eitaa logo
دهکده تربیت🌱
460 دنبال‌کننده
132 عکس
180 ویدیو
1 فایل
نو+جوان=نو جهان سمیه‌سیدتقی زاده🤓 من اینجام👈 @seyedtaghizadeh ✅مامان۵تاجوجو👨‍🎓🧕🏻🧒👩‍🦱👶 ✅مربی جودو و دفاع شخصی ✅موسس بزرگترین مجموعه تربیتی دختران کشور تجربه۱۵سال فعالیت تربیتی نوجوان
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴بخوانیم و بشنویم و نوش جان کنیم فرازهایی از کلام ارباب امام حسین.ع. را در شب عاشورا: حضرت امام سجاد (علیه السّلام) مى ‌فرماید: حضرت امام حسین (علیه السّلام) یارانش را جمع کردند، من مریض بودم خودم را نزدیک ایشان رساندم تا سخنان ایشان را بشنوم، شنیدم پدرم به یارانش فرمودند:   🔸به پیشگاه خداوند برتر و بلند مرتبه بهترین ثناها و ستایشها را تقدیم می نمایم. در راحتی و سختی خداوند را سپاس می گویم.... 🔹من یارانى برتر و بهتر از یاران خویش و اهل بیتى نیکوکارتر و مهربانتر از اهل بیت خود نمى ‌شناسم، خداوند به همه شما از طرف من جزاى خیر عطا کند.  🔸همانا به یقین فردا روز جنگ ما با این دشمنان است. من به شما اجازه می دهم که بروید و همگی از بیعت من آزاد هستید....این شب تار شما را در بر گرفته است آن را وسیله رفتن و مرکب خود قرار دهید.  🔸هر مردى از شما دست یکى از مردان اهل بیتم را بگیرد و در آبادیها و شهرهای خود پراکنده شوید تا خداوند گشایشى ایجاد کند.....😭 🔹این جماعت مرا مى ‌طلبند و اگر به من دست یابند از تعقیب دیگران صرف نظر مى ‌کنند.   🔸حضرت عباس بن على (علیه السّلام) شروع به سخن گفتن کردند و فرمودند: چرا این کار را بکنیم؟ براى اینکه بعد از تو زنده‌ بمانیم؟ خدا هرگز چنین روزى را نیاورد.... وبعد برادران و فرزندان [حضرت امام حسین (علیه السّلام)] و فرزندان برادرش [حضرت امام حسن (علیه السّلام)] و دو پسر عبد الله بن جعفر [محمد و عبد اللّه‌]همین سخن را گفتند یا سخنانی بدین گونه بیان داشتند.‌... 🔹اصحاب حضرت (علیه السّلام) سخنانی را مطرح کردند و گفتند: به خدا قسم از شما جدا نمى ‌شویم، به خدا قسم اگر بدانم که کشته مى‌ شوم سپس زنده مى‌ شوم سپس زنده سوزانده مى ‌شوم سپس تکه تکه مى‌ شوم و هفتاد مرتبه با من چنین شود باز هرگز از شما جدا نمى ‌شوم تا آنکه روح من فداى شما شود و چگونه چنین نکنم در حالى‌ که این یک بار کشته شدن است و پس از آن چنان کرامت ابدى به دنبال دارد که هرگز از بین نخواهد رفت.... 🔴 حضرت امام حسین (علیه السّلام) براى همگان پاداش خیر طلب نمودند.   https://eitaa.com/joinchat/3093168564Cd4be4c23ed
🔴هنگامى که حضرت امام حسین (علیه السّلام) صدق نیت و اخلاص آنها را دیدند، آنها را بر قضا و قدر سخت الهى واقف کردند و فرمودند: من فردا کشته مى ‌شوم و همه شما با من کشته مى ‌شوید و احدى از شما باقى نمى ‌ماند حتّى قاسم و عبد الله مگر فرزندم على زین العابدین، چون خداوند نسل مرا قطع نمى ‌کند و او پدر ائمّه هشتگانه است.   🔸همگان گفتند: حمد مخصوص خدایى است که ما را به یارى تو گرامی داشت و به کشته شدن با تو شرافت بخشید، راضى هستیم از اینکه در درجه شما باشیم اى فرزند رسول خدا. 🔴 پس براى همگان دعاى خیر کرد و پرده از دیدگان همگان برداشت، نعمتهاى بهشت را دیدند و منازل آنها را در بهشت به آنها نشان داد.    https://eitaa.com/joinchat/3093168564Cd4be4c23ed
مارو هم تو خیمه ات میپذیری آقا😭... https://eitaa.com/joinchat/3093168564Cd4be4c23ed
🖤سالروز شهادت امام زین العابدین علی بن الحسین علیهم السَّلام تسلیت باد🖤
