30.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کربلای شلمچه محل پرواز یاران و سربازان خمینی کبیر است .
😭😭😭😭😭😭😭😭😭
@defae_moghadas2
❣
❣فرمانده لشکر۹بدرشهیدوالا مقام اسماعیل دقایقی
تاریخ تولد: ۹ بهمن ۱۳۳۳
تاریخ شهادت :۲۸ دی ۱۳۶۵
شلمچه--عملیات کربلای پنج
*راوی: همسرشهید*
زمستان سال۶۴درتهران زندگی میکردیم. اسماعیل دقایقی برای گرفتن برنج کوپنی می بایست مسیری راطی کند که جز ماشین های دارای مجوز نمی توانستند از آن محدوده عبور کنند.
اوازناحیه پاهم ناراحتی داشت وحمل یک کیسه برنج باآن مسافت تقریبا یک کیلومتری برایش زجرآور بود.
ازاوخواستم باخودروسپاه برودکه نپذیرفت،گفتم:حال شما خوب نیست وپاهایت درد دارد!
گفت:اگرخواستی همینطور پیاده میروم وگرنه نمیروم.
اوکیسه۲۵کیلویی برنج را روی دوشش نهاد و یک نایلون هم پرازچیزهای دیگر در دستش گرفت و به سختی به خانه آورد،اماحاضرنشد برای چند دقیقه از ماشین سپاه استفاده کند...
*در ﻭﺻﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻧﻮﺷﺖ* :
" *ﺍﮔﺮ ﺑﻬﺸﺖ ﻧﺼﯿﺒﻢ ﺷﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮﺕ می ماﻧﻢ* "...
حالا ﺧﺎﻧﻤﺶ می ﮔوید:
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻢ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺩﻟﺸﺎﻥ ﺑﺨﻮﺭﺩ ... ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ..
ﻭ ﺣﺎﻻ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻧﻮﺑﺘﻢ و ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﺎﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﻧﮑﺸﺪ ...
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺪ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ ...
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﺍﻭ ﻣﺰﻩ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﭽﺸﺪ.
@defae_moghadas2
❣
به نام خدای توانا
پشت سر را نگاه کن
کمی آن روزها را مرور کن
گاهی در سنگر
ایامی در دو کوهه ، کرخه ، کوزران یا کارون
زندگی در زیر چادر
چای در کتری
لیوان ، شیشه های مربا بود .
صبحگاه ، صف به صف ، آماده و قبراق
نیمه شب به اشک و آه
نماز شب خواندن عادی بود
کامیون سواری تا نزدیک خط زیبا بود
آیه الکرسی میخواندیم همه
صدای خمپاره معمولی بود
صدای ته قبضه هم عادی بود
خاک نشینی رسم ما
سنگر نشینی هم زیبا بود
نیمه شب ، سنگر کمین و چشمانی بیخواب
به وقت حمله ندای الله اکبر زیبا بود
تیر ها مأمور بودند
ترکش و موج ، بوی سیر و تخم مرغ ، شیمیایی ، گاز خردل یا اعصاب
همه ، مأمور بودند
تک و پاتک
خط نگه داشتن
هم روزی بود .
گشنه و تشنه جان دادن
دست و پا دادن و گاهی چشم
همه مال خدا .
ادعایی نداشتیم
برای هم جان می دادیم .
به زیر باران یا برف
گاهی در آفتاب داغ خوزستان
شلمچه ، فکه و مجنون
مقابل دشمن ایستادیم
ما خوشبخت ترین پسر ایران بودیم
اما
اکنون
هنوز هستیم
با همان پیمانی که با پیر جماران بستیم
این بار با سید علی هستیم
تا آخر ... هستیم
@defae_moghadas2
❣
📌 سه شبانهروز برای دیدار امام خمینی(ره) و شبی بیبرگشت در دل نخلستانهای شلمچه
🔹️ شهید «ظفر خالدی»، نوجوان ۱۱ سالهای از روستای تنگ کلوره لردگان در چهار محال و بختیاری ، از شهدای عاشق امام خمینی (ره) بود که همراه پدرش راهی تهران شد تا امام را از نزدیک ببیند.
