eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.4هزار عکس
8.4هزار ویدیو
773 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
بی تو یک روز نشد خوب به فردا برسد یا دعا از سر سجاده به بالا برسد زندگی سخت نفس می کشد اینجا بی تو کی به آخر نفس این شب یلدا برسد چشم باران زده ی کوچه به راه است هنوز کاش آهنگ قـدمهـات به اینجا برسد حسرت یخ زده ی پنجره ها را دریاب تا به گرمای دمت فصل تماشا برسد سیزده قرن زمین چشم به راهت مانده نکند کار دوباره به اگـرها برسد درد دیرینه ی یک قوم تو را می خواند با تو این زخم قدیمی به مداوا برسد اگر از عمر جهان ثانیه ای باقی بود باید آن ثانیه حرف تو به دنیا برسد : دیدن روی تو ای یار سفر کرده ی من آرزویم شده، ای کاش به گورش نبرم سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
چقدر دغدغه داری وصال سر برسد؟ دوباره یار سفر کرده از سفر برسد چقدر دغدغه داری که روسفید شوی به حد وسع برای فرج مفید شوی چقدر بهر دفاعش قلم بدست شدی چه روزها که فقط منفعت پرست شدی چقدر از غمش افتاده ای به کم خوابی؟ زمان پیری ات آمد هنوز هم خوابی چقدر محضر او دیده ی تر آوردی ادای منتظران را فقط دراوردی بیا که مونس شبهای خلوتش باشیم بجای ننگ شدن باز زینتش باشیم بیا که تا نفسی هست دم ز او بزنیم بجای مردم دنیا به یار رو بزنیم بیا که جز درش از هر دری جدا باشیم کنار او همه راهی باشیم خدا کند که بسوزیم و آه، گریه کنیم بخواند او همه تا قتلگاه گریه کنیم بخواند از بدنی که به بوریا مانده  که داغ او به دل اهل روستا مانده : 💔 روزهارفت و فقـط حسرت دیدارِ رُخت مانده بر این دلِ یعقوبی ما آقاجـــان سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
تا که بر روی لبم ذکر دارم از همین نامِ مبارک به دلـم جان دارم او ز دستانِ کریمانه عطا فرموده.. هرچه دارم همه از لطفِ کریمان دارم من دخیلم به همین سفره، چرا که از آن تا دمِ مرگ ز احسانِ حسن نان دارم پیشه ام شغلِ گدایی ست در این میخانه خادمـم، خادمـیِ خیلِ غلامان دارم «یا معّز الفقرا» ذکـرِ لبانم هر دم شکر گویم رده ای بین فقیران دارم خشکم و مثلِ کویری برهوتم امّا از عنایاتِ نگارم تبِ باران دارم حـرمِ خاکیِ او قلبِ مرا ویران کرد علت اینست دلی بی سروسامان دارم چون کریم است به زوّارِ حسین خشنود است زان سبب میل به سالارِ شهیدان دارم : 💔 حسنی هستم و از حشر چه باکی دارم؟ که سروکار غلامان حسن با زهراست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
