eitaa logo
محصولات ارگانیک خرید لوازم ارایشی ارایش گیاهی فانتزی عسل طبیعی درمانی گون کوهی جدید ارزان ارگانیک اصل❤
1.6هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
14 فایل
محصولات ارگانیک دل کام لوازم آرایشی دل کام . آیدی ثبت سفارش: @taranom_sa . لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/939065350Cff504063ac
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈ | صَباحاً أَتنفس بِحُبِّ الْمَهدی هر صبح به عشقِ مهدی نفس میکشیم وَ مـا هَــرچِـه داریـم اَزْ تُـو داریم... ای داغدار اصلی این روضه ها بیا صاحب عزای ماتم کرب و بلا بیا تنها امید خلق جهان یابن فاطمه ای منتهای آرزوی اولیاء بیا اَللّهُــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَــرَج 🤲
بخوانیم دعای به نیابت انبیاوحضرت زهرا [[س ]]راکه هست گشایش امور دنیا را بخوانیم دعای به نیابت شهدای برا امدن یوسف [[س]] بخوان دعای راکه یار برگردد بخوان دعای راکه شب سحر گردد بخوان دعای را اگرکه می خواهی حدیث یارتومختصرگردد بخوان دعای راکه یار می آید اگر دلت ز رَهِ برگردد 🌹اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
قرار روزانه🕙 💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸 ⚜️الهی عَظُمَ الْبَلآءُ وَبَرِحَ الْخَفآءُ وَانْکَشَفَ الْغِطآءُ وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّمآءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜️ 💠 و برای ســـلامتی (عج) میخوانیم: ⚜️"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜️ و اینک دست بر سینه گذاشته و میگوییم: ☘اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ ☘ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُم اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن. ☘️یادمان باشد اگر حال خوشی پیدا شد ☘️جز برای فرج یار دعايی نکنیم.. الهی به حق حضرت زینب(س)
حاج محمود تو خیمه خودش مونده بود سالها بنی فاطمه تو خیمه خودش رسولی و حاج محمدطاهری و بقیه مداح ها هم تو خیمه های خودشون ما هم که عادت کرده بودیم هر کدوم به خیمه مسجد محلمون، به یکباره دشمنی نادیدنی به همه خیمه ها حمله کرد اهل خیام اومدن بیرون هرکی به یک سو روانه شده حالا جا به جای شهر پر از ناله اهل خیام شده نگاه کن کربلا هم عصر عاشورا دیگه کسی تو خیمه نبود همه به رهبری امام سجاد و حضرت زینب اومده بودن بیرون تا برن کاخ یزید رو ویران کنند پسر فاطمه صدامون زده که از خیمه ها بیرون زدیم هر سال قصمون تا گودال پیش میرفت امسال رسیدیم به عصر عاشورا این یعنی یه کسی داره ما رو وادار به حرکت میکنه یعنی قصه بعدی ویران شدن کاخ یزیدِ سالها تو قصه قبلی مونده بودیم حواسمون رو جمع کنیم نزدیک آخرای قصه ایم حالا که از درون خیمه ها دست غیبی بیرونمون آورده دل به دل زینب بدیم که چند فرسخ تا شام بیشتر نمونده میدونم به دست و پامون غل و زنجیر اسارت بستن ولی کاروان زینب هم با زنجیر اسارت خودش رو به مقصد رسوند زود باشیم از کاروان جا نمونیم. به صبح ظهور نزدیک شدیم دست منتقم خون حسین ما رو از قصه گودال خونین عبور داده خوب گوش کن صدای حسین حسین از درون خیمه ها به بیرون رسیده حالا دیگه این زینب است که اهل خیام را هدایت میکند یادتون میاد اون حرف "عج" را که خدا را به عمه ام زینب قسم دهید برای ظهور، قسمهامون جواب داده خدا همه رو از خیمه ها آورده بیرون و سپرده دست زینبش.تورو خدا گوش به فرمان زینب باشیم که زود به آخر قصه برسیم به خدا دیگه همه خسته شدیم حالا که از خیمه بیرون اومدیم نکنه به جای کاروان زینبی تو بیابونها گم بشیم و دوباره سالها تو این قسمت قصه بمونیم. باور کنید که بیرون اومدن از خیمه هایی که سالها بهشون عادت کرده بودیم یه فرصت بینظیر برای رسیدن به ظهوره. اگر قدر ندونیم ازمون گرفته میشه و باز ما میمونیم و حسرت صبح ظهور . حالا دستامون🙏 و نگاهمون😭 به اسمونه واز اعماق دل خدا رو به عمه سادات قسم میدیم 🙏خدایا فرج مولای ما را برسان🙏 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 💚 💚
یابن الحسن بـیــا و دعاے مستجابِ تحتِ قُـبه ام باش. مگر نگفته‌اند دعا زیرِ قبه‌ے امام‌حسین علیه‌السلام مستجاب است؟ تو ڪہ خودت شاهدی اَللّهُم أرِنِی الطَلعَة الرَشیٖده های مرا... . تو که خودت شنیده ای و دیده ای واجْعـَلْ مِن خَیــرِ اَعوانِهِ و اَنصارِهِ و المُستَشهدینَ بینَ یَدَي هایم را... . تو که میدانی چقدر التماس خدا کرده ام اَللهُمَّ إغــفِر لِيَ ذُنوبَ التي تَحـبِسُ الدُعٰــاء... . پس چـــرا نمی‌بینمتــ؟ چـــرا نمی‌آیی..؟؟ (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا صاحب الزمان !قلب سوخته من آموخته است که هر صبح جمعه، با دیگر "ندبه کنان" شعله‌ور شود، بسوزد و مویه کند؛ تا چنین، سند دل باختگی خود را ثبت کند. من بزرگ شده‌ام به عشق دیدار تو و نفس کشیدن در دنیای ظهورت. مولای من!تا کی باید در بن بست حیرت و گمراهی باشم؟
علیه السلام: ✍️ النَّاسَ عَبِيدُ اَلدُّنْيَا وَ اَلدِّينُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلاَءِ قَلَّ اَلدَّيَّانُونَ ◾️مردم بنده‌ی دنيايند و دين، چيزی است که بر زبانشان می‌چرخد و تا وقتی زندگی‌هاشان به خوبی می‌گذرد، دم از دين می‌زنند. پس هر گاه با بلا آزموده شوند، دينداران اندک می‌شوند. 📚 بحار الأنوار، جلد ۷۵، صفحه ۱۱۶
بعضےها را هر چقدر بِخـ🌹ـوانے خَسـ🥀ـتہ نمے شوی! بعضےها را هر چقدر گوش دهے عادت نمے‌شوند! بعضےها هرچہ تِڪـ🕊ـرار شوند باز بِڪـ🌷ـرَند و دست نخورده! سلام صبحتون حسینی سلام صبحت بخیر علمدارم 🕊@ghasemiun.🏴
42.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 شعرخوانی سردار سلیمانی از حضرت علی اکبر قبل از عزیمت شهید بدرالدین به میدان نبرد سردار شهیدم چگونه روضه علی اکبر رااززبانت بشنویم وچطور نیروهایت رابه میدان میفرستی ونوحه علی اکبر رامیخواندی شهیدم ماراهم دریاب، که بدجوری دلمان تنگ نگاهت شده شهدا را در این شبهای معنوی یادکنیم باذکر صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
🌷امضای امام رضا🌷 ✨...مهدی توی وصیت نامه اش نوشته بود: رسیدن به سن 30 سال، بعد از علی اکبر (ع) برایم ننگ است.... ✨ مادرش می گفت:👇 آخرین بار که از سوریه برگشت ایران، با هم رفتیم مشهد. بعد از زیارت دیدم مهدی کنار سقا خونه ایستاده و می خنده. ازش پرسیدم: چیه مادر؟ چرا می خندی؟ ...😇 ✨گفت: مادر! امضای شهادتم رو از امام رضا (ع) 💕گرفتم... ✨بهش گفتم: اگه تو شهید بشی من دیگه کسی رو ندارم. مهدی دستش رو به سمت آسمون بلند کرد و گفت: مادر خدا هست... کتاب_شهد ا_و_اهل_بیت خاطره ای از زندگی شهید مهدی صابری 🕊@ghasemiun.🏴
دل کندن سخت است اما خونِ تو رنگین‌تر از «علی اکبر حسیــن» نیست دلم را از تو ، برای حسیــن و آقازادهٔ حسیــن(ع) کندَم علی اکبرهای روح‌الله 👈 یادتان بخیر 🕊@ghasemiun.🏴
ناگهان‌آمدوزد‌ آمدوڪٌشت آمدوبرد اوفقط‌آمده‌بود‌ا‌‌زدل‌ما‌ر‌دبشود ... :)-☘!
فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لاَ مَعَ غَيْرِكُمْ ... فقط‌خواستم‌بگویم باآنهایی‌ڪہ‌دوستت‌ندارند هیچ‌نسبتےندارم ... یٰاحٌسِین
سلام ما بہ حسین و بہ پاره‌ے جگرش ڪه پاره شد جگرش ، از شهادٺ پسرش بہ خُلق و خو ، علے آیینہ‌ے پیمبر بود صدف علے و بہ فضل و ادب ، علے گهرش 💔 🥀 🕊@ghasemiun.🏴
(ع)- 🔹به‏ گفته‏ ابو الفرج‏ «1» و دیگران‏: على‏ اكبر علیه‏ السّلام‏ نخستین‏ فرد از بنى‏ هاشم‏ بود كه‏ پس‏ از شهادت‏ یاران‏ حسین‏ علیه‏ السّلام‏ به‏ شهادت‏ رسید. او زمانى‏ كه‏ به‏ تنهایى‏ پدر نگریست‏، 🔸در حالى كه سوار بر ذو الجناح بود، نزد پدر شرفیاب شد و از او اجازه میدان خواست- على اكبر از همه مردم زیباتر و از اخلاقى برجسته برخوردار بود- اشك از چشمان پدر جارى شد و سكوت كرد و سپس فرمود: ▪️«اللهم اشهد أنّه قد برز الیهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولك و كنّا اذا اشتقنا إلى نبیّك نظرنا إلیه». 🔹«خدایا! گواه باش! جوانى به نبرد با آنان می‏رود كه از حیث اخلاق و شمایل و گفتار، شبیه‏ترین فرد به پیامبر تو است. ما هرگاه تشنه دیدار پیامبرت مى‏شدیم، به چهره على اكبر می‏نگریستیم». 🔹سپس امام علیه السّلام با صداى بلند فرمود: «یا بن سعد! قطع اللّه رحمك كما قطعت رحمی و لم تحفظنى فى رسول اللّه». 🔸«اى ابن سعد! خدا پیوند خویشاوندى ‏ات را قطع كند كه پیوند خویشاوندى مرا بریدى و حرمت خویشاوندى‏ ام با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را زیر پا نهادى». 🔸به مجرّد این كه على اكبر علیه السّلام از پدر اجازه میدان گرفت با خواندن این رجز بر سپاه دشمن تاخت: ▪️أنا علىّ بن الحسین بن علىّ‏ ▪️نحن و بیت اللّه أولى بالنبى‏ ▪️و اللّه لا یحكم فینا ابن الدعیّ‏ 🔹یعنى: من على بن حسین بن على‏ام. ما و خانه كعبه به پیامبر خدا سزاوارتریم. به خدا سوگند! فرزند فرومایگان نباید بر ما حاكمیّت یابد. 🔸على اكبر علیه السّلام نبرد سختى انجام داد و سپس نزد پدر بازگشت و عرضه داشت: ▪️«یا أبت! العطش قد قتلنى و ثقل الحدید قد أجهدنى». 🔸«پدر! تشنگى، جانم را به لب رسانده و سنگینى اسلحه مرا به زحمت انداخته است». 🔸حسین علیه السّلام در این لحظه می‏گرید و می‏فرماید:  ▪️«وا غوثاه! أنّى لى الماء، قاتل یا بنیّ قلیلا و اصبر، فما أسرع الملتقى بجدّك محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فیسقیك بكأسه الأوفى شربة لا تظمأ بعدها أبدا». 🔹«از كدامین سو برایت آب آورم، پسرم! اندكى نبرد كن و صبر و شكیبایى نما، لحظاتى دیگر به دیدار جدّت محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نایل خواهى شد و كام تو را آن گونه سیراب خواهد ساخت كه پس از آن هرگز تشنه نگردى». 🔸على اكبر علیه السّلام مانند پدر و جدّ خویش، بر سپاه دشمن یورش برد و مرّة بن منقذ عبدى، با پرتاب تیرى گلوى مبارك وى را هدف قرار داد «2». 🔸ابو الفرج می‏گوید: حمید بن مسلم ازدى گفت: من ایستاده بودم و مرّة بن منقذ كنارم قرار داشت و على بن حسین از چپ و راست بر سپاه حمله میكرد و آن‏ها را پراكنده می‏ساخت، مرّة گفت: گناه عرب به گردنم، اگر این جوان گذارش به من بیفتد، پدرش را به عزایش می‏نشانم! 