دفاع همچنان باقیست
1)▪️ #عملیات_مهندسی، روزی که #داعشیهای_وطنی پوست ۳ پاسدار را کندند. 📍اعترافاتی از نحوه شکنجه "ط
2)▪️ #عملیات_مهندسی، روزی که #داعشیهای_وطنی پوست ۳ پاسدار را کندند.
📍نحوه ربایش #طالب_طاهری و #محسن_میرجلیلی توسط منافقین
#اصدقی به #چگونگی_ربایش طالب طاهری و محسن میرجلیلی نیز اشاره کرده و میگوید: «آنها [اعضای بخش ویژه] به خیابان میآیند و منتظر میمانند که آنها [دو پاسدار] از #بالای_پشت_بام پایین بیایند. یکی از پاسدارها میرود و با یک ماشین تویوتا که مربوط به خودشان بوده تماس میگیرد. طاهر[جواد محمدی] مطمئن میشود که اینها جایی را زیرنظر داشتهاند. وقتی برادر طالب طاهری با محسن میرجلیلی در خیابان تماس میگیرد. #طاهر به همراه دو نفر دیگر با #پیکان سریعاً جلوی آنها پیچیده و بدون اینکه به آنها فرصت دهند، آنها را #خلع_سلاح میکنند و بیسیم را میگیرند و میگویند که ما از کمیته هستیم و آنها هرچه میخواهند حرف بزنند، آنها کتک میزنند و به زور داخل ماشین کرده و روی صندلی خمیده مینشانند.»
📍در شکنجهگاه سازمان مجاهدین خلق
پس از #ربایش طالب طاهری و محسن میرجلیلی، #تروریستهای_بخش_ویژه بلافاصله آنها را به شکنجهگاه خیابان بهار منتقل میکنند؛ جایی که همزمان #عباس_عفتپیشه نیز در آنجا تحت نظر بود. پس از انتقال دو پاسدار به شکنجهگاه بخش ویژه، جریان بازجویی و شکنجه به سرعت آغاز میشود: «موقع دزدیدن برادران پاسدار طاهر[جواد محمدی] و #رضا_هاشملو و #نبی_ضیایینژاد شرکت داشتند که وقتی برادران را به داخل ماشین میبرند با مشت و تهدید و فشار آنها را داخل ماشین میکنند و سرِ آنها را زیر صندلی خم میکنند و به خانه خیابان بهار میآورند که به طرز ناجوری وارد خانه کرده بودند و ساعت نامناسبی از روز نیز بوده (حدوداً ساعت ۱۱ صبح)؛ موقعی که آنها را داخل خانه میآورند آنها عکس #موسی_خیابانی را که داخل اتاق آویزان بوده میبینند و تا حدی متوجه میشوند و دیگر نمیشد از موضع کمیتهای با آنها برخورد کرد.
سریعاً آنها را جدا میکنند و #طالب را داخل اتاق و #محسن را داخل حمام میبرند و طاهر شروع به شکنجه با #کابل میکند و به آنها میگوید در آن محل چه کار داشتهاید؟ که به طور جداگانه گفتند که ما عضو [کمیته] مواد مخدر هستیم. طاهر از آنها میپرسد روی پشت بام چه کار داشتید؟ که میگویند یک قاچاقچی را زیرنظر داشتهایم و میخواستیم او را دستگیر کنیم. با یکدستی زدن و شکنجه با #کابل و #هویه، محسن اسم اصلی خود را گفت و سپس طالب اسم اصلی خود را میگوید و چند کارت و عکس و کاغذ از جیب آنها به دست میآید که طاهر با خودش میبرد. سپس با شکنجه با کابل و هویه آنها میگویند که در کمیته شهربانی هستند و خانهای را زیرنظر داشتهاند که فردی به نام عباس آنجا میآمده و هر دو نفر همین مطلب را میگویند، البته محسن میگوید که طالب از او مسئولتر است… جواد محمدی مطمئن میشود که خانهشان در خیابان کارون زیرنظر نبوده و سریعاً میرود به بچههای بالا خبر دهد.»
#جریان_بازجویی دو پاسدار کمیته انقلاب اسلامی به همراه شکنجه روی آنها ادامه یافت. مهران اصدقی در اعترافات خود توضیح داد: « #پاهای طالب و محسن #متورم و #کبود بود و روی دستها لکههای سرخ بود که با هویه آنطور شده بود. من سریعاً سؤالات را در کاغذ پوستی مینوشتم که آنها جواب میدادند. البته شب قبل بیخوابی کشیده بودند و حالشان خوب نبود و پاهایشان درد میکرد و با پاشنه پا به توالت میرفتند.»
اصدقی همچنین در جای دیگری درباره نحوه شکنجه دو پاسدار در حین بازجویی گفت: «من به همراه #مصطفی [معدن پیشه] و #شهرام [روشن تبار] و #محمدرضا کار شکنجه را شروع کردیم. ابتدا آنها را روی صندلی بستیم و سپس صندلی را خواباندیم. من با کابل میزدم و مصطفی معدنپیشه دهانشان را با پارچه گرفته بود تا صدا بیرون نرود و وقتی مصطفی میزد، من دهانشان را میگرفتم. آنها مرتب مطالب را تکذیب میکردند و هنگامی که خیلی از فشار ضربات دردشان میآمد #الله_اکبر میگفتند. در اثر زدن با کابل #تاولهایی که روی پاهای آنها بود ترک میخورد و #خون_جاری_میشد و به مصطفی گفتم پاهایشان را باندپیچی کند تا بتوانیم مجدداً آنها را بزنیم. در اثر ترکیدن تاولها خون کف حمام راه افتاده بود و وقتی شکنجه محسن تمام میشد او را بیرون میآوردیم و طالب را داخل حمام میبردیم. تا عصر ما شکنجه را ادامه دادیم و وقتی خودمان خسته میشدیم آنها را از روی صندلی باز میکردیم و دستها و پاهایشان را با زنجیر به میز داخل اتاق میبستیم.»
ادامه دارد...
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist