eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
38.6هزار عکس
10هزار ویدیو
858 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۴🌹•✾••┈ ... ادامه ✅ امارت بر مؤمنان 💢رسول‌الله فرمود: یا علی! فرشتگ
.┈••✾•🌹 /قسمت ۵🌹•✾••┈ ✅ حسادت به صاحب امارت مومنان 🔸بریده ادامه داد: وقتی از مجلس بیرون آمدیم، شنیدم یکی از قریش از آنانی که دستور یافته بودند که به علی به عنوان امیرالمؤمنین، سلام کنند! به رفیقش که عده‌ای از بداخلاقان قریش که دیر اسلام آوردند، به آن دو توجه داشتند. می‌گوید: ندیدی که محمد چه مقام و منزلت بلندی به پسرعمویش داد؟! به خدا اگر می‌توانست، او را بعد از خودش پیامبر می‌کرد!! رفیقش گفت: خودت را کنترل کن! اصلاً این قضیه برایت مهم نباشد! چون هر وقت محمد از بین ما رفت، این کارش زیر پایمان گذاشته خواهد شد! 🔸حذیفه می‌گوید: بریده به یکی از راه‌های شام رفت، وقتی برگشت؛ پیامبر از دنیا رفته و مردم با ابوبکر بیعت کرده بودند. بریده وارد مسجد شد؛ ابوبکر روی منبر قرار داشت، و عمر هم یک پله پایین‌تر از او نشسته بود. بریده از گوشهٔ مسجد صدا زد: ابوبکر! عمر! گفتند: تو را چه شده؟ بریده! دیوانه شده‌ای؟ 🔸گفت: به خدا دیوانه نشدم، ولی کجا رفت آن سلامی که دیروز به علی به عنوان امیرالمومنین دادید؟! ابوبکر گفت: بریده! آن ماجرا گذشت و قضایای دیگری پیش آمد، تو نبودی ولی ما حضور داشتیم! آن که حضور داشته، شاهد قضایایی است که آن که نیست نمی‌بیند!! 🔸بریده با آن دو گفت: چیزی دیده‌اید که خدا و رسولش ندیدند؟!(نظری به خلافت نظر خدا و رسول می‌دهید؟!) بلی، رفیقت به پای آن حرفش ایستاد و برای تو به عمل رساند که گفته بود: «اگر محمد از بین ما برود! این سخنش زیرپایمان قرار خواهد گرفت!» آگاه باشید! تا آخر عمر بر من حرام است که در مدینه اقامت داشته باشم! بریده با خانواده و فرزندانش از مدینه بیرون رفت و بین قبیله خود «بنی‌اسلم» سکونت گزید، گهگاهی نیز به مدینه می‌آمد. وقتی که خلافت ظاهری به امیرالمؤمنین رسید، بریده در رکاب حضرت آمد و همراه آن حضرت بود تا زمانی که آن حضرت به عراق آمد. وقتی هم که امیرالمؤمنین به شهادت رسید، بریده به خراسان رفته، در آنجا ساکن شد و ماند تا آن که در همان سرزمین به رحمت خدا پیوست. 🔸حذیفه به مسلم، آن جوان ایرانی گفت: این داستانِ آن چیزی بود که از من پرسیدی. 🔘جوان ایرانی گفت: خدا خیر ندهد به کسانی که در خدمت رسول‌الله حضور داشتند و شنیدند که این فرمایش نیکو را درباره علی می‌فرماید. آخر واقعاً به خدا و رسول خیانت کردند و خلافت را از وصیّ آن حضرت گرفتند و به کسی واگذار کردند که نه خدا او را قابل دانست و نه رسول او. قطعاً به خدا سوگند، که هرگز بعد از این قضیه رستگار نمی‌شوند. 🔸حذیفه از منبر پایین آمد و به آن جوان گفت: ای برادر انصار! قضیه بزرگتر از آن است که تو گمان می‌کنی، ▪️به خدا قسم چشم‌ها بسته شد؛ ▪️یقین رفت؛ ▪️مخالف زیاد شد ▪️و یاور اهل حق اندک. 🔘جوان ایرانی گفت: پس چرا شمشیر نکشیده، آن را حمایل نکردید و با کسانی که از حق جدا شدند نجنگید؟! آنقدر در جنگ پافشاری می‌کردید تا یا از بین بروید یا به اطاعت خدا و رسول که دوست داشتید برسید؟! 🔸حذیفه گفت: ای جوان! ▪️به خدا چشم و گوشمان بسته شد ▪️از مرگ خوشمان نیامد ▪️دنیا در نظر ما جلوه نمود ▪️و در علم خدا هم گذشته بود که ستمگران به عمارت برسند! 🔸از خدا می‌خواهیم گناهان ما را ببخشد و در باقی‌مانده عمر ما را حفظ فرماید که او مالکی مهربان است. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
.┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۵🌹•✾••┈ ✅ حسادت به صاحب امارت مومنان 🔸بریده ادامه داد: وقتی از مجل
┈••✾•🌹 /قسمت ۶🌹•✾••┈ ✅ حذیفه در بستر بیماری 🔸بعد از این گفتگو، حذیفه به منزل خود برگشت. مردم هم متفرق شدند. 🔸عبدالله‌بن‌سلمه می‌گوید: در آن زمان بیماری که حذیفه از دنیا رفت، روزی برای عیادتش رفته بودم. همان روزی که از کوفه آمده بودم و هنوز امیرالمؤمنین به عراق تشریف نیاورده بود. در همان وقت که من نزد حذیفه بودم، آن جوان ایرانی انصاری نیز آمد، حذیفه به او خوش آمد گفت و او را نزد خود جای داد. 