مست ازغم توام، غم توفرق میکند محو توام که عالم تو فرق میکند بایک نگاه میکشی و زنده میکنی مثل مسیح نه، دم تو فرق میکند یک دم نگاه کن که مرا زیرورو کنی باید عوض شد آدم تو فرق میکند تنها کمی به من نظر لطف میکنی؟ آقای مهربان، کم تو فرق میکند زخمیست دردلم که علاجی نداشته است جز مرحمت که مرهم تو فرق میکند اشک غمت برای من احلی من العسل گفتم برای من غم تو فرق میکند صلح توروضه است،حماسه است،غربت است ماهی تو و محرم تو فرق میکند باید خیال کرد تجسم نمود، نه؟ نه؛ گنبد تو، پرچم تو، فرق میکند لختی بخند قافیه ام را به هم بریز آقای من، تبسّم تو فرق میکند : 💔 من منتظر شوم بشود محشری که تا... عالم نظر کند که چه ها دست مجتباست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
جز رحمت چشمان تو، دنیا چه می‌خواهد تشنه به غیر آب، از دریا چه می‌خواهد حالا که موسایم شدی راهی نشانم ده غیر از نجات، این قوم از موسی چه می‌خواهد شاید بپرسی از چه دنبال دَمَت هستم دلمرده نوعاً از دَم عیسی چه می‌خواهد؟ پیغام و پس پیغام یعنی یاد ما هستی مجنون جز این پیغام، از لیلا چه می‌خواهد پیراهنی بفرست شاید زنده ماندم من جز دلخوشی، یعقوب نابینا چه می‌خواهد تا کیسه ی ما پر شود احسان تو کافیست مسکین به جز خیرات از آقا چه می‌خواهد چیز مهمی نیست اینکه ما چه می‌خواهیم باید ببینیم آن جناب از ما چه می‌خواهد ای انتقام پهلوی پشت درِ خانه غیر از ظهور تو مگر مادر چه می‌خواهد : خودت بخواه که این انتظار سر برسد دعای اینهمه چشم انتظار کافی نیست؟ سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
آقا سلام ماه محرم شروع شد بازاین چه شورش است و چه ماتم شروع شد آقا سلام تحفه ی اشکی به من دهید ماه گدایی من و چشمم شروع شد یادم نرفته است نگاه شما به ما از گریه های ماه محرم شروع شد  قد قامت الحسین که تشنه شهید شد شد قامت العزا غم عالم شروع شد  ده روز اعتکاف دو چشمم برایتان در روضه مثل مسجد اعظم شروع شد  هاجر به پای روضه ی اصغر نشسته است تا این که جوشش زمزم شروع شد  آقا سلام نیت گریه نموده ام شیرین ترین عبادت ما هم شروع شد  : 💔 ز اشک دیده جهان را به آب خواهم بست کنون که مرهم تو گریه ی محبین است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، فرا رسیدن ایام سوگواری (ع)تسلیت باد🏴
تا ذکر شریف شفاعت است نامی به غیر نام تو بُردن حماقت است هرگز به سینه ام نزدی دست رد حسین آخر چه کس شبیهِ تو اهل رفاقت است؟ با گریه در حسینیه تا عرش می پرم اشکی که خرج بزم تو شد، بال وصلت است آن‌کس که عابس تو شود، عابد است و بس در سِلک ما جنون حسینی عبادت است معیار بندگیِ خدا خاکِ کویِ توست شرط قبول سجده ی ما مُهرِ تربت است از دست تو رها نشود تا به روز حشر دستی که در حسینیه ها وقف خدمت است جدَّم برنج نذر تو را بار می گذاشت این"نوکرِتوبودنِ" من، بااصالت است کشیدنِ عَـلَـمَـت را به ما سِپُرد در اصل این لوایِ تو، بار امانت است کافیست بِین روضه بگویند: ای رُباب از ما دو قطره اشک گرفتن چه راحت است تیری هجوم بُرد و گلاب از گُلی گرفت حالا تمام دشت پُر از عطر جنت است نگذاشت دست و پا بزند لااقل علی این تیرِ حرمله چِقَدَر بی نزاکت است شش‌ماهه گردنش اگر اینگونه کج شده از شرمساری‌ پدرش در خجالت است : 💔 تو فقط نیزه نخور صد علی اصغر به فدات دادمش بلـکـه بگیـری سپرش گـردانـی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
خون چرا از دوری خاکت نبارم؟ کربلا مانده‌ام من بی تو از دنیا چه دارم کربلا گفته‌اند از آسمانها، من ولی از کودکی در هوای بوی خاکت بیقرارم کربلا روزها را هی شمردم تا که شد وقت سفر تا بیایم لحظه‌ها را می‌شمارم کربلا دست خالی آمدن سوی تو خوش اقبالی است دارم آه و تشنگی در کوله بارم کربلا خاک ما گِل کرده‌اند از روز اول با فرات زاده‌ی عشق تواند ایل و تبارم کربلا بیقرار از دیدن سقای تشنه پیش آب اشک ریزان تا قیامت روزه دارم کربلا من کبوتر نیستم، حالا بماند چیستم هرچه هستم، بسته بر این در مهارم کربلا با ملائک‌ روضه می‌گیریم بگذارند اگر ذره‌ای از تربتت را در مـزارم کـربلا عاقبت خاک گِل کوزه گران هم گر شوم با نسیم آید به سوی تو غبارم کربلا آمدم، رفتم، چه می‌شد برنگردم یک سفر مثل حر روزی بگیری در کنارم کربلا : 💔 ‏خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست طاقت بار فراق این همه ایامم نیست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
وسط روز گرفتار شبم باور کن بازهم شعله کشیده غضبم باور کن اولین بار شلوغی گذر را دیدم چه شلوغی بدی، در عجبم باور کن یادشان رفته که نان پدرم را خوردند بین کوفه بدهی شد طلبم باور کن هرقدر گفتم بر دهنم سنگ زدند بغض دارند ز اصل و نسبم باور کن نه سلامی نه علیکی همه توهین کردند خسته از طایفه ای بی ادبم باور کن آشنایان جلوی قافله خیره شده اند من هم از قافله قدری عقبم باور کن عده ای نذری و خیرات به ما میدادند سخت دلگیر ز نان و رطبم باور کن تشنگی بعد تو افتاد بجان زینب موقع خطبه ترک خورد لبم باور کن : 💔 بی تو آوارم و بر خويش فرو ريخته ام اي همه سقف و ستون و همه آبادیِ من سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
دست منو زنجیر، فکرش را نمی کردم چه زود گشتم پیر، فکرش را نمی کردم بالای تل بودم خودم دیدم که شد خنجر با حنجرت درگیر، فکرش را نمی کردم من باتو بودم بی تو از عمرِ بدون تو اینقدر باشم سیر، فکرش را نمی کردم مسمار و پهلو و غلاف و شعله را دیدم اما گلو و تیر، فکرش را نمی کردم دیدم برادر اصغرت را پیش چشمانت تیری گرفت از شیر، فکرش را نمی کردم بی دست شد سقا و پرچم بر زمین افتاد آن دستِ پرچم‌گیر، فکرش را نمی کردم تا بود عباسم کنارم، شمر می لرزید حالا که گشته شیر، فکرش را نمی کردم شمشیر بالا رفت و پایین آمد و اکبر... مُردم از آن تصویر، فکرش را نمی کردم در کوچه های کوفه در پیش کنیزانم خیلی شدم تحقیر، فکرش را نمی کردم خوابی که دیدم در زمان خردسالی ام با اینکه شد تعبیر، فکرش را نمی کردم حالا فقط من ماندم و رأس تو بر نیزه ای وای از این تقدیر، فکرش را نمی کردم : 💔 سر شکستن به خدا ارثیه ی زینب بود او ز ما حال جنون وار فقط میخواهد سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