◾️ پدرش روایت میکند:
◽️ «سه شبانهروز پشت درب حسینیه جماران خوابیدیم. هوا سرد بود. به ظفر گفتم: پسرم، برگردیم. گفت: نه پدر، من باید امامم را ببینم. حتی اگر نگذارند، از دیوار بالا میروم. بدون دیدار امام برنمیگردم.»
◾️ روز سوم، بالاخره امام اجازه دیدار داد. ظفر با چشمانی اشکبار و لبانی لرزان، دست امام را بوسید و گفت:
◽️ «آقا جان، دعا کنید شهید شوم...»
🔸️ او پس از آن دیدار، با لباسی قرضی از برادرش، راهی جبهه شد. در تیرماه ۱۳۶۱، در عملیات رمضان، شرق بصره – منطقه شلمچه، زیر آتش شدید دشمن، در کنار برادرش «خدارحم» در یک روز به شهادت رسیدند.
◾️ ده بعد، پیکر این دو برادر در حالی تفحص شد که در آغوش هم آرام گرفته بودند.
🔸️ بخشی از وصیتنامه شهید ظفر خالدی:
◾️ «پروردگارا! خودت شاهد باش چیزی عزیزتر از جانم ندارم تا فدای اسلام و قرآن کنم.
◽️ خدایا! یار و یاور امام باش و به او طول عمر عنایت فرما.»
#شهید_ظفر_خالدی
#شهید_خدارحم_خالدی
@defae_moghadas2
❣
❣ شهیدِ جاوید الاثر
سیدمحمدصادق مروج
🔸 ولادت : ۱۳۴۲/۱۲/۰۴ 🔹شهادت: شب عید فطر در عملیات رمضان سال ۱۳۶۱
🔺محل شهادت:
شلمچه حوالی پاسگاه زید، پیکر پاک ایشان همچنان جاوید الاثر میباشد.
مسئولیت ها: مربی آموزش تخریب، معاون گردان کربلا-اهواز
🔹 قسمتی از وصیتنامه شهید:
برادران بیایید به عوض تضعیف این انقلاب دست به دست هم بدهیم و انقلاب را یاری کنیم. من نیز به جبهه آمدم تا نفس پلیدم را شست و شو دهم و خود را از آلودگی های دنیا راحت کنم. شهادت محکم ترین ضربه به دشمن و محکم ترین سنگرهاست. شهادت زیبا ترین و آسان ترین راه رسیدن به لقاالله است. برادران و خواهران پیرو ولایت فقیه باشید در کارهایتان هدفتان الله باشد. پیرو نفس و ریا هرگز نباشید.
🌷 شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🌷
@defae_moghadas2
🍂
❣ سالگرد شهادت
🌹شهید محمد رضایی
تاریخ شهادت: ۶۱/۵/۲
محل شهادت: شلمچه
نام عملیات: رمضان
@defae_moghadas2
❣
❣پیادهروی اربعین
اَلسَّلاَمُ عَلَي أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ
دیدم بار و بندیلش را جمع کرده بود. کولهپشتی اربعینش را بسته و آماده رفتن برای پیادهروی بود.
بعضیها که خودشان تمایل به رفتن نداشتند و میخواستند او را هم منصرف کنند، به او میگفتند:
_ امسال اربعین توی تابستونه و هوای کربلا هم بسیار گرمه. اگه بری حسابی اذیت میشی. بیا و از خیر رفتن بگذر.
اما او در جوابشان گفت:
_ میدونین خداوند به کسانی که داغی تابستان را بهانه نرفتن به جهاد همراه پیامبر کردن چه گفت؟
خداوند فرمود: ای پیامبر به آنها بگو که آتش جهنم داغتر از گرمای تابستان است اگر بفهمید!!(آیه ۸۱ توبه)
اما آنها دستبردار نبودند و باز به او گفتند:
_ آنها برای جهاد واجب همراه پیامبر نرفتن. پیادهروی اربعین که مستحب است.
او در جوابشون گفت:
_ اگر این پیادهروی زمینهساز ظهور حضرت مهدی (عج) باشد چه؟
سکوتشان را که دید کولهپشتیاش را روی دوشش انداخت و به سمت شلمچه راه افتاد.
