این روزهای پایانی شهریور دلهرهی عجیبی دارد
دلهره ای از جنس حال و هوای ناب کودکی،
با عطر دلبرانهی کتاب های نو و طعم گسِ خرمالو ...
ما دیگر آن کودک بی غم و خندان سالهای دور نیستیم، و شرایط ابدا مثل سابق نیست، اما این دلهره، یادگار خوب همان روزهاست،
روزهای خوبی که نگرانیمان، بخاطر معلم تازهای بود که نمیشناختیم،
و تمام ترسمان، برای درسهایی؛ که قرار بود سختتر از سالهای قبل باشند...
چه حال و هوای بینظیری بود،
هنوز هم که هنوز است، پاییز، دلنشینتر از تمام فصلهاست،
قدم زدن در خیابانهای نارنجی و خش خشِ جانانهی برگها، تسکین خوبیست...
اما کاش برای یک روز هم که شده به روزهای خوبِ کودکی بر میگشتیم،
مثلا اوایل مهر باشد و حیاطی شلوغ و بچه هایی شاد و خندان و بدون هراس از بیماری، که با اشتیاقی بیوصف، لباس و کفشهای جدیدشان را به هم نشان میدهند،
مثلا پاییز باشد و کودکی که بی غم و آسوده، کوله پشتیاش را روی دوشش گرفته و سرخوش و لی لی کنان، به سمتِ خانه میدود،
و چه موسیقیِ دلنوازی ست، خش خشِ برگهای پاییزی؛
وقتی دلت کودکانه میتپد،
وقتی نگرانِ هیچ چیز نیستی ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
🖇@del_tangiha❗️
یک روز، چشم باز میکنی و میبینی عزیزترین آدمِ زندگیات، دیگر نیست!
کسی که تا دیروز خیال میکردی همیشه برایِ داشتنش و برایِ دوست داشتنش، فرصت هست
کسی که فکرش را هم نمیکردی، رفتنی باشد...
به همین سادگی، آدمها میروند،
و جایِشان، برایِ همیشه خالی میمانَد!
عزیزانت را همین ثانیه دوست داشته باش،
همین ثانیه قدرِشان را بدان، و همین ثانیه، در آغوشِشان بگیر.
منتظرِ هیچ فردا و روزِ مبادایی نباش!
چه آدمها که با زخمِ سکوت و تنهایی، رفتند،
چه دلها که تا ابدیتِ تاریخ، شکسته ماند،
و چه دوستت دارمها که تا همیشه، میانِ حنجرههایِ زمان، گیر کرد.
" مبادا " ؛ یعنی امروز، یعنی الان، یعنی همین لحظه...
#نرگس_صرافیان_طوفان
خیال بباف، نفس بکش، کتاب بخوان، ذوق کن.
به هر شکلی که میشود؛ زنده باش و دستان زمخت زندگی را محکم بگیر.
کسی را پیدا کن که پایهی دیوانگیهات باشد، با تو زیر باران خیس شود، با تو توی خیابان بلند بخندد، با تو موزیک گوش کند، برقصد، کتاب بخواند، فیلم ببیند. کسی را پیدا کن که سن و سال حالیش نباشد، که از قضاوتها نهراسد، که ساده، ذوق کند، که سبز باشد، بکر باشد، دیوانه باشد.
کسی را پیدا کن که با تو از طرح ناموزون ابرها، به دهکدههای خیال برسد، که سرکش باشد و با تو بدون آسمان و بال، پرواز کند، که با تو چای بنوشد و شعر بخواند و دیوانگی کند.
دنیا به قدر کافی، آدمِ بیذوق دارد، دنبال کسی باش که ذوق داشتهباشد و از تماشای ماه و شب و کهکشان، به وجد بیاید و حضور و حرفهاش، تو را جانی دوباره ببخشد و ترغیب کند به زیستن ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@del_tangiha❄️🌧