از آنطرف قمرش روی نیزه کامل شد از اینطرف سرت از روی نیزه نازل شد غروب روز دهم بود عمه ام افتاد عبای خونی تو تا به دوش قاتل شد تمام اهل حرم را سوار محمل کرد عمو نبود... پدر کارِ عمه مشکل شد میان کوفه همه زیر لب به هم گفتند: عقیله همسفر مشتی از اراذل شد تمام دشت بهم ریخت آن زمانی که نگاهت از روی نی سوی عمه مایل شد چکید خون سرت، خواهرت دلش خون شد گواه این سخنم خون و چوبِ محمل شد به جای تک تک ما عمه کعب نی خورده برای تک تک ما مثل شیر حائل شد خدا کند که پدر جان ندیده باشی تو چگونه دختر حیدر به شام داخل شد هزار خطبه ی قرّاء خوانده خواهر تو جواب این همه خطبه فقط کف و کِل شد عقیله، کعبه ی غم، قبلةُ البرایا بود ز اشک نیمه شبش خاک دشتها گِل شد میان نافله ها یاد مادرش می کرد همیشه روضه ی او برکت نوافل شد اگرکه پیر شدم، عمه ام مقصر نیست گمان نکن که دمی از رقیه غافل شد : 💔 اربعین، کرب‌وبلا دست تو را می‌بوسد صاحب صبر! گدا حوصله‌اش سَر رفته سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
کوله بار معصیت دارم ببین دلواپسم باز هم درمانده ام خوردم زمین دلواپسم دل به بیگانه سپردم قسمتم آخر نشد تا که باشم باتو یک شب همنشین دلواپسم بس که از تو دور ماندم شاهدی آخر دلم با ریا و بی حیایی شد عجین دلواپسم بد ضرر کردم که وابسته به این دنیا شدم تیره شد قلبم که حالا این چنین دلواپسم شهر پر شد ازگناه و بی تفاوت مانده ام وای بر من که ندارم دردِ دین دلواپسم دربه رویم باز کن آقا که غیر از خانه ات دائما شیطان نشسته در کمین دلواپسم میشود لطفی کنی آقا بگویی میرسی در کنارم لحظه های واپسین دلواپسم تو فقط دست مرا بگذار در دست حسین راهی ام کن کربلا در اربعین دلواپسم : 💔 هر که را میبینم از رفتن حکایت میکند جان زینب اشک ما جاماندگانت را بخر سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
خوش بحال دلِ آنکس که گرفتارِ تو شد چشم بیمار تو را دیده و بیمارِ تو شد هدفَت بود بنا کردنِ وحدانیّت سجده آورد علی؛ یار وفادارِ تو شد از خدا گفتی و کفار به تو طعنه زدند نگرفتی به دل و لطف و کرم کارِ تو شد زیرِ بارِ ستم و دشمنی و زخم زبان کمرت خم شد و اسلام بدهکارِ تو شد بعد تو دلهره افتاد به جانِ یثرب کعبه مشکی به تنش کرد و عزادارِ تو شد رفتی و باغ فدک مثل خلافت شد غصب دوّمی آمد و در کوچه طلبکارِ تو شد سخت سیلی زد و بد مزد رسالت را داد بد جسارت کرد و مایه ی آزارِ تو شد بر سرِ فاطمه ات پیش حسن داد کشید به خدا بغضِ گلویش غم ِ سرشارِ تو شد رفتی و سوخت سراپایِ حدیث ثقلین شعله ها باعث بیتابی بسیارِ تو شد پیرهن دوخت و نان پخت و فقط درد کشید با دلی خون شده آماده ی دیدارِ تو شد : بعد تو بدون یار است جای ریحانه ی تو بین درُ و دیوار است😭 سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، سالروز شهادت پیامبر اعظم (ص)، شهادت امام حسن مجتبی (ع) را تسلیت عرض می کنیم.