❇️میدونید امام سجاد.ع.مادرشون ایرانی بودن... سرگذشت خیلی جالبی دارن شهربانو خانوم 👈مادر امام زین العابدین علیه السلام شهربانو، ملکه ایران، دختر یزدگرد است که دست تقدیر او را از ایران دست به دست به مدینه رسانید. از امام باقر علیه السلام روایت می کنند که چون فاتحان ایران، دختر یزدگرد را اسیر کرده به نزد عمر آوردند، این ملکه عفیفه در گوشه ای قرار گرفت و از شدت ناراحتی گفت: «اف بیروج باداهرمز». یعنی سیاه باد روز هرمز که اولادش چنین اسیر و دستگیر شده است. عمر گمان کرد او را دشنام می دهد، امر کرد او را اذیت کردند امیرالمؤمنین علیه السلام حاضر بود. فرمود: تو حق نداری او را اذیت کنی. او شاهزاده محترم است. او دشنام نمی دهد؛ بلکه می گوید سیاه باد روز هرمز که دخترش به چنین روزی افتاده است و بهتر آن است که او را آزاد بگذاری هر که را خواست، به شوهری انتخاب کند. با این پیشنهاد موافقت شد و این بانو سه بار اطرافِ مجلس گردش کرد تا گمشده خود را که در خواب هم چهره زیبای او را دیده بود، پیدا کرد و حسین بن علی علیه السلام را انتخاب کرد. امیرالمؤمنین علیه السلام در آنجا فرمود: «حسینم! از این بانو برای تو بهترین مردانِ روی زمین متولّد خواهد شد و لذا علی بن الحسین را ابن الخیرتین گفتند. https://eitaa.com/joinchat/3093168564Cd4be4c23ed
✅دل مرا به محبت خود پر کن که از دنیا بی رغبت و از روی شوق وظایف خود را انجام دهم https://eitaa.com/joinchat/3093168564Cd4be4c23ed
✅پروردگارا... دل مرا به حکم خود راضی کن سینه مرا برای رضا به قضای خود شرح صدر بخش تا به هر چه داده ای راضی باشم و سپاس گزارم. خدایا اعتماد و یقین به من ببخش تا اقرار کنم به این که قضا و قدر تو جز به خیر و صلاح بندگانت اجرا نشده https://eitaa.com/joinchat/3093168564Cd4be4c23ed
✅پروردگارا قلب مرا نسبت به آنچه نزد توست مطمئن گردان مرا به کارهایی وادار کن که خواص را به آنها وادار میکنی آن هنگام که عقل از بندگی تو غفلت میکند،قلبم را از یادت پر کن و در من و برای من بی نیازی ، عفت ، آرامش ، عافیت ، صحت ، گشایش ، اطمینان و سلامتی را جمع گردان... https://eitaa.com/joinchat/3093168564Cd4be4c23ed
✅پروردگارا بر من مقرر فرما که هنگام ضرورت و بیچارگی تنها به تو متوجه شوم و وقت حاجت و نیازمندی از تو حاجت خواهم و هنگام فقر و پریشانی به درگاه تو تضرع و زاری کنم و مرا هنگام اضطرار ،به اعانت خواستن از غیر ذات خود امتحان مکن که اینها مرا مستوجب قهر تو و منع از لطف و احسانت خواهد ساخت... https://eitaa.com/joinchat/3093168564Cd4be4c23ed
💯💯💯💯💯💯💯💯💯💯💯💯 ♦️اینها فرازهایی از دعاهای صحیفه سجادیه است.... استاد‍ِ عزیزی می فرمود.... اگر میخواهید دچار مشکلات و مسائل روحی نشید... یا الان مشکلاتی دارید و...... روزی فقط یه دونه یه دووووونه از دعاهای صحیفه رو‌ بخونید فقط فارسی شو‌هم بخونید.... معجزه شو حقیقتا در زندگیتون می بینید🌹 https://eitaa.com/joinchat/3093168564Cd4be4c23ed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت عقیلة.س.: عمرسعد!از خواری دنیا نزد خدا همین بس که تو صدای منو میشنوی....😭😭 https://eitaa.com/joinchat/3093168564Cd4be4c23ed
مکث کردن را تمرین کن.. 🔸وقتی شک داری 🔹وقتی عصبانی هستی 🔸وقتی استرس داری 👈مکث کن و آگاهانه تصمیم بگیر. انسانی که مکث کردن را بیاموزد انسانی قدرتمند است😍 https://eitaa.com/joinchat/3093168564Cd4be4c23ed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پس از واقعه عاشورای شهادت امام حسین علیه‌السلام و یارانشان، پیکرهای مطهر شهدای دشت کربلا روی زمین بود. عمر بن سعد به همراه لشکریانش کشته‌های خود را دفن کرد. پس از سه روز در حالی که کسی جرأت نداشت به کربلا و قتلگاه برود، بانوانی از غاضریه به کربلا آمدند و پیکر مطهر شهدای کربلا را شناسایی و تدفین کردند. در این روز بخش قابل توجهی از حرم‌ها برای حضور دسته بنی اسد که همه از بانوان هستند، آماده می‌شود و بانوان با لباس‌های خاکی و در دست داشتن فانون، بیل، کلنگ، مشک آب و سبدهای حصیری به سوی حرم‌های امام حسین و حضرت عباس علیهماالسلام می‌روند و عزاداری می‌کنند. جای ما خالی نیت کنید و همراه شوید🌹 https://eitaa.com/joinchat/3093168564Cd4be4c23ed