🔸[پس از مدتی] عیادت کنندگان از پیش حذیفه برخاستند و رفتند. جوان ایرانی روبه حذیفه کرده، گفت: 🔘ای اباعبدالله! روزی از شما شنیدم که از بریدة‌بن‌حصیب اسلمی تعریف می‌کردی که او از یکی از آن‌هایی که رسول‌الله به آن‌ها دستور داده بود که به علی‌بن‌ابیطالب به عنوان امیرالمؤمنین سلام کنند، شنیده بود که به رفیقش میگفت: «ندیدی که محمد چگونه پسرعمویش را گرامی داشت و مقام بلندی به او داد تا جایی که اگر می‌توانست اورا پیامبر می‌کرد؟!» رفیقش به او گفت: «برایت مهم نباشد! هر وقت محمد از بین ما برود! حرفش زیر پایمان گذاشته خواهد شد» من از صدا زدن بریده به آن دو که روی منبر بودند [بعد از دنیا رفتن پیامبر و بازگشت بریده از سفر] گمان کردم که این دو نفر از این سخنان را گفته باشند؟ 🔸حذیفه گفت: بلی، گوینده آن سخن بود و آن که جواب داد، 🔘 جوان ایرانی گفت: انالله و اناالیه راجعون، به خدا اینها (توطئه‌گران) نابود شدند و اعمالشان تباه گشت. 🔸حذیفه گفت: این‌ها همیشه بر همان ارتداد (برگشت از دین) قرار داشتند. و آنچه که خدا درباره آن‌ها می‌داند؛ بیش از این است. 🔘جوان گفت: دوست داشتم این کارهایشان را می‌فهمیدم ولی می‌بینم بیمار هستید و دوست ندارم با سخن و پرسشم شما را خسته کنم. 🔸و برخاست که برود حذیفه گفت: نه، بنشین برادرزاده! داستان آنان را از من فرابگیر گرچه برایم سخت است، چون گمان می‌کنم از بین شما می‌روم؛ دوست ندارم فریب منزلت آن‌ها بین مردم را بخوری که به این اندازه می‌توانم برای تو خیرخواهی کنم و امیرالمؤمنین و رسول‌الله اطاعت کنم و منزلت آن حضرت را بیان می‌کنم. 🔘جوان ایرانی گفت: ای اباعبدالله! چیزهایی را که از آن‌ها می‌دانی برایم بیان کن تا نسبت به کارهایشان بصیرت داشته باشم. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۶🌹•✾••┈ ✅ حذیفه در بستر بیماری 🔸بعد از این گفتگو، حذیفه به منزل خود
┈••✾•🌹 /قسمت ۷🌹•✾••┈ ✅ حذیفه از آخرین حج پیامبر می‌گوید 🔸حذیفه گفت: حالا که این‌طور است به خدا حتماً داستانی را که خودم دیده‌ام و شنیده‌ام برای تو می‌گویم، به خدا سوگند، از وقوع این قضیه فهمیدیم که آنها به خدا قس؛ یک چشم به هم زدن به خدا و رسول ایمان نیاوردند! 🔸برای تو تعریف می‌کنم: خدای متعال سال دهم هجری به رسول خود فرمان داد که همراه مردم حج به جا آورد و این آیه را وحی فرمود: وَأَذِّن فِى ٱلنَّاسِ بِٱلْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَىٰ كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ و در میان مردم بانگ حج برآور تاآنان، پیاده و سوار بر مركب‌های چابك از هر راه دوری به سراغ تو بیایند./حج۲۷ 🔸در پی این فرمان، پیامبر به اعلام کنندگان دستور داد، آن‌ها هم طبق دستور آن حضرت، در بین مردم (محله‌های پایین مدینه و محله‌های بالا) اعلام کردند که: «آگاه باشید! رسول‌الله تصمیم دارد امسال به حج برود تا حج را به مردم یاد بدهد و اعمال و مناسک حج را تعلیم فرماید تا برای همیشه به عنوان سنت نبوی باقی بماند.» 🔸بعد از این اعلام عمومی، هیچ مسلمانی نماند مگر این‌که سال دهم با رسول‌الله حج به جا آورد؛ تا شاهد منافع خود باشند و پیامبر حج و اعمال و مناسک آن را به آن‌ها تعلیم فرماید. رسول‌الله با مردم خارج شد و همسران خود را نیز همراه آورد. 🔸 این «حجّة‌الوداع» بود. وقتی حج تمام شد و اعمال را به جا آوردند و پیامبر همه آنچه را که مسلمانان نیاز داشتند، به آن‌ها بیان فرمود و به آنان فهماند که برای آن‌ها دین ابراهیم را به پا داشته و همه بدعت‌هایی را که مشرکین بعد از ابراهیم خلیل به وجود آورده بودند، از بین آن‌ها برده است و حجرالاسود [یا طبق نسخه دیگر، حج] را به محل اصلی خود برگرداند و وارد مکه شد و یک روز آنجا ماند، آنگاه جبرئیل ابتدای سوره عنکبوت را فرود آورده، عرض کرد: ای محمد! بخوان: بِسم‌ِاللّه الرَحمنِ الرَحیمْ الٓمٓ أَحَسِبَ ٱلنَّاسُ أَن يُتْرَكُوٓا۟ أَن يَقُولُوٓا۟ ءَامَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ وَلَقَدْ فَتَنَّا ٱلَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ صَدَقُوا۟ وَلَيَعْلَمَنَّ ٱلْكَٰذِبِينَ أَمْ حَسِبَ ٱلَّذِينَ يَعْمَلُونَ ٱلسَّيِّـَٔاتِ أَن يَسْبِقُونَا ۚ سَآءَ مَا يَحْكُمُونَ به نام خداوند بخشاینده بخشایشگر. الف، لام، میم.آیا مردم پنداشتند كه چون گفتند: ایمان آوردیم، رها می‌شوند و دیگر مورد آزمایش قرار نمی‌گیرند؟! در حالی كه بدون تردید كسانی را كه پیش از ایشان بودند آزمودیم تا خداوند كسانی را كه راست گفتند معلوم دارد و دروغگویان را (نیز) معلوم نماید. آیا كسانی كه كارهای بد انجام می‌دهند، پنداشته‌اند كه بر ما پیشی خواهند گرفت (و از كیفر ما خواهند گریخت)؟ چه بد داوری می‌كنند./عنکبوت ۱تا۴ آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۷🌹•✾••┈ ✅ حذیفه از آخرین حج پیامبر می‌گوید 🔸حذیفه گفت: حالا که این‌
