11.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣صحبت های سردار شهید
حاج محمد باصری
شهادت ۶۷/۴/۴
#راست_قامتان_مجنون
@defae_moghadas2
❣
❣نامه بسیار مهم سردار شهید #مهدی_باکری فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا خطاب ب فرماندهان و مسولین تحت امر خود.
بسمه تعالی
قابل توجه کلیه فرماندهان و مسولین واحدها ، گردان محرم
سلام علیکم ، گر چه خودتان آشنا به موارد ذیل هستید ولی چون اکثرا" در نامه های برادران بسیجی نوشته میشود لازم دانستم مجددا" متذکر شوم .
۱_ بعد از همه ی نیروها غذا بگیرید ، کمتر و دقیقا" هم نوع آنها باشد .
۲_ در داشتن وسایل چادر و پتو و غیره فرقی با بقیه نداشته باشید .
۳_ در داشتن مواد غذایی ، کمپوت و میوه و چایی و غیره همانند ، بلکه کمتر از بقیه باشید
۴_ در گرفتن لباس و پوشاک و کفش کمتر از بقیه باشید .
۵_ اولین کسی باشید که در اول وقت در صف مقدم نماز و دعاها می باشد .
۶_ مراسم بزرگداشت و ترحیم و ... برای شخصیت ها و شهدا و غیره بگیرید و فعالانه شرکت کنید .
۷_ در توجیه مسائل به نیروها جهت روشن شدن ، نسبت به مسائل کوتاهی نکنید که عدم توجیه موجب بوجود آمدن خیلی از ابهامات و مشکلات است
@defae_moghadas2
❣
❣وصیتنامهٔ آیتالله آلهاشم برای نخستین بار منتشر شد
🔹بخشی از وصیتنامهٔ شهید آلهاشم: خدایا تو شاهدی که در مدت خدمتگزاری اگر خیری به اسلام نرساندم، سعی کردم ضرر نرسانم و این را بهطور حتم اعتراف میکنم که سعی بر این داشتم کسی به جهت اعمال و رفتار و کردار من به روحانیت بدبین نباشد. فلذا بهموجب دستور شرعی مقدس اسلام وصیّت میکنم: میدانم شهید میشوم که آرزوی دیرینۀ خودم است.
🔹خدایا به آرزوی خودم برسان، خدایا تو بهتر میدانی من حتی بهنگام زیارت هشتمین امام شیعیان در مشهد مقدس و زیارت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در کربلا برای خود آرزوی شهادت در راه اسلام را داشتم تا هم برای خود توشهای اخذ کنم و هم اینکه اگر زندهبودنم به اسلام نفعی نداشت، بلکه شهادتم باعث ترویج اسلام باشد.
@defae_moghadas2
❣
❣۴ تیرماه، روز مقاومت و ایثار استان فارس...
🌷گرامیداشت ۲۵۰ شهید استان فارس در عملیات جزیره مجنون در تاریخ ۱۳۶۷/۰۴/۰۴
@defae_moghadas2
❣
❣عید غدیر، عید ولایت مولا علی علیه السلام
همه از پیروزی بزرگ فتح مکه میگفتند. پیروزی که با تدبیر پیامبر و یاری خداوند بدست آمده بود.
ابوسفیان و سایر مشرکین مکه جرئت قد علم کردن جلوی پیامبر را نداشتند و همه در خانههای خود پنهان شده بودند و اگر پیامبر به آنها امان نداده بود مردم آنها را تکهپاره میکردند.
بانگ اذان بلال بر بالای خانه کعبه، بانگ پایان شرک و بت پرستی بود، با شکستن بتها توسط پیامبر و پاکیزه شدن خانه کعبه از بتها جشن پیروزی مسلمانان نواخته شد.
روز هجدهم ذالحجه بود، حاجیان بسوی مدینه باز میگشتند که پیامبر دستور داد همه در وادی غدیر توقف کنند تا همه حجاج برسند و به آنهایی که جلوتر رفته بودند هم دستور بازگشت داد.
همه منتظر بودند تا بفهمند چه پیام مهمی از سوی خداوند به پیامبر رسیده که در همینجا باید به مردم برساند.
وقتی همه رسیدند جهاز شتران را روی هم گذاشتند و پیامبر بر بالای آن قرار گرفت، پیامبر پس از حمد و ثنای خداوند علی را به نزد خود فرا خواند، همه پیامبر و علی را میدیدند، پیامبر دست علی را بالا برد و فرمودند:
من کنت مولا و هذا علی مولا، هرکس من مولای او هستم پس بداند که این علی مولای اوست، مثل او نسبت به من مثل هارون به موسی است، خداوندا دوست بدار هرکس او را دوست بدارد و دشمن بدار هرکس او را دشمن بدارد، یاری کن هرکس او را یاری کند، خوار کن هرکس قصد خوار کردن او را داشته باشد.
پس از پایان خطبه از همه حاضران برای علی بیعت گرفت و فرمود حاضران به غایبان اطلاع بدهند.
اما بعداز وفات پیامبر همه این پیمان را شکستند و علی را خانه نشین کردند.
عید غدیر، عید ولایت مولا امیرالمومنین علیهالسلام برهمه شما مبارک باد.
✍حسن تقیزاده بهبهانی
@defae_moghadas2
❣
❣سالروز شهادت
سردار گمنام هور، سردار گمنام خیبر و بدر
🔻شهید سیدعلی هاشمی:
🔅 مرگ می آید، ولی چه بهتر که خودمان به سراغ مرگ برویم در خون بغلتیم، نه اینکه مرگ به سراغ ما بیاید و در رختخواب ذلت بمیریم
یادهمه شهدا گرامی وراهشان پررهر
شهید#سیدعلی_هاشمی
@defae_moghadas2
❣
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣گزارشی از سردار هور(شهید علی هاشمی)
@defae_moghadas2
❣
❣ من غدیری ام!
🌷یک ماهی از شروع جنگ تحمیلی میگذشت. شبها بهخاطر احتمال بمباران، شهر در خاموشی بود. عروسی را روز عید غدیر در منزل خواهر علی گرفتیم. وقت ناهار شد. من و علی برای خوردن ناهار به اتاقی رفتیم. علی در را بست. لقمهای برایم گرفت و در دهان من گذاشت. گفتم: خودت!
گفت: من روزهام!
با چشمانی متحیر و متعجب نگاهش کردم و با دلخوری گفتم: آخه کی روز عروسیاش روزه میگیرد!
تبسمی کرد و گفت: یادت هست کنار بیت امام گفتم انشاالله عروسی ما عید غدیر باشد، همان جا نیت کردم اگر این اتفاق افتاد، روز عروسی ام روزه بگیرم.
چیزی نگفتم. گفت: خانم امروز دعای ما مستجاب است، من یک آرزو دارم. آن را میگویم. شما برای اجابتش آمین بگو.
دستهایم را به حالت دعا بالا گرفتم. گفت: من همانطور که عید غدیر به دنیا آمدم و خدا توفیق داد عید غدیر عروسی بگیرم، دوست دارم شهید شوم و شهادت من هم در روز عید غدیر باشد!
جا خوردم. این چه آرزویی بود، در روز "وصل" و آمین گفتن به دعایی که اجابتش "فراق" بود!
تلخترین آمین را در شیرین ترین روز زندگیام از من می خواست. چه سخت بود. نگاهم به سمت چشمان منتظر علی کشیده شد. در چشم هایش هیچ نشانه ای از ریا و دروغ نبود، این کلام را از صدق و از قلب میگفت و از من برای اجابتش آمین میخواست. دستانم را بالا تر از سر کشیدم و از ته قلب "آمین" گفتم تا لبخند به لبانش بنشیند و نشست.
... بهخاطر دعايي كه در روز عروسیمان كرده بود و ازخداخواسته بود كه در روز عيد غدير به شهادت برسد، هر سال از روز عرفه يعني نهم ذیالحجه تا روز عيد غدير،يعني 18 ذیالحجه، جان من به لبم میآمد و منتظر بودم كه خبر شهادتش را برايم بياورند...
تا عید غدیر سال 1366 رسید وعلی به آرزویش رسید. تابوت علی را آوردند. روی زمین گذاشتند و دربش را باز کردند. بیاختیار بلند صدایش میزدم. مردها، متوجه من شدند و راهی برایم باز کردند. قدمهایم سنگین شده بود، پایم جلو نمی رفت. تا بالای سرش برسم؛ کم مانده بود قلبم از سینهام بیرون بیفتد. تا صورتش را ديدم، تا تبسم روی لبش را دیدم، آرامشي وجودم را گرفت و قلبم آرامش عجیبی پیدا کرد.
حاج آقا فاطمي نزدیک بود. گفت: حاجخانم چه حسي داريد؟
گفتم: حاج علي اصلاً آرامش نداشت، آرام و قرار نداشت، حالا که میبینم آرام و بیدغدغه خوابیده، من هم آرام شدم!
راوی همسر شهید
🌷🌾🌷
هدیه به شهید حاج علی کسایی صلوات- شهدای فارس
@defae_moghadas2
❣