازخوان نبودی، ولی برای ڪسب رضایت و شادی مادرت به نماز می‌ایستادی، خشنودی مادر پیرت خشنودی ما بود و ما نام تو را امروز در صف نماز گزاران واقعی ثبت ڪردیم. http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚
✨﷽✨ 💠✨ 🌷↫امام صادق (ع) از اسحق‌ ابن ‌عمار سوال کردند: «زکات خود را چگونه پرداخت می‌کنی؟» 🌷↫اسحاق عرض کرد: «زمان پرداخت زکات از فقرا می‌خواهم به در خانه من بیایند تا سهم خود را دریافت کنند.» 🌷↫حضرت فرمودند: «تو با این کار آنها را خوار می‌کنی و فقر آنها را آشکار می‌سازی. مواظب باش که حضرت حق می‌فرماید: هرکس بنده مؤمن مرا خوار کند مرا به جنگ با خود فرا خوانده است. پس به خانه آنها برو و مخفیانه سهم‌شان را در خانه‌ی آنها تحویل ده.» http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚
💠✨ 🌷⇦•حکیمی شنید جاهلی شبی در مجلسی، غیبت او کرده است. حکیم طبقی خرما برداشته و خانه او فرستاد. و پیغام داد ، 🌷⇦•شنیدم دیشب در مجلسی، نماز و روزه هایت را که به آن سختی زیادی متحمل شده بودی، به رایگان به من هدیه دادی و من هم خواستم محبت تورا جبران کنم ، 🌷⇦•اما مرا ببخش هدیه ای که من فرستادم برای تو بسیار ناقابل تر از هدیه ارزشمندی است که تو به من بخشیدی. http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚
💠✨ 🌷⇦•حکیمی شنید جاهلی شبی در مجلسی، غیبت او کرده است. حکیم طبقی خرما برداشته و خانه او فرستاد. و پیغام داد ، 🌷⇦•شنیدم دیشب در مجلسی، نماز و روزه هایت را که به آن سختی زیادی متحمل شده بودی، به رایگان به من هدیه دادی و من هم خواستم محبت تورا جبران کنم ، 🌷⇦•اما مرا ببخش هدیه ای که من فرستادم برای تو بسیار ناقابل تر از هدیه ارزشمندی است که تو به من بخشیدی. http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚
مردی خانه بزرگی خرید. مدتی نگذشت خانه اش آتش گرفت و سوخت. رفت و خانه دیگری با قرض و زحمت خرید. بعد از مدتی سیلی در شهر برخاست و تمام سیلاب شهر به خانه او ریخت و خانه‌اش فرو ریخت. شیخ را ترس برداشت و سراغ عارف شهر رفت و راز این همه بدبیاری و مصیبت را‌ سوال کرد. ابو سعید ابوالخیر گفت: خودت می‌دانی که اگر این همه مصیبت را آزمایش الهی بدانیم، از توان تو خارج است و در ثانی آزمایش مخصوص بندگان نیک اوست. شیخ گفت: تمام این بلاها به خاطر یک لحظه آرزوی بدی است که از دلت گذشت و خوشحالی ثانیه‌ای که بر تو وارد شده است. شیخ گفت: روزی خانه مادرت بودی، از دلت گذشت که، خدایا مادرم پیر شده است و عمر خود را کرده است، کاش می‌مرد و من مال پدرم را زودتر تصاحب می‌کردم. زمانی هم که مادرت از دنیا رفت، برای لحظه‌ای شاد شدی که می‌توانستی، خانه پدری‌ات را بفروشی و خانه بزرگتری بخری. تمام این بلاها به خاطر این افکار توست. مرد گریست و سر در سجده گذاشت و گفت: خدایا من فقط فکر عاق شدن کردم، با من چنین کردی اگر عاق می‌شدم چه می‌کردی؟؟!! سر بر سجده گذاشت و توبه کرد. http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚
💠✨ 🌷⇦•حکیمی شنید جاهلی شبی در مجلسی، غیبت او کرده است. حکیم طبقی خرما برداشته و خانه او فرستاد. و پیغام داد ، 🌷⇦•شنیدم دیشب در مجلسی، نماز و روزه هایت را که به آن سختی زیادی متحمل شده بودی، به رایگان به من هدیه دادی و من هم خواستم محبت تورا جبران کنم ، 🌷⇦•اما مرا ببخش هدیه ای که من فرستادم برای تو بسیار ناقابل تر از هدیه ارزشمندی است که تو به من بخشیدی. http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚
❣﷽ 🌷 💠✨در روستایی در ماه رمضان سیلی آمد و گندم‌زار پیرمرد ڪشاورزی را برد. پیرمرد ناراحت شده و یڪ ڪوزه آب برداشت و با یڪ ڪلنگ به پشت‌بام مسجدِ روستا رفت. آب را از ڪوزه خورد و با ڪلنگ بخشی از سقف مسجد را ویران ڪرد و گفت: «خدایا برای تو روزه بودم، روزه‌ات را خوردم و خانه‌ی تو را خراب ڪردم تا تو خانه‌ی مرا دیگر خراب نڪنی و بدانی خانه‌‌خرابی چه اندازه سخت است.» یڪ سال سقف مسجد سوراخ بود. سال بعد٬ گندم‌زار آن مرد دو برابر محصول داد. 💠✨پسر پیرمرد گفت: «پدرم یاد دارم سال گذشته سیل گندم‌هایمان را برد، رفتی و سریع سقف مسجد را سوراخ ڪردی، حالا ڪه محصول را همان خدا دو برابر داده و جبران سال گذشته شده است، چرا یادت نمی‌افتد ڪه بروی از خدا تشکر ڪنی و سقفی را ڪه پارسال سوراخ ڪردی، مرمت و درست ڪنی؟؟؟ ای پدر! الحق ڪه انسان٬ خیلی در برابر نعمت‌های خدا ناسپاس است.» http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚
💟 💠✨ امام صادق ع می‌فرمایند : ▫️👈🏻اگر کسی مومنی را به خاطر عیبی که دارد سرزنش کند، از دنیا نخواهد رفت مگر به آن عیب، کسی که سرزنش می‌کند دچار شود. مثال کسی به مومنی خسیس می‌گوید و سرزنشش می‌کند که خسیس هستی حتما از دنیا نخواهد رفت تا خسیس شود و بمیرد. 💠✨دکتر شریعتی می‌گوید: ▫️👈🏻در کلاس پنجم که درس می‌خواندم از یک پسر که همیشه ته کلاس می‌نشست، به سه علت متنفر بودم. نخست آن که کچل بود . دوم چون سیگار می‌کشید و سوم این که در آن سن و سال زن داشت. روزی از خیابان رد می‌شدم که آن پسر را دیدم. در حالی که خودم کچل شده بودم، کنار همسرم راه می‌رفتم و سیگار در دست داشتم. آن روز یاد گرفتم گاهی عیب‌هایی که در دیگران می‌بینم و بیزارم ملامت نکنم چون ممکن است روزی خود گرفتار آن شوم. http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚
✨﷽✨ 💠✨ 🌹‍ ↫در یک مهمانیِ افطاری نشسته بودیم. یکی از مؤمنین قبل از افطار چشمانش پر از اشک شد؛ سوال کردم که علت ناراحتی او چیست؟ 🌹‍ ↫گفت: ما روزه گرفتیم و مطمئن بودیم که بهترین غذای گرم ساعتی بعد منتظر ماست، این همه سختی کشیدیم و شوق افطار داشتیم، کسانی هم هستند که روزه گرفتند و افطار نان خالی٬ و سیب زمینی شام‌شان هست. در فکر بودم خدایا آنان به چه انتظاری روزه می‌گیرند؟ 🌹‍ ↫گفت: هرچند اشک من برای آن‌ها غذا نمی‌شود چون نمی‌توانم به همه فقرا کمک کنم؛ ولی کمترین چیزی است که می‌توانم به عنوان یک انسان داشته باشم. 🌹‍ ↫اگر کمکی از دست‌مان بر نمی‌آید لااقل می‌توانیم در حسرت کمک به فقرا غمگین شویم و اجر خود را ببریم. 🌹‍ ↫در احادیث آمده: اگر جایی دیدی ظالمی بر مظلومی ظلم می‌کند و ترسیدی به مظلوم کمک کنی! لااقل، از ظلمی که بر مظلوم می‌رود می‌توانی غمگین شوی، و باید هم بشوی که اگر نشوی در آن ظلم سهیم هستی. 🌹‍ ↫از امام رضا (ع) روایت شده: در روز قیامت، به انسان، نامه‌ی عملی نشان می‌دهند که در آن هیچ عمل خیری ننوشته؛ ولی ثواب نوشته شده است. در پاسخ می‌گویند: ای انسان این‌ها آرزوهای کارهای نیکی بود که در حسرت‌شان ماندی و موفق به انجام آن نشدی ولی ما ثواب آن را بر تو نوشتیم. http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚
✨﷽✨ 💠✨ 🌹‍ ↫در یک مهمانیِ افطاری نشسته بودیم. یکی از مؤمنین قبل از افطار چشمانش پر از اشک شد؛ سوال کردم که علت ناراحتی او چیست؟ 🌹‍ ↫گفت: ما روزه گرفتیم و مطمئن بودیم که بهترین غذای گرم ساعتی بعد منتظر ماست، این همه سختی کشیدیم و شوق افطار داشتیم، کسانی هم هستند که روزه گرفتند و افطار نان خالی٬ و سیب زمینی شام‌شان هست. در فکر بودم خدایا آنان به چه انتظاری روزه می‌گیرند؟ 🌹‍ ↫گفت: هرچند اشک من برای آن‌ها غذا نمی‌شود چون نمی‌توانم به همه فقرا کمک کنم؛ ولی کمترین چیزی است که می‌توانم به عنوان یک انسان داشته باشم. 🌹‍ ↫اگر کمکی از دست‌مان بر نمی‌آید لااقل می‌توانیم در حسرت کمک به فقرا غمگین شویم و اجر خود را ببریم. 🌹‍ ↫در احادیث آمده: اگر جایی دیدی ظالمی بر مظلومی ظلم می‌کند و ترسیدی به مظلوم کمک کنی! لااقل، از ظلمی که بر مظلوم می‌رود می‌توانی غمگین شوی، و باید هم بشوی که اگر نشوی در آن ظلم سهیم هستی. 🌹‍ ↫از امام رضا (ع) روایت شده: در روز قیامت، به انسان، نامه‌ی عملی نشان می‌دهند که در آن هیچ عمل خیری ننوشته؛ ولی ثواب نوشته شده است. در پاسخ می‌گویند: ای انسان این‌ها آرزوهای کارهای نیکی بود که در حسرت‌شان ماندی و موفق به انجام آن نشدی ولی ما ثواب آن را بر تو نوشتیم. http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