هدایت شده از گنج فارسی
#من_فارسی_را_دوست_دارم
#نگران_زبان_فارسی_هستم
1⃣
#گذاشتن یا #گزاردن
#بارگزاری یا #بارگذاری
این روزها یکی از اشتباهات بسیار رایج نزد فارسیزبانان، کاربرد دو فعل “گذاشتن” و “گزاردن” بهجای یکدیگر است، بهویژه در نوشتن ترکیبات آنها، مانند؛ قانونگذار، بنیادگذار، نمازگزار، خدمتگزار و مانند آنها.
در متون مختلف سایتها، وبلاگها و شبکههای اجتماعی نیز بهکرات دیده میشود که افراد در نوشتن املای صحیح واژگانی که به “گذار” یا “گزار” ختم میشوند به مشکل برمیخورند.
✅نخست باید دانست که نوشتن این دو فعل بهصورت “گزاشتن” و “گذاردن” نادرست است و درست آنها همان “گذاشتن” و “گزاردن” است.
🌺معنی مصدر “گزاردن” در فرهنگ دهخدا عبارت است از ادا کردن، انجام دادن، بهجا آوردن، چنانکه در نماز، طاعت، حق، شکر، شغل، کار، مقصود، فرض، فریضه، حج از این واژه استفاده میشود.
🌺معنی مصدر “گذاشتن” در فرهنگ دهخدا عبارت است از نهادن، هشتن، قرار دادن، وضع کردن و برجای نهادن.
“گذار” از ریشه “گذاشتن” است. این فعل به معنی قرار دادن و وضع کردن چیزی است. مثل گذاشتن کتاب در قفسه یا گذاشتن پول در جیب و … مانند قانونگذار، بنیانگذار، نامگذاری و …
اما “گزار” از ریشه “گزاردن” است و از انجام عملی فیزیکی خبر نمیدهد. بلکه به معنی انجام دادن و بهجا آوردن و ادا کردن است. مانند نمازگزار، کارگزار، خدمتگزار و…
🤔🤔🤔🤔بارگذاری یا بارگزاری؟
مسلماً قرار است بار، فایل، برنامه یا نرمافزار را در جایی قرار دهیم. “قرار دادن” از معانی مصدر “گذاشتن” است. پس، از این به بعد کلمه “بارگذاری” را درست بنویسیم.
@ganjefarsi
هدایت شده از گنج فارسی
#من_فارسی_را_دوست_دارم
2⃣
لپ تاپ یا لب تاب؟🤔🤔
واژه Laptop ترکیبی از دو کلمه Lap+Top است. Lap به معنی قسمت صاف بین کمر و زانو و Top هم به قسمت بالای (روی) همان Lap اشاره دارد.
Laptop یعنی کامپیوتر کوچکی که بتوان روی قسمت صاف بین کمر و زانو (ران) گذاشت و از آن استفاده کرد. به لپ تاپ معمولا نوت بوک (Notebook) هم گفته میشود. همچنین به لپ تاپهای مینی کوچک و سبک (معمولا 10 اینچ) که بیشتر برای وب گردی و کارهای اداری سبک استفاده میشوند، نت بوک (NetBook) میگویند.
پس با این حساب دو کلمه لپ تاب و لب تاب که به ندرت توسط برخی استفاده میشود کلا اشتباه و غلط است. جهت اطلاع فرهنگستان زبان فارسی جایگزین واژه لپ تاپ را رایانه کیفی معرفی کرده که متاسفانه هیچ کاربردی در بین عموم کاربران ندارد!
#نگران_زبان_فارسی_هستم
@ganjefarsi
هدایت شده از گنج فارسی
#من_فارسی_را_دوست_دارم
3⃣
#حدالامکان یا #حتیالامکان؟🤔🤔🤔
اصل آن «حتیالامکان» است و ربطی به اصطلاح «تا حد امکان» ندارد، هرچند معنایش با آن یکی است.
