eitaa logo
دعوت به نماز🇵🇸
1.4هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
601 ویدیو
185 فایل
بسم الله النور مطالب کانال: 🔰 شنبه: دعوت به نماز 🔰 ۱شنبه: نماز در دوره اول رشد 🔰 ۲شنبه: نماز در دوره دوم رشد 🔰 ۳شنبه: نماز در دوره سوم رشد 🔰 ۴شنبه: موانع نماز 🔰 ۵شنبه: اسرار نماز 🔰 جمعه: راهکارهای جذب به مسجد شناسه ارتباط: @namaznor
مشاهده در ایتا
دانلود
تمرین اول پاسخ یکی از مهمترین سوالات عمرم را باید بدهم .....چطور معنای قبله بر عمق جانم نشسته باشد که بتوانم جواب این سوال را بدهم ؟ وقتی می توانم جواب بدهم که قبله جزیی از زندگی من شده باشد ... من باید جواب سوال های حتمی اولین لحظاتم در دنیای دیگر را زندگی کرده باشم ...مثل سوالات امتحانی دنیا نیست که بشه فقط حفظش کرد و جواب داد...سالها زندگی کردن با پاسخ و نهادینه شدنش در جان را می خواهد...سالها فکر کردن و هوشیارانه انتخاب کردن میخواهد نه از سرعادت زندگی کردن ... 🤔 حالا قبله یعنی کعبه؟...چرا بعضی کارها واجب است رو به قبله باشد مثل نماز؟...چرا ذبح حیوان در جهتی غیر از قبله، گوشت آن را حرام می کند؟...مگر در قبله چه رازی پنهانه؟ ... 😰 چقدر کم میدونم ازش ...راستی راستی نیاز دارم که به خیلی چیزها در مورد قبله فکر کنم...مطالعه کنم و بدانم.... 🌀 بهش فکر میکنم ....به همه دانسته هایم در مورد قبله ...یعنی قبله چه رازی دارد؟ 🌀 @davat_namaz
*تمرین سوم* از دوره طهارت یاد گرفته بودم که پشت ظاهر هر کدام از حکم های خدا یک باطن عمیق تری نهفته است. مثلا فهمیدم وضو و غسل طهارت ظاهریه برای میسر شدن اتصالم به خدا، چون ذکر خدا فقط در پاکی ها جاری می شود و برای اتصال مداومم به خدا چقدر باید از غفلت ها و فراموشی هایم کم می کردم تا وجودم در همه لحظات حیاتم سراسر نور و طهر و پاکی بشه... پس قبله و انجام دادن کارها به سمت قبله(استقبال) هم به تنهایی کافی نیست!!! باید شروط خدا: عدم شرک و طهارت را مراعات کنم. از کجا شروع کنم؟🤔 به نظرم اول رو به قبله بودن در خواب ، وضو و محاسبه قبل از خواب را برای طهارت ظاهری و باطنی خواب تمرین کنم تا مطالعاتم به موشکافی دو شرط خداوند برای قبول شدن استقبالم (رعایت قبله) برسد... پس بسم الله.... رب ادخلنی بخوانیم و شروع کنیم.... 🌀وضو قبل خواب، محاسبه قبل خواب ، رو به قبله خوابیدن دایم الوضو بودن هم که یادم هست... @hobbenamaz
*تمرین پنجم* وطن من ...رویای من...حالا دلیل وجد و شور و شادی ام را موقع دیدارت از نزدیک می فهمم...و راز گریه های آدم ها وقت دل کندن از کعبه ...هیچ کس نمیخواهد از وطنش دور شود... هیچ چیز نباید بین من و تو فاصله بیندازد، این تعلقات کودک مآبانه ای که برای خودمان دست و پا کرده ایم از دنیای سرگرمی ها و فیلم و موبایل بگیر تا رقابت های دنیوی سر به دست آوردن پول بیشتر، غریبیمان را از یادمان برده که چقدر به تو، به توجه و بازگشت به تو نیاز دارم...که چقدر دلم تنگ در آغوش گرفتن وطنم است و کارهای بی ثمر دنیوی دارد مرا از تو دورتر میکند و بغض و حسرت دلم در طی کردن روزهای زندگیم مال ذره ذره دور شدن از توست...پس یادم باشد... 🌀وقتی رو به قبله می نشینم بگویم من رو به وطنم هستم، هیچ کاری نباید من را از وطنم دور کند🌀 @hobbenamaz
*تمرین ششم* *شاید گیر پیشرفت معنوی همه ی ما آدم ها روی همین چهار رکن کعبه ی مطهر کشیده شده از فرش تا عرش باشد ...* ❇️ جاهایی که در زندگی دنبال شرایط و افراد بی نقص و بی خطا گشتم و جز بر ناامیدیم نیفزود... باید می فهمیدم سبحان فقط به الله برمی گردد و بس... ❇️ جاهایی که زیبایی ها و کمالات را به اشخاص و موقعیت های دنیوی ربط دادم.. نفهمیدم حمد و زیبایی و کمال مطلق فقط به الله برمی گردد و بس ... ❇️ جاهایی که کسی و چیزی جز خدا را معشوق گرفتم و برایش له له زدم تا زیر پا گذاشتن خدا... از منفعت های خودم بگیر تا پول و فرزند و مقام و ....لا اله الا الله را به جا نیاوردم... ❇️ و بالاخره وقت هایی که آدم ها و مقام و پول و روابط را در زندگیم بزرگ دانستم و صبح تا شب فقط دنبال موثرهای بی ثمر گشتم تا به من عزت و آسایش و ابدیت بدهند، الله را اکبر ندانستم، پول برایم اکبر بود، مقام برایم اکبر بود...آدم ها اکبر بودند... اگر توانستم با تمام جانم تسبیحات اربعه را در زندگی ام پیاده کنم یعنی دیگر شرکی در کار نیست ، یعنی جان من آلوده ی نفسانیت ها و منفعت طلبی ها و گمراهی ها نیست...و ثمره اش می شود : * ایاک نعبد و ایاک نستعین * ... و آن وقت است که من در نماز راست گفته ام...چون فقط او را پرستیده ام و فقط او برایم بزرگ و بی نقص و کامل است پس فقط اوست که یاری کننده است... لنگ زدن روی هر کدام از پایه های عرش یعنی آوار شدن شرک بر سر من... که راه را عوضی رفته ام ....و عاقبتش هم که معلوم است.. .چیزی جلوی راهم نیست جز غضب خدا و افزوده شدن تاریکی ها و گمراهی ها...اما هر چه بیشتر این چهار اصل، نقشه ی راه زندگیم باشند به صراط کسانی که خدا به آنها نعمت داد، نزدیک تر میشوم...و بالاخره رونده ی راه مستقیم خواهم شد.... 🌀به جاری شدن کلمات طیبه ی تسبیحات اربعه در زندگیم بیشتر فکر کنم و نقص هایم را رفع کنم🌀 مگر نه این که از ملائک با طواف دور این کلمات رفع نقص می کند، پس من هم حول جاری کردن آنها در زندگی ام باید بچرخم ... * که راه مستقیم فقط همین است.... * @hobbenamaz
*تمرین هفتم* یا کریم! من حقیرِ مسکینِ سراپا تقصیر کجا و این همه عزت و اکرام کجا! اجازه ی دست دادن با فاطر آسمان ها و زمین کم مقامی نیست...هر روز دست من گناهکار را با هر نمازم می فشاری...خدایا از شرم دانستنش باید چه کار کنم ؟...اصلا لال شدم ...من تا ابد مدیون محبت و لطفت هستم که به من مجال دیدار می دهی.... چقدر به من لطف کردی که اجازه دادی نماز بخوانم...که نماز را برایم فرستادی... تا حالا فکر میکردم منم که دارم هنر میکنم که نمازم را میخوانم الان تازه فهمیدم که طبق معمول شرمنده ام کردی..پنج بار در روز دستم را می گیری و قولم را می شنوی و من دوباره عهدشکن تر از قبل پیشت برمیگردم و تو باز هم رفاقت می کنی...ای رفیق بی رفیق... مثل دعای بعد از تکبیره الاحرام باید من، هم رویم و هم رویکردم در زندگی به سمت تو باشد... چون تو خواستی رب العالمین ... نمازم، مرگم ، زندگی ام.... همه از توست... همه از لطف و کرم و بنده نوازی توست ...کاش بر سر عهدم بمانم...ای کاش فاصله کوتاه بین هر نماز تا نماز بعدی را طاقت بیاورم که در امانت خدا خیانت نکنم..به خودم..به خواسته های او...به عهدم...خیانت نکنم.. 🌀دعای بعد از تکبیره الاحرام را بخوانم و یادم باشد با هر نماز من و خدا داریم بیعت می بندیم🌀 @hobbenamaz