.┈••✾•🌹 /قسمت ۸🌹•✾••┈ ...ادامه ✅ حذیفه از آخرین حج پیامبر می‌گوید 🔸رسول‌الله به جبرئیل فرمود: این آزمایش چیست؟ 🔸جبرئیل عرض کرد: ای محمد! خداوند به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: «هر پیامبری که قبل از تو فرستادم بدون استثنا هنگام فرارسیدن مرگش به او دستور دادم که کسی را بعد از خود به عنوان جانشین برای قوم خود قرار دهد، کسی که سنت و احکام آن پیامبر را زنده کند. پس کسانی که از خدا فرمانبرداری کردند و دستور فرستاده‌اش را اطاعت کردند، آن‌ها راستگو هستند و کسانی که از این دستور سرپیچی کردند، دروغ‌گویند. ای محمد، رفتن تو به سوی خدا و بهشتش نزدیک شده و او به تو فرمان می‌دهد که علی‌بن‌ابیطالب را برای امت خود منصوب کنی و به او سفارش کن، چون او جانشین تو است که امور رعیت و امت تو را به دست خواهد داشت؛ اگر از او فرمانبرداری کنند [مسلمان خواهند بود] و اگر از او سرپیچی کنند [کافر خواهند شد]؛ و این کار را خواهند کرد. این همان فتنه‌ای است که این آیات را درباره‌اش خواندم. 🔸و خدای عزوجل به تو فرمان می‌دهد همه آنچه را که خدا به تو یاد داده، به او تعلیم دهی و همه آنچه را که خدا به تو سپرده تا نگه‌داری کنی، به او بسپاری چون او امین است و امین شمرده شده. ای محمد! من تو را از بین بندگان خود به عنوان پیامبر برگزیدم و او را به عنوان وصیّ تو. 🔸حذیفه ادامه داد: در پی این فرمان، روزی رسول‌الله امیرالمؤمنین را خواست و آن روز و شب را با آن حضرت خلوت کرد و علم و حکمتی را که خدا به او داده بود به او سپرد و آنچه را که جبرئیل گفته بود برای او تعریف کرد. 🔸آن روز نوبت عایشه دختر ابوبکر بود، عایشه [با دیدن این ماجرا و خلوت پیامبر با امیرالمؤمنین] به پیامبر گفت: یا رسول‌الله! واقعاً خلوتت در طول امروز با علی طولانی شد؟! 🔸پیامبر از او روی گرداند، عایشه گفت: چرا از من روی برمی‌گردانی یا رسول‌الله؟! و قضیه را به من نمی‌گویی، شاید آن صلاح من باشد؟! 🔸فرمود: راست گفتی، قسم به خدا به راستی آن قضیه‌ای است که صلاح (و خیر و خوبی) در آن است؛[البته] برای کسی که خدا او را برای پذیرش و ایمان به آن سعادت دهد، صلاح دارد. دستور دارم که همه مردم را بخوانم، وقتی در بین مردم مشغول اجرای این کار شدم تو هم خواهی فهمید. 🔸گفت: یا رسول‌الله! چرا الان به من خبر نمی‌دهید تا من پیش قدم شوم و به آن عمل کنم و صلاح را زود بپذیرم؟! 🔸فرمود: به تو خبر میدهم، ولی تا وقتی که مأمور شوم که در همه مردم آن را اجرا کنم آن را پیش خود نگه دار که اگر آن را نگه‌داری خدا هم در دنیا و هم در آخرت از تو محافظت می‌کند و تو این فضیلت را خواهی داشت که زود به خدا و رسول ایمان آوردی و از بقیه پیشی گرفتی و اگر آن را ضایع کنی و آنچه را از طرف خدا به تو رسیده رعایت نکنی به پروردگار خود کافر خواهی شد و اَجرت از بین می‌رود و امان خدا و امان رسول او از تو بریده خواهد شد و جزو زیانکاران خواهی بود. و این کار تو هرگز به خدا و رسولش ضرری نمی‌رساند. 🔸عایشه ضمانت داد که آن را مخفی نگه دارد و به آن ایمان بیاورد و از آن مراقبت کند. وقتی ضمانت داد، پیامبر فرمود: 🔸خدای متعال به من خبر داده که عمرم تمام شده و به من فرمان داده که علی را به عنوان علامت برای مردم نصب کنم و او را امام آن‌ها قرار دهم و چنان که انبیای قبلی، اوصیای خود را برای جانشینی برگزیدند من نیز او را جانشین خود قرار می‌دهم. من به سوی فرمان پروردگار خود می‌روم و دستور او را در این باره اجرا می‌کنم. این مطلب را در ته دلت نگه دار تا آن که خداوند برای اجرای آن اجازه دهد. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
.┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۸🌹•✾••┈ ...ادامه ✅ حذیفه از آخرین حج پیامبر می‌گوید 🔸رسول‌الله به
