eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
904 ویدیو
22 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۰ آبان ۱۴۰۱
❣️ 6⃣ خاطرات سردار شهید مهدی باکری (لشکر ۳۱ عاشورا) ••• 🔹حقوق شهردار دوهزار و هشت صد تومان بود. بهم گفت «بیا این ماه هرچی خرجی داریم رو کاغذ بنویسیم، تا اگه آخرش چیزی اضافه اومد بدیم به یه فقیر» همه چی را نوشتم؛ از واکس کفش تا گوشت و نان و تخم مرغ. آخر ماه که حساب کردیم، شد دوهزار و ششصد و پنجاه تومان. بقیه ی پول را داد لوازم التحریر خرید، داد به یکی از کسانی که شناسایی کرده بود و می دانست محتاجند. گفت «اینم کفاره ی گناهای این ماهمون» 🔹 باران تندی می آمد. گفت «می رم بیرون» گفتم «توی این هوا کجا می ری؟» جواب نداد. اصرار کردم. بالاخره گفت «می خوای بدونی؟ پاشو بیا» با لندروز شهرداری رفتیم نزدیکی های فرودگاه توی حلبی آباد. توی کوچه پس کوچه هایش پر از آب و گِل و شِل. آب کوچه، صاف می رفت توی یک خانه. در خانه زد، پیرمردی آمد دم در. ما را که دید، شروع کرد به بد و بی راه گفتن به شهردار. می گفت «آخه این چه شهردایه که ما داریم؟ نمی آد ببینه چی می کشیم» آقا مهدی بهش گفت «خیلی خب پدرجان. اشکال نداره. شما یه بیل به ما بده، درستش می کنیم؟» پیرمرد گفت «برید بابا شماهام! بیلم کجا بود.» از یکی از همسایه ها بیل گرفتیم. تا نزدیکی های اذان صبح توی کوچه، راهِ آب می کندیم. ••• https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 ❣️
۱۰ آبان ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣حضرت آقا به این مادر شهید میگه این روز آخر رو فقط به خاطر شما قم ماندم. میگه نه آقا جان به خاطر من نموندید، عمه تون حضرت معصومه سلام الله علیها شما را فرستاده اینجا..... https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
۱۱ آبان ۱۴۰۱
۱۱ آبان ۱۴۰۱
❣️ 6⃣ خاطرات سردار شهید مهدی باکری (لشکر ۳۱ عاشورا) ••• 🔹 بهش گفتم «وقتی برمی گردی، یه خورده کاهو و سبزی بخر» گفت « سرم خیلی شلوغه، می ترسم یادم بره. روی یه تیکه کاغذ بنویس، بهم بده.» همان موقع داشت جیبش را خالی می کرد. یک دفترچه یاداشت و یک خودکار گذاشت زمین. برداشتمشان تا بنویسم، یک دفعه بهم گفت «ننویسی ها!» جا خوردم. به نظرم کمی عصبانی شده بود. گفتم «مگه چی شده؟» گفت «اون خودکار بیت الماله.» گفتم «من که نمی خوام کتاب باهاش بنویسم. دو ـ سه تا کلمه که بیشتر نیست» گفت «نه». 🔹 دیر به دیر می آمد. امّا تا پایش را می گذاشت توی خانه بگو بخندمان شروع می شد. خانه مان کوچک بود؛ گاهی صدایمان می رفت طبقه پایین. یک روز همسایه پایینی بهم گفت «به خدا این قدر دلم می خواد یه روز که آقا مهدی می یاد خونه، لای در خونه تون باز باشه، من ببینم شما دو تا زن و شوهر به هم دیگه چی می گید، این قدر می خندید؟» ••• https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 ❣️
۱۱ آبان ۱۴۰۱
۱۱ آبان ۱۴۰۱
پرده از چشمهایت ڪنار بزن تا خورشید بار دیگر در جغرافیاے من طلوع ڪند من با چشمهاے تو بخیر مےشود اے 🕊🌹 https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
۱۲ آبان ۱۴۰۱
حماسه جنوب،شهدا🚩
پرده از چشمهایت ڪنار بزن تا خورشید بار دیگر در جغرافیاے من طلوع ڪند #صبح من با چشمهاے تو بخیر مےشو
🌷 🕊🌹 اواخر بهار سال 1366 بود و ما در منطقه کردستان در اردوگاه لشکر در بانه به سر می بردیم، بچه ها به علت خستگی زیاد، بعداز نماز و شام فورا برای خواب آماده می شدند. ولی در این میان رفتار و حرکات شهید« محمد قائد رحمتی» عبرت آموز بود، چرا که تا نیمه های شب به تلاوت آیات سبز خدا مشغول بود و پس از نماز شب، بچه ها را برای نماز صبح بیدار می کرد. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 ❣ ⤵️⤵️⤵️
۱۲ آبان ۱۴۰۱
حماسه جنوب،شهدا🚩
#خاطره_شهادت🌷 #شهید_محمد_قائد_رحمتی🕊🌹 اواخر بهار سال 1366 بود و ما در منطقه کردستان در اردوگاه لشک
🕊🌹 چند ساعت قبل از عملیات نصر (4) بود، همه بچه ها سوار تویوتا شده بودند، در میان چهره های بچه ها شور و شوق عجیبی موج می زد، همه شاد بودند،در همین لحظات متوجه او شدم، ناگهان بدنش لرزید_ وبه عادت همیشه_ مشغول ذکر گفتن شد. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 ❣ ⤵️⤵️⤵️
۱۲ آبان ۱۴۰۱
حماسه جنوب،شهدا🚩
#شهید_محمد_قائد_رحمتی🕊🌹 چند ساعت قبل از عملیات نصر (4) بود، همه بچه ها سوار تویوتا شده بودند، در می
🕊🌹 انگار از همه کس و همه چیز جز خدا بریده بود، صدایش حزنی عجیب داشت. میان بچه ها به او شک برده بودم که رفتنی باشد، حدسم درست بود، چند ساعت بعد « محمد قائد رحمتی» جوان مظلوم و مومن گردان حمزه از لشکر 7 ولی عصر (عج)، به خدا رسید. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 ❣ ⤵️⤵️⤵️
۱۲ آبان ۱۴۰۱
حماسه جنوب،شهدا🚩
#شهید_محمد_قائد_رحمتی🕊🌹 انگار از همه کس و همه چیز جز خدا بریده بود، صدایش حزنی عجیب داشت. میان بچه
🕊🌹 چند روز پس از عملیات نصر 4 یکی از بسیجیان گردان حمزه ، عارف وارسته و مظلوم گردان، شهید محمد قائد رحمتی را در عالم رویا مشاهده می کند. به او می گوید:« چطور شد که در آن عملیات با آن حجم سنگین آتش، شما شهید شدید و ما ماندیم؟» شهید لبخندی می زند و می گوید : « نام همگی شما در لیست شهدا ثبت بود...» پس از مکث کوتاهی ادامه می دهد: « اما تقدیر بود که شما بمانید.» https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
۱۲ آبان ۱۴۰۱
🕊🌹 ما همه دربرابراین خداوند(و قاتلو هم حتی لاتکون فتنه) مسئولیم . درهرجا،ومشغول به هرکاری که می باشیم بایدبا خود، دین خدارا کنیم. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
۱۲ آبان ۱۴۰۱