#سفرنامه_اربعین_یه_مامان_مهندس
#قسمت_سوم
مقصد بعدیمون ایلام بود
صبح زودتر از ساعت ۱۰ نتونستیم راه بیفتیم🙈
تا جمع و جور کردیم و راه افتادیم یکم دیر شد
به کمک نرم افزار #نشان مسیر رو تعیین کردیم و راهی شدیم( خیلی جاها نشان عاالیه و کمکه واقعا
ولی یه جاهایی هم قشنگ از خجالتمون درمیاد( بعدا میگم چرا🥲😅))
تصمیم بر این بود که تا شب برسیم ایلام اما یک مسیر رو اشتباه کردیم و همین شد ک برنامه مون تاخیر افتاد
و اینجا بود ک نشان مسیر جدید رو بهمون نشون داد
اماا…
فکر میکنم اولویت نشان فقط نزدیکترین هست😒😕
و این شد که یه مسیر فرعی پر پیچ و خم روستایی رو نشون داد
خیلی مسیر قشنگی بود اما خب نمیشد با سرعت بریم دیگه و در نهایت ۱۰ شب رسیدیم به روستای عباس آباد( شهرستان دره شهر) رسیدیم
یک موکب سر راهمون بود که خیلی مهربانانه مارو دعوت کردن تا بریم شام بخوریم
و بعد هم یکی از اهالی روستا ما رو دعوت کردن منزلشون و چقققدر مهمون نواز بودن
یه خونه دربست دراختیارمون گذاشتن تا بتونیم راحت استراحت کنیم و تجدید قوا کنیم
برای من ک خیلی ارزشمند بود
خدا خیرشون بده
و فقط دعا میکردم ان شالله سلامت و عاقبت بخیر باشن و مال و عمرشون برکت داشته باشه🤲🏻
#سفر_اربعین_با_بچه_ها_را_با_همه_سختی_هایش_دوست_دارم