┈••✾•🌹 /قسمت ۹🌹•✾••┈ ✅ عایشه سرّ رسول‌الله را افشا می‌کند 🔸عایشه تضمین داد که آن را پنهان دارد، ولی از آن طرف خدا به پیامبر خبر داد که ، رفیقش و پدرانشان چکار خواهند کرد. 🔸عایشه فوراً به حفصه [دختر عمر] خبر داد، سپس هر کدام هم به پدران خود [ابوبکر و عمر] خبر دادند. عمر و ابوبکر نزد یکدیگر آمده و دنبال عده‌ای از طلقا [همان اسرای فتح مکه که رسول خدا بر آنها منت گذاشته، آن‌ها را آزاد فرموده بود] و منافقین فرستادند و قضیه را به آنها گفتند. 🔸[وقتی پیش هم جمع شدند] برخی به برخی رو کرده، گفتند: محمد می‌خواهد کار خلافت را مانند روش کسرای ایران و قیصر روم تا آخر بین اهل‌بیت خود بگذارد! به خدا اگر این خلافت به علی‌بن‌ابی‌طالب برسد، شما هیچ بهره‌ای در زندگی نخواهید داشت! محمد طبق ظاهر با شما رفتار می‌کند ولی علی طبق نظر خودش با شما برخورد خواهد کرد پس خوب فکر کنید ببینید چه به نفع ما است و نظرتان را بگویید! 🔸بعد از گفتگو و ردّ و بدل شدن نظرات، همگی به این نتیجه رسیدند که شتر پیامبر را در «عقبهٔ هرشٰی» رم بدهند. البته این کار را قبلاً در برگشت از جنگ «تبوک» انجام داده بودند ولی خداوند شر آن‌ها را از سر پیامبر خود دور کرد. پس با هم متّفق شدند که رسول‌الله را بکشند، ترور کنند و سمّ بخورانند. دشمنان پیامبر؛ آزاد شده‌های قریش (طلقا)، منافقینِ انصار و عرب‌هایی که ارتداد در دل داشتند چه در مدینه و چه در اطراف. جمع شده بودند و با هم پیمان بستند و سوگند یاد کردند که شتر آن حضرت را رم دهند. این عده چهارده نفر بودند. رسول‌الله تصمیم داشت وقتی که به مدینه رسید، امیرالمؤمنین را در آنجا برای مردم به خلافت نصب فرماید. رسول‌الله دو شبانه روز راه پیمود، روز سوم جبرئیل آیات آخر سوره حجر را به آن حضرت فرود آورده، عرض کرد: بخوان: فَوَرَبِّكَ لَنَسْـَٔلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ عَمَّا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ فَٱصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ ٱلْمُشْرِكِينَ إِنَّا كَفَيْنَٰكَ ٱلْمُسْتَهْزِءِينَ پس به پروردگارت سوگند ما از همه آنان (در قیامت) بازخواست خواهیم كرد. از آنچه انجام می‌داده‌اند. پس آنچه را بدان مأمور شده‌ای آشكار كن و از مشركان اعراض نما (و به آنان اعتنا نكن.) همانا ما تو را از (شرّ) استهزا كنندگان كفایت كردیم./حجر۹۲تا۹۵ پیامبر از آن مکانی که قرار داشت کوچ فرمود و شتابان حرکت کرد به این جهت که سریع به مدینه برسد تا امیرالمؤمنین را به عنوان راهنمای مردم منصوب فرماید. شب چهارم جبرئیل در آخر شب نازل شد و بر حضرت این آیه را خواند: يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ ۖ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُۥ ۚ وَٱللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ ٱلنَّاسِ ۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهْدِى ٱلْقَوْمَ ٱلْكَٰفِرِينَ ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است (در مورد ولایت و جانشینی حضرت علی) اعلام كن واگر چنین نكنی، رسالت الهی را نرسانده‌ای و (بدان كه) خداوند تو را از (شرّ) مردم (و كسانی كه تحمّل شنیدن این پیام مهم را ندارند) حفظ می‌كند. همانا خداوند گروه كافران را هدایت نمی‌كند./مائده۶۷ 🔸قوم کافر، همان کسانی بودند که تصمیم داشتند رسول‌الله را ترور کنند. پیامبر فرمود: جبرئیل! مگر نمی‌بینی که با عجله و شتاب حرکت می‌کنم تا به مدینه برسم و در آنجا ولایت علی را بر حاضر و غائب واجب کنم؟! 🔸جبرئیل عرض کرد: خدا به تو دستور می‌دهد که فردا وقتی منزل کردی ولایت او را واجب سازی. 🔸رسول‌الله فرمود: باشد ای جبرئیل! فردا ان‌شاالله انجام می‌دهم. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۹🌹•✾••┈ ✅ عایشه سرّ رسول‌الله را افشا می‌کند 🔸عایشه تضمین داد که آن
┈••✾•🌹 /قسمت ۱٠🌹•✾••┈ ✅ غدیر خم 🔸رسول خدا دستور دادند تا همان موقع کوچ کنند. مردم همراه آن حضرت حرکت کردند تا اینکه حضرت در کنار برکه «خُم» بارانداز فرمود. بعد نماز، جماعت را به جا آورد و دستور داد که مردم نزد ایشان بیایند و امیرالمؤمنین علی را صدا زد و دست چپ او را با دست راست خود بلند کرد و با صدای بلند ولایت امیرالمؤمنین را برای همه اعلام فرمود و پیروی از وی را بر همه واجب ساخت. و اعلام فرود که هیچ کسی حق ندارد بعد از آن حضرت، از علی سرپیچی کند و به آنها فرمود که این دستور به فرمان خدای عزّوجّل است. 🔸و فرمود: آیا من نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر نیستم؟ گفتند: چرا، یا رسول‌الله! 🔸فرمود: فَمن کُنتُ مَولاهُ فَعلیٌّ مَولاهُ، اللّهُمَ والِ مَن والاه وَعادِ مَن عاداه وَانْصُر مَن نَصَرّه وَاخْذٰل مَن خَذَلَه! پس هرکه من مولای او هستم، علی نیز مولای او است. خدایا! دوست بدار هر که او را دوست داشته‌باشد و دشمن بدار هر که با او دشمنی کند و یاری کن هر که او را یاری کند و یاری نکن و تنها بگذار هر که او را یاری نکند و تنها بگذارد. 