@ganjefarsi
هدایت شده از گنج فارسی
#من_فارسی_را_دوست_دارم
4⃣
تیکّه کلام یا تکه کلام یا ...؟؟؟🤔🤔
این اصطلاح، در اصل «#تکیهکلام» است، به معنی آنچه در کلام به آن تکیه میزنند.
به نقل از فرهنگ دهخدا: بعضی کسان به هنگام گفتگو کلمه ای را که در بیان موضوع اثری ندارد مکرر بیان کنند و چنین کلمات را تکیه کلام آنان نامند. این تکیه کلام گاهی مبهمات است مانند بسیار، بهمان ،چه چیز و ذلک و مانند آن و گاهی ترکیبی یا جمله ای است که معنی اصلی آن مقصود گوینده نیست . گویند تکیه کلام فلان کس «چیز» است یعنی فلانی در گفتار خود بی اراده و نظر بهمعنی خاصی کلمه «چیز» را به کرّات بکار میبرد.
پس این اصطلاح به معنای تکهای از کلام (!) نیست
#نگران_زبان_فارسی_هستم
@ganjefarsi
هدایت شده از گنج فارسی
#من_فارسی_را_دوست_دارم
5⃣
به نحو احسنت یا به نحو احسن؟🤔🤔🤔
«#به نحو احسن» یعنی به نیکوترین شکل ممکن.
«احسن» صفت برتر است (بر وزن اَفعَل) از ریشهی «حُسن» یعنی نیکوتر و بهتر.
@ganjefarsi
هدایت شده از گنج فارسی
#من_فارسی_را_دوست_دارم
6⃣
معطوفکردن ترکیبهای اضافی
در زبان محاوره، گاه پارهای ترکیبهای اضافی و وصفی بهصورت معطوف تلفظ میشوند و این غلط فاحش گاه وارد زبان مکتوب نیز شده است و باید از آن پرهیز کرد:
ترکیب غلط معطوف: باقیاتوصالحات
ترکیب اضافی صحیح: باقیات صالحات
غلط: خواروبار
صحیح: خواربار
غلط: قوسوقُزَح
صحیح: قوس قزح
غلط: سهلوممتنع
صحیح: سهل ممتنع
غلط: جرّوبحث
صحیح: جرّبحث
غلط: حیصوبیص
صحیح: حیصِبیص (گیرودار)
غلط: زادوبوم
صحیح: زادبوم
غلط: سازوکار
صحیح: سازکار (ساماندادن بهکار)
غلط: یدوبیضا
صحیح: ید بیضا
غلط: اضغاثواحلام
صحیح: اضغاث احلام (خوابهای آشفته)
غلط: غیروذلک
صحیح: غیر ذلک (غیر آن)
غلط: دوروزمانه
صحیح: دور زمانه (گردش روزگار)
غلط: دردودل
صحیح: درد دل
بهعلاوه، در فارسی امروز پارهای از افعال معطوف را بدون واو عطف تلفظ میکنند که به زبان معیار شفاهی نزدیکتر است:
ترکیب غلط معطوف: خواهوناخواه
ترکیب صحیح معطوف: خواهناخواه
غلط: بدهوبستان
صحیح: بدهبستان
غلط: بزنوبکوب
صحیح: بزنبکوب
غلط: بگیروببند
صحیح: بگیرببند
منبع:
ناصر نیکوبخت، مبانی درستنویسی زبان معیار، چ۴، تهران: چشمه، ۱۳۹۳، ص۶۳.
@ganjefarsi
هدایت شده از گنج فارسی
قسمت 7.mp3
321.1K
#من_فارسی_را_دوست_دارم
9⃣
رسوخ به معنای استوار بودن و محکم بودن است و راسخ به معنای استوار و محکم
در حالی که ان را به معنای نفوذ کردن و رخنه کردن به کار میبرند که درست نیست
@ganjefarsi
هدایت شده از گنج فارسی
#من_فارسی_را_دوست_دارم
1⃣2⃣
آزمایشـات: واژه آزمایش را که فارسی اسـت برخی از فارسی زبانان با " آت " عربی جمع می بندند که نادرسـت اسـت و باید با " ها" ی فارسی جمع بسته شود.
آزمایش ها درسـت اسـت.
