« چرا این روزها کمتر زیارت عاشورا می خوانی»
قبل اذان صبح بود. با حالت عجیبی از خواب پرید.
گفت:
«حاجی خواب دیدم. قاصد امام حسین عليه السلام بود. بهم گفت: آقا سلام رساندند و فرمودند:«به زودی به دیدارت خواهم آمد» یه نامه از طرف آقا به من داد که توش نوشته بود:« چرا این روزها کمتر زیارت عاشورا می خوانی؟»
همینجور که داشت حرف میزد گریه می کرد. صورتش شده بود خیس اشک. دیگه تو حال خودش نبود.
چند شب بعد شهید شد.
امام حسین عليه السلام به عهدش وفا کرد... 🌷شهید محمدباقر مؤمنی راد 🌷
🏴 #هر_خانه_یک_حسینیه
🚩 #مقام_معظم_رهبری:
✸ بصیرت اباالفضل العبّاس کجاست؟
↫ در روز تاسوعا، به او پیشنهاد تسلیم و اماننامه کردند
↫ و گفتند ما تو را امان میدهیم؛
✸ چنان برخورد جوانمردانهای کرد
↫ که دشمن را پشیمان نمود.
✸ گفت: من از حسین جدا شوم؟
↫ وای بر شما!
↫ اف بر شما
↫ و اماننامه شما.
🕊@ghasemiun.🏴
✨❧🔆✧ ﷽ ✧🔆❧✨
💌#دلنوشته_مهدوی
#سلام_پدر_مهربانم
❣مهدے جان!
▫️دلِ شکستهی ما را به مَرحمی دریاب
مرا که خسته شدم این مُحَرمی دریاب
▪️به سر به زیریِ ما، شَرمِ ما، تَرَحُم کُن
نه مَرحمیم برایت نه مَحرَمی دریاب
▫️کمِ تو از سرِ ما که زیاد هم باشد
تو را به جانِ عزیزت مرا کمی دریاب
▪️شبیهِ حالِ شماییم حالِ ما را که
نشسته ایم به گیسویِ دَرهمی دریاب
▫️مرا که روزیِ خود را از این و آن جویَم
مرا که میروم آقا به هر غمی دریاب
▪️حیاتِ ما همه از گریه است پایِ حسین
دو چشمِ خُشکِ مرا هم به زمزمی دریاب
▫️هزار شُکر فقط با حسین کار داریم
هزار شُکر که داریم عالمی دریاب
💌#دلنوشته_مهدوی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
التماس دعا🤲
تنهاترین.mp3
3.16M
🥀🥀اومدم تنهایِ تنها
من همون تنهاترینم ...
اومدم تو این غریبی
زیرِ سایتون بشینم..🍃🍃
🔹شهید سلیمانی خطاب به برادرش شهید پورجعفری: به تو قول می دهم که اگر رفتم و آبرو داشتم، بدون تو وارد بهشت نشوم.
ـــــــــــــــــــــــ🥀🖤ـــــــــــــــــــــــــ
#گمنام📿
🖤
#ما_ملت_امام_حسینیم
سرداردلهـــــــــ🖤ـــا
💝 همسر شهید نعمائي :
۲۷ بهمن بود که پیکر شهید رو آوردند معراج شهدا .
آنجا درخواست کردم چند دقیقه با مهدی تنها باشم و برای این کار بیست دقیقه فرصت دادند...
به ریحانه گفته بودیم رفیق بابا شهید شده💔 ، وقتی پیکر آقا مهدی رو آوردند ، عکس آقا مهدی روش بود !
ریحانه که عکس باباش رو دید به من نگاه کرد و گفت : مامان اگه رفیق بابا شهید شده ، چرا عکس بابا روشه ⁉️
خیلی سوال میپرسید ، گریه میکرد ، همه میخواستند ریحانه رو از من بگیرند ولی میگفت نه ! میخوام بغل مامانم باشم☝️....
مهرانه خب کوچیک تر بود ، بغل بقیه بود .
من همیشه گفته بودم دوست دارم پای مهدی رو ببوسم☺️ .
کنار تابوت مهدی که نشستیم ، وقتی پرچم رو باز کردند ، دیدم دقیقا کنار پای مهدی نشستیم ...
ریحانه که بغل من نشسته بود گفت عکس بابا روشه ❗️
گفتم آره مامان جون ، من رو ببخش که این رو بهت میگم ، الان بدونی بهتره مامان ، این خود باباست 😔
وقتی گفتم خود باباست .
نگاهم کرد ، شروع کرد به گریه کردن😭😭
به ریحانه گفتم ، پاشو اول پای بابا رو ناز کن بعد هم ببوس .
گفت : چرا پای بابا رو ببوسم ؟
گفتم آخه پای بابا خسته ست😔
بابا همش میرفت سوریه قدم بر میداشت تو راه #حضرت_رقیه ...
ریحانه گفت نمیخوام.
گفتم هر جور تو دوست داری ، ولی اگه پا میشدی بوس میکردی ، یک بوسم از طرف مامان میکردی ، منم آروم میشدم💔.... گفت خب خودت ببوس .
گفتم آخه اینجا همه هستند ، من خجالت میکشم ...😔
ریحانه بخاطر این حرف من ، بلند شد پای باباشو ناز کرد .
بعد از طرف دو تامون پای پدرشو بوس کرد و اومد کنارم نشست گفت خیالت راحت مامان بوس کردم ❤️💔
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🕊@ghasemiun.🏴
همہ ی ما
روزے
غـروب خواهیم ڪرد
ڪاش آن غـروب را
بنویسند #شهادت...
#اللهم_ارزقنا_شهـادة_فےسبیلڪ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🕊@ghasemiun.🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 هر وقت میاومد دست بنّا رو میبوسید که داره حسینیه میسازه
🔺 روایتی شنیدنی از سیره شهید سردار سلیمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🕊@ghasemiun.🏴