#تقدیم_به_معلم_آزاده
🔴 خاطره هایی از استادی که به خاطره ها پیوست
🔻خبری تلخی بود ؛" آزاده سرافراز انقلاب استاد سیدحسین علوی به ملکوت اعلی پیوست." ؛ هنوز یاد مرحوم استاد حاج عباس محبتی برایم زنده بود که استاد انقلابی دیگری از بین ما پر کشید!
🔹 با شنیدن فوت استاد علوی کبوتر ذهنم پرواز کند به آشیانه ی خاطره ها و چند سال قبل که به بهانه ی یک مصاحبه توفیق زیارت و تلمذ در محضر استاد عزیزم مرحوم سید حسین علوی (رضوان خدا بر او باد) نصیبم شد. از آن روز خاطره هایی در ذهن دارم که اکنون با پیوستن استاد به خاطره ها میخواهم دیگر همشهریان عزیزم را در لذت شنیدن این خاطره ها شریک کنم:
۱. با خونم بنویسم: حسین‼️
🔹 وقتی استاد علوی با صلابت زینبی از شکنجه هایش میگفت من از تصورش می لرزیدم. گفتم چرا این همه شکنجه؟
گفت روزی یکی از افسران یواشکی به من گفت بعثی ها نفهمند من شیعه متولد سامرا هستم چون دوستت دارم به تو میگویم وقتی که شکنجه گران اسمت را می پرسند نگو و ننویس : سیدحسین علوی
این بعثی ها بغض امام حسین(ع) و علی(ع) دارند و حالا انتقامش را از تو که همنام آنها هستی میگیرند.!! ؛ من به آن برادر عراقی پاسخ دادم اگر این است بگو بیشتر شکنجه ام کنند تا با خون خود بنویسم "سیدحسین علوی!"
۲. آموزش تفسیر نهج البلاغه در تاریکی:
🔹آنانی که یک جلسه پای صحبت ایشان نشسته بودند اذعان میکنند ایشان استاد کم نظیر نهج البلاغه بود. آنگاه که تفسیر نهج البلاغه میگفت به گونه ای سخن میراند که گویی از صحابه مولا بوده و زمان حضور ایشان را درک کرده بود.
🔹ایشان در تشریح این تسلط بر نهج البلاغه اینگونه میفرمود:
در اردوگاه ما مخفیانه یک نهج البلاغه به تفسیر شيخ محمد عبده از دانشمندان و مفتى اهل سنت آورده بودند. مرحوم حجت الاسلام علی اکبر ابوترابی این نهج البلاغه را صفحه صفحه کرده و به هر کدام بخشی را دادند چون نگهداری کاغذ جرم بود آن را حفظ می کردیم فقط شبها آنگاه که ساعت خاموشی میزدند سرم را کنار استاد ابوترابی میگذاشتم و ایشان به آرامی تفسیر نهج البلاغه میگفت و ما می آموختیم؛ اینطور ما از دریای نهج البلاغه جرعه نوشی میکردیم.
۳. کابوسی که نمیگذارد بخوابم‼️
🔹ایشان در زمان مصاحبه فرمودند: کابوسی که هر شب در خواب مییبنم و روحم را آزار میدهد این است که هر شب کابوس میبنم که عراق دوباره درخواست بازگشت اسرا کرده است. آثار جسمی اسارت را تحمل کرده ام ولی هنوز آثار روحی آن آزارم میدهد!
۴. قدردان همسرم هستم:
🔹شکنجه های بعثی اذیت مان میکرد ولی آنچه بیش از همه یک اسیر اذیت میکرد این بود که چون مدت زمان اسارت ما و عاقبت سرنوشت ما مشخص نبود ، گاهی خبر میرسید همسر فلان اسیر ازدواج کرده است. من مدال اسارتم را مدیون صبر و استقامت همسرم هستم که با چند کودک سالها خم به ابرو نیاورد و صبر کرد. همسرم در زندگی من بیشترین نقش داشته است.
🔻در پایان نگارنده معتقد است مرحوم استاد علوی به حق یک #معلم ؛ یک #آزاده؛ یک #انقلابی بود که درس استقامت و آزاده زیستن به فرزندان انقلاب می آموخت. امروز او دیگر در بین ما نیست ولی همیشه به نیکی از او یاد خواهیم کرد...
کاش در زمان حیات این گنجینه ها بیشتر قدردان شان می بودیم. به عنوان یک شاگرد از مدیران فرهیخته، خدوم و انقلابی آموزش و پروش بشرویه خواستارم در صورت صلاحدید جهت بیشتر زنده ماندن یاد و نام ایشان ، یک مجموعه آموزشی را با نام این معلم آزاده مزیّن کنند.
🤲 خدایا به حق همه شکنجه هایی که این شاگرد مکتب علی بن ابیطالب (ع) کشید همنشینی با اربابش امام حسین (ع) و نوشیدن شربت شفاعت به دست برادر شهیدش سیدغلامرضا علوی نصیبش بفرما. (آمین)
◼️ روحش شاد و راهش پر رهرو
◼️ از توفیق قرائت نماز لیله الدفن (سیدحسین علوی فرزند سیدمهدی) برای ایشان محروم نشویم.. ؛ شادی روح استاد علوی صلوات
🖌 شاگرد همیشگی ات : #محمد_صادق_سلطانزاده
✅کانال دانش آموز انقلابی بشرویه
@deb110