#مصائب_غسل_و_دفن
#مصائب_حضرت_فاطمه سلام الله علیها
🩸تحیّر زینب کبری سلاماللّهعلیها با دیدن کبودی های پیکر مطهر مادر ...
در نقلی آمده است:
زینب کبری سلاماللّهعلیها فرمودند: وقتی که پدرم امیرالمؤمنین علیهالسلام مشغول غسل پیکر مطهر صدیقه کبری سلاماللّهعلیها بود،
📋 رَأيتُ حينَ اغتِسالِ اُمّي عليهاالسّلام سَوادَ جَنبِها فَسَألتُ أبي عليهالسّلام
▪️به هنگام غسل پیکر مطهر مادرم، نگاهم به سیاهیِ پهلوی او افتاد. پس از پدرم سوال نمودم که این سیاهی برای چیست؟
📋 فقال علیهالسلام: «هٰذا أثرُ السِّياط»
▪️پدرم امیرالمؤمنین علیهالسلام به من فرمودند: این سیاهیها، جای همان تازیانههاست!
📚حزن المؤمنین،نجفی کاظمینی، ص۳۶
📚الهجوم علی بیت فاطمه سلاماللهعلیها، ص۳۴۰
✍ شبیه این واقعه دردناک، یک جای دیگر هم برای زینب کبری سلاماللّهعلیها اتفاق افتاد...
🥀 همان ساعتی که ناگهان زن غسّاله دست از کار کشید و دو دست بر سر خود زد و گفت: بزرگ اسیرها کیست؟
حضرت زینب کبری سلاماللّهعلیها فرمودند: من هستم؛ زن غساله گفت:
این نازدانه به چه بیماری از دنيا رفته است؟
📋 قد کانَ مَتنُها مَجروحةً مِن کثرةِ الضّرب
▪️چرا که پشتش به خاطر کثرت ضرب و شتم، جراحت برداشته است!
🥀 صدای زینب کبری سلاماللّهعلیها به گریه بلند شد و فرمود: ای زن غسّاله! این لکّههای کبود، اثر تازیانه و کعب نیزه است...
📚ریاض القدس(نسخهخطی) ج٢ ص٣٢۷
📚معالی السبطین ج۲ ص۱۷۷ (با اندکی تفاوت)
✍ غسّاله بر این تن بریز آهستهتر، آب
این چشم های خسته تازه رفته در خواب
غسّاله زد حال تو آتش بر وجودم
دیدی چه آمد بر سرِ یاس کبودم؟!
غسّاله میپیچی به خود از بی قراری
انگار که در خانه دختر بچه داری!
غسّاله باور میکنی این نازدانه
هر وقت گریه کرده ، خورده تازیانه
غسّاله این قدِّ کمان کرده کمانت
پهلوی او دیدی و بند آمد زبانت
غسّاله جای دست را دیدی به رویش
آتش بگیر از جای آتش روی مویش
غسّاله والله این سه ساله خارجی نیست
میدانی اصلا این شهیده ، دختر کیست؟!
غسّاله میبینی چه آمد بر سر او؟!
دیدی چه کرده کعب نی با پیکر او؟!
غسّاله دختر بچه این حد پیر دیدی؟!
تو شاخهی گل در غل و زنجیر دیدی؟!
غسّاله مزد زحمتت با مادر ما
شد مثل اسماء قسمت تو غسل زهرا
کانال "صحیفه فاطمیه" سلام الله علیها
https://eitaa.com/sahife_fatemieh
هدایت شده از معارف الشیعه
#فاطمیه
#مصائب_غسل_و_دفن
#نشر_حداکثری_مصائب_فاطمیه
آجرک الله یا صاحب الزمان
🩸ای زهرای من! اگر میگذاشتند، بر سر قبر مطهّرت، «معتکف» میشدم...
در روایتی حضرت مولانا سیدالشهداء علیهالسلام فرمودند: وقتی که امیرالمؤمنین علیهالسلام مادرم را به خاک سپرد، این جملات را بر لب مبارکش جاری نمود:
📋 وَ لَوْ لَا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلِینَ لَجَعَلْتُ الْمُقَامَ وَ اللَّبْثَ لِزَاماً مَعْکُوفاً وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ الثَّکْلَی عَلَی جَلِیلِ الرَّزِیَّةِ
▪️اگر غلبه یافتن افرادی که بر ما مستولی شدهاند، نبود (و با ماندن من در اینجا، از محل قبر مطّهرت با خبر نمیشدند)، بر خود لازم میدانستم که همینجا اقامت گزیده و معتکف گردم و برای این مصیبت بزرگ، نظیر زن جوان مُرده ناله و فریاد میکردم.
📚الکافی،ج۱ص۴۹۵
✍ آه یا امیرالمؤمنین...
انگار همانگونه که مقرّر شد دخترتان زینب سلاماللّهعلیها، زینت و زیور شما باشد، مقدّر هم شد که مصائب شما را نیز به ارث ببرد...
شبیه این جملات جگرسوز شما را، زینب کبری سلاماللّهعلیها هم با بدن بیسر برادر فرمود ... همان ساعت دردناکی که مقاتل نوشتهاند:
📜 اِعَتَنقَتْ زَينبُ أخاها، و وَضَعَتْ فَمَها عَلَى نَحرِهِ، و هِيَ تُقَبّلُهُ، و تَقُول:
▪️زینب کبری سلاماللّهعلیها آمد و پیکر بیسر برادر را در آغوش گرفت؛ لبهایش را گذاشت بر حلقوم بریدهٔ اباعبدالله علیهالسلام؛ آن جا را میبوسید و میفرمود:
📜 «اَخی لَوْ خُیِّرْتُ بَیْنَ الرَّحیلِ وَ الْمُقامِ عِنْدَکَ لاَخْتَرْتُ الْمُقامَ عِنْدَکَ وَلَوْ اَنَّ السّباعَ تَأْکُلُ مِنْ لَحْمی».
▪️ای برادرم! اگر مرا بین سکونت در کنار تو (در کربلا) و بین رفتن از اینجا، مخیر میکردند و میگذاشتند، سکونت همراه تو را بر میگزیدم، گرچه درندگان بیابان گوشت بدنم را بخورند.
📚معالی السبطین ج۲ ص۵۵
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa