eitaa logo
ستاد مادران ایران
2.3هزار دنبال‌کننده
680 عکس
331 ویدیو
40 فایل
🧕در این کانال، مادران پیشرو، نخبه و تاثیرگذار گرد هم آمده‌اند تا با آموزش، توانمندسازی و تبادل تجربیات، قدرتمندتر از همیشه بر خانواده و جامعه اثرگذاری کنند.🇮🇷 ارتباط با ادمین کانال: @NabaviFar
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام‌. دعوت به تماشای برنامه تلوزیونی موضوع: سقط جنین و فعالیتهای گروه‌جهادی‌مهرفرشته‌ها شبکه ۲. برنامه ازمامان بگو. ساعت۱۸:۱۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبحتون بخیر عزیزان 🌇
🍃🌸 🌸 💠 هنر بزرگ بچه‌داری 🔸️بعضی از کارهای خانه خیلی سخت است. بچه‌داری از آن کارهای سخت است. شما هر کاری را در نظر بگیرید که خیلی دشوار باشد، در مقابل بچه‌داری در واقع آسان است. بچه‌داری هنر خیلی بزرگی است. 🔸️ مردها یک روز هم نمی‌توانند این کار را انجام دهند. زنها با دقت، با حوصله و با ظرافت این کار بزرگ را انجام می‌دهند. خدای متعال، در غریزه آنها این توان را قرار داده است. ولی همین بچه‌داری کار سختی است که انسان را فرسوده می‌کند و واقعاً از پا می‌اندازد. دایاران | ستادمادران‌ایران 🇮🇷🧕 https://eitaa.com/dayaran
جا نماندم... چراغ‌ها خاموش بود، اما از روز برایم روشن‌تر بود که این دعا امسال برایم اجابتی ندارد. صدای مداح، توی حسینیه پیچید: «خدایا به حق این شب عاشورا، امسال قدم زدن تو مسیر اربعین رو نصیب و روزیمون بفرما.» صدایی توی سرم پیچید. صدای سوت بلندگو بود یا جیغِ زنی داغ‌دار در وجودم؟ هرچه بود با صدای آمین جمعیت درهم پیچید، اشک شد و لرزان از گوشه چشم‌ چکید. مداح دوباره دعایش را تکرار کرد. آمین جمعیت این بار بلندتر بود و لب‌های من همچنان بسته. زن کناری دست‌ها را بالاتر از صورت برده بود و صدای آمین گفتنش را از دست‌ها بالاتر. همین‌طور که لب‌هایم به هم دوخته بود، ناخودآگاهم در تلاش برای باز کردن مُهر لب‌ها دست و پا می‌زد. لابه‌لای پوشه‌های ذهنی، داشت دنبال سخنرانی‌هایی می‌گشت درباره انواع استجابت دعا. می‌خواست کمی دلم را نرم کند به دعایی که این سال‌ها به استجابت عینی نرسیده و دل‌خوشم کند به انواع دیگر استجابت. تلاشش بی فایده بود. مُهر لب‌هایم همچنان باز نشد. چشم‌ها را بستم. انگار نمک پلک‌ها، روی زخم قلبم پاشیده شده باشد، سوزشی عجیب به جانم افتاد. برق‌های هیئت روشن شد. سینی چای مقابلم بود. صدای زنِ کناری، توی گوشم پیچید: -من که کوله اربعینمو از همین حالا بستم. چای توی دستم بود و این بار به جای یک قند، دو قند میان مشتم؛ یکی برای گرفتن تلخی چای و یکی برای تلخ کامی جاماندگی. صدای زن، داغ دلم را تازه کرد و مشتم را محکم‌تر. قندها، تاب نیاوردند و با عرق مشتِ بسته شده‌‌ام، آب شدند. چای تلخ را با کامی تلخ‌تر، سر کشیدم. نگاه زن به نگاهم گره خورد: -چند ماهته عزیزم؟ آرام با سرش به سمت باری که توی وجودم جاخوش کرده، اشاره کرد. دستمال مرطوب را کف دست‌ها کشیدم تا جای پای قندهای آب شده را پاک کنم و گفتم هشت ماه. چای سردش را بدون قند، یک نفس سر کشید: -به سلامتی بغلش کنی. خواستم با یک التماس دعا مکالمه را تمام کنم. اما باز صدایش توی گوشم پیچید: -پس امسال اربعین کربلا نمی‌ری؟ دست روی بارم گذاشتم و با پیشانی عرق کرده لبخندی تلخ زدم. خواستم بگویم گاو پیشونی سفید که می‌گویند همین است ولی حرف دلم روی زبان نیامده بود که این بار صدایش توی گوش نه، توی وجودم پیچید و انگار پتک شد روی قلبم: -هشت ساله هر اربعین عازم می‌شم تا حاجت بگیرم. هشت ساله نذر می‌کنم اگه سال بعد خدا بهم یه بچه بده، اون سال اربعین یه نیازمند رو جای خودم عازم کربلا کنم. هشت ساله دعام اجابت نشده و داغ رو دلمه. اشک از گوشه چشمش سر خورد و صاف چکید روی زخم دلم. سوزشی عجیب به جان چشم‌هایم افتاد، اشک شد و چکید روی باری که به جان می‌کشیدم. نگاهش را دوخت به من و فرزند نیامده‌ام: -من اعتقاد دارم این بچه‌ها سربازای امام زمانن. اینا راه اربعینو به ظهور گره می‌زنن. آهی سرد کشید. نگاهش را به استکان خالی مقابل دوخت. تلخندی زد و با انگشت اشاره، اشک خشک شده کنار چشم را پاک کرد. -می‌دونم احتمالا از اینکه اربعین کربلا نمی‌ری ناراحتی، ولی مطمئن باش بچه‌ای که تو وجودت رشد می‌دی، یه روز با قدم زدن تو راه اربعین، هم قضای قدم‌های امروز تو رو به جا میاره، هم نمی‌ذاره راه اربعین تا ظهور، خالی بمونه. جمله‌اش آن قدر سنگین بود که به اعماق ناخودآگاهم نفوذ کرد و جای تمام پوشه‌های سخنرانی جاماندگان اربعین را گرفت. لبخندی شیرین، بی‌اختیار گوشه لبم نشست. او هم لبخند زد و گوشه چشم‌هایش، چروکی ریز افتاد: -من امسال تو مسیر کربلا جای شما هم چند قدم برمی‌دارم و واسه سلامتی خودت و تو راهیت دعا می‌کنم؛ تو هم روز اربعین، وسط زیارتت از راه دور، دست روی دلت بذار و دعا کن دامن منم سبز بشه و منم سال دیگه از راه دور، زیارت اربعین رو بخونم. مُهر لب‌هایم باز شد. دست‌ها بالاتر از صورت رفت و صدای آمین گفتنم بالاتر از آن. شاید این اولین باری بود که یک اربعین رفته، به یک جامانده التماس دعا می‌گفت. ‏ ✍آينــــــــــﮫ دایاران | ستادمادران‌ایران 🇮🇷🧕 https://eitaa.com/dayaran
