#فرامتن_مذاکره
#خدماتمتقابل
بخش یک از دو
الف- مذاکره راه حلی منطقی برای رفع سو تفاهم و برطرف کردن مشکلات فی مابین است. توازنِ سطح و کمیت، و ترتیب و تناوب اجرا، همراه با ضمانت عملی، پیش فرضی بدیهی، عادلانه و عاقلانه است.
این پیش فرض عقلی به پیوست تجربه، مصالح مفید و مکفایی برای مواجهه با قدرت های دیگر است.
هیچ انسان عاقل و با شعوری بی توجه به تجربه های تلخ به دست آمده (که قطعا هزینه های هنگفتی صرف آن شده)، پا در #راهطیشده نمی گذارد.
برجام دولت ، از چنان عدم توازنی در موضوع هسته ای رنج می برد، که حاصل آن به اعتراف [ناگزیر] دولتی ها، «تقریبا هیچ» بود . هیچ که هیچ، بلکه نتوانست مانع تحریم های جدید و قرنطینه شدن وزیر خارجه ی این دولت و پاره شدن خودش بشود.
ضرورت یا عدم ضرورت یک مذاکرهی مطلوب ،با پاسخ دقیق به این پرسشها نمایان می شود؛
۱-هدف از مذاکره چیست؟
۲- موضوع مذاکره کدام است؟
۳-مفاد روشن و صریح توافق چیست؟
۴-راه بدون ابهام اجرای توافق و ضمانت اجرای تعهدات چیست؟
۵-نقطه، پایان مذاکرات کجاست؟
پاسخ به این پرسش ها بسیار مهم است.
۱- اگر هدف مذاکره بده بستان است، در برجام چه ستاندهای داشته ایم؟ آیا تحریم های بانکی و فروش نفت در معاهدهی! برجام برطرف شد؟ شرایط کنونی پاسخ قطعا خیر را به ما می دهد.
۲-اگر موضوع مذاکرات هسته ای ست، مگر هسته ای ما از حالت صنعتی و کاربردی به آزمایشگاهی و مینیاتوری تبدیل نشده؟ آیا قرار است از فاز آزمایشگاهی هم به نمایشگاهی تبدیل شود؟
۳-با وجود آن همه تعهد روشن و اجرا شده توسط دولت، چه تعهدی جز امضای فلان وزیر دولت آمریکا که هر دو به تاریخ پیوسته اند، کف دست دولت وجود دارد؟
۴-سازوکار برای تعهدات ایران سازمان انرژی اتمی و بازرسان عمدتا جاسوس آن بود که بارها تعهدات ایران را تایید کردند. کدام نهاد بین المللی ناظر بر پیمان شکنی آمریکا و اروپاست؟ و در جهت استیفای حقوق حداقلی ایران چه فعالیتی داشته است؟ بماند که در مکانیسم ماشه ی موجود در برجام طرف ایرانی عملا هیچ امیدی برای شکایت ندارد. و به همین دلیل است که تا کنون شکایت نکرده.
۵-مهم تر از بندهای پیشین ، پیدا کردن نقطه ی پایان برای مذاکرات است. به فرض این که ریشه ی رشته ی هسته ای را نیز از بیخ و بن کندیم و دور انداختیم، چه #ضمانتی برای #بهانهی جدید نداشتن آمریکا در موضوعات دیگر مانند موشکی، مقاومت، حقوق بشر و دیگر عرصه های قدرت ملی در دست داریم؟
تا کی و کجا بایست عقب نشینی کنیم و چه موقع آمریکا از ما #راضی می شود؟
به اعتبار کلام الله مجید؛ هرگز و هیچ گاه آمریکا از ما راضی نمی شود تا این که جز خراج دهندگان و توسری خورندگان این دولت فرعونی شویم.
افسوس که اشعث بن قیس ها امید دشمن را که می رفت به نا امیدی تبدیل شود با شعار #مذاکره زنده کردند. و هم اکنون نیز عاملان این خط خباثت آلود با همه ی خیانت هایی که برجام داشت، خواب های خطرناکی برای ایران در ادامه ی همان راه طی شده دیده است.
یادآوری: ممکن است خوانندگان گرامی، این نوشته را بد بینانه و در فضای غیر واقعی کنونی که رئیس دولت و وزیر امور خارجه بارها بر عدم مذاکره با آمریکا اشاره کرده اند، ارزیابی نمایند. تجربه ی دریافت شده از رفتار رئیس دولت چه برای کارهای کوچکی مانند ارائه ی گزارش صد روزه تا وعده های متوسط لغو بالمره ی تحریم ها و عبور از رکود و خزانه ی خالی و ده ها مورد دیگر ، یک تجربه ی تلخ #دروغگویی ست.
لذا میان حرف و عمل وی فاصله ایست که با وارونه گویی و وارونه نمایی پر می شود.
از جریان نفاق هم جز این انتظار نمی رود اما از انسان هوشیار تنها و شاید یک بار فریفته شدن پذیرفته شود. و هیچ مومن هشیار و بیداری اجازه نمی دهد سرش کلاه رفته و نخواهدگذاشت ترفندهای فریبندهی دیگر کلاهش را به باد دهد.
ب- اما هدف این پست به ظاهر برجامی، چیزی غیر از برجام و مذاکرات هسته ای و کم و کیف آن است. لطفا دقت فرمایید؛
جریان غربگرا برای روی کار آمدن نیاز مبرمی به خوراک های تبلیغاتی اغوا کننده دارد. این خوراک تبلیغاتی بر سه موضوع متمرکز شده است؛
نخست #آزادی بدون تعریف. این فاز در زمان اصلاحات شروع و با تزریق تز پلورالیسم باعث شد تا هر کسی هر برداشتی از آن کرده و این برداشت را درست بپندارد. در فضای پلورالیسم عملا باب نقد و انتقاد بسته است. و دیدیم که در جراید خود تا حد شورش علیه خدا پیش رفتند.
دوم، #اقتصادی و نشان دادن در باغ سبز رفاه.
پس از این که آن دو حربه اعتبارش کاسته و توانایی هدایت افکار عمومی را از دست داد، به سراغ موضوع مهم تر یعنی #امنیت می روند.
پیش کشیدن چالش امنیتی که از حیث روانی تاثیری فوری بر فضای محاسباتی عموم مردم دارد نیازمند یک تابوی وحشی چون آمریکاست. آمریکایی ها نیز بازی غربگرایان را با عباراتی چون؛ همه ی گزینه ها روی میز است و یا گسیل نمادین چند ناو جنگی به منطقه تکمیل می کنند.
👇