🔹بدو گفتم: این كار را انجام نده، همان كسانى كه وى را در محاصره دارند براى این كار كافى است. 🔸وى گفت: قطعا این كار را خواهم كرد. على اكبر علیه السّلام در حالى كه گروهى از سپاه را عقب می‏راند، به سمت ما آمد، این فرد با نیزه ضربتى بر قامت استوار اكبر زد و على روى زین اسب خم شد و گردن اسب را بغل گرفت و اسب به اشتباه او را به سمت دشمن برد. آنان وى را به محاصره در آورده و بدن مباركش را با شمشیر قطعه‏ قطعه كردند «3». 🔹قبل از جان دادن صدا زد: سلام بر تو پدر! اكنون جدّم رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم مرا سیراب ساخت و امشب در انتظار تو است، حسین علیه السّلام به سمت میدان شتافت و كارزار سختى آغاز كرد تا به بالین جوانش با پیكر پاره پاره رسید و فرمود: ▪️«قتل اللّه قوما قتلوك یا بنیّ! فما أجرأهم على اللّه و على انتهاك حرمة الرسول». 🔸«فرزندم! خدا بكشد مردم ستمگرى كه تو را كشتند، اینان چقدر بر خدا و هتك حرمت‏ رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم جرى شده ‏اند؟». 🔸سپس اشك از چشمان مباركش جارى گشت و فرمود:  ▪️«على الدّنیا بعدك العفا؛ پس از تو اف بر این دنیا!» «4». 🔸ابو مخنف و ابو الفرج از حمید بن مسلم ازدى روایت كرده ‏اند كه گفت: گویى زنى را می‏بینم با فریاد یا حبیباه! یا بن اخیّاه! اى عزیزم! اى پسر برادرم! از خیمه بیرون آمده است. ✳️پرسیدم: آن زن كیست؟ 🔹گفتند: زینب دختر على بن أبی طالب علیه السّلام است. این زن از راه رسید و خود را بر پیكر على اكبر افكند. حسین نزد خواهر آمد و دست او را گرفت و به خیمه برد و خود بازگشت و به جوانان بنى هاشم فرمود: ▪️«احملوا أخاكم؛ برادرتان را به خیمه ببرید». 🔸آنان بدن نازنین على اكبر را حمل كرده و مقابل خیمه‏اش قرار دادند «5». 🔸على اكبر در زمان شهادت، داراى فرزند نبود. ▪️بأبى أشبه الورى برسول‏ ▪️اللّه نطقا و خلقة و خلیقة ▪️قطعته اعداؤه بسیوف‏ ▪️هى أولى بهم و فیهم خلیقة ▪️لیت شعرى ما یحمل الرهط منه‏ ▪️جسدا أم عظام خیر الخلیقة
. کسی جز بنی هاشم با حسین(ع) نمانده بود. علی‌اکبر (ع) که شبیه ترین مردم از نظر خلق و خو به رسول الله بود بیرون آمد و از پدرش اذن میدان گرفت. آن حضرت هم اجازه داد... آنگاه به او نگریستند؛ نگاه کسی که نا امید شده است. « ...ثُمَّ نَظَر اِلیهِ نَظَر آئس... » هوای گرم، حرارت جنب و جوش در میدان، نبرد سنگین و تشنگی،همه و همه بر علی‌اکبر سخت بود، به این جهت از امام با ادب تمام آب خواست. امّا امام حسین (علیه‌السّلام) با شنیدن این تقاضای علی، گریه کرد و فرمود: پسرم بر من دشوار است که تقاضایی کنی و نتوانم آن را بر آورده سازم. امام انگشترشان را به ایشان دادند و فرمودند: آن را در دهان بگذار و به سوی دشمن باز گرد، امیدوارم به زودی به دست جدّت سیراب شوی... بعد از ضربتی که به فرق سر ایشان زدند؛ دست هایشان به گردن اسب افتاد و خون سر مبارک ،چشمان اسب را پوشاند و لذا اسب ،حضرت را به سوی لشکر دشمن برد و دشمنان، او را با شمشیر هایشان قطعه قطعه کردند...! 🕊@ghasemiun.🏴