*تمرین هشتم* رفیق جان! حتی بدون درخواست به طائف و مستقبل بیتت برکات عطا میکنی... جز شرمندگی چیزی برای گفتن ندارم ای اکرم الاکرمین... من یک قدم می آیم و تو صد قدم!!!!!!....... من چطور رویم می شود حرفت را گوش ندهم... چققققدر باید بی معرفت باشم که این همه اکرام و عزت را به پشیزی هوای نفس بفروشم... 🌀 مستقبل با معرفت باشم🌀 🌈 من که فقط مستقبل کعبه ام، برکاتت بر من سرازیر است مهربانم...به او که کعبه مستقبل تولد و میزبان لحظات ورودش به دنیا بوده چه برکاتی دادی که جهانی حیران معرفتش است؟!؟!...یا علی...معرفت میخواهیم مولا جان... شما آمینش را بگویید... @hobbenamaz
* تمرین نهم * 🌈خدای من چقققدر شیرین! باطن و حقیقت قبله انسان کامل است!!!!....روح پاک او آینه ای است برای دیدن خورشید.. پس باید دروقت نماز این توجه را داشته باشم که جسمم با کعبه معظمه مواجه است و باطن و روحم، قبله اش انسان کامل است. یاد آیت الله بهجت افتادم که می فرمودند اگر می خواهید در نماز توجه داشته باشید، قبل نماز توسل به حضرت صاحب الزمان داشته باشید ... باید به قبله روحم در نماز توجه کنم، به روح انسان کامل که واسطه فیض ماست و ما به برکت او می توانیم مواجه با پروردگار باشیم و به برکت او می توانیم تجلیات حق را بگیریم. پس برای توجه دادن خودم به روح قبله: 🌀توسل به امامم قبل از نماز را تمرین کنم🌀 @hobbenamaz
*تمرین یازدهم* خدایا تو سرنوشت زمین را به دست خودمان دادی که حال خودمان را تغییر دهیم ... که برخیزیم تا جهان در خور و خواب و خشم و شهوت فقط دست و پا نزند... که آن زن بی پناه کشمیری، آن مرد مستاصل نیجری، آن کودک مظلوم افغانی... آن مستضعف به ظاهر مرفه اروپایی و هزاران هزار انسانِ دردمندِ راه گم کرده، دست مهربان انسان کامل را بگیرند و نجات پیدا کنند، از این همه در به دری و فلاکت معنوی.. چرا که فطرت ها تشنه ی اویند و او محتاج قلیلی با وفا... اما منِ مدعیِ عشقِ امام هم فرقی نمیکنم با اویی که نمیشناسدش... دستم برسد جا پای همویی می گذارم که از امام هیچ نمی داند... تا کی؟.... تا مرگی که می آید و مرا با آه و افسوس از شغل و خانه و فرزند دلخواهم جدا کند؟... تا کی حکم خدا و رسولم بعد از این دلخواه هایمم باید باشد؟ تا او در لحظه لحظه زندگی ام جاری نباشد... تا نگاهش را ناظر جانم ندانم... تا حرفش نصب العین کارهایم نشود جهان همین است و همین... * یاد آسمان و میلیاردها سیاره اش افتادم... داشتم فکر میکردم چقدر دست به دست هم داده ایم تا جهانمان را آماده ظهور کنیم؟ ما هنووووز در خم اولین پیچ های انسانیت گیر کرده ایم... که هنوز جهانمان کدخدایی دارد که جز شهوت، خدایی ندارد... که زیر پای نظام سرمایه داری نفس انسانیت به شماره افتاده است...* کرونا که آمد بیشتر فهمیدم من مسئول سلامت روح و جسم همه مردم عالمم که اگر سیاره یِ من ، در وضعی نیست که قدر امام را بداند از کوتاهی من و ماهاست که دست روی دست گذاشتیم و به خانه و مال و فرزند خودمان چسبیدیم و خواستیم کلاه خودمان را باد نبرد... خدایا شرمنده ام که طنین هل من ناصر ینصرنیِ سوزناک امامم را پشت گوشم انداختم و غوطه خوردن در دریای مادیات وقتی برای کمک به امامم برایم نمیگذارد...من راه گم کرده ام مولا جان... من سرم گرم زمین است و آسمان فراموشم شده هرچند که هر روز لقلقه زبانم اهدنا الصراط المستقیم است ولی خودم می فهمم راهم را به راه او که تو را نمیشناسد نزدیک تر میکنم با این بی تفاوتی...عشقم فاطمه است و راهم؟؟؟؟ *عشقم اگر فاطمه است او در راه امامش جان داد...* باید 🌀تک تک کارهایم برای ظهور امامم باشد🌀 *کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نکنم حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست....* @hobbenamaz
*تمرین دوازدهم* در ذهن کودک شاید هیچ نقشی به اندازه ی نقش مراقب پررنگ نباشد...او به مراقبش دلبسته می شود...اعتماد میکند و انس میگیرد....پس این که امام را مراقب قوی و مهربان خودش بداند شاید بهترین کاری است که به عنوان یک مادر شیعه در حقش باید انجام بدهم...باید دستش را از 8-9 سالگی کم کم در دست امام بگذارم و بداند که من هم محتاج امامم هستم...من هم دلبسته اویم...فرزندم باید دیده باشد که بدون اجازه امام آب نمیخورم...سیره ی او را دنبال میکنم... باید بشنود که من دل نگران یاری امام هستم...و به تاسی از امامم با کودکان بسیااااار مهربانم و خطاپوش... یاد محبت مادرم به امام افتادم بعد از عاشورا برای سلامتی امام زمان آش می پختند و به ما بچه ها می گفتند امام زمان این چند وقت زیاد برای امام حسین عزاداری کرده اند آش می پزم که انشالله سلامت و تندرست باشند...و من یاد میگرفتم که سلامتی امام، برای مادرم مهم است..غم و شادی امام، غم و شادی من هم باید باشد... یاد مادری افتادم که وقتی فرزندش را پیش امام می برد، جلوی ضریح می گفت...امام مهربانم تا الان دست خودم را همه جا گرفتی...از این به بعد دست پسرم را هم به مهربانی و لطفتان بگیرید و پسرک یاد می گرفت که دست مادر در دست امام است..که مادر و پدر آقایی دارند که دوستشان دارد که پناهشان است و....پس کاش بدانم که به فضل الهی، این حرکت های به ظاهر کوچک، جهت گیری های بزرگ را رقم خواهد زد..انگار گام های اولیه تربیت و مراقبت کودکم را هم باید به نیابت از امام بردارم چون به زودی باید دستش را در دست امامش بگذارم تا با امام اوج بگیرد... 🌀معرفی صحیح امام به فرزندم🌀 @hobbenamaz
*تمرین اول* به لباس هایم فکر کنم..... با چه هدفی لباس میخرم، کدامش براساس رضای خدا خریده شده نه دیده شدن توسط مردم... موقع خرید فکر کنم... به ادب بندگی در اسراف نکردن، تفاخر و خودنمایی نداشتن و دل نبستن، به قرب او فکر کنم اینجا هم !!!... @hobbenamaz