قدم در شلمچه که گذاشت مانند کسی که زنجیر به پایش بسته باشند توان حرکت ازش گرفته شد و ایستاد.
با خودش گفت خدایا این چه حالت است؟
انگاری صدایی در گوشش گفت:
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى
ﻛﻔﺶﻫﺎﻳﺖ ﺭﺍ ﺩﺭﺑﻴﺎﻭﺭ ﻛﻪ ﻫﻢﺍﻛﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻘﺪﺳﻲ ﻫﺴﺘﻲ.
یادش به شب و روزهایی افتاد که در این وادی با دشمنان میجنگیده و وجب به وجبش خون دوستانش ریخته شده است.
خم شد و کفشهایش را از پای درآورد و به راه افتاد. روزهای حماسه را در ذهنش مجسم کرد.
یادش به انواع موانعی که دشمن سر راهشان قرار داده بود افتاد.
میادین مین گسترده، سیمهای خاردار جورواجور، کانالهای پر از مین و سیمخاردار و بشکههای فوگاز، خاکریزهای نونی و پنج ضلعی با تجهیزات مدرن درون آنها، تیربارهای چهارلول و دولولی که در هر دقیقه هزاران گلوله سرازیر دشت میکرد و بچهها بیپروا به جلو میرفتند.
یادش به بمبارانهای وحشیانه دشمن افتاد.
یاد بمباران شیمیایی که در گوشهای از این خاک بیش از ۷۰ رزمنده گردان فجر بهبهان را غرق تاول کرد و به شهادت رساند!!
یادش به بچههایی افتاد که مانند برگ خزان بر زمین میافتادند!!
غم یاران بر دلش سنگینی کرد. گوشهای نشست و سر در گریبان برد. اشک ریخت و با خودش زمزمه کرد:
یاد روزی که بسیجی میشدیم
شمع شبهای دوعیجی میشدیم
یاد روزی که در خمپارهها
جمع میکردیم پاره پارهها
هی گفت و اشک ریخت. کمی که آرام گرفت به راه افتاد. با خودش عهد کرد که هر قدمی که برمیدارد به نیت دوستان شهیدش باشد که آرزوی رفتن به کربلا بر دلشان ماند!!
قدم که میزد با خودش زمزمه میکرد:
سرزمین نینوا یادش بخیر
کربلای جبههها یادش بخیر
هر بسیجی اقتدا بر شمع کرد
پارههای جان خود را جمع کرد
زخم دیدیم و پی مرهم شدیم
ما به بزم عشق نامحرم شدیم
شما هم در پیادهروی خودتان شهدا را فراموش نکنید!!!
التماس دعا
✍حسن تقیزاده بهبهانی
@defae_moghadas2
❣
گرامی میداریم سالروز شهادت
سرباز شهید رضا همتی
فرزند علی
متولد ۱۳۴۳
شهادت: ۱۳۶۱/۰۵/۰۷
محل شهادت شلمچه
عملیات رمضان
مزار بهشت زهرا
قطعه: ۲۶ ردیف: ۱۹ شماره: ۳۳
شادی روحش هدیه کنیم یک حمد و سوره با صلوات بر محمد و آل محمد و عجل فرجهم
@defae_moghadas2
❣
❣سفرنامه اربعین سال ۱۴۰۰
قسمت اول:
قلم و کاغذی دست گرفتم تا به خیال خودم سفرنامه عشاق حسین در پیادهروی اربعین را سیاهه کاغذ کنم.
فکر میکردم نوشتن از حال عشاق حسین کار راحتی است. اما هرچه کردم قلم بر روی کاغذ نمیچرخید.
هرچه تلاش کردم قلم را یارای نوشتن نبود.
قلم را گفتم:
تو سفرنامههای عشاق زیادی نوشتهای. یوسف و زلیخا، شیرین و فرهاد...
اما اکنون در نوشتن سفرنامه عشاق حسین عاجز ماندهای؟ این چه حالت است؟
گفت:
مگر سفرنامه عشاق حسین نوشتنی است؟ تو که خود در این عشق حیران ماندهای چرا اصرار بر نوشتن داری؟
مگر نمیدانی که عشق حسین را باید با تمام وجود لمس کرد؟
گفتم:
به هرحال باید نسل جدید را از این عشق آگاه کنم.