*در جمع بستن واژه ها ی فارسی با " جات " نیز بیشتر مواقع همین گونه اشتباهات رخ می دهد، چرا که به نظر می رسد که این نوع جمع فرقی با جمع با " آت " ندارد .
اما برای نوشتن فارسی فصیح به تر است که این واژه ها نیز با " ها "جمع بسته شود، برای احتراز از عربی مآبی .
یعنی به جای:
روز نامه جات ، کارخانجات ، نوشته جات ، شیرینی جات ، ترشیجات ، دسته جات ، میوه جات ، نقره جات و....
بهتر است بنویسیم :
روزنامه ها ، کار خانه ها ، نوشته ها، شیرینی ها ، ترشی ها ، دسته ها ، میوه ها ، نقره ها .
*از غلط های فاحش در همین زمینه یکی هم جمع بستن نام های جمع است...
مانند تشکیلات که جمع تشکیل است و هنگامی که با : آت آن را جمع می بندند ، جمع الجمع می شود، از آن جمله اند : آثارها، اخبارها ، ارکان ها ، اعمال ها ، جواهرها یا جواهرات ، حواس ها ، عجایب ها ِ، منازل ها ، نوادرات ، امورات ، عملیات ها و دیگر، که شکل درست نوشتن وگفتن آن چون این است :
آثار، اخبار ، ارکان ، اعمال ، جواهر ، حواس ، عجایب، منازل ، نوادر ، امور ، عملیات و ..
@ganjefarsi
هدایت شده از گنج فارسی
فارسی-8.mp3
253.3K
#من_فارسی_را_دوست_دارم
1⃣3⃣
تفاوت دو واژه انتساب و انتصاب
انتصاب به معنای گماشتن و نصب کردن
انتساب به معنای نسبت داشتن و مرتبط بودن
پس نباید به حای همدیگر به مار برده شوند
@ganjefarsi
هدایت شده از گنج فارسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#من_فارسی_را_دوست_دارم
7⃣
دیرین دیرین زبان فارسی
@ganjefarsi
هدایت شده از گنج فارسی
#من_فارسی_را_دوست_دارم
8⃣
غلط ننویسیم
داوود/ داود :
املای این گونه واژه ها را در املای زبان فارسی با دو ( واو ) سفارش کرده اند. به همین ترتیب واژه هایی مانند طاوس و کیکاوس را نیز باید با دو ( واو ) نوشـت: طاووس، کـیکاووس.
ذِ لت / ز َ لّت:
معـنای ذلت خواری ( متضاد عزت) است، اما زلت یه معنای سـهو و خطا اسـت.
رُتیل / رطیل:
نوعی عنکبوت زهر دار را به عربی رتیل می گویند و رطیل وجود ندارد.
زغال / ذغال:
املای درسـت این واژه زغال اسـت.
زکام / ذکام:
این واژه را بایـد با ز نوشـت.
سـؤال / سـئوال:
شـکل درسـت آن این واژه سـؤال است.
سـوک/ سـوگ:
املای این واژه هم با ک وهم با گ درست اسـت.
صفحه/ صحیفه :
صفحه به هر کدام از دو روی کاغذ و صحیفه به خود ورق کاغذ ( که دارای دو روی ) اسـت گفته می شـود. البته ورق را در سـال های پسـین برگ نیز می گویند.
مسأله / مسئله:
این واژه عربی اسـت و در خط عربی به صورت مسـألة نوشـته می شـود و در زبان فارسی هم بسـیاری این اصل را رعایت نموده و آن را به صورت مسأله می نویسـند، نه مسئله.
مسـئوول/ مسـئول: املای این واژه به هردو شـکل آن درسـت اسـت. در عربی البته مسـئوول می نویسـند، اما در فارسی همیشه آن را با یک واو نوشـته اند.
مُعتـَنی به/ متنابه:
این واژه عربی اسـت و معنی آن، هـنگفت، مهم و قابل اعتنا اسـت و املای آن نیز به صورت معتنی به درسـت اسـت.
منتها / منتهی:
این دو واژه را در فارسی بهتر اسـت برحسـب تلفظ شـان بنویسـیم مانند: سـاختمان های این ناحیه هـمه بلند اسـت، منتها محکم نیسـت یا « این خیال باطل به جنون منتهی خواهد شـد» .
وهله/ وحله:
این کلمه را که به خط عربی وهـله می نویسـند ومعنای آن نوبت و دفعه اسـت، نباید وحله نوشـت، زیـرا که وحله در عربی و در فارسی معنایی ندارد.
هیئت / هیأت:
واژه ی هیئت عربی و به معنی شـکل و صورت چیزی و نیز به معنی عـده ودسـته ای از مردم است. جمع هیئت نیز هیأت اسـت و نباید یکی را به جای دیگری به کار برد.
طوفان/ توفان:
اصل این کلمه یونانی اسـت و شکل های دیگر این واژه ی یونانی در بسـیاری از زبان های ارو پایی هم به کار می رود، چون آن که در زبان انگلیسی Typhoon و در زبان فرانسوی Typhon به همین معنای طوفان به کار می رود. در فرهـنگ معین واژه ی طوفان را که اسم و معرب از کلمه یونانی اسـت به معنای باران بسـیار سـخت و شـدید و آب بسـیار که همه را بپـوشد وغرق کند و باد شـدید وناگهانی که موجب خسـارت و خرابی بناها و سـاختمانها شـود و سـبب تشـکیل امواج سـهمگین و مخرب گردد، و همچنان به معنای هر چیز بسـیار است که فراگیر باشـد مانند طوفان آتش یا طوفان باد.
اما در همان فرهنگ، یک « توفان » هم درفارسی هست که صفت فاعلی و از مصدر توفـیدن اسـت و به معنی شور و غوغا کننده، فریاد کننده و غُران می باشد. پس برای تفکیک طوفان از توفان باید معنا های لغوی این واژه ها را مد نظر قرار داد.
@ganjefarsi
هدایت شده از گنج فارسی
#من_فارسی_را_دوست_دارم
1⃣2⃣
آزمایشـات: واژه آزمایش را که فارسی اسـت برخی از فارسی زبانان با " آت " عربی جمع می بندند که نادرسـت اسـت و باید با " ها" ی فارسی جمع بسته شود.
آزمایش ها درسـت اسـت.
*در جمع بستن واژه ها ی فارسی با " جات " نیز بیشتر مواقع همین گونه اشتباهات رخ می دهد، چرا که به نظر می رسد که این نوع جمع فرقی با جمع با " آت " ندارد .
اما برای نوشتن فارسی فصیح به تر است که این واژه ها نیز با " ها "جمع بسته شود، برای احتراز از عربی مآبی .
یعنی به جای:
روز نامه جات ، کارخانجات ، نوشته جات ، شیرینی جات ، ترشیجات ، دسته جات ، میوه جات ، نقره جات و....
بهتر است بنویسیم :
روزنامه ها ، کار خانه ها ، نوشته ها، شیرینی ها ، ترشی ها ، دسته ها ، میوه ها ، نقره ها .
*از غلط های فاحش در همین زمینه یکی هم جمع بستن نام های جمع است...
مانند تشکیلات که جمع تشکیل است و هنگامی که با : آت آن را جمع می بندند ، جمع الجمع می شود، از آن جمله اند : آثارها، اخبارها ، ارکان ها ، اعمال ها ، جواهرها یا جواهرات ، حواس ها ، عجایب ها ِ، منازل ها ، نوادرات ، امورات ، عملیات ها و دیگر، که شکل درست نوشتن وگفتن آن چون این است :
آثار، اخبار ، ارکان ، اعمال ، جواهر ، حواس ، عجایب، منازل ، نوادر ، امور ، عملیات و ..
