eitaa logo
دلتنگۍها..♡
315 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
860 ویدیو
10 فایل
{جز کنارت، هر کــــــــــــــــجای دنیا که باشم! غریبم🌱… . . متحدیم با: @Ah_hay_sard [کوکیم به وقتِ دلــتنگی...
مشاهده در ایتا
دانلود
کلید ها به همون راحتی که در رو باز می کنند، قفل هم می کنند... کاش یه تکه سنگ بودم. یه تکه چوب. مشتی خاک. کاش یک سپور بودم. یک نانوا. یک خیاط. دست فروش دوره گرد. پزشک. وزیر. یک واکسیِ کنار خیابان. کاش کسی بودم که تو را نمی شناخت. کاش دلم از سنگ بود. کاش اصلا دل نداشتم. کاش اصلا نبودم. کاش نبودی. کاش میشد همه چیز را با تخته پاک کن پاک کرد. کاش یکی از آجرهای خانه ات بودم. یا یک مشت خاک باغچه ات. کاش دستگیرهء اتاقت بودم تا روزی هزار بار مرا لمس کنی... نه، کاش دست هات بودم. کاش چشمهات بودم. کاش دلت بودم. نه، کاش ریه هات بودم تا نفس هات را در من فرو ببری و از من بیرون بیاوری. کاش من تو بودم. کاش تو من بودی. کاش ما یکی بودیم. یک نفر دوتایی... 🖇@del_tangiha❗️
کلید ها به همون راحتی که در رو باز می کنند، قفل هم می کنند... کاش یه تکه سنگ بودم. یه تکه چوب. مشتی خاک. کاش یک سپور بودم. یک نانوا. یک خیاط. دست فروش دوره گرد. پزشک. وزیر. یک واکسیِ کنار خیابان. کاش کسی بودم که تو را نمی شناخت. کاش دلم از سنگ بود. کاش اصلا دل نداشتم. کاش اصلا نبودم. کاش نبودی. کاش میشد همه چیز را با تخته پاک کن پاک کرد. کاش یکی از آجرهای خانه ات بودم. یا یک مشت خاک باغچه ات. کاش دستگیرهء اتاقت بودم تا روزی هزار بار مرا لمس کنی... نه، کاش دست هات بودم. کاش چشمهات بودم. کاش دلت بودم. نه، کاش ریه هات بودم تا نفس هات را در من فرو ببری و از من بیرون بیاوری. کاش من تو بودم. کاش تو من بودی. کاش ما یکی بودیم. یک نفر دوتایی... 🖇@del_tangiha❗️
حرف که می‌زنی، من از هراس طوفان زل می‌زنم به میز، به زیرسیگاری، به خودکار؛ تا باد مرا نبرد به آسمان. لبخند که می‌زنی؛ من ـ عین هالوها ـ زل می‌زنم به دست‌هات، به ساعت مچی طلایی‌ات، به آستین پیراهن ا‌ت، تا فرو نروم در زمین. دیشب مادرم گفت تو از دیروز فرورفته‌ای در کلمه‌ای انگار... در عین در شین درقاف در نقطه‌... 🖇@del_tangiha❗️
‌غروب بود... من زل زده بودم به پشتِ دست‌ هایش، هر دو وحشت کرده بودیم بس که نزدیک شده بودیم به هم، بس که معصومیت ریخته بود آنجا، پشت دست‌ ها. بعد، من با انگشت اشاره خطی فرضی و مورب درست از وسط ساعد تا انگشت کوچک دست راست اش کشیدم و به او گفتم: عمیقاً دوستش دارم... 🖇@del_tangiha❗️
همه‏ ی این هزار حرف نگفته، این هزار شعر نسروده، همه‏ ی این هزار قاصدکِ سپید ـ قاصدان هزار «دوستت دارم»ِ نگفته ـ که با تفرق ابدی تنها یک فوت فاصله دارند، نثار تویی که به فروتنی «نیستی» در تک تک سلول های روح من لانه کرده‌ای.
{🖇♥️} می‌خواهی از نگاه کردن به او فرار کنی. پس سعی می‌کنی با ورق زدن کتاب توی دستت یا با کشیدن خطوط نامفهوم روی تکه‌ای کاغذ خودت را سرگرم کنی، اما نمی‌توانی. پرهیز از نگاه کردن به کسی که شوق دیدنش کلافه‌ات کرده، تردید مبهمت را به یقینی روشن تبدیل می‌کند: عاشق شده‌ای.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم تنگ می‌شود! گاهی برایِ یک دوستت دارمِ ساده، دو فنجان قهوه ی داغ، سه روز تعطیلی در زمستان، چهار خنده‌ ی بلند، و پنج "انگشت" دوست داشتنی! @del_tangiha🦋
📗 دست هايت بوی نور می‌دهد خسته ام از سؤال های سخت پاسخ های پيچيده از کلمات سنگين فکرهای عميق پيچ های تند نشانه های با معنا، بی معنا... دلم تنگ می‌شود، گاهی برای يک «دوستت دارم» ساده دو «فنجان قهوه‌ی داغ» سه «روز» تعطيلی در زمستان چهار «خنده‌ی » بلند و پنج «انگشت» دوست داشتنی...