*تمرین دوم* رازهای نماز پله های رسیدنم به اوست...باید بیشتر بدانم... باید به کارهام فکر کنم... اعمال من از منفعت طلبیمه یا از سر محبت به خدا... من تاجرم یا عاشق... من نگاهم به خداوند جهت داره؟ خدا رو فقط برای این میخوام که همه چیز برام فراهم میکنه و سامان بخش زندگیمه یا چون ازش میترسم!!!!؟؟؟... اگر فقط طمع بهشت یا ترس از جهنمه که پس پروازم در جهته... اما اگر فقط این ها نیست و پناه برنده به اویی هستم که واله و حیرانشم ...به بهترین مدل ارتباط بنده با خدا از روی اخلاص رسیده ام و پروازم همونیه که باید!!!..🦋. @hobbenamaz
*تمرین سوم* پس نمازم وقتی نمازه و باعث عروج معنوی... که در پوشش ظاهری و باطنی ام تلاش کرده باشم و جذبه الهی به دنبالش من را به او مقرب تر کند... اون وقته که الصلوة معراج المومن در مورد نمازم محقق میشه و میشه معراج من... خدای متعال هم که ذی المعارجه و به هر مرتبه ای که زشتی ها رو پوشانده باشم مراتب بالاتری رو نصیبم میکنه.. پس باید نمازم را با جسم و روح و مراتب وجودم انجام بدم.. نمازم نباید فقط با جسمم باشه...حالا معنی سفارش امام سجاد رو فهمیدم که میفرمایند قبل از نماز بخوانید جَلِّلنی بِسَترِک یعنی خدا منو زیبام کن با ستر خودت... و این یعنی مراقبه در غیر نماز برای نمازی معراج گونه... @hobbenamaz
*تمرین هفتم* باید بنشینم با خودم دو دوتا چارتا کنم ببینم کجاها هوای نفسم داره منو از فطرتم دور میکنه... اگر در نماز سهو دارم و توجه به غیر...شاید گرایشهایم به غیر خدا در زندگی باعث شده در نماز هم توجهم به ربوبیت دیگرانی باشد که در غیر نماز تمام توجهم را ربوده اند..😢 اگر رب من شیطان شده... اگر ربّم هوای نفس شده... پس من از فطرت طاهر خودم خارج شدم و به خدایم وصل نیستم... باید یه فکری کنم... باید عصبانیت ها و علاقه مندی ها و امید بستن هایم را بالا و پایین کنم..ببینم برای رفع و رجوع زندگی چه چیزهایی را موثر میدانم؟! پول...شان اجتماعی..آدم های دیگر!!!شغلم... همسرم..! پس خدا کجای زندگیمه؟!.. اگر ربّم خور و خواب و خشم و شهوتم است و بیشتر درگیر طبیعتم هستم و برای ارضا این غرایز پا روی هر حقی می گذارم یعنی زشتی های باطنی ام مثل ماهی ای که به خشکی افتاده من رو از آب انداختند بیرون... ...زنده بودنم به وصل بودن به اوست وگرنه که حیاتی در کار نیست.. باید خودمو به آب برسونم... این خشکی جای من نیست...می خواهم مثل همه آفریده هات حیّ زندگی کنم.. 😭 @hobbenamaz
*تمرین ششم* فهمیدم! هر جا خودمو به خدا قرض ندادم و طبق "دوست دارم" و "دلم میخواد" و "من نظرم اینه" زندگی کردم محل ابتلا به زشتی ها بوده که دست خدا رو ول کردم و فکر کردم خودم می فهمم!!!! از همین جاها دیگه کم کم خودمو بین یه عالمه زرق و برق دنیا گم کردم..انقدر از خودم خوشم میاد که خدا شده یه مقام تشریفاتی، مگر وقتایی که توی یه سختی افتادم که باز یادش کنم از ته قلبم.. ایاک نعبد و ایاک نستعینم فقط تو سختیا همونیه که باید..بقیه مواقع لقلقه زبانه و عااادت.... تازه اگه بازم یه آدم رو حلال مشکلاتم بدونم..اول میرم سراغ اون..تا سراغ خدا... اینه که نمازم پر سهوه و پر از فکر کردن و غرق شدن در دوست داشتنی های خودم..کارم..خونه ام..بچه ام... دغدغه هایی که مهم تر از خدا میدونمشون... باید نفسمو هر لحظه بازجویی کنم تا ببینم در روزمره کجاها طبق نفس خودم عمل میکنم و کجا طبق اوامر حق که اگر طبق نفس باشد پلیدیست و طبق اوامر حق طهارت است. * نکته ی شریف این ماجرا اینه که خدا باید جانشین این غول " خودم " در زندگیم بشه* ... @hobbenamaz
*تمرین هفتم* باید مچ خودمو توی نماز بگیرم، هر جا که دلم داشت از نماز و توجه به او خارج میشد به خودم تذکر بدم که داری وارد نفاق میشی..این یعنی نپوشاندم زشتی باطنمو!!! یعنی لباس باطن ندارم!!! یعنی دور افتادم از فطرت و طهارتش! یعنی دورکردم خودمو ازش حتی در نماز!!!! باید وقتی کلمات نمازم را ادا میکنم، قلبم هم همراه با کلمات باشد... شاید از پوشاندن نفاقم در نماز، این زشتی دست از سرم برداره و همه ی کارها و روابطم از نفاق به اخلاص برسه... یعنی میشه؟؟!! پس به اسم رحمان و رحیمش از نمازم شروع میکنم... حضرت مادر التماس دعا، اینجا هم برایمان مادری کنید... @hobbenamaz
*تمرین هشتم* فکر میکردم مسلمانیه و اشهد گفتن و خلاااص... اما مثل این که اسلام آوردن مقدمه ی ایمانه ...الان من کجام؟ اشهد رو که گفتم پس باید به ۵ عمل اصلی مسلمانی عمل کنم بی کم و کاست... ولی تا اینجا شد یدخلون فی دین الله فقط، یعنی جامه دین رو پوشیدم؛ اما اگر به قلبم نفوذ نکرده باشه و توی دلم نسبت به خمس و زکات دادن هنوز نظریه صادر میکنم که به نظرم فلان و بهمان... یعنی هنووووز به مرحله ی ایمان اصغر نرسیدم.... اگه هنووز برای حج رفتن کلی مساله و ایراد را با پیام های مختلف مجازی دست به دست میکنم یعنی هنوز راه را شروع هم نکرده ام... خیلی ها نزدیک خط پایانند و من هنوز نفس سرکشمو نتونستم قانع کنم که راه بیفته!! احساس خیلی فهمیدگی و فیلسوف بودنمو کجای دلم بگذارم؟ 😰 اگر نمازامو دارم آخر وقت میخونم با کسالت و بی حالی که فقط خونده باشم، دارم به خدا میگم این دستورت خیلی هم مورد پسند👈 *من* 👉نیست!!!! باید شروع کنم چله ی اول: مراقبت از ۵ عمل نماز، روزه، زکات،حج و ولایت و اگر موفق بودم در چله دوم میرم سراغ این که در این چهل روز این اعمال را با کسالت و هزار مصیبت و قیافه ی 😏 انجام ندهم. خدایا راه دراز است و من ضعیف...اما دلم به همراهی حضرت مادر در این دوره گرم است...و چه دستانی توانمندتر و رحیم تر از دستت ای مادر...💝 @hobbenamaz
*تمرین دهم* با هر نماز یادم باشه پرتکرارترین واجب مسلمانی، بهترین عمل آن هم هست، خودش گفته خیرالعمله... با هر نماز فیض جدیدی به من می رسه... هر نماز جدیده... چقدرررر این نکته میتونه به نگاهی که آدم به نماز داره اثرگذار باشه... به قول بزرگی با هر نماز چند پله از یک نردبان بالاتر می رویم... صعودی دل انگیز به سوی معشوق از اون طرف وقتی به نقصام فکر میکنم تصور سوراخ های یک ظرف بهم دست میده مثل یک آبکش.. که نمیتونه آب رو جمع کنه. هر چقدرم که ورودی آب زیاد باشه!!!..یعنی هر چقدرم فیوضات با نماز بهم میرسه بالاخره در اثر این صفات بد کاری ازم سر میزنه و مقداری از فیض عطا شده از دستم میره...اما وقتی ظرف وجودم نقص نداشته باشه، *تبدیل میشم به یک ظرف کامل که میتونه پر بشه با باران فیوضات خدا...* چقدررر مشتاقم براش..باید جلوی خروجی ها رو بگیرم..چقدر کار دارم! برم شناساییشون کنم!ببینم از کجا دارم میخورم؟ کاش برای هم دعا کنیم و آمینش را حضرت مادر بگویند... @hobbenamaz
*تمرین یازدهم* باید برای ترک زشتی های باطنم به اسم غفّارش پناه ببرم که تحت این اسم هم می بخشد و هم نگه می دارد... یاد این قسمت دعای کمیل افتادم:اَللَّهُمَّ لاَ اَجِدُ لِذُنُوبِي غَافِراً وَ لاَ لِقَبَائِحِي سَاتِراً وَ لاَ لِشَيْ ءٍ مِنْ عمَلِيَ الْقَبِيحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَيْرَكَ... خدايا! آمرزنده اي براي گناهانم و پرده پوشي براي زشتكاري هايم و تبديل كننده اي براي كار زشتم به زيبايي، جز تو نمي يابم... خدایا جز تو کیه که مامور بگذاره که دائما برای اهل ایمان دعا کنند..که توی کتابش خودش بهمون تقلب برسونه که چطوری غفران بخوایم و به چه ترتیبی دعا کنیم؟ و به کدوم اسامی الهی پناه ببریم؟! باید سوره غافر رو زیاد بخونم!! خدایا این همه کرامتت اشکمو در میاره! شرمنده ام از زشتی های باطنم در حالی که تو می بینی ولی باز عزیزم میداری و من حسِّ بچه ی لوسی را دارم که هر چه شیطنت می کند تو مدارا میکنی و دردانه اش میداری ولی تا کی!!!شرمسارم مهربانترینم! حیا و خوف می خواهم که انقدر خطا نکنم... *یا غفار پناهم بده که در پناه تو زشتی هایم به آسانی رفتنی اند و من همانی میشوم که تو برایش خلقم کردی!* @hobbenamaz
*تمرین دوازدهم* سه تا لباس دیگه غیر از لباسی که تنمه لازم دارم: *لباس تقوا* برای اعمالی که دارم روزانه مرتکب میشم و قابل دیدنه برای همه... *لباس عفت* برای خواهش های نفسم. فکر میکردم عفت فقط به میل جنسی و کنترلش مربوطه..اما حالا متوجه شدم که به همه خواهش های طبیعت وجودم شهوت میگن... شهوت خوردن، خوابیدن.... اگر هر وقت و هر چقدر خواستم میخورم یعنی عفت خوردن ندارم. یا حتی خوابم... زیاد خوابیدن یا کم خوابیدنی که تحت عقل نبود میشود بی عفتی!! لباس عفت چقدررر دلنشین میکنه آدم رو...میشه آدمی که نفسش عفیف و رام شده..دیگه نفس سوارم نیست...من قید زدم بهش و تو دست منه...💪 *لباس طمانینه* و بدون تردید بودن میخوام برای قلبم❤ قلبم باید بره دنبال خدا و معرفت خدا...نباید هی درگیر الان نماز بخونم یا بگذارم بعدا باشه!.... یا درگیر تخفیف دادن باشم که حالا یک بار که هزار بار نمیشه.!!!!حالا این دفعه انجام میدم بعد توبه میکنم!!! و ازین دست تردید ها!!!.باید یه بار سنگامو با خودم وابکنم..باید هر جا حکم خدا بر انجام بود، دیگه تردید نکنم سریع دست به کار شم...هر جا هم حکم به عدم انجام بود، رو دروایسی ها و خواطر شیطانی رو نگذارم دخیل بشن..به خودم بگم آسمونم زمین بیاد من حرام مرتکب نمیشم نه به خاطر دل خودم و نه دیگران... وقت قلبمو برای این کارها نگیرم و بگذارم بالا بره پیش یار... بره برام شناخت بیاره که از ته دلم سبحان الله بگم... بره برام الحمدلله واقعی به ارمغان بیاره.. بره که الله تو زندگیم اکبر بشه... قلبم رو زندانی خواطر شیطانی نکنم... والسلام!!! @hobbenamaz