﷽ 🔰 آداب زیارت اباعبدالله (علیه‌السلام) ✍🏻 از آداب زیارت این است که روحیه بندگی را تقویت کند. سهم و بهره انسان را از زیارت بیشتر کند. روایت زیادی داریم که در مسیر کربلا سکوت کن؛ حرف لغو نزن، شوخی نکن خشوع داشته باشد سرت پایین باشد. ✍️🏻 ما داریم به ملاقات خدا می‌رویم باید حالمان حال کسی باشد که می‌خواهد به ملاقات خدا و سفر آخرت برود و خدا را دیدار کند. آن‌ها که می‌آیند هیچ‌کس با سر بالا و گردن بالا وارد حرم نمی‌شود. همه سرها پایین است همه شکسته‌اند. ▫️این بندگی و این شکستگی، در این مسیر ایجاد می‌شود. 📌 برگرفته از جلسات «زیارت معجزه می‌کند» ✅️@Aminikhaah دایاران | ستادمادران‌ایران 🇮🇷🧕 https://eitaa.com/dayaran
🏆مسابقه مجازی| زائر زِرنگ امام حسین(ع) به همراه جوایز ارزنده ⏰زمان مسابقه تا ۴شهریور ماه(روز اربعین) 📣اعلام برندگان‌۱۰ شهریور در کانال عصر جهاد 🔴لینک مستقیم شرکت در مسابقه👇🏻 https://bot.setadeiran.com/zaer از آخرین برنامه ها و کارهای تمیزِ فرهنگی سراسر کشور🇮🇷 با خبر شوید👇 🆔https://eitaa.com/asr_jahad 🔻در کانال "عصر جهاد"، نَبض میدان را داشته باشید دایاران | ستادمادران‌ایران 🇮🇷🧕 https://eitaa.com/dayaran
⛺️ راهنمای موقعیت مکانی مواکب مادر و کودک در اربعین 🌱 به غیر از مواکب در مشایه ، آدرس دقیق مواکب در نجف و کربلا تقدیم حضور می گردد 👇 🔹 موکب حضرت ابالفضل(ع) 🚩 نجف، پل ثورة العشرین، شارع کوفه، پادگان عصائب، موکب ابالفضل ع https://nshn.ir/sb_7gR_AC7Vo 🔹 موکب امیرالمؤمنین(ع) 🚩 نجف ، باب البغداد ، رو به روی مسجد سهله https://nshn.ir/Sb_LKaVA5lFq 🔹موکب امام عصر(عج) 🚩 نجف ، رو به روی مسجد سهله https://nshn.ir/rb_WqA5A5KGg 🔹 موکب رایه الزهرا (س) 🚩 نجف ، جنب مسجد سهله https://nshn.ir/rb_WqA5A5KGg 🔹 موکب علمدار 🚩 نجف ، چهارراه بین مسجد سهله و مسجد کوفه https://nshn.ir/ob_fIcIABCle 🔹 موکب سنگرداران بی سنگر 🚩 کربلا ، خیابان بیت المحافظ https://nshn.ir/rbZyM6YAonTd 🔹 موکب الشهداء 🚩 کربلا ، خیابان بیت المحافظ https://nshn.ir/SbZy_n0ASQvT 🔹 موکب ابناء الحسن(ع) 🚩 کربلا ، میدان باب البغداد، جنب هتل کربلا عبدولی 🔹 موکب خدام المنتظر 🚩 کربلا ، باب الطریق، شارع قنطره السلام، خیابان میثم تمار ، جنب باب طویرج https://nshn.ir/obZ9mL5A2h3P 🔹موکب علمدار 🚩 کربلا خیابان فاطمه الزهرا(س) https://nshn.ir/obZ9smpAoU0H 🔹 موکب ابالفضل العباس(ع) 🚩 کربلا ، میدان تربیت ، ابتدای خیابان حر، بعد از میدان علما ، رو به روی اداره برق کربلای معلی ، سوله ۵۲ https://nshn.ir/2bZlbbGASbuv 🔹 موکب باب الحوائج(ع) 🚩 خیابان روضتین ، جنب هتل بیارق 🔹 موکب ریحانه النبی (س) 🚩 کربلا ، محله حی الموظفین ،مدرسه ابوتمام https://nshn.ir/rbZzOAQAoD-z ┗━━ 🏴🌺🏴━━━━ 🚩 موکب مادر و کودک| اربعین @koodakarbaeen
متن زیارت عاشورا دایاران | ستادمادران‌ایران 🇮🇷🧕 https://eitaa.com/dayaran
دیروز شخصی ، توهین بسیار تند و مستقیمی بهم‌کرد ، خیلی بد و بی ادبانه ، خیلی ناعادلانه ، و در مستقیم ترین و رک ترین حالت ممکن..... واقعا یه لحظه خشک شدم .... جواب دادم ، الان منظورتون از این حرف چیه ؟؟؟ چرا اینو گفتین ؟ و اونقدر دلگیر شدم که رفتم تو اتاق و دست از کار کشیدم ، خیلی عصبی شده بودم 😡 و دلم میخواست یه چیزی بگمااااااا😅 یه لحظه فکر کردم چرا باید یه نفر بتونه حال منو اینقدر بد بکنه ،؟خب هر حرفی زده ، اگه حقه که رفتارمو درست میکنم اگرم ناحقه که ناحق بود ، خب چه اثری واقعا در من داره . به قول استاد پناهیان ، اصلا شاید خدا میخواد قدر تو دونسته نشه شازده......😊 چه اهمیت داره آدم خاکی به تو اذیتی بکنه یا نمک نشناسی بکنه یا نکنه ، مهم اینه تو با اعمالت میخوای بری اون دنیا ، و اون دنیا جواب اعمالتو بدی دیگه ، چه فرقی داره این دنیا کسی چه فیدبکی به کارای تو نشون میده؟؟؟🥲🥲🥲 به خودم گفتم چرا باید روزت خراب بشه ، چرا باید امروز تو که بنده ی خدایی و واسه زندگی امروزتو شروع کردی ، هدر بره با اعصاب خردی بگذره ؟؟؟ بچه ها هم که مادرا میدونن تا ناراحتی مادرو میبینن صد برابر آشفته تر و بهانه گیرتر میفتن به جون هم... پاشدپ از اتاق اومدم بیرون ... دیدم پسرا حسابی دارن بد قلقی میکنن ، با روی باز باهاشون کلی شوخی کردم و خندیدیم ، حالشون خوب شد راستش خودمم دیگه بهتر شدم . به خودم قول دادم قدر لحظه هامو بدونم و به خاطر حال خراب کسی که از آشفتگی درونش ، من رو هم بی نصیب نکرده بود ، حالمو خراب نکنم میخوام یه چیزی بهتون بگم ، بد کردن حال آدما در جهتی غیر از معروف الهی یک کار شیطانیه ، پس ببینیم در طول روز چه کارایی میکنیم که میتونه حال یکی رو بد کنه ، این یعنی خط شیطانو رفتیم تو اون کار .... غیبت تهمت تندی اخم کنایه تبرج ناسپاسی و ....... دقت کنیم هر کدوم اینا میتونه حال خوب کسی رو خراب کنه پس واسه همین و واسه هزار تاعلت دیگه گناهه ، و انجامش شیطانیه نکنیم!!! نکنیم!!! نکنیم!!! حال و روز کسی رو بد نکنیم شاید اون روز ، آخرین روز زندگی اون فرد باشه !!!!!!!! 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
امر به معروف یکی از عزیزان 🌹🌹😍😍😍🌹🌹 ♦️وضعیت خیلی بد بود😔😔 تعداد سگ های پارک کم کم داشت با تعداد انسان ها برابری میکرد😥 کشف حجاب وجود معتادین روابط نامتعارف و ....😨😨 1️⃣روز اول یک ملافه کوچیک وسط پارک پهن کردم و اول اذان شروع کردم به نماز خوندن.همه فکر میکردن دیوانه شدم 2️⃣ روز دوم ملافه رو بزرگتر کردم و به حاضرین اطرافم گفتم بیاین رو ملافه جاهست شما هم نمازتون رو بخونید شدیم ۳ نفر 3️⃣ روز سوم صدای اذان رو پخش کردم جمعیت بیشتری برای نماز اول وقت جمع شدند. این اتفاق تلنگری شد که به فکر نماز جماعت بیفتم. چند جا تماس گرفتم و بالاخره قول روز چهارم رو گرفتم 4️⃣روز چهارم تو کل پارک راه رفتم و یکی به یکی اعلام کردم نماز برگزار میشه.