🔻شعاع چشم تو
(شعری از زندهیاد #قیصر_امین_پور به مناسبت ۱۴خرداد، سالروز رحلت #امام_خمینی رحمةﷲعلیه در پروندۀ #امام_خمینی_و_ادبیات)
▪️خوشا که خط عبور تو را ادامه دهیم
شعاع چشم تو را تا خدا ادامه دهیم
دوباره خواب شب شوم را بیاشوبیم
به رغم خوف و خطر جاده را ادامه دهیم
بیا به سنّت پیشینیان کمر بندیم
که یا ز پای در آییم؛ یا ادامه دهیم
شکست کشتی دریادلان اگر در موج
از آن کرانه که ماندند؛ ما ادامه دهیم
اگر ز مرز زمین و زمان فرا رفتی
تو را در آن سوی جغرافیا ادامه دهیم
اگرچه عکس تو در قاب تنگ دیده شکست
تو را به وسعت آئینهها ادامه دهیم
تو آن قصیدۀ شیوای ناتمامی، کاش
به شیوهای که بشاید؛ تو را ادامه دهیم
☑️ @ShahrestanAdab
فارغ از هر دو جهانم، به گل روی علی
از خُم دوست جوانم، به خَم موی علی
طی کنم عرصه ملک و ملکوت از پی دوست
یاد آرم به خرابات، چو ابروی علی
#یا_علی
#امام_خمینی
#عید_الله_الاکبر
#عید_غدیر
#ناب
👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1267531799Ce8b62503c9
🏴🏴🔹🏴🏴🔹🏴🏴
#یامیرالمومنین
ای شور غزل! طلوع هر امّید!
ای نور ازل! معلم خورشید!
ای وسعت آسمان بارانی!
دلواپس این دل بیابانی!
از عشق دلی کباب می خواهم
در صحنِ دل انقلاب می خواهم
من تشنه ام و سراب می بینم
یک جرعه شرابِ ناب می خواهم
از خُمّ غدیرِ چشم های تو
یک مستی بی حساب می خواهم
من هیچم و ذره ای نظر بر دل
از محضر آفتاب می خواهم
از منظر چشم های بی تقوا
دنیا زده ام؛ شراب می خواهم
عُصیانگر اگر بخوانَدَم دنیا
بسم اللَّه من عذاب می خواهم
از پیچ و خم زمانه دلگیرم
در زلف تو پیچ و تاب می خواهم
از خاکم و آرزو به دل دارم
یا حضرت بوتراب! می خواهم؛
مسحور دم ترانه ات باشم
غرق یمِ بی کرانه ات باشم
در خاک نجف شبیه دُرّ گردم
خاک در آستانه ات باشم
دور تو بگردم و چو پروانه
خاکستر شمع خانه ات باشم
ای دست نسیم بر سر هستی!
ای روح تو جانِ پیکر هستی!
همسفره دائمت فقیرانند
سر خیل فقیر ها امیرانند
ای آینه! جلوگاه لبخندی
تو آیه ی خنده ی خداوندی
مهرپدری! نظاره کن ما را
سرمست مِی دوباره کن ما را
عمریست جهان گرفته، تاریک است
بین حق و کفر ، مرزْ باریک است
انسان پی چیست باز سردرگم؟
بی نور هدایتند این مردم!
امروز جهان به کامان خاصان است
در سایه ی ظلم عمروعاصان است
دنیای یمن به گریه و خنده
سخت است گهی و گاه آسان است
طفلان پر از فغان افغان را
چشمان ترِ همیشه ترسان است
پس کی به سر انتظار می آید؟
فردایِ پر از قرار می آید
باری نفسی دگر بزن ای گل!
با خنده ی تو بهار می آید
با شمّه ای از دم تو عیسایی
بس همدم ذوالفقار می آید
دیروز که داغ سینه سنگین بود
در آتش جهل، جامه ی دین بود
آن روز که بود عصر صد رنگی
عصر ستم و فریب و دل سنگی
ناگاه صدای رعدِ مست آمد
با اذن تو حق علم به دست آمد
یک گوشه ز جلوه ی تو را دیدیم
خود شاهدی آنچه را که ما دیدیم
مردی ز تبار سرو و کوه آمد
در هیئت نور با شکوه آمد
در محفل عشق ماه مجلس شد
در مکتب کربلا مدرِّس شد
از دید تو دید هرچه دید آن ماه
شاگرد نگاه توست روح الله
#امام_خمینی
امیرحسین #کمالزارع
🏴🏴🔹🏴🏴🔹🏴🏴
مرقد آفتاب
واکنشی نسبت به ساخت و سازهای #حرم_مطهر_امام_خمینی رحمت الله علیه
خاک را کاخ مرمرین کردند
دل از این ساز و کار می لرزد
توی این مرقدی که من دیدم
تن بنیانگذار می لرزد!
فکر کردم که خواب می بینم
در پس گنبد، آفتاب نبود
ساخت این بنای رویایی
طرح معمار #انقلاب نبود
این همه کار، این همه زحمت
آنچنان دلنشین چرا پس نیست؟!
بین گلدسته های این گلزار
عطر #مستضعفین چرا پس نیست؟!
باید از قشر #کارگر پرسید
تا بگویند علت آن را
که چرا نیمه کاره می بینیم
کار گچ کاری #جماران را*
بی گمان اشتباه فهمیدند
سخنی را که در نگاهش بود
یادگار امام نسلش نیست!
#یادگار_امام راهش بود
عقده ها از عقیده ها دورند
در مرام #جنوب_شهری_ها
در نیفتید بعد از این دیگر
با #امام جنوب شهری ها
#مهرداد_مهرابی
___
*. نقل است که روزی #امام_خمینی به #حسینیه_جماران آمدند و دیدند که کارگران در طبقه فوقانی مشغول کار شده اند تا نمای ساده و آجرچین آن قسمت را گچکاری کنند، ایشان با عصبانیت از حسینیه بیرون رفتند و به مسئولین گفته بودند: "بگذارید من بمیرم بعد این کارها را کنید"
🔹عقیق شعر
@aghighpoem