eitaa logo
📚داستانک🌹
1.6هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
151 ویدیو
35 فایل
داستان های #کوتاه و #آموزنده نکات ناب #اخلاقی متن های #زیبا کپی مطالب با ذکر منبع جایز است✅
مشاهده در ایتا
دانلود
ریش و قیچی را به دست کسی سپردن این ضرب‌المثل را هنگامی به کار می‌برند که بخواهند اعتماد و اطمینان کامل را به کسی نشان بدهند و به او اختیار کامل برای انجام کاری را بدهند. ریش در گذشته در میان عوام دارای اهمیت و حرمت بسیار زیادی بوده است. در میان ایرانیان برای صاحب ریش هیچ بلا و مصیبتی بالاتر از این نبوده است که کسی از روی دشمنی یا در مقام تنبیه به زور ریش او را بتراشد و از این رو دادن ریش و قیچی به دست آرایشگر و سلمانی نشانه‌ی اعتماد و اطمینان کاملی بود که مردان به آرایشگر نشان می‌دادند که ریش آنان را نه از بیخ و بن، بلکه در حد آرایش کوتاه کند. بعد‌ها نیز مردم این اصطلاح را در معنی مجازی برای نشان دادن اعتماد و اطمینان به کسی و وکیل قراردادن او برای انجام کاری به کار بردند. http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚
زاهدی مهمان پادشاهی بود. چون به طعام بنشستند، کمتر از آن خورد که عادت او بود و چون به نماز برخاستند، بیش از آن کرد که خواست او بود تا ظن شایستگی در حق او زیادت کنند. چون به منزل خویش آمد، سفره خواست تا تناولی کند. پسری صاحب هوش داشت. گفت: ای پدر، در مجلس سلطان طعام نخوردی؟ گفت: در نظر ایشان چیزی نخوردم، که به کار آید. پسر گفت: نماز را هم قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید. ای هنرها گرفته بر کف دست عیب ها برگرفته زیر بغل تا چه خواهی خریدن ای مغرور روز درماندگی به سیمِ دغل http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚
✨﷽✨ کوتاه و پند آموز ✍زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مومنی در آمد.مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه ساده زیستی را نداشت. روزی تاب و توان زن به سر رسید و با عصبانیت رو به مرد گفت: حالا که به خواسته های من توجه نمی کنی، خود به کوچه و برزن می روم تا همگان بدانند که تو چه زنی داری و چگونه به او بی توجهی می کنی، من زر و زیور می خواهم! مرد در خانه را باز کرد و روبه زن می گوید: برو هرجادلت می خواهد!زن با نا باوری از خانه خارج شد، زیبا و زیبنده!غروب به خانه آمد . مرد خندان گفت: خوب! شهر چه طور بود؟ رفتی؟ گشتی؟ چه سود که هیچ مردی تو را نگاه نکرد . زن متعجب گفت: تو از کجا می دانی؟ مرد جواب داد: و نیز می دانم در کوچه پسرکی چادرت را کشید!زن باز هم متعجب گفت : مگر مرا تعقیب کرده بودی؟مرد به چشمان زن نگاه کرد و گفت: تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم نگاه نیاندازم، مگر یکبار که در کودکی چادر زنی را کشیدم! ✍🏻هرکه باشد نظرش در پی ناموس کسان ... پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان هر_چه‌_کنی‌_به‌خود_‌کنی گر_همه_‌نیک_‌و_‌بد_کنی http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚
بعضی دعاها عجیب به دل می شینه: خداوندا: نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی و نه آنقدر بدم که رهایم کنی … میان این دو گم شده ام هم خودم و هم تو را آزار می دهم … هر چه تلاش کردم نتوانستم آنی شوم که تو می خواهی و هرگز دوست ندارم آنی شوم که تو رهایم کنی … خدایا دستم به آسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن ... " http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 ✍ گویند: پادشاهی فرزندش در بستر مرگ افتاد و همه اطباء را برای طبابت، نزد او جمع کردند. اطباء از تشخیص بیماری او عاجر شدند. بوعلی سینا را نزد او آوردند. بر بالین او نشست و گفت: تو را دردی در جسم نمی‌بینم، روح تو مریض است. شاهزاده چون حاذق‌بودن بوعلی را فهمید: گفت مکان خلوت کنید با طبیب کار دارم. 🔹 شاهزاده گفت: مرا دردی است که تو فقط یافتی! من پسر این پادشاه از یک کنیزم. پدرم با وجود پسران دیگر مرا ولیعهد خود کرد و دشمنی آنان به جان خود خرید. پدرم از دست هیچ کس جز من باده نمی‌نوشد، اطرافیان مرا تطمیع کردند سمّ در باده کردم تا پدر خویش بُکشم. پدرم باده را چون دست گرفت و چهره مرا دید داستان را فهمید و باده نخورد. منتظر بودم مرا دستور قتل دهد، نه تنها دستور قتل مرا نداد بلکه روزبروز بر محبت خویش بر من افزود که اطبای جهان بر بالین من حاضر ساخت. ای طبیب! من با این درد خواهم مُرد، مرا رها کن و برو! 🔹 گاهی خوب‌بودن کسی چنان آزاردهنده است که هرگز با بدبودنش نخواهد توانست کسی را چنین آزار کند. پس همیشه برای آزار کسی که آزارت کرد به بدی‌کردن در حق او برای آزارش فکر نکن، به این راه هم بیندیش. 🌹 ️یوسف (ع) با نیک‌بودن خود چنان زلیخا را آتش زد که هیچ کس نمی‌توانست. 🌸 وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولَٰئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ (22 - رعد) و در عوض بدی‌های مردم نیکی می‌کنند، اینان هستند که عاقبت منزلگاه نیکو یابند. http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚
همیشه یک راه حل دیگر هم وجود دارد روزگاری یک دهقان در قریه زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد. دهقان دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد دهقان نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر دهقان ازدواج کند قرض او را می بخشد، و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت: ... اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم، دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد. اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود، اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود. این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود. در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه انداخت. ولی چیزی نگفت! سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد. دخترک دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود، وانمود کرد که از دستش لغزیده و به زمین افتاده. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های دیگر غیر ممکن بود. در همین لحظه دخترک گفت: آه چقدر من دست و پا چلفتی هستم! اما مهم نیست. اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم معلوم می شود سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است.... و چون سنگریزه ای که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه سفید باشد. آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است. http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚
سرخپوست پیری برای کودکش از حقایق زندگی چنین گفت : در وجود هر انسان، همیشه مبارزه ای وجود دارد مانند ،مبارزه ی دو گرگ! که یکی از گرگها سمبل بدیها مثل، حسد، غرور، شهوت، تکبر، و خود خواهی و دیگری سمبل مهربانی، عشق، امید، و حقیقت است. کودک پرسید : پدر کدام گرگ پیروز میشود؟ پدر لبخندی زد و گفت: گرگی که تو به آن غذا میدهی ... http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚
مردی گوسفندی ذبح کرده و آن را کباب نمود. به برادرش گفت برو و دوستان و نزدیکان را بگو که بیایند تا با هم این گوسفند را بخوریم. برادرش رفت و در بین دهکده صدا کرد: آی مردم کمک کنید، خانه ما آتش گرفته است. تعدادی اندکی برای نجات دادن آن‌ها آمدند. وقتی به خانه رسیدند، با کباب گوسفند و نوشیدنی‌های رنگارنگ پذیرایی شدند. برادرش آمد و دید که کسان دیگری آمده و گوسفند کباب شده را خورده‌اند. از برادرش پرسید:‌ چرا دوستان و نزدیکان را صدا نکردی؟ برادرش گفت: این‌ها دوستان ما و شما هستند. کسانی که شما آنها را دوست وخویشاوند می‌پنداشتید،حتی حاضر نشدند تایک سطل آب هم روی خانه شما که آتش گرفته بود، بریزند. خیلی‌ها هنگام کباب و گوسفند دوستان آدم هستند. وقتی خانه آتش گرفت، یک سطل آب حتی روی خاکسترتان هم نخواهند ریخت. قدر دوستان واقعی‌مان را بدانیم http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚
در ماه رمضان، بسيار استغفار و دعا كنيد؛ زيرا با دعا از شما دفعِ بلا مى شود و با استغفار، گناهانتان پاك مى گردد http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚
🌺🌿﷽🌺🌿 🦋بعضی آدم ها هستندکه دایما شاکرند. ذکر لبشان "خدایا شکرت" هست. اصلا انگار غم و غصه ندارند. وقتی به زندگیشان نگاه می کنی خیلی مشکلات هست اما آرامش محض اند. هیچوقت از مشکلاتشان حرف نمی زنند. فقط لبخند و امید. آدم کنارشان قوت قلب می گیرد. بعضی هام نه درست برعکس...همیشه شکایت دارند دائم از وضعشان ناراضی اند. هر جا می نشینند از گرفتاریهایشان حرف می زننداز بدشانسی هایشان.آدم پیش آنها یاد غمهایش میفتد. خداوند شاکراست و بنده های شاکر رنگ خدا هستند.رنگ آرامش،زشتیها را می‌پوشانند.بدی ها را نادیده می گیرند. سختی ها را رد می کنند. 💥و باور دارند که آخرش آسانی است. چون خداوند فرموده:"حتما آخرش آسانی است".آدمای شاکر خدا را واقعا باور دارند. بیاییدما هم به رنگ خدا بگیریم. http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚
امام رضا ع ميفرمايند : كسي که براي عيالش از راه حلال كسب معاش كند ، ثواب مجاهد در راه خدا را دارد . رسول خدا ص ميفرمايند : كسي كه وارد بازار شود و هديه اي بخرد و به خانه برد ، عملش همانند صدقه براي گروهي محتاج است . ـ نوعي ديگر از خدمت و توجّه به زنان تهيّه ی وسايل رفاهي و سرگرمي و ایجاد امنیّت و آرامش در منزل است كه موجب تشويق ایشان جهت پر کردن اوقات فراغت و دوري از اغواي شيطان ميگردد . ـ پيامبر ص فرمودند : صداي سه چيز است كه حجابها را كنار ميزند و تا پيشگاه خداوند ميرسد : 1- صداي قلم علماء بر كاغذ ؛ 2- صداي پاي مجاهدان في سبيل الله ؛ 3- صدای چرخ ريسندگی زنهای عفيفه 🌹واز طرفی رسول خداص می‌فرمایند: آگاه باشید! هر زنی که با شوهرش مدارا نکند و او را وادار به کاری کند که در توانش نیست ،خدای متعال اعمال نیک اورا نمی پذیرد و او درحال خشم خداوند را ملاقات می‌کند. http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚
🇮🇷 از کالای ایرانی 🇮🇷 هر ایرانی 🎁فقط برای خانمای 🧕شمایی که میخوای باشی🧕 ⚜انواع چادر در طرح های مختلف📣 😱کیفیت ، قیمت 😱 ✨هدیه های ویژه😍👇 🎁کمک هزینه مقدس🤩 🎁 کمک هزینه معلی😍 http://eitaa.com/joinchat/1196228609Ce36ce60469 عضو شو جایزت رو ببر☝️😌