🔸بعد به مردم دستور داد تا با امیرالمؤمنین بیعت کنند، همه مردم بیعت کردند و کسی حرفی نزد. 🔸 ابوبکر و عمر به جحفه رفته بودند. پیامبر دنبال آن‌ها فرستاد و آنان را برگرداند، همین که از راه رسیدند حضرت بی‌درنگ و با عتاب به آن‌ها فرمود: ای پسر ابوقحافه! ای عمر! با علی برای ولایتِ بعد از من بیعت کنید! ▪️این دو [به خلاف بقیه] گفتند: آیا این دستور از طرف خدا و رسول است؟ 🔸 رسول‌الله فرمود: مگر کاری این گونه [به این اهمیت] بدون دستور خدا هست؟ بلی، دستور از خدا و رسول است. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۱٠🌹•✾••┈ ✅ غدیر خم 🔸رسول خدا دستور دادند تا همان موقع کوچ کنند. مردم
┈••✾•🌹 /قسمت ۱۱🌹•✾••┈ ✅ ترور پیامبر در لیلهٔ عقبه 🔸حذیفه ادامه داده، گفت: آن دو بیعت کردند و رفتند. و رسول‌الله بقیه آن روز و آن شب را در راه بود تا این که نزدیک گردنهٔ «هرشی» [نزدیکی جحفه] رسیدند. آن عده جلوتر رفته، سر پیچ گردنه مخفی شدند. به همراه خود تعدادی دبّه برداشته، داخل آن سنگریزه ریختند. 🔸حذیفه می‌گوید: پیامبر، من و عمار را صدا زد و به عمار فرمود تا شتر آن حضرت را از پشت براند، من نیز شتر را از جلو پیش می‌بردم. به همین منوال وقتی به نوک گردنه رسیدیم، آن عده از پشت سر ما یکدفعه یورش آوردند و دبّه‌ها را بین پاهای شتر پیامبر غلطاندند. شتر ترسید و نزدیک بود در حالی که پیامبر را بر پشت دارد، رم کند؛ پیامبر به او فریاد زد: آرام باش! هیچ خطری تو را تهدید نمی‌کند! 🔸خداوند متعال شتر را به زبان آورد، حیوان با زبان عربی فصیح عرض کرد: یا رسول‌الله! وقتی شما بر پشت من قرار دارید قدم از قدم برنمی‌دارم. آن عده آمدند که شتر را رم بدهند، من و عمار با شمشیر آنان را زدیم؛ شب تاریکی بود و از ما دور شدند و از نقشه‌ای که در سر داشتند ناامید شدند. 🔸عرض کردم: یا رسول‌الله! این عده‌ای که این منظور را داشتند چه کسانی بودند؟ 🔸فرمود: حذیفه! آن‌ها منافقین در دنیا و آخرت بودند. 🔸عرض کردم: یا رسول‌الله! عده‌ای را نفرستم سرشان را بیاورند؟ 🔸فرمود: خداوند به من دستور فرموده که از آن‌ها روگردان باشم، پس دوست ندارم که مردم بگویند که او عده‌ای از قوم و اصحاب خود را به آیین خود خواند؛ آن‌ها هم به او جواب مثبت دادند، با کمک آن ها جنگید تا وقتی که بر دشمن خود چیره شد، شروع کرد به کشتن آن‌ها. ولی رهایشان کن ای حذیفه! چون خداوند در کمین آن‌ها است و کمی به آن‌ها مهلت خواهد داد بعد آنان را به عذاب خشن ناچار خواهد فرمود. 🔸عرض کردم: این عدهٔ منافق چه کسانی بودند یا رسول‌الله؟ آیا از مهاجرین بودند یا از انصار؟ 🔸 حضرت همه آن‌ها را یکی یکی برایم نام برد. کسانی در میان آنان بودند که من دوست نداشتم که اینان جزو منافقین باشند؛ پس وقتی پیامبر اسامی آن‌ها را بیان کرد چیزی نگفتم. رسول‌الله فرمود: حذیفه! گویا در برخی از این عده که برایت نام بردم شک‌داری؟! سرت را به سمت آن‌ها بلند کن. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۱۱🌹•✾••┈ ✅ ترور پیامبر در لیلهٔ عقبه 🔸حذیفه ادامه داده، گفت: آن دو
┈••✾•🌹 /قسمت ۱۲🌹•✾••┈ ✅ نام تروریست‌ها 🔸[با دستور و فرمایش پیامبر] چشمم را به طرف آن عده بلند کردم! آن‌ها سرِ پیچ ایستاده بودند، ناگهان برقی زد و همه اطرافمان را روشن کرد، برق آنقدر ثابت ماند که گمان کردم خورشید تابان است. به خدا، به آن عده نگاه کردم و تک‌تک آنها را شناختم، دیدم همانگونه‌اند که رسول‌الله فرموده بود؛ تعداد این عده چهارده نفر بود: نُه نفر از قریش، پنج نفر از بقیه مردم. 🔸سخن حذیفه که به اینجا رسید، جوان ایرانی به او گفت: اسامی آن‌ها را برایمان بیان کنید، خدای متعال شما را مورد رحمت خودش قراردهد! حذیفه گفت: به خدا سوگند، آن‌ها این افراد بودند: ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه، عبدالرحمان‌بن‌عوف، سعدبن‌ابی‌وقاص، ابوعبیدهٔ‌جراح، معاویة‌بن‌ابی‌سفیان و عمروعاص که این‌ها از قریش بودند، اما پنج نفر دیگر این‌ها بودند: ابوموسی‌اشعری، مغیرة‌بن‌شعبهٔ‌ثففی، اوس‌بن‌حدثان بصری، ابوهریره و ابوطلحهٔ انصاری. ✅ پایه‌ریزی فتنه 🔸حذیفه ادامه داد: از گردنه که پایین آمدیم، فجر طلوع کرده بود، رسول‌الله پیاده شد، وضو گرفت و منتظر اصحاب شد تا از گردنه پایین بیایند. اصحاب جمع شدند. همهٔ آن عده را دیدم که بین مردم آمده بودند و پشت‌سر رسول‌الله نماز خواندند. 