ماها خودمونو دست کم میگیریم!
وگرنه شما یه کنترل تلویزیون که باتریش ضعیف باشه ببر ژاپن
اگر هیچ کدومشون عقلشون رسید اگه بکوبنش به دسته مبل
شارژ میشه...
#فاطمه
😁 @de_bekhand 😜
آبادانیه زنگ میزنه به ترامپ میگه ما میخوایم با شما بجنگیم،
ترامپ میخنده و میگه شما چند نفرید؟
آبادانیه میگه مو و دو تا کوکام و عامو هام.
ترامپ میگه ارتش ما شش میلیون نفره، آبادانیه میگه دوباره زنگ میزنم بهت خبر میدم.
چند دقیقه بعد دوباره زنگ میزنه به ترامپ میگه ما با شما نمیجنگیم،
ترامپ میگه چی شد ترسیدین؟
آبادانیه میگه نه ولک فکرامونو کردیم دیدیم جا برا دفن شش میلیون نفر نداریم 👏😂
#فاطمه
😁 @de_bekhand 😜
کارمندهای اداره های دولتی شب از خواب میپرن میگن
مدارکتون تکمیل نیس و سیستم قطعِ
بعد دوباره میخوابن😂😂😂😂😂
#فاطمه
😁 @de_bekhand 😜
بابام با ماشین تصادف کرده
زنگ زده به من فحش میده 😐
می گم چی شده ؟ میگه تصادف کردم !
می گم چرا به من فحش می دی
میگه : وقتی تصادف کردم داشتم به آینده نامعلوم تو فکر می کردم 😎
#فاطمه
😁 @de_bekhand 😜
- همه چی اوکیه ایشالا؟
- مرسی
مکالمه دو ایرانی به چهار زبان فارسی، انگلیسی، عربی و فرانسوی!
#فاطمه
😁 @de_bekhand 😜
میخوام بزنم تو کار تولید فرقون،
چندوقت دیگه که ملت میخوان با فرقون پول ببرن نون بخرن پول خوبی به جیب میزنم.
#فاطمه
😁 @de_bekhand 😜
🌹فاطمه کلابیه
✍🏻بر در خانه ی پدرمان علی
ایستاده ایم. برادرانم حسن و حسین، خواهرم زینب ومن پدرمان علی را دراستقبال از عروس جوان همراهی میکنیم، دوشيزه ی بالا بلند کلابیه همراه با تنی چندازاقوامش، ازراه میرسد.
او با تنی چند از اقوامش، از راه می رسد، از مرکبی که حامل اوبوده، خیلی پیشتر فرود آمده و شرم و ادب او از همان لحظه، او را درچشم ودل ما عزیز می کند.
من و خواهرم، آماده ایم تا با در آغوش کشیدن او وگل افشانی قدومش به او خیر مقدم بگوییم اما او باپیش دستی دربرابرمان زانو می زند و دامن مان را می بوسد.
به احترام او او را بر می خیزانیم. به او سلام و خوشامد می گوییم و برایش آرزوی سلامت و نیک بختی می کنیم.
زیباروی بلندبالا که شیفته ادب و نجابتش شده ایم، همچنان سر به زیر و محجوب پاسخ می دهد: 《کنیزان
خاندان بنی هاشم، همگی سعادتمند و نیک بختند. امیدوارم درخدمتگزاری به شما و پدرتان از خود لیاقت نشان دهم و موجب شرمساری خانواده و قبیله ام نباشم.»
خواهرم زینب برای آن که یخ تعارفات رسمی را بشکند، از پدر می پرسد: «فدای تان شوم پدرجان، آیا تصمیم ندارید عروس زیبای تان را به ما معرفی کنید؟»
چه زیباست حجب و حیای پدر. هر گاه او را در این حال می بینم، از خود می پرسم آیا این مرد همان دلاور یگانه و بی رقیبی است که شرح شجاعت و جنگاوری اش، به افسانه و اسطوره می ماند؟ اما این بار حجب و حیای پدر از نوعی دیگر است. گویا عروس جوان به فراست، این نکته را در می یابد، چرا که با نهایت ادب، در پاسخ پیش دستی می کند: «اگر سرورم اجازه فرمایند، مرا کلابیه بخوانید تا قبیله بنی کلاب نیز در افتخارخدمتگزاری پسرعمو و وصی پیامبر خدا شریک باشند.》
چه زیباست ادب وتواضع این نوعروس بی بدیل، خاصه وقتی درمی یابیم که نام او همچون " مادرمان " #فاطمه است.
او را برای ورود به خانه همراهی می کنیم. در آستانه در توقف می کند. برشکستگی ها و آثار به جا مانده از سوختگی بر روی در دست می کشد و ناگاه بغض در گلویش می شکند:
《پس درست شنیده ام... آنگاه سر بر چارچوب در سر می گذارد و به تلخی می گرید.》
و این آغاز آشنایی ما با فاطمۂ کلابیه، ام البنين، مادر عباس و برادر دیگرم عبدالله، جعفر و عثمان است.
🏷#روایت_ام_کلثوم
📚#کتاب_ماه_به_روایت_آه
✍🏻نوشته ابوالفضل زرویی نصرآباد
◼️ @de_bekhand ◼️
14.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به ماهم سر بزن یازهراس❤️😭🌱
.
.
#فاطمه #فاطمیه #فاطمه_زهرا #ایام_فاطمیه #فاطمیه_اول #فاطمیه_آمد #زهرا #نجف #نجف_اشرف #علی #امیرالمؤمنین
امید داری بیاد حضرت زهراس بهت سر بزنه؟؟
🏴@de_bekhand 🏴