جمعیت بیشتری اومدند..بعد از نماز از بچه ها پذیرایی شد 5️⃣ روز پنجم از در خونه تا تو پارک هرکسی رو دیدم گفتم نماز تشریف بیارین و خداوند از غیب امام جماعت فرستاد. 6️⃣روز ششم کسبه و همسایه ها رو دعوت کردم و جمعیت حاضرین سیر صعودی گرفته بود.برای بچه ها جشن برگزار کردیم سرود خواندن و پذیرایی شدند 7️⃣ روز هفتم صوت های مهدوی از قبل از اذان پخش شد و بعد اذان و شروع نماز و مکبری کردن پسرم باعث شد جمعیت از روی فرش ها گذر کنند و روی زمین به امام جماعت اقتدا کنند. 8️⃣ روز هشتم افتاد شب جمعه.از آسمون سیستم بلند گو رسید امام جماعت رسید چای و قند و شربت و حلوا و خرما و بیسکوییت و ... رسید. معجزه پشت معجزه. به خودم اومدم دیدم یه موکت خیلی بزرگ آخر صف نماز گزارا پهن شده نفهمیدم از کجا اومد اما گفتن باشه واسه نمازجماعت. خلاصه دعای کمیل برگزار شد.پذیرایی با برکت.اصلا تموم نمیشد انگار تهش به دریا وصل بود.بچه ها سرود خوندن نه یکی و دو تا نزدیک ۲۰ تا نوجوون. در حال جمع کردن وسایل بودیم یه خانوم گفت اگه دعای ندبه برگزار میشه فردا عدسی به نیت شهیدم میارم دلشو نشکستیم با این که جمعیت رفته بودند گفتم بیارین ما میایم. بالاخره صبح شد فقط چند نفری خبر داشتن اما ساعت ۶ مردم سر قرار همیشگی جمع شده بودن خودشون فرش ها رو پهن کردن و دعا برگزار شد و بعد صرف صبحانه. و حالا بعد ار ۸ شب 🌱 کلی فرش و موکت 🌱امام جماعت ثابت 🌱بچه ها و نوجوون ها جذب شدند 🌱بنر ممنوعیت سگ گردانی از جانب شهرداری نصب شد 🌱به ندرت سگ و کشف حجاب دیده میشود و در صورت مشاهده تذکر داده میشود 🌱و انشاالله مراسم دعا عزاداری و جشن اعیاد خواهیم داشت. تمام این اتفاقات از یک حس شروع شد حس اینکه فضای پارک باید برای نوجوون ها امن باشه.وجود سگ معتادین و .... باعث نا امنی است نمازها را درفضای باز برپا کنید تا نسل آینده از دیدن گناهان جامعه نا امید نشن. نیت ، توکل بر خدا و سوره یاسین جاده صاف کن های مسیر هستن. شما هم شروع کنید. این است یکی از معانی :«إن تنصروا الله ینصرکم و یثبّث أقدامکم» تا مردم مؤمن اقدام نکنند و حرکت نکنند هیچ اتفاقی رقم نخواهد خورد و اگر مردم تکان خوردند مسئولین هم تکان می خورند. اجرتون با شهدا🙏🤲
ستاد مادران ایران
#تجربه امر به معروف یکی از عزیزان 🌹🌹😍😍😍🌹🌹 ♦️وضعیت خیلی بد بود😔😔 تعداد سگ های پارک کم کم داشت با تعد
یه بسم الله بگید و قیام کنید؛ مخصوصا شما مادران گرامی که بسیار قدرتمند هستید و توان تون در مسائل فرهنگی به مراتب بیشتر از مردان هست. یاعلی بگید و بلند شید.