🔸وقتی پیامبر نمازش تمام شد، برگشت! ابوبکر، عمر و ابوعبیده را دید که درِگوشی صحبت می‌کنند؛ حضرت به کسی دستور فرمود او هم در بین مردم ندا داد: هیچ سه نفری باهم جمع نشوند که درِگوشی صحبت کنند. 🔸پیامبر همراه مردم از منزل عقبه کوچ فرمود و در منزل دیگر فرود آمد، سالم غلام[ابی] حذیفه دید که ابوبکر، عمر و ابوعبیده باهم درِگوشی صحبت می‌کنند. سالم، بالاسرشان ایستاد و گفت: مگر پیامبر دستور نداده که سه نفری باهم درِگوشی صحبت نکنید؟! به خدا، یا به من می‌گویید که چه به هم می‌گفتید یا این که پیش پیامبر می‌روم و می‌گویم که شما چه کار می‌کردید! 🔸ابوبکر گفت: ای سالم! به گردنت عهد و پیمان خدا باشد که اگر جریان را بگوییم مشغول چه بودیم، چنانچه دوست داشتی که با ما باشی، با ما باش و یکی از ما؛ و اگر دوست نداشتی آن را به کسی نگو. 🔸سالم گفت: باشد. و عهد و پیمان بست که نگوید. سالم نسبت به علی‌بن‌ابیطالب کینه و دشمنیِ بسیار داشت، آن‌ها هم از این کینه و دشمنی او خبر داشتند، به سالم گفتند: ما گرد هم آمدیم تا با یکدیگر هم سوگند و هم پیمان شویم که از محمد درباره ولایت علی‌بن‌ابیطالب که بعد از خود بر ما لازم کرده، اطاعت نکنیم. سالم گفت: شما را به خدا! در این مطلب مشغول بودید و درِگوشی صحبت می‌کردید؟ 🔸گفتند: آری، به خدا ما فقط درست در همین مطلب صحبت می‌کردیم نه چیز دیگر! 🔸سالم گفت: من هم به خدا اولین کسی هستم که در این باره با شما پیمان می‌بندم و مخالفتی نمی‌کنم. به خدا قسم زیر این خورشید تابان با هیچ خانواده‌ای بیشتر از بنی‌هاشم دشمنی ندارم، و در بنی‌هاشم آنکه از همه بیشتر با او دشمنم و کینه‌اش را به دل دارم؛ علی‌بن‌ابیطالب است! در این قضیه هر چه به نظرتان رسید، انجام بدهید که من هم یکی از شما هستم. 🔸پس همان موقع با یکدیگر هم قسم شدند که منظور خود را عملی کنند بعد از هم جدا شدند و وقتی که رسول‌الله خواست به مسیر ادامه بدهد، خدمت آن حضرت آمدند؛ حضرت به آن‌ها فرمود: درباره چه مطلبی امروز با هم درِگوشی صحبت می‌کردید، به شما که گفته بودم درگوشی صحبت نکنید؟! 🔸گفتند: یا رسول‌الله! فقط الآن. که پیش شما هستیم، دور هم جمع شدیم! 🔸پیامبر مدتی طولانی به آن‌ها نگاه کرد و فرمود: شما بهتر می‌دانید یا خدا؟! چه کسی ستمگرتر از آن کسی است که شهادتی را که نزد خود دارد از خدا پنهان می‌سازد؟! و حال آن که خداوند از آنچه که انجام می‌دهید غافل نیست. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۱۲🌹•✾••┈ ✅ نام تروریست‌ها 🔸[با دستور و فرمایش پیامبر] چشمم را به طرف
┈••✾•🌹 /قسمت ۱۳🌹•✾••┈ ✅ نقشه برای فرصتِ بعد از شهادت پیامبر 🔸بعد، حضرت حرکت کرد تا وارد مدینه شد. همه آن عده جمع شدند و نوشته‌ای [و پیمان‌نامه‌ای] را بین خود نوشتند که در آن، پیمان گذشته را یادآور شدند. 🔸اولین چیزی که در آن پیمان‌نامه آمده بود، این بود که ولایت علی‌بن‌ابیطالب را بشکنند و کار ولایت به دست ابوبکر، عمر، ابوعبیده است و سالم نیز همراهشان بود نه خارج از آن‌ها. سی‌وچهار نفر. چهارده نفرِ ماجرای عقبه و بیست نفر دیگر، بر آن نامه و پیمان گواهی دادند. سپس نوشته و پیمان‌نامه را به ابوعبیده سپردند و او را بر آن پیمان‌نامه امین قرار دادند. 🔸وقتی سخن حذیفه که داشت ماجرای پیمان‌نامه را تعریف می‌کرد، به اینجا رسید؛ جوان ایرانی گفت: ای‌اباعبدالله! خدا تو را مورد رحمت خویش قرار دهد! بر فرض که این عده! ابوبکر، عمر و ابوعبیده را پذیرفتند؛ چون از بزرگان قریش بودند، ولی چرا سالم پذیرفتند در حالی که سالم نه از قریش بود نه از مهاجرین نه از انصار، بلکه تنها بردهٔ زنی از انصار بود؟ 🔸حذیفه گفت: ای جوان! به راستی که آن عده همگی هم‌پیمان شدند که ولایت را از علی‌بن‌ابیطالب دور کنند! به خاطر حسادتی که به آن حضرت داشتند و چون نمی‌خواستند که آن حضرت کار را به دست گیرد. 🔸از طرفی دیگر، آن کینه‌ای که در دل قریش به خاطر ریختن خون‌ها[ی اقوام مشرکشان] بود، نیز برای آن‌ها فراهم شده بود و آن حضرت نزدیکترین و مقرّبترین فرد به پیامبر بود و از بنی‌هاشم خون‌خواهیِ خون‌هایی را می‌کردند که رسول‌الله توسط علی از آن‌ها ریخته بود. برای همین فقط پیمان این چهارده نفر بر این بود که کار را از دست علی بگیرند و [با کینه‌ای که از سالم نسبت به امیرالمؤمنین سراغ داشتند] او را جزو خود به حساب می‌آوردند. 🔸جوان ایرانی گفت: پس، از آنچه که همه‌شان در آن پیمان‌نامه نوشتند به من خبر بده تا بدانم، خدا تو را مورد رحمت خود قرار دهد! آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۱۳🌹•✾••┈ ✅ نقشه برای فرصتِ بعد از شهادت پیامبر 🔸بعد، حضرت حرکت کرد ت