گفت:
تو نگران آگاه شدن نسل جدید نباش. مادران از لحظه تولد این عشق را در رگهای آنها جاری میکنند.
از همان زمانی که طفل خود را در مجلس عزای حسین شیر مخلوط با اشک میدهند؛
از همان لحظهای که پیشانیبند یا علیاصغر را بر پیشانیاش می بندند؛
از همان زمانی که رخت عزای حسین بر تنش میکنند و راهی دسته عزاداری میکنند؛
گفتم:
اما دوست دارم از این سفر بنویسم!
گفت:
شاید بتوانی غباری از این عشق را بنگاری اما درکش نیاز به عاشق بودن دارد.
گفتم:
مینویسم شاید عاشقی پیدا شود؛
گفت:
پس تو بگو تا من گفتههای تو را نقش بر کاغذ کنم؛
گفتم:
وقتی برای این سفر ثبتنام کردم، از سختی راه و گرمی هوا خبر داشتم. اما همه را با جان و دل پذیرفتم؛
وقتی پای در خاک شلمچه گذاشتم و سیل عشاق را دیدم فهمیدم این عشق خدایی است.
گفت:
یادت باشد روزی در این وادی بهترین عشاق حسین در خاک و خون خود غلطیدهاند و اگر امروز به راحتی در این راه قدم میگذاری هر قدمت را مدیون خون آن شهیدانی هستی که تنها آرزویشان باز شدن این راه بود هرچند خود به معشوق نرسیدند.
از مرز رد شدم در حالی که دیگر از خاکریزهای نونی و پنج ضلعی و میدان مین و سیم خاردار و کانال خبری نبود.
دیگر تیربار دولول و چهارلول به طرف بچهها تیراندازی نمیکرد و دشت را قرمز و آتشین نمیکرد.
دیگر شهادت و اسارت و جراحتی در کار نبود.
هرچند آثار باقیمانده از جنگ نشان از غیرت عشاق حسینی میداد که مانند او با لب تشنه به شهادت رسیده بودند.
دیگر دشمن نه تنها دشمن نبود بلکه دوستی مهربان بود که با احترام ما را وارد کشورش میکرد.
با نثار فاتحهای به روح پاک شهیدان و دعا برای شفای جانبازان وارد خاک عراق شدم. نیت کردم قدمهایم را به نیت عشاقی که آرزوی رسیدن به معشوق بر دلشان ماند بردارم.
✍حسن تقیزاده بهبهانی
@defae_moghadas2
❣
❣مدتی بود استخوانی اضافی در پایم آمده بود که خیلی اذیتم می کرد و دکتر گفته بود باید عمل شود.
همان ایام، پیکر شهید علیرضا اسلامی نژاد پس از سال ها تفحص شده و به لامرد برگشته بود، کنار تابوتش حنا گذاشته بودند، مقداری حنا برداشتم و به عنوان تبرک روی محل درد پایم کشیدم.
خانمی رد می شد گفت: چه کار می کنی؟
گفتم: حنا شهید است، به پایم می مالم که خوب شود.
خندید، مسخره ام کرد و گفت: این حرفها چیه، معلوم نیست اینها استخوان آدمه یا وحوش که از توی بیابان پیدا می کنند، می آورند.
خیلی دلم شکست و خیلی گریه کردم. شب خواب دیدم در بیابانی مثل شلمچه هستم. جوانی نورانی به من نزدیک شد، گفتم: تو کی هستی؟
گفت: من شهید علیرضا اسلامی نژاد هستم که حنایش را به پایت زدی؟
پسرم محمد سال ها بود که شهید و مفقود بود. گفتم: از محمد من خبر داری؟
گفت: بیا تا از او خبری بگیرم. گفتم پایم درد می کند. خم و شد کمی از همان خاک به من داد تا روی محل درد بکشم. خاک معطری بود، تا به پایم کشیدم، دردم رفت.
با او رفتم. وارد محیطی نورانی شد و برگشت و گفت: خانم محمد شما الان اینجا نیست در وادی السلام نجف است.
از خواب پریدم. دیدم درد پایم کلاً برطرف شده و دیگر نیاز نشد به دکتر بروم.