✅اگر خواسته ات برآورده شد دنبال یک خیر باش🌹 اگر هنوز برآورده نشده دنبال هزاران خیر🌹 https://eitaa.com/joinchat/3093168564Cd4be4c23ed
حکایت عبدالله دیوونه 🌹اسمش عبدالله بود . . تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه همه میشناختنش! مشکل ذهنی داشت خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . . یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت نمیتونست درست صحبت کنه به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔 مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !' عبدالله دیوونه ناراحت شد به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. . خونه ما 💔💔 بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن حسین حسین خونه عبدالله باشه . . اومد خونه به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری خونه هم که اجاره ست ... !! چجوری حسین حسین خونه ما باشه کتکش زد . . گفت عبدالله من نمیدونم تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . . واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه عبدالله قبول کرد معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . . روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . . عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔 رفت ؛ از شهر خارج شد بیرون از شهر یه آقایی رو دید آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟! عبدالله دیوونه گریش گرفت تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . . آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔 عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔 رسید به مغازه حاج اکبر گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده ! حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!! امانتی یابن الحسن رو داد بهش رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . . با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔 رسید به خونه شب شده بود . . دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت چه هیئتی شد اون شب 💔 آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻‍♂ عبدالله خودش که متوجه نشد ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍 میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود حواست بود خرج هیئتت رو نداره اینجوری هواشو داشتی آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ... *میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!*🚶🏿‍♂ میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔 یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما......ندارند خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...بحق مادرت . 💔😭😭 هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان عج دعا کنه وثوابش رو هدیه کنه نثار اموات همه مومنین *کپی با ذکر صلوات* 🍃 *اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🍁* 🌴🌴این داستان زیبا را حتما بخونید و هر کجا دلتون شکست برای بنده حقیرم دعا کنید🌴🌴🙏 ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨ https://eitaa.com/joinchat/3093168564Cd4be4c23ed