گله ای نیست اگر غصه ی بی‌ حد داریم خلوتی هست که در گوشه ی مشهد داریم ما نرفتیم هنوز از حرمش دلتنگیم چشم امّید به دیدارِ مجدد داریم گفته سر میزند آنگونه که از سلمانی این قراریست که با صاحب مرقد داریم ما گنهکارترین ها وسط صحن رضا آنچه در خلد برین خلق ندارد داریم روضه میخوانم از آن شاه که در اندوهش دیده ای در طلب اشک مقید داریم ای اباصلت! عبا را نکشد کاش به سر از عبا ما چه قدر خاطره ی بد داریم شاه بر شانه ی خم، پیکر خود را می‌برد با عبا داشت علی اکبر خود را می‌برد : گاهی به و زمانی به یکدم به و دمی با خوشیم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير علیه السلام را به محضر مولایمان ارواحنافداه و منتظرانشان تسلیت عرض می‌کنیم🏴
مژده بر اهل خرد باز به تن جان آمد         حجت یازدهم رحمت رحمان آمد خلف پاک نبی، زاده ی زهرای بتول       از گلستان علی نوگل خندان آمد مخزن علم خدا مفخر ارباب خرد       محرم راز و نماینده ی یزدان آمد زکی و خالص و هادی و  سراج حرمین         حضرت عسگری آن رهبر ایمان آمد منبع فضل و عطا و کرم و جود و سخا   صاحب خوی نکو معدن احسان آمد خسرو مهر و وفا آنکه به خاک ره او    وحش و طیر و همه خلق به فرمان آمد قاسم  شوکت کفار و پناه ضعفا حاکم دین مبین حافظ قرآن آمد  : مجتبی و عسکری هر دو ز نسلِ حق نوشته روی قلبِ حضرت زهرا، حسن سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، ولادت با سعادت علیه السلام مبارک باد🌺
گل باغ پدرت بودی و پرپر نشدی سوخته در وسط شعله، پس ِ در، نشدی فاطمه بوده ای اما جگری از تو نسوخت وسط شعله ی آتش پسری از تو نسوخت گل رویت به خدا لطمه ای از خار ندید پهلویت از نوک مسمارِ در، آزار ندید تو گل یاس پدر بوده ای اما نه کبود روی گلبرگ تنت جای غلافی که نبود در دل حادثه ها زخم به روی تو نخورد دست نامحرم بی رحم به روی تو نخورد هفده روز قم از داغ تو سرتاسر سوخت او نود روز غریبانه در آن بستر سوخت : زائرت زائر زهراست ولى بى بى جان خاک غمبار كجا و حرم امن كجا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، سالروز وفات سلام الله علیها تسلیت باد🏴
رونگیر ای آبروی کائنات از مرتضی درددل کن باعلی ای حضرت خیرالنسا پیش چشمان علی سوسو نزن مهتاب من دست برپهلونگیر ای حضرت مشکل گشا شانه برگیسوی زینب میزنی آهسته تر ای فدای نام تو هفت آسمان و انبیا جان من جان برلبم کردی کنار بسترت حرفی ازرفتن نزن ای گوهر بیت ولا ای همه پشت وپناهم بی پناهم بعد تو ای پناه بی پناهان یادگار مصطفی ای همه بودونبودم بی تو تنها میشوم ای همه داروندارم حضرت شمس هدی فاطمه من فاتح بدروحنین و خیبرم دیده واکن تاببینی حال ما بهر خدا یادم آمدلحظه ای راکه توافتادی به خاک تیره شد پیش نگاه تو تمام ماسوا دودبودوآتش ومسماروسیلی و کتک بین آتش مانده بودی ای گل باغ حیا پشت درماندی ودرافتاد روی پیکرت اشک میریزد زچشمان حسین و مجتبی : 💔 از من نکردی خواهشی نُه سال حالا که چیزی خواستی تابوت میخواهی؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، ایام شهادت سلام الله علیها بر تمام شیعیان تسلیت باد 😭🏴 🏴 🏴