چند استخوان از پیکر محمد من هم چند سال بعد برگشت.
🌹🌷🌹
هدیه به شهید علیرضا اسلامی نژاد صلوات،، شهدای فارس
@defae_moghadas2
❣
📌 هر قدم، نَفَسِ شهیدیست در مسیر کربلا؛قدم به قدم به نیابت شهدا
🔸در دل شب، شبِ خاکریز و در تاریکی جبهه،حاج صادق آهنگران در شبهای مناجات جبهههابا صدایی که دل آسمان را میلرزاند،
میخواند:
«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أبا عَبدِاللَّه»
🔹رزمندهها، در سوز دعا و ذکر حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام،
چشم در خاک داشتند
و دل را راهی کربلا کرده بودند
▪️هر جملهی دعا و هر ذکر حسین علیهالسلام،
برایشان پلی بود میان فکه و شلمچه تا نینوا،میان آتش خمپارهها، خاک و خون،
تا حرم سیدالشهدا علیهالسلام
◽ و در حالی که سربندِ راهیان کربلا بر پیشانی داشتند، با سوز دل میگفتند:
«به کربلا برویم…»و جان و دلشان رفت،
یکییکی، بیصدا،با پیشانی باز و دلی خونین
خونشان بر خاک ریخت اما در زمین نمانده
راه شد
جاده شد
□ و امروز، همان زمینی که آن شب زیارت عاشورا در آن خوانده شد،میزبان زائران اربعین کربلاست
●ما زائران اربعین حسین علیهالسلام،
وارث همان زیارت عاشوراهای شب عملیاتیم...ما ادامهدهندهی همان عهدیم
○پس یادمان باشد: اگر به اربعین میرویم،اگر از شوق اذن دخول، سینهمان میلرزد،بیایید نایبالشهید باشیم
🔻در این مسیر، قدمهایمان را به نام شهید برداریم،سلامهایمان را به نیابت از شهیدانی نثار کنیم که با جان خود، راه را برای ما گشودند
#نایب_الشهید
#اربعین_۱۴۰۴
🔹️ همنفس شو با شهیدان ، که راه گشاست راه شهیدان
@defae_moghadas2
❣
یاد شهدا
🌷 بسیجی شهید غلامرضا حاجی
🌷 تولد ۲ خرداد ۱۳۳۸ شهرستان فردوس خراسان جنوبی
🌷 شهادت ۱۲ مرداد ۱۳۶۵ پاسگاه زید شلمچه
🌷 سن موقع شهادت ۲۷ سال
🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز میباشد
✍ بخشهایی از وصیتنامه این شهید عزیز
✅ برادران
استغفار و دعا را از ياد نبريد
كه بهترين درمانها براى تسكين دردهاست
و هميشه به ياد خدا باشيد
و در راه او قدم برداريد
✅ هرگز دشمنان بين شما تفرقه نيندازند
و شما را از روحانيت متعهد جدا نكنند
كه اگر چنين كردند،
آن روز روز بدبختى مسلمانان و روز جشن ابرقدرتهاست
✅ حضورتان را در جبهه هاى حق عليه باطل ثابت نگه داريد
و گوش به فرمان امام خمینی باشيد
كه او از وحى الهى پيام مى گيرد
و نسبت به امام بيشتر دقت كنيد
و سعى كنيد كه عظمت او را بيابيد
و خود را تسليم فرمان او سازيد
✅ صداقت و پاكى خود را همچنان حفظ كنيد
✅ سلام مرا به رهبر عزيزم برسانيد
و بگوئيد كه تا آخرين قطره خونم، سنگر اسلام را ترك نخواهم كرد
✅ با خداوند پيمان مى بندم
كه تا آخر در تمام عاشوراها و در تمام كربلاها با حسين (علیهالسلام) همراه باشم و سنگر او را خالى نكنم تا هنگامی كه همه احكام اسلام در زير پرچم اسلامى امام زمان (عجل الله فرجه) به اجرا درآيد
🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدای دو امام انقلاب اسلامی ،
امام الشهدا
و شهدای عزیزی که امروز سالگرد شهادتشان میباشد
و این شهید عزیز فاتحه باصلوات
🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله
@defae_moghadas2
❣