┈••✾•🌹 /قسمت ۱۴🌹•✾••┈ ✅ پیمان‌نامه ملعون 🔸حذیفه گفت: مفاد پیمان‌نامه را اسماء‌ بنت عمیس خثعمیه، همسر ابوبکر برای من گفت که آن عده در خانه ابوبکر جمع شدند و در این‌باره با هم به مشورت پرداختند؛ اسماء هم سخنان و نقشه‌های آنها را می‌شنید، تا این‌که بر آن به اتفاق نظر رسیدند و به سعیدبن‌عاص که از بنی‌امیه بود، دستور دادند. او هم با اتفاق همه آن‌ها پیمان‌نامه را نوشت. پیمان‌نامه این بود: بسم الله الرحمن الرحیم این نوشته‌ای است که بزرگان اصحاب محمد رسول‌الله از مهاجر و انصار، کسانی که خدا در کتاب خود با زبان پیامبرش آنان را ستایش کرده بر آن اتفاق نظر نمودند. همگی اتفاق کردند بعد از این‌که برای این رأی تلاش زیادی به کار بستند و در کارشان به مشورت پرداختند. این نامه را به این علت نوشتند که چون به مصلحت آینده اسلام و مسلمین فکر می‌کردند تا مسلمانان آینده از آن‌ها پیروی کنند. و بعد: خداوند با لطف و کرم خویش محمد را به عنوان فرستاده و رسول به سوی همه مردم با دین خود فرستاد، دینی که برای بندگان خود برگزید او هم از آن مأموریت خویش مقداری ادا کرد و آنچه که خدا به او دستور داده بود را تبلیغ فرمود و بر ما واجب گرداند که همه آن‌ها را به جا آوریم. تا این‌که وقتی دین را کامل کرد و واجبات را واجب و سنت‌ها را قانون ساخت، خداوند آنچه را که نزد خود بود برای او خواست، پس او را با احترام از دنیا بُرد! بدون این‌ که او بعد خود، کسی را جانشین قرار دهد. اختیار را به دست مسلمانان سپرد که برای خود کسی را که مطمئن‌اند با فکر و اندیشه است و خیرخواه آن‌ها، انتخاب کنند. و به راستی که رسول‌الله الگوی خوبی برای مسلمانان می‌باشد. خداوند متعال فرموده: لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِى رَسُولِ ٱللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُوا۟ ٱللَّهَ وَٱلْيَوْمَ ٱلْأَخِرَ همانا برای شما در (سیرهی) رسول خدا الگو و سرمشقی نیكوست، (البتّه) برای كسانی كه به خدا و روز قیامت امید دارند./احزاب۲۱ به راستی که رسول‌الله کسی را جانشین خود قرار نداده! مبادا این جانشینی در یک خاندان باشد تا موروثی شود و بقیه مسلمانان از آن بی‌بهره بمانند و مبادا بین سرمایه‌داران نوبت به نوبت در گردش باشد و مبادا جانشین بگوید که: «این جانشینی در نسل از پدر به فرزند تا روز قیامت باقی خواهد بود» آن مطلبی که بر مسلمانان لازم است این است که وقتی جانشینی از دنیا رفت، صاحب‌نظران و افرادشایسته گردآمده، مشورت کنند؛ آن وقت هر کسی را که دیدند لایق جانشینی است، کارهای خود را به دست او بسپارند و او را متولّی خود قرار بدهند؛ چون بر اهل هر زمانی پوشیده نخواهد بود که چه کسی سزاوار جانشینی و خلافت است! پس اگر کسی! هر که خواست باشد؛ ادعا کند که رسول‌الله شخصی را معیناً برای مردم منصوب کرده و به اسم و نسب او تصریح فرموده؛ حرف بیهوده‌ای زده و مطلبی خلاف آنچه اصحاب رسول‌الله می‌دانند، آورده و با جماعت مسلمانان مخالفت کرده است! و اگر کسی ادعا کرد که خلافت و جانشینی رسول‌الله ارث است، و رسول‌الله به ارث بر جای می‌گذارد، حرف محالی زده؛ چون رسول‌الله گفت: «ما گروه انبیا ارث به جا نمی‌گذاریم؛ هر چه به جا گذاشتیم، صدقه است!» آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۱۴🌹•✾••┈ ✅ پیمان‌نامه ملعون 🔸حذیفه گفت: مفاد پیمان‌نامه را اسماء‌ بن
┈••✾•🌹 /قسمت ۱۵🌹•✾••┈ ٠٠٠ادامه ✅ پیمان‌نامه ملعون و اگر کسی ادعا کرد که «بین همه مردم جانشینی تنها سزاوار یک نفر است؛ و آن یک هم فقط او است! و سزاوار دیگری نیست، چون جانشینی، دنباله پیغمبری است» واقعا که دروغ گفته؛ چون پیامبر گفته اصحاب من مانند ستاره‌ها هستند و هر کدامشان که اقتدا کنید، هدایت می‌شوید! و اگر کسی ادعا کرد که او لایق جانشینی و امامت است، چون فامیل نزدیک رسول‌الله است و خلافت منحصر در او و نسلش می‌باشد به این صورت که فرزند از پدر ارث می‌برد و در هر عصر و زمانی همین‌گونه خواهد بود که برای دیگران سزاوار نیست و غیر از آن‌ها برای کس دیگری سزاوار نیست که آن خلافت برایش باشد تا روز قیامت، پس نه او این حق را دارد و نه فرزندانش گرچه خویشی و فامیلی نزدیک با پیامبر داشته باشد، چون خداوند که گفتار او بر همه قاضی است می‌گوید: به راستی