eitaa logo
davat-ammar114
184 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
22 فایل
طرح تبلیغی دعوت _ گروه أین عمار ؟ تا آخرین نفس ایستاده ایم ...
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 گویا بزرگی را کوچک و کوچکی را بزرگ کرده‌ای!!... نمی‌دانم آیا در دلم در این سیاهی مطلق، هنوز ستاره‌ای هرچند کم‌فروغ برجای مانده است یا نه؟؟ یاد حرفِ زینب می‌افتم! نور را فقط در ارتباط با خالق‌مان می‌توانیم پیدا کنیم و بس! نور و حیات همه اوست... اما برای من این حرف‌ها عجیب است! نمی‌توانم باورش کنم! 💫 رویم را سمت پنجره اتاق برمی‌گردانم! عطر گل‌های نرگسی که زینب به خانه‌مان آورده بود، در تمامی اجزای اتاق نفوذ کرده است! نفسِ عمیقی می‌کشم! عطر نرگس‌ها، بغضی آشنا را به درون گلویم سرزیر می‌کند! اشک در کاسه چشمانم لب پر می‌زند! یادِ روزهای خوبمان با زینب، با بچه‌های مدرسه قرآن می‌افتم!! روزهای خوبی که بی‌دغدغه و فارغ از تمام قیل‌وقال‌های دنیای پرهیاهوی اطرافمان، قرآن می‌خواندیم و برای فهمش ساعت‌ها مباحثه می‌کردیم! هنوز شیرینی آن روزها در زبانم مانده است! هنوز دلم غنج می‌رود برای تکرار دوباره آن روزها و لحظه‌ها! نمی‌دانم چه شد که از آن‌ها جاماندم!! چه شد که از آن‌ها جدا شدم!! مدت‌ها بود که به این تاریکی و ظلمت عادت کرده بودم! باکی نداشتم از این تکرارهای بی‌انتها! 🔅 تا اینکه آن روز زینب به خانه‌مان آمد! تا اینکه قرآنِ آبی رنگِ عجیبی را به من هدیه داد! همان قرآنی که با یک حدیث پر رمز و راز از معصوم امضا شده بود! حدیثی که گویا من، مخاطب مستقیمش بودم! دقیقش را کامل به خاطر ندارم ولی جمله‌هایی از آن مرا بدجور در هم شکست! کسی که قرآن دارد و به آن رجوع نمی‌کند، از آن روی برمی‌گرداند و قرآن را مهجور ساخته است، گویا بزرگی را کوچک و کوچک‌هایی را بزرگ نموده است!! 📖✨ قرآن را از روی میز اتاقم برمی‌دارم! می‌بوسم! به چشمانم می‌گذارم! بالاخره بغض خفته‌ی این چند روز سر باز می‌کند و اشک‌هایم جاری می‌شوند! بسم الله می‌گویم و قرآن را باز می‌کنم!! ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ ﴿۱) بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ﴿۲﴾ ❗️ قرآنِ مجید برای برخی عجیب است! عجیب است که قرآنی بزرگ با همه آیه‌های محکمش می‌تواند برای تمام زندگی‌شان کافی باشد! و این‌گونه است که تمام زندگی‌شان در امر مریج است! در سرگردانی عجیبی دست و پا می‌زنند! آن‌ها از مجدِ قرآن تعجب می‌کنند حال آن‌که سرگردانی و حیرانی خودشان با وجود این همه آیات بزرگ، عجیب است...!! 🗓 بعد از سال‌ها به جلسه قرآن می‌روم! رویِ رفتن به جمع دوستان و نشستن در کنارشان را نداشتم! همان‌جا روی پله‌ها، پشت در کلاس می‌نشینم و صحبت‌های استاد را گوش می‌دهم: قلبی که به محبت خالق و فاطرش گرم و سوزان باشد به حیاتی نورانی مفتخر شده است و نشانه این حیات، میل به شنیدن آیات قرآن و کلام خداست! باید قرآن خواند و حقایق آن را فهمید و باز قرآن خواند و باز قرآن خواند و باز قرآن خواند تا حقایق را بیشتر و بیشتر و بیشتر فهمید تا به قلب گرما و حرارت دهد و آن را از نور حضور حقایق روشن سازد!! محبت به خدا را نمی‌شود با هیچ چیز عوض کرد، چون تنها متاعی است که در روز قیامت به دردِ انسان می‌خورد و موجب فوز و پیروزی او خواهد شد و نبود آن فقری است که با هیچ چیز جایگزین نمی‌شود و جلب کننده همه عذاب‌هاست... 🍂 سرم را به دیوار می‌گذارم! حال و هوای روضه دارد دلم! من طعم این فقر را، طعم نداشتن خدا در زندگی‌ام را با تمام وجود چشیده‌ام... ✍ ز . ک 🇮🇷@davat114