@ganjefarsi
هدایت شده از گنج فارسی
#من_فارسی_را_دوست_دارم
املای صحیح این کلمات به معنای مورد نظر شما بستگی دارد . اگر منظور شما «آماده و فراهم» است املای درست «مهیا» میباشد . اما اگر منظور شما «اسم دخترانه به معنی زندگی » است املای درست آن « محیا » است
@ganjefarsi
هدایت شده از روشنای نور ( من و دانشجوهام )
#من_فارسی_را_دوست_دارم
1⃣4⃣
راجب درست است یا راجع به؟ کلمه «راجب» یکی از رایجترین غلطهای املایی فارسی است که حتی افراد تحصیل کرده و معروف نیز به وفور آن را مرتکب شده اند. پاسخ کوتاه و سریع این است که «راجب» غلط است و «راجع به» صحیح است.
چرا راجب غلط است و راجع به صحیح؟
برای درک بهتر این مطلب، به معنای کلمه باید دقت کنیم. «راجب» از ریشه عربی «رَجَبَ» است و «ترجیب» به معنای احترام گذاشتن، خوشآمد گویی و بزرگ داشتن است. البته خود کلمه «راجب» حتی در زبان عربی نیز هیچ کاربردی ندارد.
اما «راجع» از ریشه «رَجَعَ» به معنای بازگشت است. ما وقتی میگوییم میخواهیم «راجع به» چیزی صحبت کنیم، منظورمان این است که میخواهیم به مطلبی بازگشت داشته باشیم و دربارهاش صحبت کنیم.
@ganjefarsi
@Manodaneshjooham
هدایت شده از روشنای نور ( من و دانشجوهام )
#گنج_فارسی
#من_فارسی_را_دوست_دارم
1⃣6⃣
❗️«عدم» یکی از پیشوندهای منفیساز در زبانِ عربی است که گاهی در زبان فارسی دردسرساز است! دلیل هم داریم برایِ دردسرسازیاش. در جملهٔ ما تناقض و پیچیدگی در معنا ایجاد میکند.
مثال: عدمِ وجودِ آب باعثِ خشکسالی میشود.
(«عدم» یعنی نیستی و نبود. «وجود» یعنی هستی و بود. ترکیبِ «عدمِ وجود» یعنی «نبودِ بود»! این ترکیبِ ناساز و متناقض، کلام را از سادگی و رسایی دور میکند.)
❓حالا چگونه از دستِ این «عدم» خلاص شویم؟
با استفاده از پیشوندهای منفیسازِ فارسی و کمی اندیشهکردن.
▪️عدم وجود آب 👈 بیآبی، نبودِ آب.
▫️عدم وجودِ نظارت 👈 نظارتنکردن، بینظارتی، نبودِ نظارت.
▪️عدم وجودِ حمایت 👈 بیحمایتی، حمایتنکردن، حمایتنشدن.
▫️عدمِ وجودِ صداقت 👈 صداقتنداشتن، بیصداقتی، دروغگویی.
▪️عدم رضایت 👈 نارضایتی، ناراضیبودن، راضینبودن.
▫️عدم تمرکز 👈 بیتمرکزی، تمرکزنداشتن، تمرکزنکردن.
▪️عدم شفافیت 👈 شفافنبودن.
▫️عدم تمایل 👈 بیمیلی، مایلنبودن.
عدم شرکت 👈 شرکتنکردن
▪️عدم حضور 👈 حضورنداشتن، غایببودن.
▫️عدم مطابقت 👈 مطابقنبودن، یکسان نبودن.
▪️عدم قطعیت 👈 قطعینبودن، نامشخص بودن.
▫️عدم اطلاع 👈 اطلاعنداشتن، بیخبری، ناآگاهی.
▪️عدم نظارت 👈 بینظارتی، نظارتنکردن.
▫️عدم تلاش 👈 تلاشنکردن.
▪️عدم توانایی 👈 ناتوانی.
▫️عدم آشنایی 👈 آشنانبودن.
▪️عدم داشتنِ دقت 👈 بیدقتی.
▫️عدم استعمال دخانیات 👈 پرهیز از دخانیات، مصرفنکردنِ دخانیات.
#نگارش_مقاله
#نگارش_پایان_نامه
•┈•✾•🍀🌺🍀•✾•┈•
الفبای پژوهش
@ganjefarsi
@Manodaneshjooham