که گرامی‌ترین شما نزد خدا کسی است که از همه شما با تقواتر باشد. رسول‌الله هم گفته: حرمت همه مسلمانان یکی است حتی کمترین فرد آن‌ها برای آن حرمت تلاش می‌کند و همه‌شان یک دست هستند در دفاع مقابل دیگران. پس کسی که به کتاب خدا ایمان دارد و به سنت و روش رسول‌الله اقرار می‌کند استقامت ورزیده و به راه حق برگشته و درست و راستی را گرفته است و کسی که این‌ها را نپسندید واقعاً که با حق قرآن مخالفت کرده و از اجتماع مسلمانان جدا شده است، برای همین او را بکُشید چون اگر او را بکُشید امّت اسلامی درست می‌شود و اصلاح می‌یابد. و رسول‌الله گفته: کسی بیاید و امت یکپارچه مرا از هم جدا سازد، او را بکُشید. آن شخص را بکُشید هر که می‌خواهد باشد، چون اجتماع رحمت است و جدایی عذاب. و امّت من هیچ‌گاه دور گمراهی گرد هم نمی‌آیند و مسلمانان یک‌دست هستند در مقابل دیگران و از اجتماع مسلمانان کسی بیرون نمی‌رود مگر کسی که جدایی‌طلب، مخالف آن‌ها و یاور دشمنان در برابر آن‌ها باشد، پس اخدا و رسول، ریختن خون او را جایز دانسته و کشتنش را حلال شمرده‌اند. سعیدبن‌عاص به اتفاق کسانی که نام گواهی‌شان آخر این نوشته آمده، نوشته است در محرم سال دهم هجری. سپاس برای خدا پروردگار عالمیان است و صلوات و سلام خدا بر آقای من محمد و خاندان او باد. بعد از نوشتن پیمان‌نامه، آن را به ابوعبیده‌جراح دادند، و او هم نامه را به مکه فرستاد؛ نامه همین‌طور در کعبه دفن شده بود تا زمان حکومت عمربن‌خطاب، آن وقت عمر، آن را از جایش درآورد. این همان نوشته‌ای است که امیرالمؤمنین آرزوی ملاقات خدا به همراه آن را داشت: وقتی عمر مُرد، حضرت بالاسر او که لباسش را رویش انداخته بودند، ایستاده! آرزو کرد و فرمود: «چقدر دوست دارم که خدا را با نام این فرد که روپوشِ روی او است ملاقات کنم!» آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🌹 #جوان‌آگاه‌ایرانی /قسمت ۱۵🌹•✾••┈ ٠٠٠ادامه ✅ پیمان‌نامه ملعون و اگر کسی ادعا کرد که «بین همه
┈••✾•🌹 /قسمت ۱۶🌹•✾••┈ ✅ وای بر کسانی که.... بعد این اتفاق برگشتند. رسول‌الله هم نماز صبح را به جماعت به جا آورد، بعد از نماز سر جای خود نشست و تا طلوع آفتاب مشغول ذکر بود؛ پس به ابوعبیده جراح رو کرده و فرمود: «به به! کی مثل تو است که امین این امت شده‌ای؟!» 🔸بعد این آیه را تلاوت فرمود: فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ ٱلْكِتَٰبَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَٰذَا مِنْ عِندِ ٱللَّهِ لِيَشْتَرُوا۟ بِهِۦ ثَمَنًا قَلِيلًا ۖ فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا يَكْسِبُونَ پس وای بر كسانی كه مطالبی را با دست خود می‌نویسند، سپس می‌گویند: این از طرف خداست، تا به آن بهای اندكی بستانند، پس وای بر آنها از آنچه دست‌هایشان نوشت و وای بر آنها از آنچه (از این راه) به دست می‌آورند!/بقره۷۹ 🔸واقعاً عده‌ای از این امت شبیه آن‌ها شدند که: يَسْتَخْفُونَ مِنَ ٱلنَّاسِ وَلَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ ٱللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لَا يَرْضَىٰ مِنَ ٱلْقَوْلِ ۚ وَكَانَ ٱللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطًا (آنان خیانت خود را) از مردم پنهان می‌كنند، ولی نمی‌توانند از خداوند پنهان دارند، در حالی كه او آنگاه كه شبانه، سخنان غیر خداپسندانه می‌گویند (و توطئه‌های پنهانی می‌كنند) با آنان است وخداوند همواره به آنچه انجام می‌دهند، احاطه دارد./نساء۱٠۸ 🔸سپس فرمود: امروز عده‌ای در این امت با نامه‌ای که نوشتند؛ شبیه آن‌هایی شدند که در جاهلیت علیه ما نامه نوشته و در کعبه آویزان کردند و خدای متعال آنان را فرصت داد تا آنان و کسانی را که بعد از آنان می‌آیند مورد آزمایش قرار دهد تا پلید و پاک از هم جدا شوند. و اگر خدا به من امر نفرموده بود که از آن‌ها رویگردان باشم به خاطر آن کاری که خودش آن را به انجام خواهد رساند، آنان را جلو انداخته و گردنشان را می‌زدم. 🔸حذیفه ادامه داد: پس به خدا سوگند، این عده را دیدیم که وقتی رسول‌الله این سخن را می‌فرمود، لرزه بر اندامشان افتاده بود و اصلاً نمی‌توانستند خودشان را نگه دارند و آن روز از هیچ کدام از حاضرین در مجلس پیامبر پنهان نماند که منظور پیامبر آن‌ها هستند و این مثال‌های قرآن را تلاوت فرمود، برای آن‌ها مثال زد. آرشیو تخصصی کتاب http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist