#استعاره_راه
🔹بر زندگی همواره «استعاره»های زیادی حاکم است. برخی معتقدند یکی از مهمترین استعارهها، استعاره راه است. یعنی زندگی به راه رفتن تشبیه میشود که مبدأ و مقصد و مسیر و روش پیمودن دارد. هم در ادبیات قرآن با تعابیری مانند «صراط المستقیم» یا «سواءالسبیل» مواجه هستیم هم در زبان فیلسوفان تاریخ و هم در بیان شاعران. آنجا که عطار میگوید: گر مرد رهی میان خون باید رفت/ وز پای فتاده سرنگون باید رفت/ تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس/خود راه بگویدت که چون باید رفت!
🔸در استعاره راه، زندگی از جایی شروع میشود و به جایی ختم. این غیر از زنده بودن است که با تولد آغاز و با مرگ انجام مییابد. پس باید پرسید: آن لحظهای که ما زندگی را شروع میکنیم، کجاست؟
🔹برای فهم نقطهی آغاز، باید «هجرت» را بشناسیم. اگر «بعثت» ولادت است و شکافتن پوستهی روزمرگی و اگر رهیدن است از پیلهی عادت؛ هجرت سرآغاز پریدن است.
اینجاست که زمان به مکان الصاق میشود و «لحظه» با «نقطه» در میآمیزد. هجرتِ رسول میشود رفتن از مکه به مدینه ولی در واقع رفتن از بادیه «من» به مدنیت «ما».
🔸جاریترین استعاره در اربعین، همین استعاره راه است. تبلور یافته در کلماتی مانند: طریق، مشایه و... . ما از مکان شروع میکنیم و در مکان حرکت میکنیم ولی در حال هجرتیم از یک «خود» به «خودی» دیگر. رهیدن از پیلهی فردیت و پریدن در هوای جمعیت. خودی که مرزهایش به حدود جسم منحصر نیست و چنان وسیع میشود که «همهی حاضران»، «من» میشوند و در من جای میگیرند و «نفس» میشود «انفسنا». اینجاست که زندگی شروع میشود. برای یک نفر از عمودها و شمارههایش. برای یک نفر هم در حوالی کربلا و... .
🔹«ما» کجا شروع میشویم؟ زندگیِ ما در کدام نقطه افتتاح میشود؟
طی طریق استعاره است. عمود پیمودن یک تشبیه. راه رفتنها و پیادهرفتنها یافتن یک آمادگی. اصل ماجرا «هجرت» است. هجرتی از «من» به «ما».
⁉اما «چگونه بپیمائیم؟ به چه شکل و با چه روش؟».. مسئله این است.
✍سید میثم میرتاج الدینی
#اربعین
به جمع دلدادگان انقلاب بپیوندید👇
🆔@deldadegi
🆔@deldadegi