♥️🕊♥️🕊♥️
متولد کشور عراق بودی اما جهانی کار میکردی
در دفاع مقدس مقابل دولت بعث کشورت؛ در خاک ایران برای خدا نبرد کردی،
و سال ها در جبهه حق بر علیه باطل مبارزه نمودی گمنام گمنام خالصانه و خاکی در کنار حاج قاسم بودی
🌹رفیق وفادار حاج قاسم🌹
جهره ات نشان دهنده ی تلاش شبانه روزی و خستگی ناپذیر بودنت است.
ای شیر روز و عابد شب!
💓🦋
دو رفیق واقعی بودید با هم زندگی کردید
و با هم فدایی اسلام شدید...
خوشا رفاقتی که ختم به #شهادت شود❣️
🇮🇷@aks_porofaile
⭕️ توصیه حاج قاسم: نافله شب را ترک نکنید...
🔺همرزمانش شهادت میدهند در هیچکجا نافله شباش ترک نشد...
و حاجتش را نیز در همین نافلهها گرفت و رفت...
ما ماندیم با داغی که هر روز سوزانتر میشود...
🇮🇷@aks_porofaile
گاهی نگاهی ای شهید 🌷
🇮🇷@aks_porofaile
انتشار اولین تصویر از میز کار حاج قاسم...
آری، سربازان خمینی اینگونه اند...
🌷الَّذِینَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ
🌷 کسانىکه ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداختهاند نزد خدا مقامى هر چه والاتر دارند و اینان همان رستگارانند
سوره مبارکه توبه؛ آیه شریفه ۲۰
🇮🇷@aks_porofaile
راوی میگفت :
رزمنـده هایی را
این رودخانه با خود بُرد
پس اینجا اروند نیست ...
دستانت را به آب بزن و فاتحه بخوان!
اینجا تنها گلزار شهدای آبی دنیاست.
صبح آن است
که با یاد شما برخیزم
وَرنه هر صبح
مثالِ شب تاری دگر است ...
#صبحتون_شهدایی
#یادشهداباصلوات
نشر حداکثری با شما
📜 #مکتب_حاج_قاسم
🇮🇷@aks_porofaile
سپاه بهشت است
که استشمام میشود
سپاه معراج شهداسـت
سپاه معراج مجاهدین است
سپاه مجموعهای از منتظران شهادت است
#کلام_سردار_دلها
🇮🇷@aks_porofaile
کسی که اهل دنیا نیست!
فقط با شهادت آرام میشود..🕊
سرداردلها ❤
🇮🇷@aks_porofaile
⭕️ آرامش حاج قاسم سلیمانی در مواجهه با جنگندههای آمریکایی
🔺خاطره شهید شهید حسین پورجعفری :
بین زمین و آسمان بودیم، توی هواپیما داشتیم میرفتیم سوریه. نگاهم به حاجی بود، سرش را تکیه داده بود به صندلی و چشمهایش را بسته بود، انگار که خوابیده باشد. از شیشه هواپیما دو جنگنده آمریکایی را دیدم که مثل لاشخور دورمان میپلکیدند. دلم هری ریخت، ترس برم داشت، فکرم پیش حاجی بود، یک دقیقه گذشت، دو دقیقه، همانطوری که سرش را به صندلی تکیه داده بود چشمهایش را باز کرد. خونسرد گفت: نگران نباش چند دقیقه دیگه میرن، دوباره چشم هایش را بست. چند دقیقه گذشت و رفتند.
هواپیما میخواست توی فرودگاه سوریه بنشیند که از چپ و راست تیر سمت ما حواله شد. حاجی رو کرد به خلبان و گفت: ما سریع پیاده میشیم، تو دوباره تیکاف کن.
تا چرخهای هواپیما به زمین خورد و سرعت کم شد پریدم پایین، خلبان دوباره سرعت گرفت و هواپیما از زمین توی چشم به هم زدن از آسمان فرودگاه دور شد و ما تغییر موضع دادیم و آمدیم یک کنج امن.
تا خودمان را پیدا کنیم چند خمپاره درست خورد همان جایی که پیاده شده بودیم، خدا بخیر گذراند.
🇮🇷@aks_porofaile
﷽
پست همسر شهید #زمانی_نیا
بسم الله الرحمن الرحیم
.
مدت کنار هم بودنمان کوتاه بود.
درست مثل خوابی شیرین و دلچسب.
عطر حضور تو، زندگی ام را عوض کرد.
خیلی ها نمیدانند آقا وحید؛
خیلی ها خبر ندارند که من مصادق این بیت شعر هستم:
«به خودم آمدم انگار تویی در من بود
این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود»
.
آری من شش دانگ دلم را به نامت کردم، درست همان موقع که فهمیدم تو مرد زندگی من هستی...
و این قرارداد نانوشته را
تنها تو میدانی و خدایمان.
همان خدایی که به وجود آورندهی عشق است...
.
گذشتن از تو
سختترین اتفاق زندگیام بود
اما فدای سر حسین(ع)
تو فدایی امام حسین شدی، همان کسی که بی اندازه عاشقش بودی، همان کسی که بیاندازه عاشقش بودم، تنها این است که مرا آرام میکند...
.
پس چون پروانه دور شمع وجود تو میگردم و میسوزم تا زمان وصالمان برسد.
#شهید_وحید_زمانی_نیا
#عاشقانه_های_مذهبی
#همسر_خدایی_من
#مذهبی_ها_عاشق_ترند
#شهدا_زنده_اند
#دلتنگی
#خبرت_هست_که_بی_روی_تو_آرامم_نیست؟
#لبیک_یا_حسین(ع)
🇮🇷@aks_porofaile
🌹 خوابی که سردار سلیمانی پس از شهادت سردار مهدی زینالدین دیدن :
✍هیجانزده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش، توی جادهی سردشت...» حرفم را نیمهتمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانیاش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسههاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زندهن.» عجله داشت. میخواست برود. یك دیگر چهرهی درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم.» رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی میگم زود بنویس. هولهولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگهی كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.». بنویس: «سلام، من در جمع شما هستم»
همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم: «بیزحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: «سیدمهدی زینالدین» نگاهی بهتزده به امضا و نوشتهی زیرش كردم. باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی!» اینجا بهم مقام سیادت دادن. از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ «سلام، من در جمع شما هستم»
📚برشی از کتاب "تنها؛ زیر باران"
روایتی از حاج قاسم سلیمانی
درباره شهید مهدی زین الدین...
🇮🇷@aks_porofaile
6.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 از مجید لاته توی قهوهخانه تا شهید مدافع حرم شدن در خانطومان!
روایت شنیدنی مادر و پدر شهید #مدافع_حرم "مجید قربانخانی" از تغییرات فرزندشان که با شهادت به سرانجام رسید🕊🌹
🇮🇷@aks_porofaile
✍عارفی به شاگردانش گفت:
بر سر دنیا کلاه بگذارید
(دنیا را فریب دهید)
پرسیدند : چگونه؟
فرمود:
نان دنیا را بخورید
ولی برای آخرت کار کنید.👌😊
🇮🇷@aks_porofaile