eitaa logo
دلداده‌ انقلاب
3.6هزار دنبال‌کننده
24.8هزار عکس
22.2هزار ویدیو
198 فایل
✅به کانال #دلداده_انقلاب [دلدادگی سابق] خوش آمدید شعار کانال:عشق و دلدادگی را در نوکری اهلبیت و اربابمون سیدالشهدا (علیهم السلام) بیاموزیم که عشق، همان ایثار جان است در راه معشوق 👈دلداده‌ اربابمون حسینیم ودیانت ماعین سیاست ماست 🧲پل ارتباطۍ @adminn19
مشاهده در ایتا
دانلود
باید که در این همهمه ها تاب بگیریم تصویر شب علقمه را قاب بگیریم ای کاش که در روز قیامت لب کوثر از مادر سقای حرم آب بگیریم وفات ام البنین(سلام الله)به همگی تسلیت باد🏴🏴 دلدادگی💙 http://Sapp.ir/deldadegi
کانَـت تَخـرُجُ إِلَی البَقِیعِ فَتَندُبُ بنی‌ها أَشجَی نُدبَةٍ وَ أَحرَقَها بُنیان‌گذار هم (س) بود! @deldadegi 💙
مولا علی‌(ع) به برادرش عَقیل فرمود: که برایم را برگزین که ثمره‌ ی آن ،فرزندی شُجاع و برومند در دفاع از و باشد @deldadegi 💙
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 دختر جوان آشفته از خواب بر میخیزد و نزد مادر می آید، این سومین شبی است که به روءیا میبیند قرص ماه بر دامنش نشسته است و سه ستاره ی درخشان در اطرافش مگر میشود خواب مکرر را یک رویای ساده تلقی کرد و بی تعبیر از کنارش رد شد؟؟؟ پس چیست معنی این رویای صادقه؟ حرف دختر هنوز تمام نشده که پدر در را میگشاید و تعبیر میکند خواب شبانه را، و پاسخ میدهد سوال های در ذهن مانده را حازم مردی نامدار و دلاور از بزرگان قبیله ی بنی کلاب است که به غیرت و ادب و شجاعت شهره ی اعراب است سه روز است که عقیل مهمان خانه اش شده و به رسم ادب ، حازم، علت آمدن را از میهمان سفره اش نپرسیده و امروز عقیل لب گشوده ، پیام خواستگاری امیرالمومنین را بر حازم آورده است و حازم که نَمی از فضائل علی را چشیده است و شهد عشق حیدر، به کامش ریخته شده ،گل از گلش میشکفد و می آید تا نظر دختر را نیز جویا شود - فاطمه جان تعبیر خوابت نزد مهمان خانه ی من است، عقیل آمده تورا بر پور ابیطالب خواستگاری کند، امده تو را عروس خانه ی علی نماید، ماهِ نشسته بر دامنت، همین شرافت و سعادتیست که امروز همای سعادتش بر شانه مان نشسته است من و مادرت این تقدیر را توفیقی بر کل قبیله میدانیم اما آمده ام نظر تو را هم جویا شوم نازنینِ بابا سرخی شرم به گونه های فاطمه مینشیند و اشک شوق به چشمانش حلقه میزند سر به زیر انداخته برق شادی را پدر به چهره اش نبیند - حیدر که تاج سر عالمیان است، اگر غلامِ قنبر (غلام علی) به خواستگاریم آمده بود، به جهتِ اتصال به مولایم علی ، سر از پا نمیشناختم و دو بال برای پرواز استعانت میگرفتم و اکنون نمیدانم به دعای خیر کدام صاحب نفسی، و به معجزه ی دستان کدام صاحب کرامتی، چنین بخت و اقبالی درِ خانه ام را نواخته است عقیل را پیغام برید فاطمه به خدمتگزاری خانه ی علی بر خود مباهات میکند، عروس خانه ی علی، زهرای مرضیه بود و بس... حزام صد شتر آزین بسته شده مهیا میکند و به لباس بخت ، فاطمه را راهی مدینه میکند و تعبیر میشود رویای صادقه اش و قرص قمری بر دامنش مینشیند عباس نام، که زیبایی جمالش بی مثال است و نور صورتش مثال زدنی. غمزه ی چشمانش بی بدیل است و کمان ابروانش بی نظیر. ماه کامل را میماند با تمام درخشش و لطافتش. و علی را میماند با تمام هیبت و صلابتش. به همان کودکی، قصه ی شبانه ی عباس ، میشود ذکر فضائل زهرا ی اطهر و مادر خوب در گوشش میخواند که من کنیزی هستم از کنیزان خانه ی زهرا و خدمتگزاری از خدمتگزاران اولاد زهرا ، مبادا حسنین را برادر خطاب کنی آن دو آقایان جوانان اهل بهشتند مبادا زینبین را خواهر خطاب کنی آن دو ، نور دیدگان زهرا و میوه ی دل پیامبرند عباسم، تو غلام حلقه به گوش حسین باش عباسم تو خدمتگزار کمر بسته ی حسین باش عباسم تو موءدب به آداب حسین باش مادر در گوش عباس میگوید و میگوید و میگوید تا وقت وداع میرسد کاروان حسین بن علی را از مدینه ام البنین دوان دوان می آید به قرآنی و کاسه ی آبی حسین را بدرقه میکند نزد عباس آمده اشارتی میزند عباس بن علی سر خم کرده نزدیک لبان مادر میشود عباسم ، حسین پاره ی تن پیامبر است، حسین روح و ریحان فاطمه است، حسین جان جانانِ من است عباسم حسین در مدینه هم غریب است چه رسد به کوفه عباسم مبادا حسین را تنها گذاری مبادا تو باشی و تار مویی از حسین کم شود مبادا تو باشی و گَرد غربتی به روی حسین بنشیند عباسم برو به سلامت.... و قافله میرود و ام البنین دلش را پیش پای قافله قربانی میکند و قافله باز می آید ام البنین دست عبیدالله پسر کوچک عباس را به دست گرفته در کوچه های مدینه دوان دوان می آید بشیر، پیکیست از جانب زین العابدین که آمده شهر را از عزای عالم خبر کند ام البنین می ایستد ، - بشیر از حسین من چه خبر داری؟ - ام البنین پسرت عبدالله را کشتند - بشیر از حسینم چه خبر داری؟ - ام البنین پسرت جعفر را کشتند - بشیر از حسینم چه خبر داری؟ - ام البنین پسرت عثمان را کشتند - بشیر از حسینم چه خبر داری؟ - ام البنین پسرت عباس را کشتند رنگ از رخساره ی ام البنین رخت میبندد، هنوز به دوپا ایستاده و دست یتیم عباس را در دست میفشارد - بشیر تو را به خدا بگو از حسینم چه خبر داری؟ - حسین را به لبی تشنه، غریبانه به شهادت رساندند و حال این بانوی غیور که خم به ابروانش نیامده بود، طاقت از کف داده به زمین میخورد، خاک بر سر میریزد و ناله وااسفاها همی زند به سوی خانه روان میشود، بشیر صدایش میزند به کدام سو میروی بانوی من؟ قافله بیرون مدینه خیمه زده و ام البنین به چشمانی اشکبار مردم مدینه که اکنون گردش حلقه زده اند را نگاهی میکند - من تاب دیدن زینب بی حسین را ندارم من طاقت نظاره ی یتیمان حسین را ندارم من که عباسم ساقی قافله بود، روی دیدن رباب را ندارم... 🅿️اختصاصی کانال دلدادگی ✍چشم انتظار @deldadegi دلدادگی💙
روضه خانگی - حضرت ام‌البنین(س) - 269.mp3
15.42M
🎙دیگر مرا ام‌البنین نخوانید... 🔻روضه (س) ⏱ | 👤 استاد ثواب اشکهایمان هدیه به مادران اسمانی😔 دلدادگی💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣روضه‌خوانی 📣تـکـان‌دهــنـده‌ و 📣قدیمی رهبر‌انقلاب 📣در مـصـیبـت حـضـرت 📣ام‌البنین (سلام الله علیها) ــــ📆۱۳۵۲/۱۱/۱۲ــــ @deldadegi انتشار‌بدون‌لینک:آزاد✅ دلـــــــــــدادگـــــــــی💙
🏴 شهادت یا وفات !؟ 🚩 مسمومیّت و شهادت حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام توسط بنی‌امیّۀ ملعون ◾️امام جعفر الصّادق علیه السلام: او (حضرت ام البنین) آشکارا بنی امیه را لعن می‌کرد؛ بنی امیه او را مسموم کردند و به شهادت رساندند. 📚تنقیح المقال ج ۳ ص۷۰ 📚المحدثات الشیعه ج۲ ص۵۵۰ 📚زنان نابغه ص۱۵۰ 📚ام البنین ص۴۷۰ 📚ام البنین سیرتها و کراماتها ص۱۷۰ 📚اعلام النساء ص ۴۹۶ 📚وقایع الشیعه ص٨۵ ◾️حضرت علیهاالسلام با فصاحت و بلاغتی که داشت، پس از واقعۀ عاشورا و جنایات بی‌حساب غاصبین خلافت در حقّ خاندان رسالت، در مقام افشاگری از ظلم و تعدّی بنی امیه برآمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزاداری‌های مستمر، مردم را متوجّه ظلم و بی‌لیاقتی حکّام وقت می‌نمود؛ لذا آن بانو را با عسل زهرآگین، مسموم و در سیزدهم جمادی‌الثانی سال ۶۴ هجری، سه سال پس از عاشورا به شهادت رساندند. ◾️از اَعمش نقل شده است که گوید: روز سیزدهم جمادی‌الثانی که مصادف با جمعه بود، نزد امام زین‌العابدین ‹ع› بودم که ناگهان جناب فضل بن عباس (فرزند حضرت اباالفضل علیه‌السلام) وارد شد و در حالی که گریه می‌کرد، گفت: جدّه‌ام علیهاالسلام از دنیا رفت. 📚وقایع الشیعة (رفیع‌الدین‌رفیعی)، ص۸۵ 🏴 حضرت ام البنین تسلیت باد •دلــــــــــداده‌ انــــــــــقلاب👇 🆔@deldadegi 🆔@deldadegi