ستاد مادران ایران
یه بسم الله بگید و قیام کنید؛ مخصوصا شما مادران گرامی که بسیار قدرتمند هستید و توان تون در مسائل فره
از تجربه های خوب حرکت های مادرانه تون برای ما هم بگید و به ادمین پیام بدید که در کانال منتشر کنیم
سلام به همه آرزومندان کربلا هنوز باورم نمیشه که راهی سفر عشق هستیم😢 تا از مرز رد نشیم باورم نمیشه که بعد از ۵ سال دوباره قسمتم شده … الحمدلله🤲🏻 چهارشنبه صبح از مشهد راه افتادیم به مقصد کرب و بلا 🚙 همراه با دخترا و البته پدر و مادر عزیزم🥰
برنامه این بود که تا تهران بریم چون خواهرم تهران زندگی میکنن ‌محبت کردن و دعوت کردن که بریم منزلشون( موکب فاطمه الزهرا☺️) شب حدود ساعت ۱۰ رسیدیم اونجا چقدر دل هممون تنگ شده بود🥹🥰 دیدارها بعد ۵ ماه(از عید نوروز) تازه شده😊 بچه ها کلی ذوق کرده بودن و کلی بازی کردن و تا ساعت ۲ بیدار بودن خدا به مال و عمرشون برکت بده و عاقبتشون ختم به خیر بشه🤲🏻
مقصد بعدیمون ایلام بود صبح زودتر از ساعت ۱۰ نتونستیم راه بیفتیم🙈 تا جمع و جور کردیم و راه افتادیم یکم دیر شد به کمک نرم افزار مسیر رو تعیین کردیم و راهی شدیم( خیلی جاها نشان عاالیه و کمکه واقعا ولی یه جاهایی هم قشنگ از خجالتمون درمیاد( بعدا میگم چرا🥲😅)) تصمیم بر این بود که تا شب برسیم ایلام اما یک مسیر رو اشتباه کردیم و همین شد ک برنامه مون تاخیر افتاد و اینجا بود ک نشان مسیر جدید رو بهمون نشون داد اماا… فکر میکنم اولویت نشان فقط نزدیکترین هست😒😕 و این شد که یه مسیر فرعی پر پیچ و خم روستایی رو نشون داد خیلی مسیر قشنگی بود اما خب نمیشد با سرعت بریم دیگه و در نهایت ۱۰ شب رسیدیم به روستای عباس آباد( شهرستان دره شهر) رسیدیم یک موکب سر راهمون بود که خیلی مهربانانه مارو دعوت کردن تا بریم شام بخوریم و بعد هم یکی از اهالی روستا ما رو دعوت کردن منزلشون و چقققدر مهمون نواز بودن یه خونه دربست دراختیارمون گذاشتن تا بتونیم راحت استراحت کنیم و تجدید قوا کنیم برای من ک خیلی ارزشمند بود خدا خیرشون بده و فقط دعا میکردم ان شالله سلامت و عاقبت بخیر باشن و مال و عمرشون برکت داشته باشه🤲🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما حدود ساعت ۴.۳۰ عصر رسیدیم مرز مهران نه خیلی شلوغ بود و نه خیلی خلوت ولی بشدددت گرررررم در واقع دااغ به راحتی رد شدیم و یا یک ون با ۸ دینار راهی نجف شدیم( واقعا قیمت خوبی بود تو این شرایط) شب حدود ۲.۳۰ نصف شب رسیدیم خانه پدری💚
الحمدلله مرز از اون چیزی که فکر می کردم بهتر بود و به راحتی رد شدیم.
الان عمود ۷۹۹ ایم موکب کویتی ها دیشب رسیدیم اینجا البته تا ۷۰۰ رو با ماشین اومدیم 😁😁 دیگه با نسل بالا و پایین بیشتر نمیشد بیایم🤭🥲
متوجه منظور مامان مهندس مون شدین؟ نسل بالا و پایین؟؟🤔🤔
بله ایشون با پدر و مادر و دوتا دختر کوچولوهاشون تشریف بردن سفر اربعین