#موانع_نماز
یک روز از یک فرد بزرگسال که متاسفانه نمازش دیگر براش اهمیت نداره پرسیدم چرا! چی شد اینطوری شد؟
گفت : *باباش میخواسته تشویق کنه میگفته نمازتو بخون تا فلان چیزو بهت بدم یا فلان کا را برات بکنم.*
اینکه آدم بزرگا بدونند چی بچه را خوشحال و راضی میکنه خیلی مهم و البته سخته.
خدا همه مون را هدایت کنه.
#کارگروه_نماز_دبستان
@davat_namaz
#نمازخوان_شدن
#مدرسه
چون مدرسه ما نمازخانه ندارد، *در راهرو یا حیاط فرش می اندازیم* که بچه های دیگه در رفت و آمدند و نظم نماز رو بهم می زنند و سر و صداست و چون عموما خانواده ها اهل نماز نیستند، بچه ها وقتی دوستهاشون رو می بینند که دارن تو راهرو یا حیاط نماز می خونند، مسخره می کنند و اعتماد بنفس بچه هایی که نماز می خوانند رو می شکنند.
یکی از کارهایی که باعث شد بچه ها دوستهای دیگه اشون رو مسخره نکنن
و براشون جالب بود، این بود که *کارت دعوت درست کردیم با بچه های نمازگذار و از معلمین و مدیر و معاون و روابط عمومی و مسئول سایت و حتی مستخدم و... دعوت کردیم به نماز ،* یه چند جلسه معلمها و مدیر می اومدند و خیلی برای بچه ها جالب بود هم بچه های نمازگذار که روحیه و اعتماد بنفسشون بالا رفت و هم باعث شد بچه هایی که نماز نمی آمدند، مسخره نکنند و بعضی شون خودشونم بیان و یا دوست داشته باشند این هفته اونها مسئول استقبال یا مکبر باشند ولی متاسفانه کادر همکاری نکرد و دچار افول شد.
وقتی بچه ها *معلم علوم یا ریاضیشون رو دیدند که دارند نماز می خوانند خیلی براشون جالب بود* و هی ازشون می پرسیدند مگه شما هم نماز میخونید؟
@davat_namaz
*بسم الله النور*
سلام علیکم
طاعات قبول.
*گام دوم عملیات نماز*
🔰 در محل های حضور کودکان، به آنهایی که تمایل به نماز دارند یا اهل ادای نماز هستند، هدیه بدهیم.
🔰 این حرکت خودجوش است.
در کیف هایمان هدیه های کوچکی می گذاریم تا به کودکان نمازخوان تقدیم کنیم.
🔰 اولویت اجرای این فعالیت *مساجد* هستند.
#پیشنهاد
#کارگروه_نماز_دبستان
#گام_دوم_عملیات_نماز
#نمازخوان_شدن
🌱 من و مامان و خواهرم با دختراي همسایمون که هم سن و سال بودیم *هر شب واسه نماز می رفتیم مسجد محلمون* .
اونجا فقط نماز ميخونديم و کار خاصی واسه بچه ها انجام نميدادن که بخوايم جذب بشیم ولی همون که هر شب قبل نماز واسه مسجد رفتن آماده میشدیم و به نوعی انگار یه کار جمعی بود و *تو راه رفت و برگشت و بین نماز با هم حرف میزدیم و می خندیدیم و فضای معنوی مسجد حالمون رو خوب میکرد خیلی در جذب شدن من به نماز تاثیر داشت.*
حتی وقت هایی که مامانم نمی توانست نماز بخواند، کلی گریه میکردم و می ترسیدم مامانم بی نماز شده باشه. همش دعا میکردم و از خدا میخواستم تا خدا ایمان مامانم رو زیاد کنه.😂
#تاثیر_القا
🌱 تو بچگی همه من رو *به عنوان یک بچه مؤمن ميشناختن* (علتش رو نمیدونم شاید القاي مامانم بود) همین باعث شد تا به نماز جذب بشم چون نمیخواستم تو ذهن مردم آدم مومنه نباشم.😊
حتی وقتی دروغ می گفتم و اطرافیان ميفهميدن ولی مامانم پاشو تو یه کفش میکرد و میگفت این اصلا دروغ نميگه، من میدونم حتی اگه ولش میکردی قسم هم میخورد که من دروغ نمی گم همین باعث شد الحمدلله دیگه دروغ نگم.
@davat_namaz
#لبخند
یه بنده خدایی با شنیدن اذان ظهر افطار کرد 😳
بهش گفتن چرا افطار کردی؟
گفت:خوب اذان گفتن 😕
گفتن این اذان ظهر بود 😂
گفت: جدی؟ چقه شبیه اذان مغرب بود 😂 😊
@davat_namaz
#نمازخوان_شدن
🌱 ما قبل از تکلیف شدن دخترم... *مدلهای تشویقی و بامزه براش ابداع میکردیم تا با شادی صبح ها پاشه و وضو بگیره و برای نماز ترغیب بشه* .
