eitaa logo
💕دلبرونگی💕
111.1هزار دنبال‌کننده
32.6هزار عکس
668 ویدیو
10 فایل
کانال دلبرونگی همسرداری، سیاست زنانه، تجربیات زنانه...💕🌸 ارسال تجربیات 👇🏻 @FATEMEBANOOO لینک کانال جهت ارسال https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 تبلیغات ما👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3365863583C9d1f0a5b90
مشاهده در ایتا
دانلود
💕دلبرونگی💕
🍃🍃🌸🍃 دختری روستایی به نام بلور جان..... 🍃
🍃🍃🍃🍃🌸 تک سرفه ای کرد و شروع به صحبت کرد، از گرونی ها و وضعیت نابسامان مردم شروع کرد تا کم کم حرف خواستگاری و سنت پیامبر و وصلت دو خانواده‌ رو پیش کشید، آقا سلمان با شنیدن حرف های هوشنگ لبخند محوی زد و گفت+الهام دختر کوچک منه، دلم میخواست درس بخونه و برای خودش کسی بشه، اما گویا خودش هم به این وصلت راضی بود که برخلاف همیشه وقتی حرف از خواستگار زدیم اعتراضی نکرد و با سکوتش موافقتش رو نشون داد و... سودابه خانم با تک سرفه ای حرف شوهرش رو قطع کرد و گفت+البته الهام من حتما درسش رو ادامه میده، دخترم دلش میخواد پزشک بشه، درسش هم خوبه و این یک سال خیلی برای کنکورش زحمت کشیده، از طرفی ما رسم به مهریه ی سنگین داریم، مراسم عقد باید مجلل باشه، دختر من لایق بهترین هاست و من دلم نمیخواد چیزی از دختر بزرگم کم داشته باشه، الهه دختر بزرگمه، پدر همسرش تو مراسم عروسی ماشین گرون قیمتی به الهه هدیه دادن، بگذریم از مهریه ی سنگین و شیربها و این جور مسائل، شما میتونید از پس این شرایط بربیایید؟ با نگرانی نیم نگاهی به هوشنگ انداختم، البته که ما نمیتونستیم از پس همچین خرج هایی بربیاییم، امید هم درآمد آنچنانی نداشت که بتونه همچین خرج های سنگینی بکنه، از سودابه خانم تعجب میکردم. چطور وقتی خودش ماجرا رو میدونست اینطوری سنگ جلوی پای ما مینداخت. به سختی لب باز کردم و گفتم+حقیقتش امید من تازه شاغل شده، وضعیت زندگی ما هم از شما پنهون نیست، خداروشکر دستمون به دهنمون میرسه و محتاج کسی نیستیم اما... اما نه ما و نه امید از پس این خرج های سنگین برنمیاییمسودابه خانم با غرور گفت+پس بهتره وقتی میخوایید برید جایی خواستگاری اول ببنید طرف مقابلتون هم کف و تراز شما هست یا نه... بعد پا پیش بذاریدسامان که چند دقیقه ای بود به جمع ما پیوسته بود با شوخی و خنده و گفت+زن دایی این ها که همش تشریفاته، مهم دل این دو تا جوونه که با هم باشه، بقیه اش همش حرفه و رسم و رسوم های دست و پا گیرسودابه خانم اخمی کرد و گفت+این حرف ها چیه میزنی سامان جان! خودت میدونی من چقدر روی دختر هام حساسم، دلم نمیخواد الهام چیزی از الهه کم داشته باشه، خود من هم وقتی با سلمان ازدواج کردم پدرم شرط و شروط های زیادی جلوی راه سلمان گذاشت، همون موقع یک خونه ویلایی به نامم زدن تا پدرم رضایت دادنیم 🍃🌸 آیدی من و لینک کانال دلبرونگی👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 @FATEMEBANOOO🍃🌸