❣براي تشييع پيكر يكي از دوستان سيد محمد به دارالرحمه رفته بوديم.
تا به حال اين قدر سيد محمد را بيتاب نديده بودم. بي وقفه اشک مي ريخت و هق هق مي کرد.
پرسيدم: پسرم چي شده؟ چرا اين قدر گريه ميكني؟
گفت:
«ميخواهم يك خواهشي از شما بكنم، به خاطر خدا نه نگو! مادر تو را به جدت... تو را به بيبي فاطمه(س) قسم، اين قدر برايم دعا نكن و آيتالكرسي نخوان.
به خدا خمپاره كنارم زمين ميخورد، اطرافيانم شهيد ميشوند اما من حتي يك خراش هم بر نميدارم.» به ردیف قبور شهدا اشاره کرد و ادامه داد« نگاه كن... همه رفيق هام اينجا هستن و من ماندم... ميدانم كه جواز شهادت من، با رضايت شما امضاء ميشه. مادر خواهش ميكنم رضايت بده.»
تاب ديدن اشك هاي پسر دردانه ام را نداشتم. برايم سخت بود اما ديگر براي سلامتي اش آيتالكرسي نخواندم... و آن اعزام، آن شد که می خواست...
@defae_moghadas2
❣
°•
❣▪️ شیعه دارد آبرو زیرا دلش با زینب است
▪️ آبرو دار حقیقی در دو دنیا زینب است
▪️ راه ما راه حسین و مقصد ما کربلاست
▪️ افتخار و اعتبار مکتب ما زینب است
🏴 سالروز رحلت جانسوز ام المصائب
"حضرت زینب کبری سلام الله علیها" را تسلیت می گوییم
@defae_moghadas2
❣
❣مناجات نامه سردار شهید اسکندری :
( ماه رجب )گذشت و من از خود نگذشتم
خدایا چرا غافل هستیم؟ چرا خواب رفتیم؟ چرا ظلمات تنمان و قلبمان را گرفته؟ چرا نور تو ، ولایت تو محبت تو در وجودمان کم رنگ شده؟
#شهید حاج عبدالله اسکندری
@defae_moghadas2
❣
❣از شهـید بابایی پرسیدند :
عباس جان چه خبر ؟
چہ کار میکنی؟
گفت : به نگهـبانی دل مشغولیم
که غیر از خدا کسی وارد نشود
#تلنگر
شهید #عباس_بابایی
@defae_moghadas2
❣
❣عملیات کربلای 5 بود. از گوش های حسین به خاطر شلیک زیاد آرپی جی خون جاری بود، هر چه اصرار می کردیم به عقب و درمانگاه برود، امتناع می کرد. در همین حین به حسین خبر دادند که برادرت مجروح شده. خیلی ناراحت و گرفته شد، مرتب احوال او را می پرسید. گفتم: «حسین چرا اینقدر ناراحت هستی، برادر تو هم مثل رزمندگان دیگر که مجروح یا شهید می شوند!»
وقتی علت ناراحتی اش را برایم گفت، تنم یخ کرد. حسین با افسوس گفت: «از اینکه برادرم مجروح شده ناراحت نیستم. من دوست دارم اول من شهید شوم، تا برادرم در نبود من از خانواده ام نگهداری کند!»
🌷مرحله اول کربلای 5 با موفقیت سپری شده بود. گردان ها جهت بازسازی به عقب آمده بودند. دیدم حسین هم هست، پیشش رفتم اما برخورد سردی از او دیدم و هر چه از او می پرسیدم جوابی به من نمی داد. با توجه به صمیمیتی که با حسین داشتم این رفتارش برایم سنگین بود. از برادری که همراه حسین بود پرسیدم: « چرا حسین این جوری می کند؟»
- «حسین شب گذشته آنقدر آرپی جی شلیک کرد که از هر دو گوشش خون جاری بود. فقط با اشاره و لمس می توانید با ایشان ارتباط برقرار کنید، گوش ایشان نمی شنود.»
بعد از مرحله اول کربلای 5گردان سلمان،که حسین فرمانده اش بود، به خط پدافندی خرمشهر منتقل شد. حسین طاقت نیاورد، گردانش را رها کرد، و تنهایی به خط زد و یک گلوله توپ او را آسمانی کرد.
🌹🌹🌿🌹🌹
هدیه به شهید غلامعلی ( حسین) کرمی صلوات,,شهدای فارس
@defae_moghadas2
❣
❣متن پیمان شفاعت شهید مجتبی سعیدی با شهید علی سراج ( شهید امروز ۲۶ دی ) و شهید احمد مختاری
✍ اینجانبان علی سراج، مجتبی سعیدی و احمد مختاری پیمان میبندیم به این که هرکدام از ما سه تن به درجه رفیع شهادت نایل آمد، در روز قیامت شفاعت نموده و در محضر خداوند بخواهد که از گناهان دو تن دیگر بگذرد و در نزد خدا از دو تن دیگر شفاعت نماید.
خدایا! چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
نهم شهریور سال 1364
علی سراج، مجتبی سعیدی، احمد مختاری
♦️رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای درباره ماجرای شورانگیز این سه شهید فرمودهاند:
✅ آن سه نوجوانى که از مهدىشهر با هم پیمان میبندند که هرکدام شهید شدند آن دو نفر دیگر را در روز قیامت پیش خداوند شفاعت کنند؛ سهتا نوجوان [بودند] و هر سه شهید میشوند... اینها جزو ماجراهاى فراموش نشدنىِ تاریخ است. اینها چیزهایى نیست که از خاطر یک ملت برود.
🤲 هدیه به ارواح طیبه و پاک شهدا صلوات
@defae_moghadas2
❣