شاااااااااااااااآه‌چراغ https://eitaa.com/joinchat/3093168564Cd4be4c23ed
✅یک عمر در انتظار کسی هستی که درکت کند و تورا همانگونه که هستی بپذیرد.... و عاقبت درمی یابی که او از همان آغاز خودت💝 بوده ای.... https://eitaa.com/joinchat/3093168564Cd4be4c23ed
این صحنه در تاریخ می ماند... مرد سمت راستی که دیشب با دست خالی به آن تروریست مسلح شاهچراغ حمله کرد و زمینش زد و او را خلع سلاح کرد 👈او یک مستخدم و نیروی خدماتی ساده بود با قرارداد موقت موقت! اگر نبود دیشب فاجعه،خاور میانه را منفجر میکرد با ۲۴۰ تیر جنگی کلی زن و کودک و مرد را قتل عام میکرد آن مرد اما نگذاشت با دست خالی آن آدمکش را زمین زد.... ✅جامعه ی ایرانی زنده است حیات دارد... ✅مردانگی هنوز هست... https://eitaa.com/joinchat/3093168564Cd4be4c23ed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حیدر البیاتی مداح مشهور عراقی که سال گذشته مداحی دلنشین (سفره الی الله ) را خوانده بود امسال نیز پیشاپیش خیرمقدم گویی جالبی به چند زبان گفته است https://eitaa.com/joinchat/3093168564Cd4be4c23ed
سلام از امروز چندتایی از دست نوشته هام راجع به اربعین و سفر با بچه ها رو براتون میگذارم. یادآوری روزهایی که بهترین روز زندگی مان شدند...که وصف العشق نصف العشق♥️ نه البته وصف العشق همه ی عشق♥️ به غیر اینکه چی ببریم چی نبریم که الحمدلله همه جا پیدا میشه و حالت وسواس گونه ی پیدا میکنه که توشه مون چی باشه ؟؟؟ 👈مهمتر اینه توشه ی دلمون چیه؟ با خودمون چی داریم میبریم؟ کدوم دل رو داریم میبریم؟ برای چی میریم؟ چی میخوای؟ رفتیم و برگشتیم....چه دستاوردی برای ما و بچه هامون داشته؟ https://eitaa.com/joinchat/3093168564Cd4be4c23ed
السلام علیک یا جبل الصبر یا زینب کبری.س. قبل بیدارشدن بچه ها وسایل چیدم تو کالسکه ها،دوتا کالسکه دوقلو، بچه ها خیلی زود بیدارشدن چون مقید بودم شبها زود بخوابن، ماتو نجف مهمان یکی از محبین امیرالمومنین.ع. بودیم شب آخر بچه هامون خیلی باهم بازی کردن*عرب با*عجم بدون هیچ فاصله ای....آقایم هم که مثل همیشه مهربانانه مارو تا نزدیک ضریح برد برای زیارت،به گمانم آقاامیر المومنین.ع.هم جور دیگه ای فرزندان فاطمه.س.رادوست دارد🥰.به گمانم نه. مطمئنم... قرارما ۱۵ صفر مسجدسهله بود ساعت ده صبح. ماشین گیر نمی امد کلی پیاده رفتیم. هنوز پیاده روی کربلا شروع نشده بود بچه هاخسته شده بودند و هرکدوم به یه نحوی غر میزد...گشنه ام😟...خوابم میاد.😫..خسته شدیم..دسشویی دار🥴 *از روزی که تصمیم گرفتیم با این پنج تن بیایم پیاده روی اربعین با خودم عهد کردم بی تابی و بی صبری در هر شرایطی. هراتفاقی بیفته....هرررر اتفاقی اون لحظه بهترین اتفاقی هست که میتونه برای ما بیفته😊بالاخره رسیدیم محل قرار، مسجدسهله،خونه ی امام زمان.عج. انگارنه انگار این‌بچه ها بودند که اینهمه غر میزدند...و منم هی میگفتم الان میرسیم خونه ی امام زمان.ع.کلی بازی میکنید. بچه ها کلی کیف کردن و بازی کردن توحیاط. مسجد سهله و سر سره بازی رو سنگهای خونه ی امام زمان.عج. به اسما گفتم مادوباره میایم اینجا ان شالله..عصر ظهور میایم جارویی کنیم‌‌.مهمانها رو چای بدیم... بدرقه مان کردند به سمت کربلا از https://eitaa.com/joinchat/3093168564Cd4be4c23ed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا جبل الصبر یا زینب کبری.س. .روز دوم چرا دروغ بگویم...ما هنوز همگی تو روز دوم جاموندیم.دلمان آنجاست.تمام حواسم به این بود بهترین خاطره برای بچه ها شکل بگیره،از همه جهت،اینها هم که خودشون اوستاهستن.اهالی روستا برای اینکه یه ذره از داغ گرمای ظهر عراق کم کنن،با آب پرفشار زوار و خیس میکردند.و بچه ها کلی کیف کردن.غروب جایی نشستیم برای استراحت دیدم صدای جیغ از تو حیاط میاد و عبدالهادی دوساله شلنگ گرفته دستش داره همه رو خیس میکنه🙃از روز دوم بگم....مسیر وارد جاده شط شد...بوی آب و تشنگی،رائحه ی فاطمه.س.توی نخلستان ها پیچیده بود....وارد بهشت شدیم...سکوت بود...نمیشه توصیف کرد چطور بود.🥺بچه ها خسته شده بودند،رسیدیم به یه خونه ی روستایی با یه گله گاو و گوساله و گوسفند.. انگار دنیا رو به این جوجوها دادن.یک ساعتی استراحت کردیم و با زور بردیمشون.عبدالحسین اصرار میکرد یه دونه از این بره ها هم با خودمون ببریم تو کالسکه که جا هست... https://eitaa.com/joinchat/3093168564Cd4be4c23ed
السلام علیک یا جبل الصبر یا ام المصائب .روزسوم با خودم عهد کرده بودم،سمیه!هر اتفاقی افتاد بهترین اتفاق ممکنه....بی صبری ممنوع⛔️ تفاوت سفر اربعین با بقیه سفرها دراینه....هرچی رو آرزو کنی،بهش میرسی.😊 طریق العلما موکب کم ه کلا و روستا به روستا پیش میریم.توراه جایی که هییییچی نبود چرخ کالسکه ها شکست ما موندیم و پنج تا کوله و سه تا بچه ی کوچیک....موندیم چه کنیم.بی تابی و بی صبری ممنوع..میگفتم اینم بهترین اتفاق بوده حتما..بچه ها هر کدوم‌ازیه طرف فرار میکردن..یه بنده خدا که تو جیبش انبردست و سیم داشت،ناگهان نازل شد و ماراه افتادیم. نمیدونم چرا....کلا از همه چی راضی بودم. تازه دوستان خوبی هیاتی ام همراهمان شدن و بچه هام شدن ۱۰ تا😄 داشتم میگفتم‌ازهمه چی راضی بودم حتی موندن‌تو خونه ای که پر از مارمولک بود و صاحبخانه که مشخص بود وضع مالی آنچنان خوبی ندارن انقدر احترام کرد خجالت میکشیدیم چهارتا بچه داشت،کلی تعحب کرد فهمید یه ایرانی پنج تا بچه داره.بعد شام بچه های من افتادن به جون هم.مثلا بازی همراه با کتککاری.بچه های عرب با تعجب اینا رو نگاه میکردن.🤭🤓مادرشون منو...که با آرامش میگفتم شلوغ نکنید آروم همو بزنید😃 کاش الانم بشه.به اون‌مقامات رسید. *سفر با بچه خیلی سخته...بخصوص با بچه های مصیبت زده... اونم‌سفر نه آوارگی...عمه جانم ببخش مرا که کم گریه کرده ام... https://eitaa.com/joinchat/3093168564Cd4be4c23ed
السلام علیک یا جبل الصبر،یا زینب.س. آدمی نبودم که پاپس بکشم،ازبچگی اینجوری بزرگ شدم‌،مادری بسیاااار صبور که مارو هیچوقت لوس و ننر بارنیاورد.همیشه میگفت دلم میخواهد جوری بزرگ بشید بتونید گلیمتونو از آب بکشید بیرون،روی پاهای خودتون بایستید،مشکلات تونو گردن بقیه نندازید،خودتون فقط وابسته ی خداباشید و تکیه گاه همه....اولین کربلایی که قسمتم شد تازه جنگ آمریکا و عراق تمام شده بود.من و همسرم واسما هفت ماهه که هنوز پابه دنیا نگذاشته بود،علیرغم تمام مخالفتهاراهی شدیم.هرکی ام‌تو کاروان متوجه میشد شروع میکرد سرزنش.با اتوبوس اینهمه راه....تازه مرز هم دست منافقین بود..واون سفر شد شروع سفرهای کربلای ما با بچه‌ها..اولین اربعین مرز زمینی ایران بسته بود‌‌،سال ۸۹،با دوتا از بچه ها رفتیم سوریه،دست بوسی عمه جانم و بعد زیارت اربعین....و اینچنین بود به لطف اربابم فرزندانم توراه شما قد کشیدند..همه آرزوشون سفر اربعینه...عبدالرضام نه سال زائر اربعینه و امسال....آقا.... ما این روزا راه آشنای طریق و عمود و خیمه ایم...😭 نذر کرده بودم و دعای همیشگیم توراه این بود بهترین خاطره برای بچه ها رقم بخوره و....به کرم و لطف آقا همین شد.برگشتیم هرروز صبح کالسکه های عروسکها رو میاوردن و کوله هاشونو مینداختن و میگفتن بریم کربلا...و من اون لحظه نمیدونستم خداروچه جوری شکر کنم،وقتی دیدم عبدالحسین شش ساله م وقتی فهمید امسال محرومیم و نمیریم اشکهاش ریخت😭🥺 ام https://eitaa.com/joinchat/3093168564Cd4be4c23ed