"بسمالله الرّحمن الرّحيم"
🌟یکشنبهها: آشتی با نهج البلاغه 🌟
موضوع این هفته: #غافلگیریمرگ
🌺 ادامه خطبه ۱۹۱
#مولامیفرمایند:
وَ قَدْ أَدْبَرَتِ اَلْحِيلَةُ وَ أَقْبَلَتِ اَلْغِيلَةُ وَ لاَتَ حِينَ مَنَاصٍ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ قَدْ فَاتَ مَا فَاتَ وَ ذَهَبَ مَا ذَهَبَ وَ مَضَتِ اَلدُّنْيَا لِحَالِ بَالِهَا فَمٰا بَكَتْ عَلَيْهِمُ اَلسَّمٰاءُ وَ اَلْأَرْضُ وَ مٰا كٰانُوا مُنْظَرِينَ
چرا كه راه فرار و هر نوع حيلهگرى بسته شده، و دنيا آنها را غافلگير كرده است، و كار از كار گذشته، و عمر گرانبها هدر رفته است. هيهات! هيهات! آنچه از دست رفت گذشت، و آنچه سپرى شد رفت، و جهان چنانكه مىخواست به پايان رسيد. «نه آسمان بر آنها گريست و نه زمين، و هرگز ديگر به آنها مهلتى داده نشد.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌸شرح:
آنگاه در آخرين جملههاى اين خطبه به اين حقيقت اشاره مىكند كه به هنگام فرا رسيدن حوادث بلاخيز و مرگ حتمى، راهها مسدود مىشود، مىفرمايد: «اين در حالى است كه راه چاره بسته شده، حوادث غافلگيركننده فرارسيده «و هنگام فرار و نجات نيست»
ومىافزايد: «هيهات هيهات! آنچه بايد از دست برود از دست رفته، گذشتهها گذشته و دنيا همچنان به راه خود ادامه مىدهد (كسى از آنان ياد نمىكند) نه آسمان بر آنها گريست و نه زمين، و نه به آنها مهلتى داده شد»؛
آرى! آنها كه روزى بر مركب غرور سوار بودند در كاخهاى پر زرقوبرق مىزيستند و خود را فرمانروايان زمين و آسمان مىپنداشتند، هنگامى كه پنجههاى نيرومند قضا گلوى آنها را گرفت، چنان ذليلانه تسليم شدند و با دنيا وداع گفتند كه گويى هرگز نبودند؛ چشمى براى آنها گريان نشد و خاطرى پژمان نگشت و بعد از آنها دنيا همچنان به راه خويش ادامه مىدهد و پيش مىرود و اقوام و ملّتها و قدرتمندان و زورمندان، يكى بعد از ديگرى مىآيند و مىروند و گرد و غبار نسيان و فراموشى بر تاريخشان پاشيده مىشود.
جملۀ «وَ لاٰتَ حِينَ مَنٰاصٍ» كه عينا از قرآن مجيد گرفته شده دربارۀ گروههايى از اقوام پيشين است كه گرفتار غرور اختلاف بودند و زندگى دنيا را جاودان مىپنداشتند - و هنگامى كه در چنگال عذاب الهى گرفتار شدند فرياد مىزدند و كمك مىخواستند؛ ولى وقت نجات گذشته بود. و جملۀ «فَمٰا بَكَتْ عَلَيْهِمُ اَلسَّمٰاءُ وَ اَلْأَرْضُ» نيز آيهاى ديگر از قرآن مجيد است كه اشاره به حال فرعونيان مىكند در آن هنگام كه همگى در دريا غرق شدند و باغها و چشمهها و كاخها و نعمتها را به ديگران واگذاردند و رفتند بىآنكه چشمى براى آنها بگريد. اين تعبير كه «نه آسمان بر آنها گريست و نه زمين» ممكن است كنايه از حقارت و پستى و نبودن يار و ياور براى آنها باشد، زيرا در ميان عرب معمول است هنگامى كه مىخواهند عظمت مقام كسى را كه از دست رفته است بيان كنند مىگويند: آسمان و زمين بر او گريه كردند و خورشيد و ماه به سبب فقدانش تاريك شدند.
🍂🍂🍂🍂
لینک کانال👇
@deldadegan_yar_ghayeb
#یکشنبه
#نهجالبلاغهخوانی