یا سید الساجدین🖤
علی بود
اما مصلحت نبود به میدان برود
و نفس حیدری اش را خرج لشکر اعدا کند...
علی بود
با اقتدار و صلابت پدر...
اما
مصلحت اینگونه بود تا پا به پای کاروان اسرا خون گریه کند💔
همراه رقیه دنبال نیزه ها باشد..
لالایی رباب را بشنود..
غصه های زینب را تسلا شود...
و امان از دروازه ساعات
فرمود الشّام الشّام..
و این دو خط خودش روضه مکشوفه است. چشم دل میخواهد به خط کشیدن مصیبتهایش😭
آه از هتک و جسارت..
آه از سنگ و بازار...
آه از آتش و عمامه..
آه... آه... از دستان بسته با غل و زنجیر...
🍂🍁🍂🍁🍂
و اماخرابه ماجرایش نگفتنی است
چشمانی گریان..
ناله و اشک..
غصه و درد..
کودکانی خسته از داغ و ماتم
زنانی غصه دار معجر
دخترکی بی بابا
و
مادری بی طفل و گهواره..
تمام مصیبتهایش را به خط بکشم هنوز کم گفته ام..
عالم فدای پَر سجاده ات...
#سیدالساجدین
#امان_از_اسارت
#سمیه_زارع
@deldadegi
دلدادگی💙