برای همین یک روز صبح، *بابا، زهرا رو پشتش سوار میکرد و تا دم روشویی میبرد و یه روز بغلش میکرد و تا گرفتن وضو همراهیش میکرد یه روز با قلقلک و یه روز لای پتو میگذاشتیمش و مثل بچه ها تابش میدادیم و شعر میخوندیم* ... شعرهایی که از خودمون در میاوردیم.
مثلا میگفتیم دختر بهشتی پاشو پاشو...
یکی یه دونه پاشو پاشو...
دردونه ی بابا پاشو...
همینجوری تا اخر...
خلاصه *هر کاری میکردیم تا این روزا براش خاطره بشه.*
حتی یادم میاد زهرا مریض بود و میگفت تا دم روشویی هم نمیتونم برم و بدن درد دارم ، براش یه لیوان اب میاوردم و یه تشت که با اونا *تو رختخواب وضو بگیره.*
خلاصه کنم، روزای اول خیلی خیلی مهم هستن و مثل اینه که رو سنگ نقش میزنیم.
🌱 ما همیشه *دعا میکنیم* خدا نه تنها بچه هامون رو نماز خون قرار بده، بلکه در آینده ادمهایی باشن که تو هر جایی که هستن به پا دارنده و زنده کننده ی نماز باشن.
#بیدارکردن
@davat_namaz
🌱 برای نماز کودک از چه زمانی باید برنامه داشت؟
🌱 در رابطه با نماز در قرآن، در سوره مبارکه طه امر به صلاه داریم که *"وامر بالصلاة و اصطبر علیها"* اهل خود را به نماز امر کن و بپذیر که کار نیاز به تداوم دارد و برای تداوم آن نیز برنامه داشته باش. این امر خدا .
پدر و مادر از کی فرزندان خود را به نماز امر کنند؟
*از هر زمان که فرزند نوزاد دارند!*
فرزند نوزاد را نمی توان به نماز امر کرد ولی می توان آن را کنار خود قرار داد و نماز را خواند. چون خداوند فرموده در سوره طه، اقتضای بچه این نیست که بلند شود و نماز بخواند ولی والدین می توانند فرزند خود را کنار خود هنگام نماز خواندن قرار دهند، می توانند فکر کنند که اگر این بچه بزرگتر بود می توانست نماز بخواند. چرا این کار را نمی کند چون آیه را نمی داند، نمی داند که موظف است اهل خود را به نماز امر کند و نمی داند که این امر از همان موقع که نازل شده است جاری می شود.
این نوزراد به سن دو سالگی می رسد باز نمی توان او را به اقامه نماز امر کرد که بیا وضو بگیر و نماز کامل بخوان ولی می توان به او گفت من نماز می خوانم، تو هم بیا باهم بخوانیم، یک کاری کنیم که او هم نماز بخواند.
بچه ما چهار ساله می شود، قدرت پیدا می کند اعضای بدن خود را بشناسد، و چون من از همان اول می دانم وامر اهل بصلاه علیها است، به جای اینکه به او بگویم این اعضای صورت است، هنگام وضو گرفتن او را با اعضای صوت و دست راست و چپ آشنا می کنم و وضو گرفتن را هم با هم انجام می دهیم. همینطور که این اعضا را بشناسد وضو را هم به او یاد می دهم. باز او نمی تواند نماز کامل بخواند.
*همه کارها را با سوگیری نماز انجام دهید.*
#پرسش_پاسخ
#استاد_اخوت
@davat_namaz
#پیشنهاد برای والدین:
🌱 والدین می توانند بعد از پایان هر نماز خود به گونه ای که فرزنداشان می شنود، *او را با ذکر نام دعا کنند و از خداوند عزت در دنیا و پاداش اخروی برایش بخواهند.* این امر، علاقه فرزند به نماز را بیشتر خواهد کرد؛ زیرا او به هر حال به خودش و نامش اهمیت می دهد و از اینکه در فرصت بعد از نماز یاد و ذکری از او می شود، خرسند خواهد شد و به نماز اقبال بیشتری نشان خواهد داد.
🌱 یا والدین می توانند، *از فرزند نوجوان خود درخواست کنند به جهت جوانی و پاکی و همین طور آبرومندی نوجوان در پیشگاه خدا، در حق ایشان دعا کنند که نمازشان پذیرفته شود.*
#تاثیر_القا
@davat_namaz
#نمازخوان_شدن
سیدرسول صدای اذان رامیشنود بلند تکرار میکند وذوق میکند چون صدای اذان با ذوق وهیجان وشروع بازی در خانه همراه است. ⚽️
جالب است سید رسول *چادر را بر سرمادر میبیند چشمانش برق میزند که الان نوبت اسب سواری است وچشم بازی با مامان وکلی بازی هیجانی* ⛹♀
آخ جون الاکلنگ بازی
ایکاش لحظه سجده مامان زودتر برسد تا روی کمرش پرواز کنم وبالا بروم.
جانم بازهم سجاده وکشف کلی کشمش ونخود از زیر آن 🍇
هوررررا *بازم چادر سفید برسرمامان وبوی عطر وخنده های ریز ریز مامان وریختن خوردنی از تو دستاش یواشکی از زیر چادر* 🍎🍌🍉
جانمی جان بازهم نماز وقنوت و اجی مجی یه تکه لواشک ترش تو دستای مامان
چه خبرررره تونماز 🍫🍬🍡
ایکاش مامانم تمام روز فقط نماز بخونه.
.
.
.
.
کمی بعد
سید رسول مرد شده و با تمام وجود به استقبال دیدار با خدایش میرود و بر سر سجاده اش می نشیند درحالی که کوچولویش درحال صعود از کمرش هست یهووو از زیر جانمازش یه تکه لواشک سبز میشه وچقدر تبمسش شبیه تبسم مادر هست درحالی که کودکش را بوسه باران میکند 😊
خداوندا جز حسن وخیر چیزی از سبک زندگیمان برنسلمان عاریه وارث برجای مگذار.
@davat_namaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگی که دختر دبیرستانی را تغییر داد.
#نماهنگ
@davat_namaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*تاثیر نماز اول وقت شهید بابایی بر نوجوان 13 ساله*
#کارگروه_نماز_دبستان
@davat_namaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نمازخوان_شدن
#مدرسه
برای علاقه مند کردن بچه ها به نماز در دبستان چه کارهایی می توان کرد؟
@davat_namaz
#نمازخوان_شدن
اوایل تکلیف بود و منم اصلا اهل نماز و این حرفا نبودم، یعنی بودما. *میدونستم واجبه اما بیشترش حواسم به تلویزیون و بازی* با یکی از بچه های محل بود.
اینقدر دیر و دم قضا شدن نمازها رو میخوندم و خیلی هم تند و فاجعه بار. سفارشی 4 رکعت در یک دقیقه! مامان گاهی میگفتن مرییییم نمازت. منم میگفتم هنوز که قضا نشده. میگفتن مگه باید قضا بشه؟
*یک روز بابام صدایم کردن.
گفتن این چه مدل نماز خوندنه؟ اصلا مگه قبوله نمازهای اینقدر تند؟ ببین آدم یا درست یه کار رو انجام میده یا انجام نمیده. برو بنشین فکرهاتو بکن. یا درست نماز بخون یا اصلا نخون.*
رفتم تو اتاق گفتم آخ جون دیگه نماز بی نماز. فقط بازی و کارتون و بازی. عجب بابای خوبی. ازین بهتر نمیشد. بابای به این فهمیده ای کی داره؟
برم بگم که تصمیمم را گرفتم. بعدا که بزرگ شدم انشاالله نماز هم میخونم. درست و قشنگ!
🌱 یکهو انگار که یه ملایکه ازون طرفا رد میشد. اینا رو شنید. نمیدونم زد پس کله ام یا نزد.
*گفتش بچه بی عقل. چی داری میگی؟*
حالا اگه پس فردا بزرگ شدی. فهمیدی جدی جدی نماز ها خیلی واجب و مهم بودن و باید از اول تکلیف همه شونو میخوندی... از اول تکلیف مهم بوده که حجابت کامل و درست باشه... و بقیه واجب و حروم های خدا خیلی جدی و مهم بوده اونوقت مثلا چطوری میخوای اینهمه نماز رو قضا اش رو بخونی؟ تازه مگه نماز قضا خوندن با نمازهای درست و سر موقع یکیه؟ خوب مگه مجبورت کردن اینقده دیر و تند بخونی؟
🌱 خلاصه اینطوری شد که گفتم باشه من فعلا به داد خودم برسم و اشتباه خیلی بزرگی اینجا نکنم. بعدا که بزرگتر شدم ببینم کارم درست بوده یا نه....
🌱 خدایا شکرت. این روزا که میرم تو بعضی مساجد نماز قضا میخونن و من هیچی نماز قضا ندارم،
این روزا که فهمیدم همه کارهای خوب رو در صورتی قبول میکنن که نمازها قبول و قشنگ باشن،
خدایا شکرت که تو بچگی زیاده از حد بچگی نکردم.
@davat_namaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*شعری زیبا برای بیدار کردن کودکان برای نماز صبح* :
قشنگترین شعرو سرود توی دنیا
اشهد ان علیا ولی الله 🌸
بیدار شو از خواب نازنین که صبح شده باز
اشهد ان علیا ولی الله 🌺
خروس می خونه دوباره کوچولوی ناز
اشهد ان علیا ولی الله 🌷
ببین مؤذن دوباره اذان می گه باز
اشهد ان علیا ولی الله 🌹
گوش کن می گن شیعه ها توی کل دنیا
اشهد ان علیا ولی الله 🌼
قشنگترین شعرو سرود توی دنیا
اشهد ان علیا ولی الله 💐
#معرفی_کتاب
بیمه عمر، بیمه درمان، بیمه حوادث، بیمه تکمیلی و ده ها بیمه دیگر...
ولی این ها نگرانی هایم درباره فرزندانم را برطرف نمی کند!
من نگران بیماری های مدرن هستم
نگران دوستان ناباب و دوستی های فساد انگیز هستم
نگران بی دینی و بی نمازی او هستم
ای کاش برای فکر و آینده فرزندان و خطرات پیش روی آن ها نیز بیمه ای بود!
ای کاش برای پایبندی آن ها به دین و نماز نیز چاره اندیشی می شد!
ای کاش!به آن اندازه
ای کاش!به آن اندازه که برای دنیای امروزی، تدبیر و چاره اندیشی می شد، برای دنیای دیگر نیز..
مادری می گفت: وقتی بعضی از جوان های بی بند و بار را می بینم، نگران آینده فرزندانم می شوم!
مادر دیگری می گفت: فرزندانم سخت به سمت نماز می آیند!
پدری می گفت : فرزندانم برای نماز صبح بیدار نمی شوند!
پدر دیگری می گفت: فرزندم تا مدتی نماز می خواند؛ ولی دیگر نمی خواند!
جواب این نگرانی ها ، دغدغه ها، سوالات و ده ها نمونه دیگر را در کتاب فرودگاه فرشتگان 2 می خوانید.
@davat_namaz
#موانع_نماز
بخشی از کتاب:
مادرش می گفت: "حمید در کودکی و نوجوانی نماز می خواند؛ اما بزرگ تر که شد و به سن جوانی رسید، نماز را ترک کرد."
رو به حمید کردم و با تعجب گفتم: "چطور شد که تو وقتی بچه بودی و هنوز عقلت به خیلی چیزها قد نمی داد، نمازهایت را می خواندی و ظاهرا متدین بودی؛ ولی حالا که بزرگ شده ای و عقل و فهمت بیشتر شده و حقایق دینی را بهتر می فهمی و قاعدتا باید پایبندی ات به دین بیشتر باشد، نماز و عبادت را ترک کرده ای و به امور دینی بی اعتنا شده ای؟"
❌ حمید سری به تاکید تکان داد و با خنده ای همراه با تمسخر و تاسف گفت: "داستان دین داری و نماز و عبادت من داستانی عجیب و تاسف بار است." 😔
گفتم: "خب، داستانت را بگو تا ما هم بدانیم."
گفت: "خاطره نماز برای من، خاطره ای تلخ و دردناک است! *هر وقت که اسم نماز را می شنوم، عصای پدرم و سوز سرما و آب یخ حوض منزلماندر ذهنم تداعی می شودد و دلم را می لرزاند.* " حمید آهی کشید و ادامه داد: " *وقتی بچه بودم، پدرم کله سحر، عصا به دست می آمد بالای سرم و با تندی و خشونت برای نماز صدایم می زد: "آهای حمید، یالله بلند شو نماز بخوان." و اگر من لحظه ای دیر می جنبیدم، با عصایش محکم کتکم می زد* و بعد من را با ضرب عصا به طرف حوض وسط حیاط منزلمان می برد. در فصل زمستان، آب حوض یخ می زد و گاهی قطر یخ ها به 2-3 سانت هم می رسید. آن وقت می گفت: یالّا یخ ها را بشکن و وضو بگیر!" من هم از ترس بابا و عصای بالای سرم، یخ ها را می شکستم و با آن آب یخ زده و در آن هوای سرد، وضو می گرفتم و به نماز می ایستادم؛ اما نه به قصد قربت، بلکه به نیت رهایی از ترس از بابا و عصا. خب طبیعی است که چنین نماز و عبادتی که بر پایه زور و عصا قرار داشته باشد، دوام ندارد و همین که زور برطرف شد، کنار گذاشته می شود. تا وقتی که پدرم زورش به من می رسید، نماز می خواندم اما حالا که بزرگ شده ام و دیگر زورش نمی رسد، من هم دیگر نماز نمی خوانم و آن دینِ زورکی و عصایی را رها کرده ام."
@davat_namaz