وقت غسلت به لبم آمده جانم، زهرا زخمهای بدنت، برده امانم زهرا سرخ شد صورتِ آبی که چکید از بدنت چه سرت آمده بانوی جوانم، زهرا؟ تا سحر خیره به رویت شدم و آب شدم بد سرت خورده به دیوار، گمانم زهرا ذکر می گفتم و دستم به پرت خورد آرام بند آمد وسط ذکر، زبانم زهرا بازوی لاغرت اینقدر ورم کرده چرا؟ با که گویم من از این داغِ گرانم زهرا؟ آستین بین دهان کردم و فریاد زدم زخم مسمار، درآورد فغانم زهرا کاشف الکرب دلم، چوبه ی تابوتت را بر سر شانه گذارم؟ نتوانم زهرا پیش قبرت به روی خاک زمین میافتم میروی از بر من یار کمانم زهرا؟ پدرت آمده اما بدنت را آخر با چه رویی به پیمبر برسانم زهرا؟ خاک با دست خودم بر بدنت میریزم حق بده که به لبم آمده جانم زهرا خوشیِ بعد تو را، فاتحه اش را خواندم تا ابد یاد غمت، فاتحه خوانم زهرا : 💔 داخل قبرم ولی قبر خودم را کنده ام جان حیدر فاطمه برخیز و من را خاک کن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت سلام الله علیها بر تمام شیعیان تسلیت باد 😭🏴 🏴 🏴
از خوب و بد هر عملت با خبرم من چون از رگ گردن به تو نزدیکترم من صد بار اگر توبه شکستی و گذشتم صدبار دگر توبه کنی می گذرم من درخواب فرو میروی و غافل از اینکه مشتاق به دیدار تو در هر سحرم من تو ثانیه ای حال خوش از خویش بیاور تا با همه ی جاه و جلالـم بخرم من وقت خوشی و خنده به من نیست حواست در وقت گرفتاریت اول نفرم من ترسی به دلت راه نده چون که برایت در واهمه ی روز قیامت سپرم من جز من نسپاری به کسی قلب و دلت را چون ساخته أم در دل پاک تو حرم من از رحمت و بخشندگی ام باخبری تو از خوب و بد هر عملت با خبرم من : سه شنبه ی دگر منتظر نشسته به راه به سر کشیده مِی هجر را به همره آه خدا کند که بیایی نگفته ام اما خدا کند که نبیبنی مرا به حال گناه سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
عمر با غفلت گذشت و صرف قیل و قال شد روسیاهی قسمت این عبد بداقبال شد اعتقادم پیش رنگ دار دنیا رنگ باخت بنده ات تطمیع شد غافل شد و اغفال شد در صدایم جوهری باقی نمانده ای خدا بد زبانی ام سبب شد که زبانم لال شد قلب من گرچه به دست اشکهایم فتح شد با نگاه سوی نامحرم ز نو اشغال شد ماه شعبان دست من کوتاه ماند از دامنت ماه شعبان قسمتم یک مشت سیب کال شد کاش میگفتم روز اول ماه خدا روی ماه یوسف زهرا استهلال شد با لب خشکیده ام دادم سلامی بر حسین باز هم با روضه اش از روزه استقبال شد مادری قامت خمیده اشکهایم را خرید دست گیرم روضه خوان روضه ی گودال شد : رمضان گشته ولی حالِ مُحرّم داریم آری، با هر عطشی یادِ حسین میافتیم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، ، طاعات و عباداتون قبول حق🙏
گفتم حسین قفل دلم ناگهان شکست بغض گلوی مأذنه وقت اذان شکست در راه ِعشق اَنگ ِهوس خورد و خُرد شد پیش ِهمه غرور زلیخا چنان شکست مجنون که بی محلی لیلا کشید، گفت: ظرف ِمرا فقط جلویِ دیگران شکست باید که در طریق ِتو زانویِ درس زد پیش کسی که پیش شمااستخوان شکست قُرب ِخدا بدون ِتوسل نمی شود بالا نرفت آنکه زد و نردبان شکست حتی بساط ِچای ِشما غُصه می خورد آن هفته خودبخود دوسه تااستکان شکست با خطبه اش به کوفه نشان داده خواهرت زینب نخورده است در این امتحان شکست در پيش هيچ كس به خدا خم نمى شود هر قامتى كه محضر اين خاندان شكست جوری یزید ضربه دستش شتاب داشت دندان ِتو که جای خودش، خیزران شکست : یاغی نی‌ام، ترحمی ای پادشاه حسین گردن کشیـده‌ام کـه تماشـا کنم تــورا سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
خانه ات آباد، از داغ توام خانه خراب هيچ بودم، پوچ بودم، روی من كردی حساب از تو ممنونم كه بين اين همه خلق خدا محض كار نوكری كرديد ما را انتخاب آنچه را عاشق به بيداری فراوان ديده است زاهدان آن را نمی بينند حتی بين خواب آه از اين روضه كه جمعی به ظاهر اهل دين اصل دين را دوره اش كردند با فكر ثواب با پيمبرها خدا حرف از عطش زد بارها عرش را لرزانده قطعأ ناله های آب آب میگذارد يک مسلمان راس مهمان در تنور راهبی خاكستر از سر شست آن هم با گلاب مرد مست وخيزران وبوسه گاه مصطفی من نميدانم چرا نازل نشد آنجا عذاب در كنار راس سالار شهيدان راس كيست لطمه زد بر صورتش با ديدن آن سر رباب : بی غم عشق تو صد حیف ز عمری که گذشت بیش از این کاش گرفتار غمت می‌بودم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
امشب دلم گرفته برای دلت حسن قربان بیقراری و چشم ترت حسن یک گوشه ای نشستی و هی آه میکشی تصویر کوچه آمده در خاطرت حسن هربار وقت ضربه ی سیلی که میرسد خود را گذاشتی عوض مادرت حسن اوپیش چشم تو به زمین خوردوناله زد این داغ تا ابد نشود باورت حسن تو بهر گوش پاره ی او ناله ها زدی اوگفت زیرلب که فدای سرت حسن امشب کمی ملاحظه کن آه کم بکش درپیش چشم خواهر غم پرورت حسن : 💔 نام حَسن که میشنوم روضه ها همان روزدوشنبه،کوچه ی باریک ومادر است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
من باتوزندگی نکنم،پیر می شوم بی تو من ازجوانی خودسیر می شوم من در شعاع پرتو شمسُ الشُّموسی ات بی اختیار پیش تو تبخیر می شوم آیینه کاری حَرَمَت ذرّه پروریست من دررواق چشم تو تکثیر می شوم در صحن کهنه سوی تو کردم نماز را اینجاست آنکه لایق تکبیر می شوم یک شب نشد که بی گُنَه آیم زیارتت اما دوباره پیش تو تقدیر می شوم وقتی که آه می کشم از پرده ی نیاز  بی پرده باتوصاحب تصویر می شوم بیچاره من که نیست قلمدانم از طلا هر چند با نگاه تو اکسیر می شوم نقاره خانه ات ز کجا آب می خورد کزبانگ آن چوسیل سرازیر می شوم آن نامه ام که ازسرتعجیل و اضطراب بر بال کفتران تو تحریر می شوم برداشت سیلِ گریه بساط زیارتم نم نم دوباره قابل تعمیر می شوم وقتِ ورود در حرم تو، هوایی ام وقت خروج، تازه زمینگیر می شوم : خوب یا بد،هرچه باشد،عیبِ دلتنگیست این من به هرکس میرود مشهد،حسادت میکنم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
سینه ی تنگ مراجرعه هوائی بدهید خشکی کام مرا آب بقائی بدهید هرکسی همنفسم شد، نفسش بند آمد نفس سرد مرا حال و هوائی بدهید ره صدساله به یک طرفة العینی بروم گر به دستم به بر نیل، عصائی بدهید شک ندارم که شود خسرو شیرین دهنان عشقتان راچو به هر بی سروپائی بدهید راه دوری نرود آن شرف الشّمس شما گر که در حین رکوعی به گدائی بدهید گوشه ی چشم شماخانه ی امّیدمن است کنج این خانه مرا کاش که جائی بدهید من از این دیر خرابات دگر خسته شدم مرد و مردانه مرا اذن رهائی بدهید یا که جانم بسِتانید و به قبرم ببرید یا برات سفر کـرب و بلائی بدهید : گله‎ای نیست اگر این همه آواره شدیم تا زمانی‌ که نیایی‌تو، سروسامان نیست سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام